تا به حال به این مسئله فکر کرده اید که چرا گاهی اوقات از رفتن به عمق درونی خود می ترسیم؟
از فضاهایی که باعث می شوند در تنهایی تعمق کنیم دوری می جوییم ؟ با سر و صدا سکوت پیرامونمان را پر می کنیم ؟
به محض تنها شدن ، تلفن را برداشته و یا تلویزیون را بدون توجه به اینکه چه برنامه ای دارد روشن می کنیم تا صدایی پیرامونمان باشد ؟ به عبارتی از تنهایی و سکوت و تعمق هراس داشته و از آن فرار می کنیم؟
بدون شک اصلی ترین و مهمترین دلیل ما، نشناختن خود حقیقی عمق درونمان است.
چرا که نمی دانیم ، چه کسی هستیم، از کجا آمده ایم و چه احساسات عمیق و سرکوب شده ای داریم ، حقیقتاً چه می خواهیم و می خواهیم به کجا برویم ، احساسات و عواطف خود را نمی شناسیم و به طور کلی با خودمان غریبه و ناآشنا هستیم.
ما به منحصر به فرد بودن و یکتا بودن و داشتن و دارا بودن فردیت و هویت مشخص و خاص خود اعتقاد داریم ، اما درست زمانی که تصمیم می گیریم و می خواهیم که بر اساس همین هویت و فردیت ، در تجارب روزمره زندگی برای خودمان انتخابی داشته باشیم ، متوجه می گردیم که این هویت به ظاهر مستقل و غیر وابسته مان چقدر در ارتباط و وابسته و متکی به دیگران و چیزها و وسایل و لوازمی که ما را احاطه کرده اند بوده و هست !!
نام مان ، نام خانوادگی مان ، سر و وضع و لباسمان ، سرگذشت و زندگی نامه مان ، والدینمان ، خانواده مان و خانه مان ، شغل و دوستان و وضعیت اعتباری ، محله ، قوم و شهر و استان و کشور و ...
همین الان ، لحظه ای تامل کنیم و با خود خلوت کنیم ، ببینیم واقعاً چه نظری در مورد هویت و فردیت و شخصیت منحصر به فرد و رسالت الهی و وظیفه شخصی منحصر به فرد خودمان داریم ؟
کانال بنیاد فرهنگ زندگی
نظرات بینندگان