احساس سوختن به تماشا نمی شود آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم
رخداد دیگر که مردم ایران را داغدار کرد.
سوگمندانه هنوز داغ از دست رفتن دانش آموزان بروجنی در اثر واژگونی اتوبوس راهیان نور که آنان را راهی تاریکی نمود فراموش نشده ، و نیز داغ رخداداد تلخ و دردناک انفجار بخاری فرسوده در مدرسه شین آباد بر دل باز ماندگان تازه است که فرشته گان دیگری به کام مرگ فرستاده می شوند.
آری !
آیا فریادها و ضجه های مادران داغداری را که بی صبرانه چشم به راه بازگشت فرزندان خود و در آغوش گرفتن عزیزانشان بوده ولی ناگهان خبر مرگشان آنها را به سوگ نشانده، شنیده اند مرگ دردناک دانش آموزان دختر هرمزگانی که داغ ابدی آن بر دل خانواده های داغدار و ننگ ابدی آن بر پیشانی شما مسئولین ناکارآمد خواهد ماند.
از آنجا که مسئولین پاسخگو نیستند، همیشه تازیانه تقصیر را بر پیکر ضعیف ترین و بی پناه ترین کسان فرود می آورند و این بار نیز علت حادثه را خواب آلودگی راننده گزارش کرده اند. اما افزون بر راننده که بی گناه نیست چه کسانی مقصرند.
- مسئولین آموزش و پرورش استان که علیرغم دستور العمل اعزام ننمودن دانش آموزان در شب و با آگاهی از استاندار نبودن جاده های کشور این نونهالان را شبانگاه به قتلگاه فرستاده.اند .
- مدیر کلی که نه می خواهد و نه می تواند پرسنل زیر دست خود را به وظایفش در مورد حفظ جان دانش آموزان ، که سرمایه های معنوی کشور هستند آشنا کند
- وزیری که آن مدیر کل نا کار آمد را در آن جایگاه منصوب می کند- دستگاهی که آن وزیر فرمایشی را بر صندلی وزارت می نشاند.
وزیری ، که طبق خبر هرمزگان نیوز، پس از شنیدن سخنان اعتراضی دانش آموزان و خانواده های آنان در داراب، با وقاحت گفته بود در موردی که تخصص ندارند صحبت نکنند.
آقای وزیر آموزش و پرورش !
اگر این حادثه در ژاپن رخ می داد ، وزیر اگر از شدت شرم و درماندگی خودکشی نمی کرد لااقل استعفا می داد.
- شماری از نمایندگان مجلس که گوش و زبانشان را بر چنین رخدادی بسته اند.
- و در نهایت مردمی که در برابر هر کاستی و هر عمل نا بایستنی مسئولین مهر سکوت بر لب زده و در مقابل نقض حقوق شهر وندی خویش بی تفاوت می گذرند.
-
بر اساس ماده 36 منشور ملی حقوق دانش آموز که چنین نگاشته شده، " دانش آموزان حق برخورداری از محیط سالم و ایمن آموزشی به منظور تامین بهداشت روانی و سلامت جسمانی را دارند."
و نیز از آنجائی که مدرسه خانه دوم دانش آموز می باشد قانون و منطق حکم می کند که دستگاه آموزشی مربوطه هنگامی که دانش آموز را در اختیار دارد ضمن ارائه آموزش های استاندارد از تن و روان دانش آموز حفاظت بایسته نماید.
در صورت نقض هر گونه حق دانش آموز، بیشترین مسئولیت متوجه فردی است که بیشترین اختیار را دارا بوده و می بایست بر کلیه مسائل آموزشی،رفاهی، و اجرای مقررات مدون در حوزه وزارتی خود نظارت عالیه داشته باشد.
نه تنها تدوین سنجه های ایمنی به منظور نگهداری از جان دانش آموزان بلکه تدوین واجرای استاندارد های پرورش روحیه شاد و آموزش مهارت های زندگی به دانش آموز،گزینش و پرورش مدیران و آموزگاران کارآمد،روانشناسان امور آموزشی و مددکاران بهداشتی و آسیب های اجتماعی و نیز باز پروری ویژه گران مذکور از بایا های وزارت آموزش و پرورش می باشد.
بهره گیری از تمرین های دوره ای نجات جان دانش آموزان در رخداد هایی چون سیل، زلزله، آتش سوزی، بمباران هوایی و همانند این ها از حداقل هایی است که شوربختانه به گونه شایسته و بایسته در آموزش و پرورش کشور پاس داشته نمی شود.
اگر وزیر آموزش و پرورش ماده 36 منشورحقوق دانش آموزان را که سرمایه های انسانی کشور به شمار می آیند نقض نماید، چنین وزیری نباید حتی اگر این حادثه در ژاپن رخ می داد ، وزیر اگر از شدت شرم و درماندگی خودکشی نمی کرد لااقل استعفا می دادیک روزهم در پست وزارت نگهداشته شود ؛ زیرا نه تنها به بایاهای قانونی خود عمل ننموده بلکه بستر ساز بروز انواع زیان های روحی و جانی و به تاراج رفتن سرمایه های انسانی کشور خواهد بود همچنان که در درازنای سال های اخیر نظارگر چنین رویدادهای تلخی بوده ایم.
ماده 36 منشور حقوق دانش آموزی بدین معنا است که در طول چند ساعتی در روز که دانش آموز در اختیار محیط آموزشی است ، اگر از گرما یا سرمای شدید رنج ببرد، احساس تنش روانی نموده و یا حتی از سرویس های مناسب بهداشتی برخوردار نباشد حقوق دانش آموزی وی نادیده گرفته شده و فرد ناقض باید پاسخگو باشد.
این ماده در حفظ شان دانش آموز که با نگرش به شرایط سنی اش ازبزرگترها آسیب پذیرتر است از چنان اهمیتی برخوردار است که باید در گزینش راننده اتوبوس مدارس که حتی زمان کوتاهی دانش آموزرا جابه جا می کند استانداردهای لازم مورد نگرش قرار گیرد.
شور بختانه با وجود رخداد های تلخ و دردناکی که به علت ناکارآیی مسئولین بی مسئولیت بویژه در سال های اخیر نظارگر آن هستیم گویا نه تنها از بازنگری استانداردها و اجرای سنج های ایمنی در سطح مدارس کشور به ویژه نقاط محروم خبری نیست بلکه واکنش وزیر آموزش و پرورش که خود را ازهرگونه پاسخگویی به خانواده های جان باخگان بی نیاز می بیند پرسش برانگیزاست.
باید ازآقای وزیر وبالاتر از وی پرسش نمود که آیا خود در جایگاه یک انسان لحظه ای به کوهی از درد و اندوه که بردوش پدران فرزند ازدست داده سنگینی می کند اندیشیده اند!
آیا فریادها و ضجه های مادران داغداری را که بی صبرانه چشم به راه بازگشت فرزندان خود و در آغوش گرفتن عزیزانشان بوده ولی ناگهان خبر مرگشان آنها را به سوگ نشانده، شنیده اند!
بدون شک چنین نیست ! زیرا در آن صورت آقای وزیر می بایست ضمن اعتراف به گناه خود و پوزش خواهی از پیشگاه ملت ایران و به ویژه خانواده های به سوگ نشسته استعفا می داد تا دست کم این اندیشه در ذهن مسئولین نهادینه گردد که هر مسئولی در هر جایگاهی نه تنها در انجام بایدهای خود احساس مسئولیت کنند بلکه گناهکار پیش ازآنکه به دست قانون سپرده شود وجدانش وی را سرزنش کند تا اندکی ازخشم و نفرت مردم نسبت به وی کاسته شود نه اینکه کسانی که پس از او درآن جایگاه گمارده می شوند از بی تفاوتی وی در برابر از دست رفتن سرمایه های انسانی و نیز سرمایه های ملی الگو برداری نمایند.
در پایان همچنان که خود را در غم خانوادهای فرزند از دست داده و قطع عضو و قطع نخاعی شریک می دانم ، برایشان صبر و برد باری آرزو می کنم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
انشاا...یا خوب خدمت کنه یا زود بره
بگذارید امضای حکم مسولیت ایشان خشک شود!
من به شما قول می دهم که ایشان، برای احترام به این غنچه های پر پر شده و تسلی خاطر خانواده هایشان و ایضا ملت ایران، 4 سال دیگه خود به خود؛ خود جوش؛ بدون حرف و حدیث و اتوماتیک وار کنار بروند یا اینکه اگر خیلی شانس بیاریم، توسط نمایندگان عزیز مجلس شورای اسلامی در خانه ملت استیضاح شوند؟!
گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری
در ضمن مقاله فوق به هیچوجه از اصول نقد پیروی نشده و لذا نقد نیست . نقد آن است که نقاد بگوید علت واژگونی اتوبوس چه بوده و در اینده چگونه می توان از موارد مشابه جلوگیری کرد که تحلیل کارشناسی نیاز دارد و نه بازرگانی
سوال من نه توهین بود نه مزاح کنایه ای بود از افرادی که در مورد آموزش پرورش اظهار نظر میکنند ولی واقعیات این وزارت خانه را لمس نکرده اند اما این رسانه رفاقت را بر رسالت ترجیح داد
آقای محمدی
" هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد "
این که آقای مسیح پور چقدر حقوق می گیرد چه ارتباطی با متن و محتوای یادداشت ایشان دارد ؟
می خواهید چه نتیجه ای بگیرید ؟
این که افرادی که وضع شان اگر احتمالا خوب باشد حق ندارند در مورد آموزش و پرورش و مسائل آن نظری بدهند ؟!
دوست عزیز
قبلا هم گفته ایم کامنت ها باید مرتبط با موضوع باشند .
گفته ایم اگر کسانی می خواهند خارج از ایین موضوعات نظر بدهند به بخش " نامه های دریافتی " مراجعه کنند .
شما اگر نقدی مستدل و مستند بر یادداشت آقای مسیح پور دارید برای ما ارسال کنید .
پایدار باشید .
وظیفه دولت امانت داری و گسترش فرهنگ اسلامی فارغ از هر نوع دروغ و ابهام است از صدای معلم خواستارم صحت این گفته این جانب را بررسی کند تا اگر واقعت نداشت مرحمی باشد بر زخم بی اعتمادی این حقیر با سپاس فراوان
اگر سو تفاهمی شده حق با شماست چون من مدت کوتاهی در بخش بازرگانی وزارت نیرو بودم.همزمان با موقعی که اکونت فیس بوکم را ساختم . باید آن را اصلاح می کردم که به علت آشنایی اندک با کارهای کامپیوتری و اینترنتی هملنطور مانده..بهر حال افتخار می کنم که معلم باشم
اگر سو تفاهم شده حق با شماست. چون مدت کوتاهی را به صورت ق اردادی در وزارت نیرو بودم به این دلیل اکنت فیس بوکم و زارت نیرو است . افتخارم به همان معلم بودن است