گروه اخبار /
عادل عبدي، كارشناس مسائل آموزش و پرورش است كه از نزديك با مسائل اين حوزه آشناست. اهالي عرصه آموزش او را به خوبي ميشناسند. او فعال صنفي و مدني نيز هست و درارتباطي چند جانبه هم با معلمان و دانشآموزان و هم با مديران و مسوولان درتعامل است. او مدتي هم كارشناس و مسوول تربيت سياسي وزارت آموزش وپرورش بوده بنابراين به سراغ او رفتيم تا پيرامون تربيت سياسي با او گفتوگويي انجام دهيم، حاصل اين گفتوگو را تقديم خوانندگان صفحه مدرسه «اعتماد» ميكنيم.
چه تعريفي از تربيت سياسي داريد؟ آيا تربيت سياسي در آموزش و پرورش عمومي ميگنجد يا خير؟
چون اصولا تربيت به معني واقعي آن همه جوانب انسان را شامل ميشود و تربيت سياسي هم يكي از آنهاست بهعبارتديگر، تربيت سياسي با انواع تربيت تفاوتي ندارد بلكه فقط موضوع آن شايد متفاوت باشد بنابراين به نظر من، تربيت سياسي به معني تربيت انسان آگاه و مسوول است. انسان آگاه به كسي ميگويند كه نسبت به خودش، محيط، جامعه و اطراف خودآگاهي دارد و آن را ميشناسد و انسان مسوول كسي است كه در قبال خودش، محيط و جامعه اطرافش احساس مسووليت ميكند. بهطور خلاصه عرض كنم كه ما در « تربيت سياسي» بايد دانشآموزاني آگاه و مسوول تربيت كنيم تا در آينده مسووليتپذير باشند و نسبت به جامعه و كشور بيتفاوت نباشند. اما اينكه آيا تربيت سياسي در آموزش و پرورش عمومي جايگاهي دارد يا نه ؟ پاسخ مثبت است چون اولا تربيت سياسي به معناي علمي و دقيق آن بايد از سنين ابتدايي شروع شود و ما دانشآموزان را بهطوري آموزش دهيم كه بتوانند با ديگران ارتباط منطقي برقرار كنند، بتوانند ديگران را تحمل كنند، به ديگران و خودشان احترام بگذارند و نسبت به محيط مدرسهشان احساس مسووليت و تعلقخاطر داشته باشند. اين از مقولههاي تربيت سياسي است كه حتما بايد توسط مربيان آموزشديده و آگاه به دانشآموزان آموزش داده شود.
اين مقوله چگونه در اسناد بالادستي مورد توجه قرارگرفته است؟
اتفاقا يكي از مواردي كه در «سند تحول بنيادين آموزش و پرورش» موردتوجه قرار گرفته تحت عنوان ساحت تربيت اجتماعي و سياسي مطرح شده است. تعريفي كه سند مزبور از اين مقوله ارائه كرده اين است كه: آموزش و پرورش دانشآموزان را بهگونهاي تربيت نمايد تا شهرونداني فعال و آگاه باشند و در فعاليتهاي سياسي و اجتماعي مشاركت كنند.
در حال حاضر چه ساختاري براي تحقق تربيت سياسي در آموزش و پرورش وجود دارد؟
همه مجموعههاي آموزش و پرورش در فرآيند تربيت سياسي نقش دارند چون بههرحال امر تربيت سياسي درهر صورت در آموزش و پرورش اتفاق ميافتد اما نكته مهم، جهتگيري آن به سمتوسوي رشد و توسعه جامعه است كه اهميت آن را بيشتر ميكند. درگذشته مجموعه معاونت پرورشي در ستاد وزارتخانه و هم در استان، كارشناسي تربيت سياسي، بخشي از اين فرآيند تربيتي را مديريت ميكرد اما تا آنجا كه من اطلاع دارم درگذشته اين ساختار حذف شده و سنوات اخير نيز با وجود اقدامهاي مثبت احيا نشده است. اما بهطور كلي بخشهايي براي مثال سازمان دانشآموزي، بسيج دانشآموزي و انجمن اسلامي دانشآموزان در اين فرآيند نقش دارند.
اما به نظر ميرسد ظرفيت شوراهاي دانشآموزي، به لحاظ انتخابي بودن و نقش برجسته و مشاركت دانشآموزان در آن از اهميت زيادي در تربيت سياسي دانشآموزان برخوردار باشد، به شرطي كه به آنها اهميت داده شود و نظر دانشآموزان براي اولياي مدرسه مهم قلمداد شود.
به نظر شما در راستاي تحقق تربيت سياسي، آموزش و پرورش موفق بوده است؟
بايد توجه داشته باشيم كه موفقيت يك امر نسبي است و نميتوان بهطور مطلق در اين زمينه نظر داد. اما آنچه بنده با نگاه به گذشته ميبينم اين است كه اين موضوع فرازوفرودهايي داشته است. يعني زماني به دانشآموزان بيشتر بها داده شده و مشاركت آنها باعث پويايي محيطي آموزشي شده و زماني هم اين امر كمتر بوده است. به نظر من بايد معيار سنجش ما در تحقق تربيت سياسي، ميزان مشاركت دانشآموزان و فعاليت آنها در امور مربوط به خودشان باشد. اين موضوع البته نياز به يك برنامه كلان دارد، اما خوشبختانه بسترهاي آن فراهم است و بهطوركلي من به آينده اميدوارم.
چه موانعي در مسير تربيت سياسي دانشآموزان وجود دارد؟
ما بايد توجه داشته باشيم كه منظور از تربيت سياسي اين نيست كه دانشآموزان را نسبت به يك گروه يا حزب سياسي راهنمايي و جذب كنيم بلكه همانطور كه در ابتدا عرض كردم منظور ما از « تربيت سياسي » پرورش شهرونداني مسوول و آگاه است. مهمترين مانع در اين راه، باور نداشتن به تواناييهاي دانشآموزان است؛ باور به اين موضوع كه آنها هم ميتوانند در امور مربوط به خود در مدرسه نظر بدهند، سهيم باشند و مشاركت كنند. بنابراين، بيشترين مانع فرهنگي است، فرهنگ خرد و كوچك ديدن دانشآموزان، درصورتيكه ازنظر روانشناسان كودكان و دانشآموزان مسائل را بسيار دقيقتر از بزرگسالان ميبينند (البته در حيطه محيط خودشان يعني مدرسه) بنابراين ما نبايد انتظار داشته باشيم كه جامعه ما داراي افرادي مسووليتپذير باشد ولي ما به آنها مسووليتي نداده باشيم و اعتماد به آنها نكرده باشيم. اين مسائل حتما نياز به تمرين و تكرار دارد كه بهترين مكان براي آن، مدرسه است. خلاصه عرض من اين است كه معلمان و مربيان بايد بيش از اين به دانشآموزان اعتماد و از فكر و مشاركت آنها در ارايه مدرسه استفاده كنند.
چه راهكارهايي براي تحقق تربيت سياسي پيشنهاد ميكنيد؟
اولا بايد معلمان و مربيان را براي اين موضوع آموزش دهيم تا نسبت به اهميت تربيت سياسي بيش از گذشته اهميت قائل شوند.
ثانيا نهادهايي مانند شوراهاي دانشآموزي و مجلس دانشآموزي را فعال و از حالت تشريفاتي خارج كنيم. يعني يك دانشآموز واقعا از اثرگذاري خود براي شركت در اين قبيل نهادها احساس عزتمندي و مفيد بودن كند و بهطور واقعي شوراي دانشآموزي (مدرسه، منطقه، استان و مجلس دانشآموزي) در حدود اختيارات خود در سرنوشت دانشآموزان تاثيرگذار باشند.
ثانيا تغيير نگرش معلمان و مربيان به مشاركت دانشآموزان در اداره مدرسه خيلي مهم است يعني تا وقتيكه معلمان ما به مشاركت دانشآموزان باور نداشته باشند بهترين برنامهها هم موثر نخواهد بود.
و آخر اينكه، برگزاري جلسات نقد و گفتوگويي كه در آن دانشآموزان آزادانه مسائل خود را بيان كنند و با روحيه پرسش گري رشد كنند. ريا و تملق از آفتهاي تربيت بهويژه تربيت سياسي است.
روزنامه اعتماد
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.