امروز صبح که به مدرسه رسیدم ، زنگ زده شده بود و بچه ها در مراسم صبحگاهی بودند.ناظم مدرسه همچون همیشه ، مشغول سخنرانی و نکته گویی و نظم بخشی و آماده نمودن بچه ها برای حضور در کلاس بود. محور اصلی سخنش واقعه منا بود.در بیاناتش ضمن متهم کردن آل سعود به ناتوانی در اداره حرمین شریفین و محکوم کردن اعمال غیر مسئولانه آنها در پیش گیری از وقوع این فاجعه هولناک و اقدامات عناد آمیز با حجاج بیت الله الحرام به خصوص زایران ایرانی ، اظهار می داشت که توطئه ای در کار است تا این عبادت و امراللهی را با ترس و وحشت تعطیل کنند!
آنها نیروهای مجرب و متخصص خودشان را که همه ساله در برگزاری حج فعالیت داشته اند ، برای جنگ به یمن به کار گرفته اند و عده ای نوجوان و جوان بی تجربه را به این کار مهم و خطیر گمارده اند ...
در حین سخنرانی ایشان ، زمزمه هائی ناشی از خستگی و بی حوصلگی و شاید هم اعتراض به سخنانش در جمع دانش آموزان ایستاده در صفوف ، دیده و شنیده می شد و ایشان هم مکرر و به طور آمرانه بچه ها را به سکوت و شنیدن ، امر و نهی می کرد !
بعضی از بچه ها را با نام صدا می کرد و با لحنی تهدید آمیز که « کریمی ، میارمت بیرون از صف! » ، « حسنی، نگی چرا نمره انضباطتت کم شد! » ، « بهرامی پور خجالت بکش! » ، « هی! خفه خون بگیر! » چقدر بی غیرت و بی احساسید! دشمن فتنه کرده و عده ای از عزیزان ما را مظلومانه به شهادت رسانده اند و شما هی می خندید! واقعا که ....
جا دارد که انسان از این مصیبت بمیرد! خدا می داند من این شب ها خواب ندارم؟!
آقا اون کتابتو ببند! آقا برگرد سر صف خودت!
آخه من چقدر باید تذکر بدم!
واقعا که...
آقا جان بیدار باشید . این توطئه ای صهیونیستی است بر علیه اسلام. شما ببینید در ماجرای سقوط جرثقیل در مسجد الحرام ، نه طوفانی بوده و نه باد سرعت زیادی داشته! اصلا این که ماجرا همزمان است با واقعه ی یازده سپتامبر ، روز حمله به برج های دوقلوی امریکا باید شک کرد. در همین روز در مسجد الاقصی توسط یهودی های صهیونیست حمله و کشتار صورت گرفته است! دقیقا مانند تخلیه ی یهودیان در برج های دوقلوی امریکا ، در ساعت 17 هنگام وقوع واقعه ی جرثقیل در مکه ، حتی یک نفر سعودی در صحنه حادثه نبوده است!
بچه ها اصلا یک سوال؟
آیا می دانید اولین هواپیما در چه زمانی به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک برخورد کرده؟ ساعت 9 و 10 دقیقه ی روز 11 سپتامبر ! آیا می دانید جرثقیل در چه زمانی در مسجد الحرام سقوط کرد؟ ساعت17 و 10 دقیقه! آیا می دانید اختلاف ساعت مکه با نیویورک 8 ساعت است! حالا خودتان محاسبه و قضاوت کنید! بله عزیزان ، وقایع امسال قدری مشکوک می زنه! این وقایع به نظر می رسد که عمدی و سازمان داده شده بوده است.
به هرحال سخنان طولانی و پر احساس و سوال برانگیز آقای ناظم تمام شد و بچه ها به سمت کلاس ها هدایت شدند. من وارد دفتر دبیران شدم. همکاران هم گرم گفت و گوهای مختلف سیاسی و صنفی و ... بودند. به شوخی گفتم: آقایان یا الله، به زبان خوش بفرمایید کلاس ! دوستان خندیدند و همه به سوی کلاس هایمان حرکت کردیم.
خب حالا من که معلم اجتماعی ام و معمولاً در ابتدا و یا انتها و یا در میان درس ، گریزی به صحرای معارف دینی و اجتماعی می زنم ، هم باید چه چیزی بگویم ! چرا ؟ چون آنچه که در سر صف گفته می شد از نظر من کلی نقد و خطا به همراه داشت !
خب حالا من شروع کردم برای توضیح و تبیین آنچه که صحیح می دانم !
دوستان عزیز : من هم وقوع این فاجعه را تسلیت می گویم !
ای کاش می توانستیم از این مصیبت ها جلوگیری و یا برای آینده پیش گیری نمائیم .
البته خاطرمان باشد که پدیده ی « ازدحام های مرگ بار » در خیلی از نقاط دنیا اتفاق افتاده و می افتد . حدود 120 سال پیش در مراسم تاج گذاری تزار نیکولاس در شهر مسکو هزار نفر به دلیل پخش شایعه ای زیر دست و پا ماندند و جان خود را از دست دادند .
در هندوستان بارها و بارها در مناسک و مراسم مذهبی ، مردم زیادی زیر دست و پا له شده اند !
در اروپا و امریکا ، در کنسرت های بزرگ موسیقی و یا مسابقات فوتبال ، این پدیده به وجود آمده و عده ی زیادی زیر دست و پا له و خفه و کشته گردیده اند . طی 30 سال اخیر 215 مورد ازدحام منجر به مرگ در دنیا اتفاق افتاده و ثبت گردیده است . طی 40 سال اخیر فقط در منا ، در فجایعی از قبیل آتش سوزی در چادرها ، درگیری با مأموران امنیتی ، مراسم برائت از مشرکین ، ازدحام در تونلی از منا به سمت مکه و از کار افتادن دستگاه تهویه هوا و هرج و مرج ناشی از این اتفاق و از اینگونه وقایع عده ی کثیری از زائران کشته شده اند .
به هر حال امکان وقوع این گونه وقایع با توجه به تراکم جمعیت ( معمولاً جمعیت بین 5 تا 10 نفر در متر مربع ) به جهت ازدحام خطرناک و آشوبناک ، وجود دارد . حوادث ایام حج یکی از پر قربانی ترین مکان های ازدحام در تاریخ بوده است . چنانچه در 100 سال اخیر ، بیش از نیمی از مرگ بارترین ازدحام ها در منا رخ داده است . البته ذکر این نکته لازم است که بدانیم مدیریت پیشگیری و رسیدگی به گرفتاران در این تراکم ها و پیگیری امور نجات امری مهم و تخصصی است که متأسفانه نظام حکومتی و مدیریتی عربستان ناتوانی خود را در این عرصه ها به کرات نشان داده است .
مرحوم جلال آل احمد قریب به 60 سال پیش به سفر حج مشرف شده و در کتاب خسی در میقات که خاطراتش از آن سفر می باشد ، از ضعف و ناتوانی دولت عربستان در برگزاری مناسک حج سخن به میان آورده است . مثلاً در جایی می نویسد « در منا افتادم توی یکی از شارع ها که از وسط چادرها می گذشت . جماعت حاجیان در دسته های درهم شونده و علامت هر کدام در دست سرکرده ها ...
همه سفید پوش و لبیک گویان .... و چه هیجانی در خود ایجاد می کردند حضرات با حرکات اضافی ناشی از ترس گم شدن ! همچنان که می رفتیم ، احساس کردم سربالا می رویم و راه تنگ تر می شود ...
همچنان سربالا می رفتیم که یک مرتبه راه بند آمد !
معلوم شد جماعت بی راهنما به کوچه ی بن بستی افتاده و فشار جمعیت چنان بود که یک لحظه وحشتم گرفت ! تنها در میان جمعی ناشناس ، جماعت پیر مردی را چنان به قلوه سنگ های دیوار فشرده بود که از حال رفت . سر دست گذاشتیمش سر دیوار که افراد محل آب آوردند تا حالش را جا بیاورند ...
وحشت از گم شدن ، وحشت از جای ناشناس ، شوق حضور و تماشا ، شوق به شرکت در اعمال و مراسم ، از هر حاجی ملغمه ای می سازد سر از پا نشناس ، و سرتا پا هیجان و 'بی خودی' و ذره ای در مسیلی ...
همه مقدمات حاضر است تا تو اراده ات را فراموش کنی . و خود من سه بار احرامم باز شد . نه تنها حوله ی دوشم ، حتی ازارم ... و حمال بازی قضیه ، چنان به نفع دستگاه عهد بوقی سعودی است و چنان زیربنای درخوری است که سال های سال پس از این ، مراسم حج دایر خواهد بود .
چون زیارت است و سیاحت و تجارت و تفنن و تجربه برای هر دهاتی که از پای آب و گاوش راه افتاده و هیچ فرصت دیگری برای جهانگردی و تجربه سفر ندارد . اما اگر توانستیم این حج را در خور آدم قرن بیستم که نه ، در خور آدم قرن چهاردهمی بکنیم ، می توان امیدوار بود که حج مرحله ای باشد و تجربه ای در زندگی افراد ملل مسلمان ، و گرنه حج به صورت فعلی یک بدویت موتوریزه است .... »
خب حالا چه باید کرد ؟!
حج را باید تعطیل کرد ؟! یعنی صورت مسئله را باید پاک کرد ، یا باید راه حل مناسب برای پیشگیری از این فجایع را یافت ؟!
ناگهان یکی از بچّه ها با صدای بلند گفت : آقا اصلاً چرا باید این همه پول ملت را ببرند و در عربستان مصرف کنند و وهابی ها را چاق تر نمایند ؟
این همه فقیر و بیچاره داریم و آن همه پروژه های ملی نیمه تمام ...
در اینجا من ناچار شدم که ضمن تأکید بر وجوب الهی حج با بیان آماری مقایسه ای از سفر هموطنان به سایر کشورها از جمله ترکیه و تایلند و مالزی و امارات و کشورهای اروپایی و امریکایی و کانادا ، نشان دهم که سالانه 6 میلیون نفر به ترکیه و در حدود 75 هزار نفر به مالزی و حدود 80 هزار نفر به تایلند و در حدود 280 هزار نفر به امارات و امسال حدود 65 هزار نفر عازم حج تمتع شده اند . در سال هم حدود 800 هزار نفر جهت حج عمره عازم می شوند . با محاسبه ی هزینه های سفر و خرید های مربوطه در هر سال بیش از 25 هزار میلیارد تومان هزینه مسافرت به 5 کشور بالا می شود ، که کل سهم عربستان حدود 7/2 هزار میلیارد تومان می باشد که البته بخش عمده این رقم هزینه به جیب کاروان های ایرانی و هواپیمایی کشوری می رود . اما با این احتساب هم ، فقط حدود 10 درصد هزینه های ملی سفر و گردشگری خارجی صرف سفر حج می شود ، که اگر منصفانه نظر کنیم و به علایق و سلایق و حقوق مردم احترام بگذاریم ، رقم بالایی نیست .
خلاصه من هم چون همکارم ، ناظم مدرسه ، گفتم و گفتم تا صدای یکی دیگر از بچّه ها به اعتراض و انتقاد بلند شد و شروع کرد به گفتن اینکه : آقا ، حالا همه اینها را گفتید درست اما آیا می توان گفت که مشکل دیگر پیش نخواهد آمد ؟ اصلاً نمیشه کاری کرد که این ازدحام مرگبار که گفتید پیش نیاید ؟
من گفتم : خیر ، نمیشه ، ممکنه وسعت آن کمتر باشه ، و گرنه مثل هر ورزش و مسافرتی که وقوع حادثه و تصادف در آن محتمله ، در این مراسم وسیع جهانی ، این گونه اتفاقات پیش خواهد آمد و از نظر ما آنهایی که در این مراسم و در این راه کشته می شوند ، شهیدان راه خدا هستند و در جوار رحمت الهی آرمیده و در آرامش و رضوان به سر خواهند برد .
دانش آموز گفت : ولی آقا من گمان می کنم راه هایی وجود دارد که این مسایل حل گردد !
گفتم مثلاً چگونه ؟! و او گفت : آقا اگر علمای دینی ما برای مصادیق مناسک حج و عبادات دیگر ، مطابق دنیای امروز قالب های دیگری تعیین و طراحی کنند ، خیلی مؤثر خواهد بود ! مگر کل مراسم حج سمبلیک نیست !
رمی جمرات و قربانی کردن و طواف و سعی بین صفا و مروه و حتی وجوب حج تمتع بر اساس استطاعت مالی و اصرار بر افزایش تعداد حاجیان و تبلیغ و تشویق مردم برای حضور ، همه و همه را می شود مدیریت فقهی و منطقی کرد !
مثلاً چرا باید اصابت 7 سنگ را به هر کدام از نمادهای شیطان ، حتمی کرد ؟
کافیست پرتاب 7 سنگ را ملاک قرار دهند ! چرا باید همه در منا قربانی کنند و آن همه گوسفند و گاو و شتر را کشته و نفله شده دفن نمایند ؟ ! مگر نمیشه در شهرها و کشورهای خودشان و همزمان با عید قربان ، قربانی را برایشان انجام دهند؟! که لااقل گوشت این قربانی ها به مصرف نیازمندان برسد؟! چرا باید افراد زیادی از حجاج برای چندمین بار به این سفر بروند و جا را برای سایر زائرین تنگ و فشرده نمایند ؟
آیا مفاهیم و مصادیق فقهی و عرفانی این مناسک آن گونه که باید و مطابق واقعیات روز بیان و آموزش داده می شود ؟ آیا قالب فقهی حج کافیست یا باید به قالب فلسفی و عرفانی آن نیز توجه شود ؟
به قول دکتر شریعتی بعضی از روحانیون و مبلغان دینی ، شرایط و ضوابط حج را آن قدر دشوار و پیچیده نشان می دهند ، به طوریکه چرخش حاجی به دور کعبه را از چرخش سفینه آپولو به دور ماه و مریخ دشوارتر نموده است ؟!
مگر دین ما را نمی گویند : شریعت سهله ؟! مادربزرگ من با کهولت سن ، هنوز ناراحت و نگران است که نمی دانم طواف نسا در خانه ی خدا را درست و خوب به جا آورده ام یا نه ؟!
من به او می گویم : چه فرقی می کند ؟! چرا نگرانی ؟! و او می گوید : می ترسم به مرحوم پدربزرگت حلال نشده باشم و چند سال آخر عمرم را به گناه و معصیت گذرانده باشم ؟!
خب این حالت نگرانی و شک و وسواس که باعث میشه افرادی مجدداً و برای چندمین بار و غالباً برای رفع شکیات ایجاد شده ، به سفر حج بروند را چه کسانی ایجاد کرده و باید حل نمایند ؟!
به نظرم باید در آموزه های روحانیون شیعه و سنی تردید کنیم و از آنان بپرسیم که چرا مراسم حجی که باید پر از شادی و امید و معنویت و تغییر و تحول اخلاقی باشد ، مسلمانان بیچاره باید این مراسم را با هزاران ترس و تردید و وحشتی که به خاطر تلقی های غلط و غیر منطقی و غیر اخلاقی به آنها القاء شده را با هزاران رنج و مشقت و گرفتاری انجام دهند و بی آنکه کام شان از عرفان و رمز و راز این مراسم عبادی ، شیرین شود ، خسته و ناتوان ، آن هم اگر زنده بمانند ، به وطن خود بازگردند ؛ بی آنکه تغییر مهم و محسوسی در رفتار و افکار و یا روش زندگی خود پیدا نمایند ؟!
واقعاً چرا این فرصت ها و منابع مادی و معنوی را هدر می دهیم ؟!
آخر تا کی ، باید این چنین باشد ! تا کی ...
زنگ خروج از کلاس نواخته شد و در حالی که بهت و غم و تردید و تأمل خاصی بر بچّه ها و من در کلاس حاکم شده بود ، من ماندم و سؤالات بی پاسخ آن دانش آموز ....
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اما ای کاش کمی خلاصه تر بیان می فرمودید ( جزییات را کم میکردید)
خدا نگهدارتون...
استاد گرانقدر جناب آقاي کاکازاده
چه قلم زيبا و توانمندي داريد . بزرگترين مفاهيم عرفاني را به ساده ترين زبان مطرح نموديد .
اميد است بيش از اين در نشريات کاغذي و ديچيتال شاهد آثار ارزشمند شما باشيم .
با تقديم شايسته ترين احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
از توجهتون سپاسگزارم...