ستوده باد دانایی
«کاچ» چیست؟
پرسش بالا، موضوع انشاء ما در کلاس پنجم ابتدایی بود.
«کاچ» در گویش مازندرانی به چوب دستیای گویند که گالشها (یا همان چوپانها) برای هدایت گلههاشان بهدست میگیرند. «کُنِسکاچ» نیز چوب دستی محکمی از جنس درخت ازگیلِ جنگلی و نماد اقتدار چماقداران در آن منطقه از ایران است. چماق داران نیز کسانیاند که در طول تاریخ این سرزمین از آنها برای حفظ دیکتاتوریها استفاده میکردهاند.
اما هدف و خواستهی آموزگار ما از طرح پرسش بالا به عنوان موضوع انشاء، چیز دیگری بود!
زمانی که هرکدام از همشاگردیهایم به پای تخته فراخوانده میشدند تا انشاءشان را بخوانند، آموزگار نخست با نگاهی هراسناک «کُنِسکاچش» را به رخ آنها میکشید و سپس اجازهی خواندن انشاء را به ایشان میداد!
آموزگار پس از خوانده شدن انشاء توسط همشاگردیهایم، با کوبیدن کاچ بر دستان یا اندامشان، آنها را به سمت نیمکتشان هدایت میکرد و با چهرهای خشمآلود و لحنی خشن، چون بازیگران تئاتر رو به بچهها میکرد و میگفت: « کاچ ابزاری است کارآمد برای تربیت دانشآموزان، به طوری که اگر هر کدام از آنها شلوغبازی درآورد یا به وظیفهاش که همانا درس خواندن است عمل نکرد، باید با آن کوبید بر سر و کله و دست و صورتش تا هم ادب شود و هم درسش را بخواند »!
آموزگار عادت داشت مرا آخر از همه به پای تخته بیاورد. زیرا متمایز از دیگران مینوشتم!
زمانی که مرا به پای تخته فراخواند تا کاچ را توصیف کنم، من نخست موضوعِ تماما استبدادی و استعماریِ انشائی که بر روی تخته نوشته شده بود را پاک کردم و سپس متن بهکلی پرسشی انشایم را چنین خواندم:
- فکر چیست؟
- تفکر چیست؟
- انسان متفکر کیست؟
- آیا فکر همان اندیشه است و تفکر همان اندیشیدن و انسان متفکر همان اندیشمند؟ این نخستین تجربه زیسته من در سنین کودکی در تبدیل یک دیکتاتور به فردی خردورز با ذهنی پرسشگر بود.
- اساسا چرا باید فکر کرد؟
- آیا فکر باعث پیشرفت جوامع میشود؟ یا تفکر؟ یا انسان متفکر؟ کدام یک مقدم بر دیگری است و چرا؟
- آیا تفکر با پژوهش رابطه دارد؟ آیا هماندیشی انسانهای متفکر با یکدیگر باعث زایندگی و نوزاییِ فکری در جامعه میشود؟
- ثبت فکر و ایدههای نو و مکتوب کردن تجربیات زیستهی یک انسان متفکر چه تاثیری بر گسترش دانش بشر و موفقیت نسلِ بشر خواهد گذاشت؟
- در یک جامعه پیشرفته، چه کسانی فکر میکنند؟ آیا تغییرات پارادایمی در زیست بشر ریشه در تفکر انسانهای متفکر و خلاق دارد؟ چرا پیشرفت بشر نیازمند شکستن کلیشهها و گسترش چارچوبهای ذهنیِ نو است؟
آیا در یک جامعه پیشرفته انسانهای متفکر در دانشگاههایش مستقرند؟
- آیا اگر دانشگاههای یک جامعه هیچ نقشی در حل مسالههایش نداشته باشند، معنایش آن است که دانشگاهیان آن جامعه در زمینه مسالهیابی، زایش فکری ندارند؟ یا نه! در آن دانشگاهها پتانسیل زایش فکری وجود دارد ولی متفکرانش زیر سلطهی ایدئولوژی و سیاست؛ در سه مقولهی باروری، زایندگی و نوزاییِ فکری دچار عقیمشدگی در علم شدهاند؟!
- آیا گسترش زیرساختهای تفکر در دانشگاهها سبب بالارفتن سرانه مطالعه در سطح عمومی جامعه میشود؟ اگر پژوهش، یکی از زیرفرایندهایِ کلانفرایند تفکر باشد، چگونه میتوان برون داد آن را که همانا فکر است به سطح عمومی جامعه تسری داد؟ آیا این پدیده، به نوعی به اجتماعیسازی علم اشاره دارد؟
- اساسا چرا در جامعهی ما متفکرانش را با کاچ میزنند؟
- آیا کاچ موجب توقف فرایند تفکر در جامعه میشود؟
- چرا با اینکه کاچ نمیتواند فرایند تفکر را متوقف کند اما باعث ایجاد مانع در برابر جاری شدن فکر در جامعه میشود؟ آموزگار عادت داشت مرا آخر از همه به پای تخته بیاورد. زیرا متمایز از دیگران مینوشتم!
- چرا دیکتاتورها از متفکران خیرخواه متنفرند؟!
- پس از پایان خوانش انشایم، اشک از دیدگان آموزگارم جاری شد و در حالی که از همکلاسیهایم خواست تا مرا تشویق کنند، خود نیز فریاد زد:
« زنده باد فکر! ستوده باد تفکر! پاینده باد انسان متفکر! و ... پاینده ایران! »
- این نخستین تجربه زیسته من در سنین کودکی در تبدیل یک دیکتاتور به فردی خردورز با ذهنی پرسشگر بود. از آن پس، آموزگارم موضوع انشاءمان را با مشورت همشاگردیهایم انتخاب میکرد و به ما پیشنهاد میداد.
- اکنون پس از گذشت سالها از آن تجربه و انجام مطالعات میدانیِ گوناگونی حول مقولهی «تغییر»، بدین نتیجه دست یافتهام که؛ تغییرِ جهان پیرامون ما در دو مرحله رخ میدهد. در گام نخست؛ روشهای تصمیم و مدلهای ذهنی ما نسبت به جهان هستی تغییر میکند؛ در گام دوم از طریق روشها و مدلهای ذهنیِ تغییر یافتهمان قادر خواهیم بود جهان پیرامونمان را تغییر دهیم.
نکته قابل توجه آن است که؛
تغییر نوع یک، آنی و ناگهانی رخ میدهد درحالی که تغییر نوع دو، یک فرایند زمانبَر است و به اراده، هوش، پشتکار، نوآوری و شکیبایی بالایی نیاز دارد.
پ.ن: آنچه خواندید تجربهای زیسته از نویسنده بود که بهروش «اُتواِتنوگرافی (خودمردمنگاری)» نگاشته است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
drsmhhosseini
لطفا فالو و معرفی ام کنید.