تهی شدن مدرسه از فلسفه وجودی خویش و تبدیل آن به دکانی برای کاسبان آموزشی و جولان آن ها موجب شده است تا در سایه فقدان تعلیم مهارت های شهروندی و آموزش انسان بودن ، اجتماع و مناسبات آن به فضایی خفه و آلوده و آکنده از سندرم " بی شعوری " آدم ها تبدیل شده و فضای زیست به مرز انفجار و غیرقابل تحمل برسد که خود موجد آسیب های اجتماعی فراوان در حد " بحران " گردیده است.
در مدت تدریسی که داشته ام خیلی کم دیده ام که کلاسی تمیز و بدون زباله باشد .
گویا نه خانواده و نه مدرسه علاقه و یا تعصبی برای آموزش دانش آموزان در مورد احترام به " محیط زیست " ندارند .
با وجود آن که در کلاس ها و همین طور در حیاط مدرسه معمولا سطل زباله تعبیه شده است اما برخی اوقات دیدن کلاس ها و حیاط پر از آشغال روح و خاطر انسان را آزرده و مکدر می سازد .
گویا محیط زیست و احترام به آن در نظام آموزشی ما موضوعی مهجور بوده و اصلا در اولویت نیست .
در 4 اردبهشت ماه سال جاری ، صدای معلم مطلبی را با عنوان :
" در مدارس ژاپن ، پست خدمتگزار وجود ندارد "
زنگ آشوجی در مدارس استان کردستان به صدا درآمد ! " منتشر کرد . ( این جا )
در ابتدای گزارش آمده بود :
« صدای معلم » پیش تر در گزارشی چنین نوشت : ( این جا )
موضوع " نظافت و پاکیزگی در مدارس " یکی از بحث های مهم و البته در حاشیه نظام آموزشی ما است که کم تر به آن پرداخته شده است .
آموزش هایی که در مدارس و نیز خانواده ها ارائه می شود شاکله رفتاری آنان را در سنین بزرگ سالی تشکیل می دهد .
بیش از 50000 نیرو در وزارت آموزش و پرورش در پست خدمتگزار و سرایدار مشغول به کارند و این در حالی است که بر اساس شواهد و نیز گزارش ها وضعیت بسیاری از مدارس از این نظر مطلوب نیست .
در زنگ نظافت همه دانش آموزان ، محیط کلاس و مدرسه را تمیز می کنند . دانش آموزان پس از پایان کلاس های درس ، مدرسه را کاملا تمیز می کنند. آشوجی یا همان تمیزکردن مدرسه ، شامل جارو کردن کلاس ها و راهروها، تمیز کردن سطل های زباله ، تمیز کردن تخته ها و دیگر قسمت های مدرسه است.
در مدارس ژاپن ، پست خدمتگزار وجود ندارد.
در طرحی ابتکاری و قابل تقدیر رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان کامیاران از اجرای موفقیت آمیز طرح مدرسه بدون خدمتگزار در این شهرستان خبر داده است .
هادی الله ویسی رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان کامیاران گفته بود : اجرای طرح مدرسه بدون خدمتگزار برای اولین بار در استان کردستان و در دو مدرسه شهرستان کامیاران با استقبال خوب دانش آموزان انجام شد.
در این طرح که امسال در دو مدرسه شهرستان به طور موفقیت آموز اجرا شد وظیفه نظافت و نگهداری از اموال مدرسه بر عهده دانش آموزان است.
خوشبختانه این طرح با استقبال دانش آموزان و خانواده آنها روبه رو شد چرا که در این طرح حس مسئولیت پذیری و انجام کارجمعی در دانش آموز تقویت می شود.
در جریان برگزاری این طرح دانش آموز علاوه بر تقویت حس احترام برای خدمتگزاران و پاکبانان جامعه، در محیط مدرسه و بیرون مدرسه نیز متعهد و مسئول در قبال پاکیزگی و حفاظت از محیط زیست و محیط زندگی خود خواهد بود.
آموزش مهارت های زندگی اجتماعی و افزایش مشارکت دانش آموزان در امور مدرسه خصوصا توجه به اموال و تجهیزات مدرسه و دقت در نگهداری و حفظ آن ها، حفظ نظم و آراستگی در بخشهای مختلف آموزشگاه و همچنین رعایت نظم و بهداشت فردی و محیطی و مشارکت گروهی دانش آموزان در نظافت آموزشگاه از دیگر دستاوردهای اجرایی کردن این طرح به شمار می رود . "
هم زمان " کانال صنفی معلمان ایران " که توسط مسئولان این تشکل اداره می شود ضمن درج بخشی از این خبر نوشت :
" حذف پست سازمانی ابتکار نیست .
ناتوانی در جذب نیروهای خدماتی مورد نیاز ابتکار نیست. "
این نگاه یک تشکل معلمی نسبت به موضوع " محیط زیست " است که البته سعی کرده و می کند در تحصن ها و اعتصابات معلمان حضور دانش آموزان را هم در آن پر رنگ نشان دهد .
یک بار سر کلاس از دانش آموزی که زیر پایش زباله بود دلیل آن را پرسیدم .
در پاسخ خیلی راحت گفت که وظیفه خدمتگزار در مدرسه چیست ؟!
خیلی کم دیده ام که مدرسه ای به موضوع " محیط زیست " علاقه و یا وسواس نشان دهد .
خیلی کم دیده ام کلاسی را که در آن محیط زیست ، نشانه های طبیعت و علایم آن رد پایی داشته باشد .
یک بار سر کلاس بودم .
یکی از دانش آموزان با علاقه و هیجان در مورد " اختلاس " پرسید .
خطاب به او و دوستانش گفتم :
" زیر پای خود را که زباله و آشغال موج می زند را نگاه کنید !
از همین جا بگیرید و بروید بالا ! "
پاسخی جز سکوت و انداختن سرها به زیر نداشتند ...
در حال حاضر محیط زیست در جهان به یک موضوع مهم تبدیل شده است .
در ایران که از سوء مدیریت و بحران مدیران ناکارآمد همواره در رنج است بحران محیط زیست یکی از ابربحران ها می باشد اما تحرک خاصی حداقل در نظام آموزشی مشاهده نمی شود .
تنها چیزی که در این موضوع در نظام آموزشی و محتوای آن قابل مشاهده است کتاب «انسان و محیط زیست» در پایه یازدهم است .
مشخص نیست دانش آموز در سال های پایانی تحصیل که الگوهای رفتاری اش تقریبا تثبیت شده است از این کتاب چه بهره ای خواهد برد ضمن آن که همین درس معمولا نیز توسط افراد و یا معلمان " متخصص " آموزش داده نمی شود و اصطلاحا یک " درس نخودی " در میان سایر دروس است و برای پر کردن سایر ساعات خالی دبیران مورد استفاده قرار می گیرد .
گفتنی است در تابستان 96 تعدادی از فارغ التحصیلان رشته محیط زیست نسبت به بکارگیری فارغالتحصیلان رشته جغرافیا و زیست شناسی برای تدریس کتاب انسان و محیط زیست اعتراض کردند .
کیومرث کلانتری مدیر کل دفتر آموزش سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه تا این لحظه در این باره که چه کسانی برای تدریس کتاب انسان و محیط زیست به کار گرفته شوند؛ تصمیمی اعلام نشده است، اظهار کرده بود: تعیین دبیران برای تدریس این کتاب برعهده وزارت آموزش و پرورش است و سازمان حفاظت محیط زیست در این باره هیچ اختیاری ندارد. اگرچه تا این لحظه مصوبهای در این مورد اعلام نشده است .
می توان ادعا کرد نه خانواده و نه مدرسه در این زمینه حرفی برای گفتن ندارند و دست شان خالی است .
رسانه ها هم عموما با این گونه مسائل کاری ندارند و اولویت ها چیزهای مهم تر و مهیج تری هستند !
در 2 روز گذشته خبر اعتراضات دانش آموزی در سراسر جهان علیه پدیده تغییرات اقلیمی تیتر بسیاری از رسانه های جهان بوده است .
در اخبار آمده است :
" از استرالیا تا هند، از اروپا تا آمریکای شمالی، دهها هزار دانشآموز در دست کم دو هزار شهر در ۱۳۰ کشور دنیا ۲۴ اسفند (۱۵ مارس) به خیابانها آمدهاند تا از دولتهایشان بخواهند «اقدامی قاطع و سریع برای مهار گرمایش زمین و تغییر اقلیم» صورت دهند.
رهبر جنبش دانشآموزی «بچهها برای مهار تغییر اقلیم» یک دانشآموز ۱۶ ساله سوئدی است، گرتا تونبرگ که یک روز پیش از راهپیمایی ۲۴ اسفندماه (۱۵ مارس) نامزد جایزه صلح نوبل شد.
او اولین دانشآموزی است که در اوت ۲۰۱۸ سر کلاس درس نرفت و پلاکارد در دست به اعتصاب نشست و در کمتر از چند ماه، صدایش به سراسر اروپا رسید. سپس صدها، بعد هزارها و حالا دهها هزار دانشآموز دست به اقدامی مشابه زدهاند .
با وجود آن که شماری از وزرا در کشورهای مختلف نگرانی خود را از تعطیلی مدارس توسط دانش آموزان ابراز کردهاند اما در ایران و تاکنون مورد خاصی مشاهده نشده است .
وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان محیط زیست در این مورد سکوت کرده اند .
تشکل های دانش آموزی مانند سازمان دانش آموزی ، مجلس دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان و... انگار این اخبار و رویدادها را مشاهده نمی کنند .
لابد مانند قضیه زباله کلاس و وظایف خدمتگزار منتظرند تا سایرین در این مورد واکنش نشان دهند .
« دولت » و « روحیه دولت محوری » بر همه ارکان و روح جامعه سایه افکنده ، جامعه را از فلسفه خویش تهی کرده و نوع مزمنی از " کوتوله گی " را بر قامت اندیشگی و روابط میان فردی حاکم کرده است .
در کشور ما دانش آموزان معمولا به خاطر سخت بودن سوالات امتحانی تجمع و یا اعتصاب می کنند و برخی اوقات کتاب ها را هم آتش می زنند و یا این که در امتداد اعتصاب معلمان از تعطیلی کلاس ها و مدرسه اظهار خرسندی می کنند .
دانش آموزان ما حتی به خاطر لو رفتن سوالات امتحانی هم اعتراض نمی کنند و در عوض سعی می کنند تا از قافله عقب نمانند .
در مجموع فرآیند نظام آموزشی و سیطره حافظه محوری و رقابت و عریان شدن آن از عنصر " تفکر " و " بازاندیشی " موجب شده است تا دانش آموزان نیز همچون سایر ارکان نظام آموزشی و جامعه ما به "منفعت طلبی " گرایش پیدا کرده و روحیه حق طلبی و عدالت طلبی در آن ها رشد و نمو نیابد .
به نظر می رسد با این تفاسیر فلسفه نظام آموزشی و استمرار آن با این توصیفات به شدت مورد پرسش قرار گرفته است و تحرکی هم برای خروج از این بن بست مشاهده نمی شود .
نظرات بینندگان
قرار گرفته اند. از آخر پنجم ، ششم.
این نوع حرکت ها شعور می خواهد. ما تنها
دغدغه مان با تحمیل مسولان ، مشکلات اقتصادی
است . ما اسیر و برده نان شبیم لذا لزومی به
اندیشیدن و فهمیدن نداریم.
آقا/ خانم یاهو
درست است .
در کنار شعور و تشخیص ، آموزش و حس مطالبه گری هم می خواهد .
باید سعی کنیم سطح جامعه بالاتر بیاید .
پایدار باشید .
حاکم است. با روز جهانی معلم قهریم. با روز
جهانی زن قهریم. ما غیر از خود ، هیچکس را
قبول نداریم و برای همین رسما منزوی هستیم.
مدیران ما خود را سرآمدتر از آن می دانند که
یک حرکت دانش آموزی را هر چند درست،
تعقیب کنند. بی کفایتی یعنی همین.
ممنون از استاد پور سلیمان بابت نگاه عمبق انسان دوستانه و جهان وطنی
دانش آموزان محصول تفکرات منفعت طلبانه ما و سیستم جاریست معلم بی حال و منفعل نمی تواند دانش آموز حق طلب و فعال تربیت کند و....
آقای قاسم پور
از لطف شما سپاسگزارم .
از مطالب شما هم تشکر می کنم .
پایدار باشید .
آقای حسن
هر جامعه ای لایق همان افرادی است که بر آن ها حکومت می کنند .
شما هم خیلی شتاب نکن !
پایدار باشید .
نه نفسی تپنده و نه دوچرخه ای رونده و نه کفشی چسبنده و نه کلاهی برای باد خزنده!
نه دانه جویی برای جونده و جوینده نعمت سبوس پوینده و دمادم دونده و عام و خاص اسیر ... تابنده!
آقای حسن
به نکته خوبی اشاره کردید .
اما من این دوچرخه را در سال 1389 خریدم .
پیرو فرمایش شما قبل از آن یک دوچرخه ایرانی خریدم .
پس از مدتی احساس کردم که دوچرخه تعادل ندارد !
برای تعمیر آن را به نزد متخصص بردم .
گفت از کارخانه مشکل دارد و بدنه آن تاب دارد و قابل تعمیر نیست .
از آن جا که مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد بنده هم دوباره ریسک نکرده و این دوچرخه ناقابل را خریداری کردم .
راستی شما چطور در شهری مانند تهران تردد می کنید ؟
اما پیشنهاد من این است که مطابق عادت مالوف ایرانیان از حاشیه ها عبور کرده و به اصل متن بپردازید .
پایدار باشید .
شدم. کنایه های شیرینی کردید . آقای پورسلیمان
هم خوب با شما ، همراهی کردند. خدا خیرتون
بده خیلی وقته اینقدر نخندیده بودم.
وقتی دانش آموز ژاپنی دوران ابتدایی را تمام می کند مواردی همچون احترام به دیگران , احساس مسعولیت , نظافت فردی و جمعی , خود اتکایی و غیره را می آموزد آنگاه ژاپن که بدون زمین و نفت و گاز و منابع معدنی است می شود سومین اقتصاد جهان اما دانش آموز ان ما وقتی ابتدایی را تمام می کنند نه تنها هیچ کدام از اینها را یاد نمی گیرند بلکه جواب سلام بزرگتر را نمی دهند , تمام محیط مدرسه را پر از زباله می کنند و در مقابل خانه و پدر و ماددر هیچ مسعولیتی را احساس نمی کنند و فقط خودشان و خانواده هایشان دلشان خوش است که ریاضی را خوب یاد گرفته اند که به جز اندکی بقیه آن هیچ به دردشان نمی خورد به نظر شما اگر این موارد حاشیه است به من بگویید که متن چیست تا شاید به نتیجه برسیم
دوست عزیز
1- من متوجه عنوان " زنبور آخرالزمان " نشدم .
کدام زنبور ؟
کدام زمان ؟
2- در فرهنگ استبداد پذیر و استبداد پرور ایرانی استعاره و کنایه ریشه های قوی دارند .
این گونه ادبیات در دنیای مدرن دیگر منسوخ شده است .
ساده عبارت تان را بگویید تا همه متوجه منظورهای احتمالا " لایه مند " شما بشوند !
پایدار باشید .
آقای حسن
1-چه کسی گفته است ما بهترین مغزها و نیروی انسانی را داریم ؟
جامعه ما جامعه شمشادی است .
سعی می شود و سعی می کنند همه در یک سطح باشند .
اگر شما منبع معتبری برای اثبات مدعایتان دارید ارائه فرمایید .
اگر این گونه بود طبق قانون ظروف مرتبطه باید وضعیت طور دیگری بود .
2- مثال شما قیاس مع الفارق است .
ژاپن که منابع ندارد .
3- شما احتمالا چیزی در متن نیافتید آمدید سراغ دوچرخه من !
و اما نگفتید چگونه تردد می فرمایید ؟
پایدار باشید .