بیسوادها، بزرگسال نیستند آنها دانشآموزان امروز ما هستند!!
دانشآموزان رهاشده آموزشی که مهارت خواندن و نوشتن را ندارند!!
یکی از اهداف مهم و اصلی سازمان آموزش و پرورش در دوره آموزش ابتدایی توانایی دانشآموز در خواندن و نوشتن متون فارسی ساده است. نقش پایههای ابتدایی در میزان تحقق این هدف بسیار مهم است. هر چه دانشآموز فاقد مهارت خواندن و نوشتن بدون توجه به اصول یادگیری به دلایل گوناگون به پایههای بالاتر برود میزان سختی کار معلم در باسواد کردن دانشآموزمشکلترمیشود و زمینه لازم برای رهاشدگی آموزشی و بیسوادی دانشآموز فراهم می شود.
رهاشدگی آموزشی زمانی است که معلم نتواند وقت خود را تنها برای توجه به یک یا چند دانشآموز در مدرسه صرف کند و مجبور گردد برای تدریس دیگر دانشآموزان و عمل بر طبق جدول زمانبندی دروس، وی را به حال خود رها کند.
به نظر می رسد در کلاسهای پرجمعیت امروز معلمان پایههای بالاتر در مقطع ابتدایی، وقت کافی برای یاددادن حروف الفبا و یادگیری فردی دانشآموز در نوشتن و خواندن کلمات ابتدایی فارسی را ندارد.
در مناطق دوزبانه، محروم و مدارس روستایی مستقل و چندپایه که عدم همکاری اولیا و مشکل ضعف پایهای دانشآموز وجود دارد باعث میشود سختی کار معلم دوچندان شود و زمینه رهاشدگی آموزشی فراهم شود.
امروزه با هزینههای زیادی طرحهای سوادآموزی برای افراد بزرگسال در کشور اجرا می شود اما عملاً این مشکل سازمان آموزش و پرورش در بخش ابتدایی مورد توجه قرار نگرفته است و هیچ آماری از تعداد دانشآموزان بیسواد در مقطع ابتدایی و خصوصاً در پایههای بالاتر این مقطع در دسترس نیست.
دانشآموزانی که به مدرسه می آیند اما بیسواد هستند. دانشآموزانی که دارای هوش و عقل کافی هستند اما به دلایل گوناگون مهارت خواندن و نوشتن را کسب نکردند.
جالب آنکه استقرار سیستم ارزشیابی توصیفی به قبولی بدون ضابطه دانشآموزان کمک نموده و فشار سیستمی و محیطی در ارائه آمار صد در صد قبولی پایهها در مدارس نیز وجود دارد.
ورود این دانشآموزان به مقطع متوسطه اول زمینه ترک تحصیل جدی آنها را فراهم میکند و به جمع بیسوادان کشور افزوده میشوند.
در حال حاضر انسداد مبادی بیسوادی، شناسایی دانشآموزان لازم التوجه و شناسایی دانشآموزان دارای زمینه ترک تحصیل از جمله اهداف سازمان آموزش و پرورش است؛ اما به دلایل گوناگونی که تعدادی از آنها جنبه درونسازمانی و تعدادی جنبه یرونسازمانی دارند به نظر میرسد امروزه در مناطق نابرخوردار کشور با بحران بیسوادی دانشآموزان مواجهه هستیم.
بعضی مشکلات درون سازمانی شامل مواردی همچون:ناتوانی سازمان در نظارت آموزشی مؤثر و ارزیابی عملکرد حرفهای معلمان، ضعف مدیریت آموزشی در سازمان، محتوی متمرکز و ناسازگار با سطح و توان دانشآموزان مناطق مختلف کشور، عدم همکاری اولیا با معلمان و بیتفاوت بودن به امر آموزش و یادگیری فرزندان خود در مناطق محروم، وجود فقر فرهنگی و اقتصادی خانوادهها، کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی در مدارس مناطق محروم، به حاشیه رفتن فرآیند یاددهی و یادگیری در سازمان آموزش و پرورش و توجه به امور نمایشی و ارائه ارقام و اعداد غیرواقعی و... است.
به نظر میرسد میبایست با تشکیل گروههای تخصصی در سطوح مختلف مدیریتی سازمان آموزش و پرورش مبادی بیسوادی را شناخت و دانشآموزان فاقد مهارت خواندن و نوشتن در سیستم آموزشی کشور را شناسایی کرد.
در ادامه با جلب حمایت و مساعدت سازمانها و نهادهای ذینفوذ در کشور بهتر میتوانبا بحران بیسوادی دانشآموزان مقابله نمود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
احتمالاً نظر مدرس آزاد اینست که در جذب هر دو آلوده به توهّم بوده و هستیم.
اگر دانشگاه دانشگاه باشد و اگر معلم معلم باشد کشور کشور است
باور نداری تو کتابای مقاومت مصالح و علم مواد و روانشناسی و حدیثی داداشم دیدم فقط با هم قاطیش کردم
این فساد گسترده همه جا رو گرفته.
به نظر میاد این فساد سیستماتیک به هیچ وجه قابلیت اصلاح نداره.
آموزش و پرورش ایران به یک مرد تحوّل بنیادین نیاز دارد، نه « طرح تحوّل بنیادین » مردی که تنها دغدغه اش، خودِ تعلیم و تربیت باشد نه غیر. در سرزمینی که سایه ی افراد کوچک، بزرگ می شود، بدانید که خورشید در آن سرزمین در حال غروب کردن است.
پایدار و سربلند باشید.
در ضمن مرد تحوّل بنیادین نمی خواهد بلکه ... تحوّل بنیادین می خواهد یا مردی که ... باشد.
چون سایه افراد بزرگ بزرگتر نمی شود مرحبا مثالی زیبا و ناقص مگر اینکه به شوخی آن کشور تخت باشد اولا
توهّم، ناشکری و بدشکری آن را مستحق شوره زار شدن یا نباریدن باران نکرده باشد که درختی باشد ثانیا
اگر هم رحمت خاصه در بین بوته ها باعث شده باشد درختی موجود باشد با توهّم چون شتر صالح از پای درنیامده باشد ثالثا
بین درختان شایسته سالاری حقیقی برقرار باشد تا پدیده هایی چون دوستی قدیم و دشمنی امروز بوجود نیاید رابعا
دانش احقاق حق بی توهّم وجود داشته باشد و در صورت وجود زالوصفتی مانع اجرای آن نشود خامسا
ذهن ها دور از توهّم و قلبها و دستها تسلیم باشد سادساً
استادم آه کشید و گفت و سلام بر نظریه غایب غالب درباره قرآن امیرالمؤمنین و سلام بر امام باقر و سلام بر آیه سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ
در بحران بیسوادی دانشآموزان در قدم اول آموزش و پرورش مقصر است. آنهایی که فقط نمره دادن بلد بودند تشویق شدند، گروه تشویقی گرفتند و عزیزانیکه زحمت می کشیدند بازخواست شدند
جناب ضرغام مشکل ضعف پایهای دانشآموز در کلاس اول چه معنی دارد ؟ وقتی نوآموزی حروف الفبا را یاد نگرفته به پایهء بالاتری فرستاده نشود و کسی که از فن معلمی بهره ای ندارد چه کمکی به معلم می تواند بکند !
مشکل معیشتی تنها ایجاد کننده بحران نیست ! تحمل نبود و کم به اندازه تبعض دردناک نیست !
استادم مدرس آزاد بهتر است که ندانند که مشکل معیشتی دارد یا خیر؟ ولیکن مرا به خوبی تعلیم می دهد.
با سلام
معاون توسعه ی مدیریت و پشتیبانی فعلی آ.پ ناحیه ی یک همدان در دولت قبل در سال 1390 به اصطلاح « مدیر مدرسه » بود و به علّت سرپوش گذاشتن روی نقاط ضعف آموزشی ( حذف درصد قبولی صفر از جدول ارسالی به اداره ) و خوش خدمتی و ... به مسؤولین وقت آ.پ استان، ترفیع درجه و رتبه گرفته و از دی 1390 به معاونت اداره منصوب شد و اینجانب که معترض چنین وضعیّت اسفناکی بودم 2 سال به استانی دیگر تبعید شدم!
بله جناب مجید عزیز، این افراد طمّاع، متملّق، چاپلوس، فرصت طلب و ... هستند که دانش آموزان این دیار کهن را بی سواد بار می آورند و تنها به فکر منافع و مطامع خویش اند. وی همچنان معاون توسعه ی مدیریت و پشتیبانی آ.پ ناحیه یک همدان بوده و به خوش خدمتی مشغول است!
« گر در طلب گوهر کانی، کانی
گر در طلب لقمه ی نانی، نانی
این نکته و پند اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جُستن آنی، آنی »
پیروز و سربلند باشید.
عجب شهری بود در آزمون استخدامی سال 89 ، خیلی خوش آب و هوا
خدا آه ستمدیدگان را با غیبت شایستگان بلای دوری از رحمت برای ستمگران نماید
بزرگترین ضعف مدیران و وزراء تصیم بدون تفکر هست ...
در مورد مسائلی که قرار تایید کنند و اجرا هیچ تاملی انجام نمیشه و بررسی نمیگردد که موانع ضعف یا قوت پیدا گردد ..
در کلاسهای امروزی مخصوصا توصیفی این جا افتاده که اصلا واحدی به عنوان قابل قبول و نیاز به آموزش بیشتر نداریم به دلیل ارتباط با اولیاء و دقیقا این اشتباه بزرگی هست که خیلی ها در مدارس سراسر کشور انجام میدهند و افت آموزش درست داریم در زمان قدیم معلم به دنبال روش درست و پیگیر بود که چگونه یک دانش آموز ضعیف را با روش های مناسف تقویت کنه تا به رشد توایی برسد ولی امروزه معلم را درگیر کاغذ بازی با نوشتاره کرده و ارزشیابی توصیفی و ضمن خدمتهایی که برای ارزشیابی یک معلم هست ...
اما در زمانهای قبل توانایی و رشد توانایی سواد دانش اموزان برای معلم ملاک ارزشیابی بوده ولی امروزه خیلی از معلم ها فقط با روابط بازی ارزشیابی بالا تر میگیرند که این اصلا درست نیست ..
خدا آگاه و بینا به کارهای بندهای خود است ظلم نکنیم در حق نوآموزانی که آینده سازان این مملکت هستند ..
به امید
چون نام شما حوریه است مرا به یاد حدیثی مفصل به نقل زیبا و پر رمز و راز از استادم مدرس آزاد انداختی
امام علی(ع) از پیامبر(ص) سوالی پرسیدند که ما را در اجر روزه گرفتن مستحبی در ماه شعبان آگاه و ... کنید
پیامبر فرمودند هر کس یک روز ... و هرکس نوزده روز... و هرکس بیست روز در این ماه روزه بگیرد خدا در آخرت هفتاد هزار همسر بهشتی به او عنایت می فرماید و ... و استادم مطالبی گفت و اجازه بیانش را نداد
سند حدیث کتاب ثواب الاعمال و عقاب الاعمال شیخ صدوق می باشد
نکته: روزه مستحبی را کسی میتواند بگیرد که روزه واجب نداشته باشد
بحران بی مسئولیتی معلمان و سیستمهای آموزشی و رها شدگی دانش آموزان
علت اصلی در عدم تطابق مدیران و معاونان و بیشتر معلمان با اساس تحول بنیادین است.
اگر ما سواد تحول داشتیم ؛ آلان شاهد میوه های شیرین نخبه پروری بودیم.
عزیزان ابتدای امر باید به تحول مدیران و معاونان و معلمان پرداخت.
هنوز خیلی کار داریم.
توکل به خدا
سابقا در دهه شصت، دانش آموزان علاوه بر اینکه دروس مدرسه را به نحو عالی میخواندند، کتب سیاسی یا فلسفی مرسوم در آن دوران را مطالعه میکردند و حتی مسلط بودند. در میان نسل جدید، چند نفر الان مانند پروفسور مهدی گلشنی داریم؟! کسی که در فیزیک، فیزیکدان است و در فلسفه و علوم انسانی صاحب نظر و دارای تالیفات به ۳ زبان ... والسلام....