سریال واژگونی اتوبوس های راهیان نور ادامه دارد. آخرین فاجعه واژگونی اتوس حامل دانش آموزان استان البرز در شهر سوسنگرد خوزستان بودکه بر اساس گزارشها حداقل 4 تن در این حادثه کشته و بیش از 20 تن نیز زخمی شندند. بر اساس گزارشها حال دو دانش آموز زخمی وخیم است.
آذرماه سال 95 یعنی حدود یکسال پیش اتوبوس حامل دانش آموزان دختر گیلانی با 40 سرنشین هنگام بازگشت از خوزستان در ورودی شهر همدان واژگون شد، در این حادثه 30 دانشآموز مجروح شدند و متعاقب آن دانشآشتیانی، وزیر آموزش و پرورش در نامهای به معاون پرورشی نوشت: " در اجرای دستورالعملهای موجود در خصوص اردوهای دانشآموزی ترتیبی اتخاذ فرمایید تا در برگزاری کلیه اردوها، اعم از آموزشی، تربیتی و فرهنگی به ویژه اردوهای راهیان نور رعایت بالاترین کیفیتها و استانداردهای لازم مورد، توجه قرار گیرد."
معمولا بعد از هر اتفاق منجر به قتل و جرح دانش آموزان افکار عمومی و رسانه ها واکنش نشان می دهند. مسئولان آموزش و پرورش هم به دست و پا می افتند و قولهایی می دهند و به دلجویی مقطعی از خانواده های دانش آموزان کشته و مجروح می پردازند و حتی آنچنان که در قضیه هرمزگان پیش آمد بین خانواده آسیب دیدگان و رسانه ها دیوار می کشند و با استفاده از روشهای کدخدامنشانه می کوشند خانواده ها را ازشکایت بازدارند. بعد از مدتی خبر زیر آوار خبرهای جدید دفن می شود، تا حادثه ای دیگر و تکرار همان الگوی رفتاری. متاسفانه واژگون شدن اتوبوس راهیان نورحامل دانش آموزان از فرط تکرار ارزش خبری خود را از دست داده و تبدیل به پدیده ای عادی شده است.
یک ماه پیش وزیر آموزش و پرورش در نشستی با خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگار صدای معلم ( اینجا ) گفت : "حرف اول در مسئولیت ما حفظ سلامت و تندرستی بچه ها است. این از هر موضوعی برای ما مهم تر است .حتی از هدف های تربیتی و یادگیری ما مهم تر است."
این حرف منطقی و درستی است. مسئول حفظ جان و امنیت دانش آموزان هر مدرسه ای ، مدیر مدرسه به عنوان نماینده دستگاه آموزش و پرورش است و اگر اتفاقی برای دانش آموزان بیفتد دستگاه آموزش و پرورش از مدیر مدرسه تا وزیر مقصرند. خانواده کشته شدگان و آسیب دیدگان حوادث اردویی باید رسما به اتهام قتل و جرح فرزندانشان از آموزش و پرورش شکایت کنند. مساله قتل و جرح دانش آموزان در سفرهای اردویی با اصلاح آیین نامه و حتی اسکورت نظامی حل نمی شود.
با توجه به خطرات تردد در جاده های کشور و آمار بالای تلفات در تصادفات جاده ای (در 9 ماهه سال جاری حدود 15 هزار کشته و سه یا چهار برابر این آمار مجروح و معلول) ، فرستادن دانش آموزان به اردو از طریق اتوبوس مانند فرستادن کودکان روی میدان مین و در حکم قتل عمد است. اینکه راننده خوابش برد، یا اتوبوس نقص فنی داشت یا جاده لغزنده بود و... که معمولا در گزارش های فنی منعکس می شود، توجه به شاخ و برگ و حواشی داستان برای نادیده گرفتن اصل ماجرا است. اردوهای بین استانی به خصوص در مسافت های بالای 1000 کیلومتر باید فورا متوقف شوند. به این دلیل که هر چقدر هم در کتاب های درسی روی راستگویی و صداقت تاکید شود، عدم تطابق زبان و عمل مسئولان آن را خنثی می کندخطر تصادف به صورت آماری برای تعدادی از اتوبوس های حامل دانش آموزان حتمی الوقوع است.
در گزارش رسمی وزارت آموزش و پرورش که در شهریور 96 و پس از واژگون شدن اتوبوس حامل دانش آموزان استان هرمزگان در سفر اردویی و قتل و جرح و قطع عضو دانش آموزان منتشر شد ( اینجا) آمده است که در سال تحصیلی 95-96 حدود 650 هزار دانش آموز در قالب 32 هزار سفر جاده ای – اتوبوسی به اردو اعزام شده اند. در گزارش به 8 نوع اردو اشاره شده، اما اعزام 600 هزار دانش آموز به اردو در سال تحصیلی گذشته در قالب سفرهای راهیان نور بوده است. به عبارتی 92 درصد کل اردوها سفر راهیان نور بوده است. اگر حرف وزیر در این خصوص که تندرستی و سلامت دانش آموزان حتی از هدف های تربیتی و یادگیری مهم تر است را مبنا قرار دهیم با توجه به اینکه تردد 32 هزار دستگاه اتوبوس حامل دانش آموزان در جاده ها ولو با اسکورت نظامی قطعا خطر آفرین است، باید اعزام دانش آموزان به اردوی بین استانی با اتوبوس ممنوع شود.
تقریبا 95 درصد کل سفرهای اردویی و همه سفرهای راهیان نور در نیمه اول سال انجام می شود، بر اساس آمار رسمی ماهانه حدود 5000 سفر اردویی به مقصد نوار مرزی ایران و عراق صورت می گیرد. در شرایطی که ناوگان حمل و نقل کشور فرسوده است و کنترل خاصی روی سلامت جسمی و روانی و صلاحیت رانندگان اعمال نمی شود و جاده های استان های خوزستان و ایلام ظرفیت محدودی دارند ، واقع بینانه ترین راه حل این است که برگزاری اردوهای بین استانی تا فراهم آمدن شرایط ایمنی برای دانش آموزان متوقف شود.
بین خانواده آسیب دیدگان و رسانه ها دیوار می کشند و با استفاده از روشهای کدخدامنشانه می کوشند خانواده ها را ازشکایت بازدارند. بعد از مدتی خبر زیر آوار خبرهای جدید دفن می شود در گزارش رسمی وزارت آموزش و پرورش آمده است: " اردو، موقعیتی است که در آن بسیاری از موضوعاتی که در کلاس درس قابل یادگیری و انتقال به دانشآموز نیست، در آن فضا قابل یادگیری است؛ موضوعاتی از قبیل: فعالیت گروهی، تمرین مهارتهای اجتماعی، آموختن مهارتهای زندگی، تحمل دوری از خانواده و زندگی با جمع غریبه، تمرین فعالیت در شرایط سخت مانند اینکه غذای خودشان را خود آماده کنند محل استراحت خود را آماده کنند و امثالهم، همه ازجملهی موضوعاتی است که میتواند در فضای اردو آموخته شود؛ نبود اردو میتواند یک نقیصه برای نظام آموزش و پرورش بهحساب بیاید؛ لذا در آموزش و پرورش خصوصاً در فعالیتهای تشکیلاتی ازجمله فعالیتهای سازمان دانشآموزی، برگزاری اردو بهعنوان یکی از مهمترین محیطهای یادگیری و تمرین عملی و تعمیق برخی از آموختهها و اهداف تربیتی محسوب میشود."
در اهمیت برگزاری اردو و آثار تربیتی آن هیچ کس تردیدی ندارد.اما باید تصمیم بگیریم که بین "حفظ جان دانش آموز" و "یادگیری" کدام یک اولویت دارند؟ پاسخ وزیر به عنوان مسئول اول وزارت آموزش و پرورش به این سوال روشن است و استدلال بیشتر در این خصوص را بلاموضوع می کند. وزیر می گوید: "حفظ سلامت و تندرستی بچه ها ...حتی از هدف های تربیتی و یادگیری مهم تر است." بنابراین توقف اعزام دانش آموزان به اردو با استفاده از ناوگان جاده ای هم توجیه عقلی دارد ، هم توجیه تعلیم و تربیتی و هم اینکه بالاترین مقام رسمی وزارتخانه آن را تایید می کند، در حادثه واژگونی اتوبوس دانش آموزان هرمزگانی در شهریور امسال مسئولان آموزش و پرورش سعی کردند حرکت در شب و گوش ندادن راننده به تذکر مربی و... را عامل حادثه معرفی کنند. اما این جزییات فنی تعیین کننده نیست .
می توان اهداف اردویی را در قالب سفرهای کوتاه درون استانی پیگیری کرد. مثلا برای آشنا کردن دانش آموزان با دفاع از میهن و فداکاری رزمندگان جنگ ایران و عراق لزومی ندارد که دانش آموز خراسانی را با طی مسافت طولانی 3 هزار کیلومتر رفت و برگشت به خوزستان ببریم. سپاه و بسیج می توانند در هر استان یک موزه جنگ دایر و با نمایش فیلم های مستند، کودکان و نوجوانان را با این بخش از تاریخ کشور آشنا کنند. برای با هم بودن و استفاده از مزیت های غیرقابل انکار حضور بچه ها در اردو ، می توان اردوهای علمی ، تربیتی ،تفریحی ، زیارتی و سیاسی در سطح شهر و استان برگزار کرد.
معاونت پرورشی هم به جای کارهای نمایشی مانند سفر به عتبات و برنامه زیارت اول و اردوی راهیان نور ، که کاری شبیه آژانس های ایرانگردی و جهانگردی و خارج از حوزه ماموریت ذاتی آموزش و پرورش است، تمرکز خود را روی آسیب شناسی و حل مشکلات واقعا موجود در مدرسه و پیشگیری از آسیب های اجتماعی مانند اعتیاد ، مخاطرات فضای مجازی ، روابط جنسی پرخطر ، قلدری (Bullying) و بی انگیزگی بچه ها بگذارند. این کارها هم پرزحمت است و هم خیلی به چشم نمی آید و علاوه بر این نیاز به تخصص و برنامه ریزی دارد ، به همین دلیل تمایل بر این است که با انجام کارهای نمایشی که ظاهری مذهبی و سیاسی دارند بی عملی خود را حوزه تربیت واقعی را جبران کنند.
وزیر آموزش و پرورش در پاسخ سوال خبرنگار صدای معلم تلویحا به اجباری بودن حضور دانش آموزان در اردوی راهیان نور اعتراف کرد. او گفت : "تاکید می کنم حضور بچه ها در اردوهای راهیان نور – نه فقط راهیان نور – در هر اردویی هیچ اجباری وجود ندارد ." اما او اضافه کرد : "اگر جایی قید و بندی گذاشتیم ؛ یعنی زبانا گفتیم اختیاری اما شرایط را یک جوری درست کردیم که بچه ها را مجبور به شرکت کنیم آن ها را برطرف خواهیم کرد." این رفتار و گفتار دوگانه در حوزه های دیگر آموزش و پرورش هم دیده می شود. مثلا گرفتن وجه از دانش آموزان، به طور زبانی یا به تعبیر وزیر زبانا (که از نظر دستوری غلط است) ممنوع است اما وزارتخانه "شرایط را یک جوری درست کرده" که دانش آموزان مجبور به پرداخت وجه هستند. این دوگانگی گفتار و کردار اسمش دروغگویی است و مسئولان با این کار به بچه ها درس دروغگویی و ریاکاری می دهند.
هر چقدر هم در کتاب های درسی روی راستگویی و صداقت تاکید شود، عدم تطابق زبان و عمل مسئولان آن را خنثی می کند. من چند بار نوشته ام و بار دیگر برای آگاهی وزیر محترم و معاونت پرورشی تاکید می کنم که ریشه مشکل در آییننامه "چگونگی اجرای برنامه درسی و محتوای دروس نظری و عملی آمادگی دفاعی (اردوهای راهیان نور)" ، مصوب 7 آبان ماه هئت وزیران دولت دوم محمود احمدی نژاد است.
من از آقای نظری مدیر محترم روابط عمومی تقاضا می کنم، این مصوبه را تهیه و کپی آن را در کارتابل جناب بطحایی بگذارند. آقای بطحایی هم با طرح موضوع در هیات دولت این گره را به طور اصولی حل کند.
در ماده ۷ آییننامه مصوب آمده است: " آن بخش از آموزشهای عملی که بنا به تشخیص وزارت آموزش و پرورش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قابلیت اجرا در محیط های آموزشی مدارس را دارند، با مسئولیت وزارت آموزش و پرورش در همان محیط اجرا میشوند. بخشی که نیاز به حضور دانشآموزان در محیط های نظامی دارد، توسط سپاه و با مسئولیت سپاه در اردوگاهها و مراکز آموزش نظامی مناسب (مکانهای هدف راهیان نور) برگزار خواهد شد". در این ماده "تشخیص" حضور و عدم حضور دانش آموزان در اردوی راهیان نور مشترکا با آموزش و پرورش و سپاه پاسداران است. علاوه بر این، بخش عملی درس آمادگی دفاعی (8 نمره ) با حضور در اردوی راهیان نور پیوند خورده است.
مسئولیت آموزش و تربیت و حفظ سلامت و امنیت دانش آموزان در مدرسه دولتی و اردو طبق قانون منحصرا با مسئولان وزارت آموزش و پرورش است و دولت حق تفویض تمام یا قسمتی از این اختیار را به شخص یا نهاد دیگری ندارد. ضمنا حتی اگر برای رفتن به اردوی راهیان نور اجباری در کار نباشد، حداقل بخشی از دانش آموزان برای گرفتن نمره کامل درس آمادگی دفاعی که در معدل آنها تاثیر می گذارد "مجبورند" به اردوی راهیان نور بروند. خوشبختانه اصولگرایان روی بطحایی حساسیت سیاسی ندارند. نمایندگان اصولگرا به او رای داده اند و تشکل های اصولگرایی مانند جامعه اسلامی معلمان و کانون تربیت اسلامی، حامی او هستند بنابر این بعید است که اصولگرایان در خواست بطحایی برای لغو این ماده را در کادر منازعات جناحی و سیاسی ببینند.
نظرات بینندگان
اونایی که برای رفع آسیب های اجتماعی حس مسئولیت پذیری دارند! و از عمرشان مایه گذاشتند!
یا اونایی که از مسئولان نمونه کانون های فرهنگی هستند!
یا اونایی که بسیج بطور افتخاری مسئول تعلیم و تربیتشان کرده!
یا اونایی که غیر مسلمانی را مسلمان کردند!
یا اونایی که در حال تجرد معتمد محلی یا مشاور عرفی و گاهاً پناهگاه بوده!
یا اونایی که آزمون یوسف و زلیخا را بارها پس داده اند! و حتی برای یکبار تخلف اخلاقی در کارنامۀ خود ندارند!
یا اونایی که همین امشب به جای پاسخ مثبت به درخواست مؤمنه ای به او کمک مالی کرده اند!
یا اونایی که با بیان معارفی، مردمی را مشتاق حضور در یمن و سوریه کرده اند! و به سپاه معرفی کردند! چه راهیان نور رفته بودند و یا نرفته بودند!!!!
بله، این آدم ها را می توانید با وجود کسب نمره علمی در آزمون استخدامی 96 ، فقط به یک جرم به مصاحبه معرفی نکنید! و اون هم ناقص بودن قوانین کسر سن! آنهم نه جرم او بلکه جرم قانون!!
چون در متن شما این مفهوم نهفته بود که از راه دور می توان خیلی از مفاهیم را انتقال داد و موضوع به مربی پرورشی بر می گشت به یاد کسانی افتادم که در این زمینه بطور خدمات مردمی دارای هنر، علم، تجربه و نفوذ کلامند و هنوزه مدارس از خدماتشون بابت شهرت ازشون بهره مختصر می برن ولی به هر دلیلی نتوانسته اند ورود در سیستم آ.پ بکنند. مطالب فوق گوشه کوچکی از صفات یکی از دوستانم بود که فقط به موجب سن و سال امسال نتوانست برای مربی پرورشی حتی مصاحبه کند! یعنی معرفی نامه برای مصاحبه نمی دادند! حداقل اگر با او مصاحبه می کردند با عیب قوانین آشنا می شدند که چرا از توانمندترین و مؤثرترین افراد نمی شود استفاده کرد و نباید استخدام شود؟! الناس اعداء ما جهلوا، مردم تا کی می خواهند دشمن آن چیزهایی باشند که نمیدانند؟! پس اکثر علمای دانا و توانمند بنا به گفتۀ حضرت رسول(ص) مستحق آتش نیستند؟!
حداقل اینطوری شایستگی و پشتوانه های علمیِ کسی که برای آزمون ثانیه ای مطالعه نکرده، مشخص می شود.
خیلی جالب است!
نمیفهمند مرگ عزیزان چقدر سخت است...
اف بر این مدیریت...
اف بر این شیوه تربیتی..
اینها فقط نمایش میدهند....
مربیان پرورشی و یا معلمان واقعا به سختی دانش اموزان را در این اردوها کنترل میکنند... فقط شانس می آوریم که اتفاقی برای بچه ها نمی افتد.
اردو شده محل درآمد مدارس تا پول آب و برق و گاز و خرج مراسم روز معلم را دربیاورند و...
من خودم یک معلم هستم اما هر کس از من می پرسد اجازه بدهم بچه ام به اردو برود میگویم نه. مگر اینکه خودت همراه فرزندت بروی.
پایان بدهید به این تفکر مرزگذار میان خودی و دیگری...
فرزندان مردم را مانند فرزندان خودتان بدانید...
انچه برای خود نمی پسندید برای دیگران هم مپسندید....
برابر بشه
....
اگر هم در اردوی راهیان نور نمیریم، با این برنامه ها بلخره می میریم. فلذا مرگ تدریجی یا جزء شهدای مدافع حرم میشیم.
کل من علیها فان
....
حق ماموریت و حق الزحمه عوامل اجرایی تا سندهای مالی که میشه در قالب این طرح رد کرد
اینها وجدان ندارند دانش اموزان هم مثل گوشت قربانی این وسط هلاک می شوند
در کشور ما واژه کشتار معمولا برای حیواناتی مانند گاو و گوسفند و ... به کار می رود
نه برای دانش آموزانی که در این اردوها جانشان را از دست داده اند.
لااقل مراعات حال پدران و مادران داغدار این عزیزان بنمائید.
واژه قتل هم زیبنده نیست.
اما جمله ناب و یک تلنگر:
هر چقدر هم در کتاب های درسی روی راستگویی و صداقت تاکید شود، عدم تطابق زبان و عمل مسئولان آن را خنثی می کند.
پیوست می کنم:
در مسئولان میانی و پایینی این دوگانگی بسیار موج می زند زیرا نگاه ها به بالادستی ها دوخته شده و این سوء فرصتی است برای پاینن دستی ها.
جالب اینکه ربا این همه صرف پول و عمر و وقت و....
سال به سال بچه هامون از دین واخلاق وعرف وشرع دورتر میشن!!!
اگر علم عالم، بی مسئله یا کم مسئله باشد و راه ها برای او روشن، باید برایش هر دم بخشنامه داد!؟
آیا قوانین جذب نیرو نباید عوض شود؟! احتمالاً با قوانین موجود بهره وری بالاتر است!؟!
آیا بهتر نیست به جای اینکه در ابتدا بپرسند چند ساله هستی!؟ بپرسند تو که برای مربی پرورشی آمده ای چند کتاب حدیثی آموزنده و تعقل آفریننده، را کامل خوانده ای و شامل علم مشاوره و تربیت شده ای؟! 20 کتاب، 30 تا یا 40 تا!!
یاد کربلایی محمدکاظم کریمی ساروقی به خیر! کل ممکن است ولی جزء ممکن نیست؟!
بعضی از این کانونها فعالیت های بسیار خوب و ثمر بخشی دارند که متأسفانه قدرشان دانسته نمی شود.
و به موجب همین قدر نشناسی های علی الخصوص قانونی؛ می توانند کارهای مثبت و ممتاز پیشین خود را ادامه ندهند! وااسفا