صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

شیرزاد عبداللهی/ همکار گروه صدای معلم

تبدیل فاجعه قتل خشخاشی به دست یک دانش آموز به پرچم صنفی معلم اشتباه و دادن آدرس غلط است ؛ درک بسیاری از معلمان ، مدیران و معاونان از انضباط، سنتی و دیکتاتور مآبانه است

سالگرد قتل محسن خشخاشی دبیر بروجردی به دست یک دانش آموز و درس هایی که باید از این فاجعه بیاموزیم/ برخی فعالان معلمی می گویند خشونت در مدرسه دو سویه است و باید جنبش ضد خشونت در مدرسه راه انداخت/ اگر از موارد بسیار استثنایی بگذریم، خشونت در مدرسه یکسویه  است / همسنگ و همتراز کردن خشونت و خشم معلم و دانش آموز،جایگاه اخلاقی و تربیتی معلم را تا حد یک کودک تنزل می دهد/ بروز رفتارهای ناهنجار و اشتباه از سوی "متربی" عادی است ، اما معلم و مربی و ناظم و مدیر حق اشتباه ندارند/ کودکان اغلب نمی توانند احساسات خود را کنترل کنند، اما معلم مربی باید توانایی مدیریت احساسات مثبت و منفی خود را داشته باشند/ معلمی که در مقابل رفتار نسنجیده دانش آموز از خود بیخود می شود، باید از رفتن به کلاس محروم شود و نیاز به بازآموزی دارد/ خشونت معلم و مدیر و معاون علیه دانش آموزان، "قاعده" و خشونت دانش آموز علیه عوامل مدرسه "استثنا" است/  بیش از 80 درصد دانش آموزان حتی اگر بخواهند، به دلیل سن و جثه، امکان اِعمال خشونت فیزیکی علیه معلم و مدیر و معاون را ندارند/ برخی معتقد به نظم پادگانی و حاکمیت مطلق معلم و مدیر و ناظم در مدرسه و در عین حال طرفدار دموکراسی و آزادی بیان در فضای مجازی هستند/ خشونت دانش آموزان در برخی دبیرستان ها  و هنرستان ها علیه دبیران ابتدابه ساکن نیست بلکه واکنشی به رفتار عوامل مدرسه است/خندیدن، حرف زدن با بغل دستی، درس بلد نبودن، تند راه رفتن در راهرو ، دویدن در حیاط مدرسه، بلند صحبت کردن، زیاد حرف زدن،حاضرجوابی و وول خوردن و ...بی انضباطی و بی تربیتی نیست/ دانش آموزان ایرانی در مقایسه با دانش آموزان آمریکایی و اروپایی بسیار مطیع و سر به راهند/ فعالانی  که در همه زمینه ها وضع معلمان ایرانی را با معلمان غرب مقایسه می کنند، از دشواری کار معلمان در غرب هم بنویسند/  5 درصد معلمان امریکایی در مدرسه مورد تعرض فیزیکی قرار می گیرند/ دادن اختیار اخراج دانش آموزان متخلف  و معرفی آنها به پلیس و دادگاه جز در موارد جنایی با فلسفه تاسیس مدرسه در تضاد است/ مسئولِ مشکل معیشتی معلمان و یا کمبودهای مدرسه، دانش آموزان نیستند و کادر مدرسه حق ندارند دانش آموزان را بابت مشکلات خود تنبیه کنند/ معلمان باید خاطره همکار گرامی محسن خشخاشی را گرامی بدارند و با خانواده او ابراز همدردی کنند/ آموزش و پرورش باید حقوق مادی و معنوی بازماندگان این عزیز را به عنوان کسی که حین انجام وظیفه به قتل رسیده استیفا کند/ اقدامات صنفی پرخاشگرانه که عناصری از ضدیت با دانش آموزان، اولیا و روزنامه نگاران و حسادت نسبت به موقعیت سایرکارکنان دولت را در خود داشته باشد به منزوی شدن معلمان منجر خواهد شد/ مطالبات معلمان وقتی تبدیل به مطالبه اجتماعی موثر می شود که از حمایت دانش آموزان، اولیا و روزنامه نگاران و روشنفکران و سایر اقشار مردم برخوردار شود/ طرح پرخاشگرانه  مطالبات،  معلم را در چشم اقشار دیگر به عنوان یک موجود زیاده خواه و پرادعا می نمایاند/ اول معلم را در جایگاه واقعی اش در آموزش و پرورش با مجموعه ای از حقوق و تکالیف ببینیم و در همین چارچوب مطالبات او را پیگیری کنیم

 

قتل محسن خشخاشی و خشونت دو طرفه در آموزش و پرورش و نظم پادگانی در مدارس

قتل دردناک و فجیع محسن خشخاشی معلم بروجردی در کلاس درس با ضربات چاقوی یک دانش آموز 15 ساله، حادثه ای باور نکردنی و منحصر به فرد در تاریخ آموزش و پرورش مدرن ایران بود. بعد از سه سال این سوال مطرح است که معلمان از چه منظری باید به این حادثه نگاه کنند؟

در آذر 93 واکنش طبیعی همکاران، بهت و اندوه و افسوس بود.اما بعد از آن، واکنش های متفاوتی در میان فعالان معلمی شکل گرفت. عده ای روی مجازات قاتل تمرکز کردند و حتی خواستار اعدام قاتل در ملاء عام شدند تا برای بقیه دانش آموزان و اولیا درس عبرتی شود. عده ای طبق معمول دولت را به دلیل کمبودها در مدارس حاشیه ای شهرها مقصر دانستند. عده ای  از ضعف مقررات انضباطی مدارس گلایه کردند و خواستار اختیارات بیشتری برای معلمان در تنبیه و اخراج دانش آموزان غیر منضبط  شدند. عده ای هم فقر مادی و فرهنگی خانواده ها را عامل این اتفاق معرفی کردند. این نگاه ها هر یک بازتاب دهنده بخشی از واقعیت ماجرا بود. برخی فعالان صنفی هم میانه را گرفتند و گفتند خشونت در مدرسه دو طرفه است و باید در مدارس جنبش ضد خشونت راه انداخت.    

مطالبات معلمان وقتی تبدیل به مطالبه اجتماعی موثر می شود که از حمایت دانش آموزان، اولیا و روزنامه نگاران و روشنفکران و سایر اقشار مردم برخوردار شود  طرفداران "خشونت دوطرفه" معلم و دانش آموز را به عنوان دو قطب مخالف در برابر هم تصور می کنند و جایگاه اخلاقی و تربیتی معلم را تا حد یک کودک تنزل می دهند. در عین حال وجه تعلیم و تربیتی نهاد مدرسه را هم نادیده می گیرند.نگاه درست به بحث خشونت در مدرسه باید منطبق بر اصول تعلیم و تربیت و فلسفه تاسیس مدرسه باشد. فلسفه تاسیس نهاد آموزش و پرورش و ایجاد مدرسه ، تربیت کودکان و نوجوانان است. در مدرسه "معلم و مدیر و ناظم ومربی پرورشی" و "دانش آموزان" موقعیت یکسان و هم ترازی ندارند. یکی سو مربی است و یک سو  متربی . بدیهی است که بروز رفتارهای ناهنجار از سوی "متربی" عادی است و نباید با واکنش متقابل مربی مواجه شود. اصلاح رفتار و گفتار و رشد تفکر دانش آموزان از اهداف مدرسه است. عوامل اجرایی و آموزشی و تربیتی مدرسه باید بپذیرند که کودک و نوجوان حق دارد که هم در محیط در خانواده و هم در محیط مدرسه،  اعمال و رفتاری ناهنجار از خود بروز دهد، اما معلم و مربی و ناظم و مدیر حق اشتباه ندارند.

اگر فرضیه خشونت از دو سو (معلم و دانش آموز ) را بپذیریم و آن را فرموله کنیم و بحث را به میان دانش آموزان بکشانیم، معلمان بدون تردید بازنده  این نبرد خواهند بود، زیرا برابری عددی با دانش آموزان است. تعداد دانش آموزان بیش از 13 میلیون نفر و تعداد عوامل اجرایی و آموزشی مدارس حدود 900 هزار نفراست. این نسبت 1 به 15 است. در کلاس درس هم معمولا بین 20 تا 40 دانش آموز و یک معلم حضور دارند. اگر بنا به مبارزه و تقابل باشد حداقل در دوره متوسطه دوم معلم حریف دانش آموزان نمی شود حالا فرض کنیم معلمان و مدیر و ناظم و مربی در مبارزه با دانش آموزان پیروز شوند این پیروزی نه تنها هیچ افتخاری ندارد بلکه اگر در خشونت زیاده روی شود، باعث گرفتاری اداری و قضایی برای عوامل مدرسه می شود. همانگونه که در روابط پدر و مادر و کودک در محیط خانواده صحبت از خشونت دوطرفه قابل قبول نیست. در محیط مدرسه هم نمی توان خشونت را دو طرفه دانست. خشونت دانش آموزان علیه اولیای مدرسه از نظر نوع و شدت در حدی نیست که آن را به عنوان خشونت دوطرف فرمول بندی کنیم.

قتل محسن خشخاشی و خشونت دو طرفه در آموزش و پرورش و نظم پادگانی در مدارس

طرفداران نظریه خشونت دو طرفه می گویند: " تراکم دانش آموز، برنامه‌های درسی فشرده ، برنامه درسی خشک و کسالت‌آور، فشار بر دانش‌آموز برای نمره و معدل و کنکور، ، گرفتاری های اقتصادی و معیشتی و منزلتی معلمان ، زمینه‌سازِ خشونت از دو سوی فرایند آموزش یعنی دانش‌آموز و آموزگار است و این زمینه ها  دانش‌آموزان و آموزگاران‌ را به مرز خشم و خشونت می‌برد." زمینه های اجتماعی قطعا روی رفتار انسانها تاثیر گذارند، اما نمی شود نقش مطلق برای آنها قایل شد. در یک دبیرستان یا هنرستان واقع در یک منطقه حاشیه ای که همه زمینه های منفی گفته شده وجود دارند معلمان زیادی هستند که بدون خشونت کلاس را اداره می کنند. بر اساس آموزه های تربیتی، کودکان نمی توانند احساسات خود را همیشه کنترل کنند و مثلا عصبانی می شوند یا حرف نامناسبی می زنند و.... اما معلم و مربی باید توانایی مدیریت احساسات مثبت و منفی خودش را داشته باشد. معلمی که در مقابل رفتار نسنجیده دانش آموز از خود بیخود شده و با مشت و لگد و کشیده به دانش آموز حمله می کنددر مدیریت احساسات خود ناتوان است و نیاز به بازآموزی دارد.

 در واقع خشونت معلم و مدیر و معاون علیه دانش آموزان، "قاعده"  است و خشونت دانش آموز علیه معلم "استثنا". از نظر آماری هم بررسی مساله جالب است. حدود 8 میلیون نوآموز پیش دبستانی و دانش آموز ابتدایی و 3 میلیون دانش آموز متوسطه اول، اصولا توان و موقعیت خشونت ورزی فیزیکی  علیه معلم را ندارند . بنابراین یازده  میلیون از 13 و نیم میلیون دانش آموز را باید به طور کلی از معادله دوطرفه خشونت کنار گذاشت. به عبارتی بیش از 80 درصد دانش آموزان حتی اگر بخواهند، امکان اِعمال خشونت علیه معلم و مدیر و معاون را ندارند. در متوسطه دوم یعنی آن 2 میلیون و 500 هزار باقیمانده هم خشونت عمومیت ندارد. در تعدادی از کلاس های شاخه علوم انسانی و برخی هنرستانها و کاردانش ممکن است برخی دانش آموزان گاهی رفتار جسارت آمیزی نسبت به دبیران داشته باشند. این رفتارها هم اغلب واکنشی است. مثلا دبیر به دانش آموز توهین می کند و یا دستور می دهد از کلاس خارج شود و یا دانش آموز را کتک می زند و  دانش آموز به دلایل مختلف مقاومت می کند. تعرض ابتداییِ دانش آموز به معلم بسیار بسیار نادر است. در حالی که خشونت معلمان و معاونان و مدیران علیه دانش آموزان در همه مقاطع امری عادی است.

قتل محسن خشخاشی و خشونت دو طرفه در آموزش و پرورش و نظم پادگانی در مدارس

تفکر عوامل مدرسه در باره بی انضباطی دانش آموزان هم اغلب سنتی و عقب مانده است. برخی همچنان معتقد به نوعی نظم پادگانی و حاکمیت مطلق معلم و مدیر و ناظم در مدرسه هستند. جالب اینکه همین افراد در فضای مجازی طرفدار دموکراسی و آزادی بیان اند. دوره "دستها به سینه و خبردار و برپا و برجا !" در مدارس سپری شده است. خندیدن ، حرف زدن با بغل دستی ، درس بلد نبودن، تند راه رفتن در راهرو ، دویدن در حیاط مدرسه ، بلند صحبت کردن ، زیاد حرف زدن ، حاضرجوابی ، وول خوردن و ده ها موردی مورد مشابه،  اصولا بی انضباطی و بی تربیتی نیست و نباید معلم و مربی را ناراحت کند. معلم باید از نقش خدایگان کلاس دست بردارد و خودش را راهنمای آموزشی و تربیتی فرض کند. دانش آموزان ایرانی در مقایسه با دانش آموزان آمریکایی و اروپایی بسیار مطیع و سر به راهند. ما که در همه زمینه ها وضع خودمان را با غرب مقایسه می کنیم خوب است از دشواری کار معلمان در غرب هم تصوری داشته باشیم.

در سال تحصیلی 2011-2012 در آمریکا ، طبق گزارش وزارت آموزش و پرورش ، 20 درصد معلمان از طرف دانش آموزان مورد توهین لفظی قرار گرفته اند. 10 درصد تهدید فیزیکی شده اند. 5 درصد در مدرسه مورد تعرض فیزیکی قرار گرفته اند.

قتل محسن خشخاشی و خشونت دو طرفه در آموزش و پرورش و نظم پادگانی در مدارس

مطلوب برخی فعالان این  است که مقررات و قوانین و سیستم اداری به کمک معلمان بیایند و تنبیهات انضباطی سخت تری علیه دانش آموزان ، اعمال شود و مثلا معلمان اختیار اخراج دانش آموزان از مدرسه  و معرفی دانش آموزان متخلف به پلیس و دادگاه  را کسب کنند. اما چنین اختیاراتی علاوه بر اینکه با فلسفه تاسیس مدرسه در تضاد است، باعث صف آرایی دانش آموزان و اولیا در مقابل معلم و مدیر و معاون و درگیری فیزیکی آنها با عوامل مدرسه خواهد شدد. آنهایی که دم از خشونت متقابل و دوسویه می زنند یا از نتایجِ نظر خود بی اطلاع هستند و یا عمدا می خواهند مدرسه را به میدان منازعه کادر مدرسه از یکسو و دانش آموزان و اولیای آنها از سوی دیگر تبدیل کنند. اگر از موارد بسیار استثنایی بگذریم، در واقع چیزی به نام"خشونت دو سویه در مدرسه"  وجود ندارد، بلکه برخی از معلمان در برخورد با بی انضباطی واقعی یا خیالی  برخی از دانش آموزان ، دست به تنبیه بدنی  و یا رفتارهایی خارج از پروتکل ها و مقررات آموزش و پرورش  می زنند. البته در موارد معدودی این رفتارها با واکنش دانش آموزان یا اولیای آنها روبرو می شود. مسئول مشکل معیشتی معلمان و یا کمبودهای مدرسه دانش آموزان نیستند و کادر مدرسه حق ندارند دانش آموزان را وارد اختلافات خود با دولت بر سر حقوق و مزایا بکنند.

ما باید یاد و خاطره همکار گرامی محسن خشخاشی را گرامی بداریم و با خانواده او ابراز همدردی کنیم. مدیران آموزش و پرورش باید حقوق مادی و معنوی بازماندگان این عزیز را کاملا رعایت کنند. گرامیداشت خاطره این دبیر محترم در چارچوب صنفی نوعی سوء استفاده از خون این عزیز است. تبدیل دوره "دستها به سینه و خبردار و برپا و برجا !" در مدارس سپری شده استفاجعه قتل خشخاشی به دست یک دانش آموز به پرچم صنفی معلم اشتباه و دادن آدرس غلط است. هر عمل صنفی که روی شکاف دانش آموز – معلم متمرکز شود عملی ضد معلمی است. اقدامات صنفی پرخاشگرانه که عناصری از ضدیت با دانش آموزان ، اولیا و روزنامه نگاران و حسادت نسبت به موقعیت سایرکارکنان دولت را در خود داشته باشد به منزوی شدن معلمان منجر خواهد شد. مطالبات معلمان وقتی تبدیل به مطالبه اجتماعی موثر می شود که از حمایت دانش آموزان ، اولیا و روزنامه نگاران و روشنفکران و سایر اقشار مردم برخوردار شود. طرح پرخاشگرانه  مطالبات و استفاده از زبان توهین آمیز و خودخواهانه در برخورد با دیگران نه تنها برای استفای حقوق معلمان موثر نیست ، بلکه معلم را در چشم اقشار دیگر به عنوان یک موجود زیاده خواه و پرادعا مطرح می کند. مساله این است که اول معلم را در جایگاه واقعی آن در آموزش و پرورش با مجموعه ای از حقوق و تکالیف ببینیم و در همین چارچوب مطالبات او را پیگیری کنیم.

چهارشنبه, 08 آذر 1396 21:28 خوانده شده: 2006 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +13 0 --
احمد 1396/09/08 - 22:25
جناب شیرزاد از حضرتعالی سوالی دارم :
آیا در همان غربی که شما از آن دم می زنید، به همین راحتی نمره توزیع می گردد و تا این حد ارزش علم و عالم نزول کرده است؟
جواب من به شما این است که تا مادامی که ارزش و اعتبار علم و دانستن در مملکت ما به جایگاه واقعی خود نرسد؛ جایگاه معلم و آموزش و پرورش هم همین خواهد بود که تا کنون بوده است..!؟
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/09 - 02:14
جناب احمد ممنون از پرسش شما . در کشورهای مختلف سیستم ارزشیابی دانش آموزان و اهمیت نمره متفاوت است. وارد کردن نمره در لیست کاملا در اختیار معلم است و معلم باید پای لیست را امضا کند. اگر مدیری در لیست تهیه و امضا شده توسط معلم دست ببرد مرتکب تخلف شده است. معلمان باید تحت فشار یاتوصیه مدیر نمره دانش آموز را تغییر ندهند. اگر این کار را بکنند بقول ناصرخسرو از ماست که برماست. جایگاه معلمان نزد اولیا و دانش آموزان بستگی به کار آنها در کلاس و مدرسه دارد و از معلمی و مدرسه ای به معلم ومدرسه دیگر متفاوت است. جایگاه معلم در سیستم اداری هم بستگی به برخورد ما با مدیران دارد که مهم ترین عامل خودداری از تملق گویی و کوچک کردن خود برای امتیازهای کوچک جلوی میز مدیران است. در محیط خانواده هم معلمی که دائما نق بزند و شکایت کند و به زمین و زمان فحش بدهد و علیه افراد فامیل دارای شغل های دیگر بدگویی کند، جایگاه خود را تنزل می دهد.
پاسخ + 0 0 --
احمد 1396/09/09 - 10:06
در این مورد کاملا با حضرتعالی موافقم.
پاسخ + +11 0 --
خانم فرهنگ 1396/09/08 - 22:29
در ایران : مدرسه محل شکنجه هم برای دانش آموز وهم معلم. با این نشانی که وقتی زنگ می خورد همه در حال فرار از مدرسه. علت:اشکال در برنامه درسی. روش تدریس سنتی. کلاسهای کوچک با تعداد شاگردان‌ زیاد. بوی نامطبوع بعلت سرویس بهداشتی در راهرو. مدیران نالایق که فقط به اول سدن خود فکر میکنند ودائما برای معلم خورده فرمایش‌که اصلا تاثیری در کیفیت آموزس ندارد.نتیجه: تنبیه دانش آموز در مدارس پسرانه وتنبیه فرزند وهمسر توسط ما معلمان خانم. پس وضعیت معیشت نیست بلکه مسائلی بیشتر از آنچه عرض کردم. فقط روانشناسان وجامعه شناسان میتوانند مشکلات را بررسی کنند که آن هم احتیاج به هزینه است که متاسفانه وجود ندارد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/09 - 02:40
من منکر اوضاع بی سروسامان مدارس نیستم. اما واقعا در مورد پرسنل مدرسه ای که نمی توانند برای بوی بد توالت دبیران در راهرو مدرسه چاره ای بیندیشند چه تعبیری می توان به کار برد؟ در بحث خشونت ،مدیران و معاونان و معلمان و مربیان وحتی سرایدار هم نسبت به دانش آموزان رفتارهای خشن و گاهی همراه با تنبیه بدنی اعمال می کنند.نکته دیگری که بایدروشن شود این است که آیا آدمها تابع جبر شرایط محیطی هستند؟ نه ! آدمها کامپیوتر نیستند که طبق برنامه عمل کنند. در اردوگاه های کار اجباری نازیها که فشار و شکنجه و گرسنگی و تهدید دائم وجود داشت، عده ای می بریدند و عده ای مخفیانه مبارزه می کردند و عده ای برخلاف انتظارعواطف انسانیشان تقویت می شد و از غذا و پتو و جای خود به نفع افراد ضعیف تر می گذشتند. معلم،مثل هر انسانی تابع جبر شرایط مادی نیست. مارکسیستها جبر تاریخی (دترمینیسم)و جبر مطلق شرایط مادی را وارد ادبیات جامعه شناسی ایران کردند. حالا هم مُد شده که همه چیز را به جبر شرایط مادی نسبت داده و از انسان سلب مسئولیت کنیم. ساده ترین راه برای فرار از مسئولیت همین عَلَم کردن جبر شرایط است.
پاسخ + +3 0 --
دبیر م 1396/09/08 - 22:36
من معلم معتقدم اقتدار معلم و مدیر در مدرسه برا حساب بردن دانش اموز لازمه و ضروری و ابزارش میتونه جدی شدن نمره مردودی و اخراج دانش اموزنماهای بی ادب و درسنخوان است و شهریه ای شدن درسها برا تجدیدیها و ...است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/09 - 11:28
من هم به اقتدار مدیر و معلم و ناظم در مدرسه معتقدم اما اقتداری مبتنی بر مبانی تعلیم و تربیت و قانون . جدی شدن نمره را هم با شما موافقم . ممکن است سیستم ارزشیابی نمره ای را قبول نداشته باشیم. اما تا وقتیکه این سیستم برقراره معلم باید حافظ نمره باشد و نمره را بی اعتبار نکند. اما با اخراج دانش آموزهای بی ادب مخالفم. دانش آموز برای تربیت شدن و ادب آموزی به مدرسه می آید. اگر قرار بود دانش آموزان با ادب باشند مدرسه و معلم لازم نبود. معلم و مربی و مدیر و مدیرکل و وزیر استخدام شده اند که در خدمت تربیت و آموزش دانش آموز بی تربیت باشند. اگر هم بخواهند به قول شما درسنخوان ها را اخراج کنند باید حداقل 70 درصد دانش آمزان را اخراج کنند. بی علاقگی بچه ها به درس تقصیر بچه ها نیست. حرف اصلی من این است که ما معلمها ، مدیران ، مدیرکل ها و وزیر برای خدمت به دانش آموزان بی تربیت استخدام شده ایم و حقوق می گیریم با این فرض که ما بلدیم آدم بی تربیت را تربیت کنیم. اخراج دانش آموز بی ادب نفی اصول تعلیم و تربیت و خلاف فلسفه تاسیس مدرسه است.
پاسخ + +6 0 --
امجد 1396/09/09 - 02:58
آخرین باری بودمطالب این آقاراخوندم.....
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/09 - 12:04
اگر قرار شود که هرکس فقط نظرات موافق را بشنود دنیا تبدیل به میلیاردها جزیره جدا از هم اطلاعاتی و ارتباطی می شود. نتیجه ان بروز هزاران جنگ و درگیری است.برای تفاهم بین انسانها باید نظرات متفاوت مخالف و موافق را شنید. بایکوت کردن نوعی سانسور است و نهایتا به جنگ منجر می شود. من این حرفها را برای با اهمیت نشان دادن این مقاله نمی نویسم. می خواهم بگویم که همکاران خودشان را از شنیدن نظر مخالف محروم نکنند. وقتی بنده بگویم نظر مخالف را نمی خوانم در واقع به ضعف و تزلزل نظر خود اعتراف کرده ام . معنای بایکوت این است که ممکن است باشنیدن سخن مخالف دیدگاه من متزلزل شود. پس من از ترس ریزش ساختمان فکری ای که برای خود ساخته ام ذهنم را به روی افکار متفاوت می بندم. روش درست همان است که در دین ما توصیه شده است. همه سخنان را نشنوید و نیکوترین را انتخاب کنید. این نیز بدیهی است که سخن مخالف لزوما بهترین قول نیست.
پاسخ + 0 0 --
معلم خراسانی 1396/09/09 - 16:16
باید به این کارتان افتخار کنید و اگر می توانید مثل استاد عبداللهی مقالات تاثیر گزار برای مسایل اموزش وپرورش بنویسید. ودر همه حالت نشان دهید در جامعه یک معلم هستید
پاسخ + +4 0 --
همت زاده 1396/09/09 - 09:05
جالبه در عکس بالا تعداد دانش آموزان 15 نفر است در صورتیکه فرزندان کشور ما 35 نفر. آقای شیرزاد متاسفم برایت که...
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/09 - 11:44
اگر منظورتان عکس اوباما ریییس جمهور سابق امریکا با دانش آموزان است فکر می کنم تعداد دانش آموزان 14 نفر است و نفر اول سمت راست خانم معلم کلاس است. این یک عکس سیاسی و تبلیغاتی است. مثل عکس مقامات دولتی ما با دانش آموزان. ضمنا من به عنوان نویسنده مقاله دخالتی در انتخاب عکس ها ندارم. اما اگر بخواهیم در مورد تعداد دانش آموز در کلاس در ایران نظر بدهیم، باید میانگین را بیان کنیم نه تعداد دانش آموزان کلاس من یا شما را . میانگین تعداد دانش آموزان در کلاس در ایران 22 نفر است. معنایش این است که ما کلاس های زیر 10 نفر و حتی کلاس یک نفره داریم و در مقابل کلاس 40 نفری هم داریم. شاید در شهرهای بزرگ و یا در برخی مناطق فرمایش شما درست باشد اما وقتی در باره تراکم دانش آموز در کشوری به وسعت ایران با بیش از یکصد هزار مدرسه حرف می زنیم میانگین تراکم دانش آموز، 22 نفر در یک کلاس است. من خجالت نی کشم معنای میانگین دانش آموز در کلاس را بیش از این توضیح بدهم.
پاسخ + +7 0 --
آن دگر معلم«اقا» 1396/09/09 - 09:09
اقای عبدالهی یادتان بماند:
هر گاه خواستید تعلیم و تربیت غرب را با ایران مقایسه کنید
در یک جمله کوتاه بنویسید حقوق یک معلم غربی اینقدر است و حقوق یک معلم ایرانی اینقدر.
اگر برایتان زحمت بود خودم برایتان کپی می کنم فقط شما پیست کنید.
مقاله خوبی بود.
ایراد ان را هم احمد فرهیخته بیان نمودند.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/09 - 12:25
من مشکلی با افزایش حقوق معلمان ندارم. اما چون شما مقایسه حقوق معلم ایرانی و مثلا معلم امریکایی را مطرح کرده ای توضیح می دهم .دوست عزیز سطح رفاه در جوامع مختلف تابع ثروت آن جوامع است که دارای شاخص هایی مانند تولید ناخالص داخلی و درآمدسرانه ملی است. مقایسه عددی حقوق معلم ایرانی و آلمانی غلط است زیرا درآمد سرانه در آلمان 7 برابر ایران است. اینکه بگوییم معلم ایرانی در سال 7هزار دلار حقوق می گیرد و معلم المانی 50 هزار دلار، نشانه ظلم و بی عدالتی نیست. نشانه این است که جامعه ایرانی در مجموع 7 برابر فقیر تر از جامعه آلمان است و به عبارتی تولید ناخالص آلمان با جمعیتی برابر ایران 7 برابر ایران است. معلم آلمانی یا امریکایی در دهک 5 و 6 جامعه خود قرار دارد و معلم ایرانی هم در دهک 5 و 6 جامعه خود. ثروت جامعه المان صد درصد محصول کار و تبلش مردم آلمان است اما ثروت جامعه ایران حدود 40درصد محصول نفت و گاز و فقط 60 درصد محصول تلاش مردم است. ما دوست داریم خودمان راگول بزنیم و این خصیصه راه را برای شیادان پوپولیست هموار می کند.
پاسخ + 0 0 --
امجد 1396/09/09 - 14:45
جناب ....عبدالهی،شماعادت داریدکه غیرمستندوغیرعلنی وباری به هرجهت نظربدهید.کی به شماگفته معلمان آلمان دردهک5 و6قرادارند.
درکدام کشورمترقی بلادکفرکه شماخودباخته اش هستیدحقوق یک پزشک بامدرک دکترای حرفه ای ده برابرمعلم دکتراست؟
درکدام کشورمترقی معلم بازنشسته پس ازسی سال خدمت فاقدسرپناهی محقراست.؟درکدام کشورمعلم داراب شغل دوم وسوم است؟درکدام کشورارزش علم وعلم تابه این حدنازل است.
برادرعزیزدست ازانتشارآمارکذب بدون مدرک بردارید.
شماهم بسان ارباب فکریت محموداحمدی نژادبرای درچشم بودن وموردتوجه قرارگرفتن شنابرخلاف جریان آب وغیرمستندگویی راانتخاب کرده ایدکه کاملااشتباه است.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/09/10 - 01:51
نظر شما در مورد مقایسه حقوق معلمین و آلمانی واقعا مسخره است شما حقوق معلم ایرانی را با کارمند بانک یا کارمند شرکت نفت در خود ایران مقایسه کنید اینجا که دیگر درآمد ناخالص وخالص دخالتی ندارد شما دائما برای اثبات حرفهای خود از این شاخه به آن شاخه می پرید تا نظر خود را بزور غالب کنید کمی انعطاف هم بد نیست
پاسخ + 0 0 --
آن دگر معلم«اقا» 1396/09/16 - 19:16
به نظرم متوجه سوال من نشدید جناب عبدالهی.
پاسخ + +2 -10 --
ناشناس 1396/09/09 - 12:55
واقعا پاسخ های جناب شیرزاد به کامنت های همکاران بسیار منطقی و قانع کننده است.
پاسخ + 0 0 --
حیدر 1396/09/09 - 15:58
تعداد دانش آموز 15 است نه 14. لطفا با دانش آموز پشت لباس قرمزی که پاهایش و قسمت بسیار کم پیراهن سرمه ای اش توجه کن. همه چیز را اینگونه می بینی که در تناقض با اکثر معلمانی!
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/09/10 - 01:54
ایشان هیچ شناختی از ایران و رویداد های آن ندارد وطبق نظرات خشک خود نظریه میدهند نمیدانند چه خبر است وجه میگذرد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/10 - 03:50
جناب حیدر ممنون از دقت و توجه شما و عذرخواهی بابت ندیدن کودک پانزدهمی در عکس تزیینی .اماتعداد بچه ها در این عکس، موضوع اصلی نبود.شما که این همه دقت دارید ای کاش در مورد عدد 35 و فاصله آن با 22 هم با همین دقت نظر میدادی. همکاران گرامی که زحمت می کشند و کامنت می گذارند اغلب به قدری تنبلند که یک مطلب را نخوانده نقد می کنند .اگر هم بخوانند به جای توجه به اطلاعات و استدلال متن، برداشت خودشان از متن را نقد می کنند . تازه آنهم نقد نیست. فکر می کنند اگر دوتا متلک بپرانند کار نویسنده تمام می شود. این روحیه در بین بخشی از همکاران میدان را برای افراد فرصت طلب و زرنگ در میان مسئولان و فعالان باز می کند که روی موج احساسات سوار شوند و شعارای باب طبع همکاران بدهند و از شانه معلمان بالا بروند و برای خود میوه های آبدار بچینند. نکته آخر اینکه به فرض اینکه کسی در تناقض با نظر اکثریت مطلبی بنویسد یا نظری بیان کند آیا باید سرکوب شود؟ چه کسی گفته حق با اکثریت است؟
پاسخ + +4 -1 --
ناشناس 1396/09/09 - 17:08
اقای شیرزاد براتون متاسفم ،نه بخاطر تفکر متفاوتتون بلکه به خاطر نادیده گرفتند و مقایسه نادرست شرایط معلمان کشور ما با کشورهای دیگر است
نمی دانم هدفتان از صحبتهای بک جانبه چیست الله اعلم که امثال شما در اموزش و پرورش فلک زده کم نیستند

اگر کشور دیگری زندگی نکرده اید فیلم خارجی که دیده اید انشالله !!!!!
مدیران مدارس به شدت به روابط معلم و دانش اموزان حساسند حتی نوع صحبت کردن دانش اموز با یک معلم باعث عکس العمل و بررسی مشکل از طرف مدیر می شود تا مبادا جنبه تهدید داشته باشد ،
لازم به ذکر است ما درکشور فقیری زندگی نمی کنیم ، این را هر کودکی می داند
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/10 - 04:04
من در مقام مقایسه نوشته ام که: "دانش آموزان ایرانی در مقایسه با دانش آموزان آمریکایی و اروپایی بسیار مطیع و سر به راهند. ما که در همه زمینه ها وضع خودمان را با غرب مقایسه می کنیم خوب است از دشواری کار معلمان در غرب هم تصوری داشته باشیم.در سال تحصیلی 2011-2012 در آمریکا ، طبق گزارش وزارت آموزش و پرورش ، 20 درصد معلمان از طرف دانش آموزان مورد توهین لفظی قرار گرفته اند. 10 درصد تهدید فیزیکی شده اند. 5 درصد در مدرسه مورد تعرض فیزیکی قرار گرفته اند." بر اساس این نسبتها در ایران باید سالی 45 هزار معلم مورد تعرض فیزیکی قرار بگیرند . حدود 90 هزار هم تهدید به کتک خوردن بشوند و 180 هزار نفر هم فحش بخورند. آیا واقعا در ایران چنین است؟ این حرفهای گروه های تلگرم در مورد نگهداری معلمان در زیرزمین دوره هیتلر و عبور آزاد خودرو معلمان از چراغ قرمز و توقف ماشینها به احترام معلم و ملاقات مرکل با معلمان کلا و جزئا خرافات صنفی و مایه وهن معلمان است.
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/10 - 04:22
بله فرمایش شما درست است. ایران کشوری است با حدود یک درصد جمعیت جهان و 7 درصد ذخایر زیرزمینی جهان را دارد.بالقوه ثروتمند است. اما ایران بر اساس شاخص های اقتصادی تولیدناخالص داخلی،سرانه ملی، رشد سالانه اقتصادی، کیفیت صادرات و واردات ،کیفیت تولیدات صنعتی، کشاورزی ، میزان آب و بارندگی و...بالفعل کشوری است فقیر و گرفتار مشکل تحریم اقتصادی که دخلش50 و خرجش 100 است. ایران دارای نیروی انسانی تحصیلکرده ای است که می تواند موتور توسعه باشد اما مدیریت رانتی ، فساد ساختاری و مهم تر از همه دخالت مجموعه حکومت در اقتصاد و اقتصاد دولتی و شبه دولتی به شدت رانتی اجازه توسعه به ایران را نمی دهد. بله فرمایش شما درسته . یک کودک با خواندن سرود "ایران ای مرز پرگهر"فکر می کند کشور ثروتمندی دارد. اما هیچ اقتصاد دانی به اوضاع اقتصادی کشور خوش بین نیست. ربطی هم به این دولت و آن دولت ندارد.
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/09/10 - 16:17
زیاد روی مقایسه امار کشور ما و کشورهای دیگر مانور ندهید آنها عادت به صداقت و انتشار امار صحیح دارند
در امار ذکر شده شان کوچکترین مورد را در نظر گرفته و چشم پوشی نمی کنند ،با این حساب اگر در ایران آمارگیری کنیم وضع معلمان ما بسیار وخیم تر است
پاسخ + +1 0 --
ناشناس 1396/09/09 - 20:30
آموزش وپرورش نیازمند یک بازنگری کلی در قوانین انظباطی و استفاده از متد های نوین اداره مدارس می باشد
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/10 - 04:34
روی کاغذ ایران یکی از بهترین و مترقی ترین مقررات انضباطی در مدرسه را دارد. مقررات از فرهنگ عمومی جلوتر است. اگر مقررات را سختگیرانه تر کنیم و مثلا به معلمان اجازه تنبیه بدنی دانش آموزان را بدهیم که بازگشت به عصر مکتبخانه و چوب و فلک است. اگر بچه های بی انضباط را اخراج کنیم که خلاف قانون تعلیمات اجباری است. آموزش و تربیت حق هر کودکی دست کم تا 15 سالگی است. متدهای نوین آموزش هم در مدارس به دلایل متعدد از نامناسب بودن فضای مدرسه و کمبود امکانات تا مدیر ومعاون و معلم آموزش ندیده تا کتابهای درسی فاقد جاذبه تا برنامه درسی ایدئولوژیک که می خواهد بچه ها را در قالب های از پیش ساخته شده بریزد قابل اجرا نیست. استفاده از حربه نمره هم کار درستی نیست.
پاسخ + +2 0 --
ناشناس 1396/09/10 - 16:28
در کشور ما اوضاع معلمان بسیار روبه راه است الحمدلله هیچ مشکل مالی نداریم ،شرایط مدارس و امکاناتش بسیار مطلوب است ،معلمها مجبور به تحمل نه توهین و تحقیر سیستم اداری و یا مدیر و یا اولیا و دانش اموزان نیستند ،از معلم انتظار نمی رود که بار مشکلات و همه معضلات اجتماعی که در مملکت با مدیریت صحیح ایجاد شده به دوش بکشد


ولی در بلاد کفر معلمها در بدترین شرایط کار می کنند مدام توهین مدام تحقیر حقوق و مزایای درست وحسابی هم ندارند،بازنشسته ها شون مسافرکشی می کنند نه اینکه مثل ما بعد بازنشستگی به کشورهای مختلف را سفر کنند،بیمه مناسب ندارند و...

امثال اقای شیرزاد مشکلات را به اصطلاح ریشه یابی کرده بار همه معضلات را به دوش معلم می اندازند درست همان روشی که صدا سیما در حال ترویج ان است
پاسخ + 0 0 --
شیرزاد عبداللهی 1396/09/11 - 11:47
بحث این مقاله خشونت در مدرسه است و اینکه خشونت دو سر ندارد. منصفانه نیست که بگوییم دانش آموز و معلم همدیگر را می زنند. تعرض دانش آموزان به معلمان در پیش دبستانی و دبستان و متوسطه اول تقریبا غیرممکن است یعنی حدود 11 میلیون دانش اموز امکان اِعمال خشونت علیه معلم و مربی و مدیر و ناظم را ندارند. دانش آموزان بالای 15 سال در موارد نادر ممکن است به معلم تعرض کنند که البته محکوم است. اما معلم تربیت کننده و دانش آموز تربیت شونده است. اگر خشونتی از دانش آموز سر بزند عجیب نیست اما رفتار خشن از معلم،جایگاه معلمی او را ساقط می کند. اگر معلمان حقوقشان کم است و یا مشکلات دیگری دارند که قطعا دارند به دانش آموز چه ربطی دارد؟ اگر با کتک زدن سبک می شوند بروند رییس منطقه و مدیرکل و وزیر و نمایندگان مجلس را کتک بزنند. ایجاد رابطه علّی بین خشونت علیه دانش آموز و مشکلات معیشتی، عقلانی ، منطقی و انسانی نیست.اگر زدن دانش آموز توجیه شود، ممکن است همین اتفاق در مدرسه ای دیگر برای بچه های معلمان هم اتفاق بیفتد.
پاسخ + +2 -1 --
مهدی 1396/09/11 - 23:29
برادر من. من به این سایت معمولا سر نمیزنم. راستش از طرز تفکر و روحیه حاکم بر آن خوشم نمیاد. کاش شما هم قلم رو میدادی به کسی که بدونه چی باید گفت.
خلاصه نوشته شما اینه. معلما به دانشآموزا زور میگن و علت دعوا خودشونن. کلاس رو هم باید گل و بلبل اداره کرد.
طرفداران خشونت دو طرفه کین؟ به نظر من گروهی ساخته ذهن شما.وگرنه کسی طرفدار خشونت نیست.
کلاس نباید پادگانی اداره شه. بعید میدونم شما بتونید با شیوه دموکراسی مابانه 20 دقیقه هم یک کلاس رو اداره کنی.
معلم حق اشتباه نداره. وای که چه جمله پر مغزی! اونوقت تمام کله گنده های سباسی و رجال مطرح کشور حق اشتباه دارن.شاید هم برای معلمان عصمت رو لازم میدونید.
اگه فلان و بهمان شرط رو معلم نداشته باشه نیاز به باز آموزی داره؟ نه برادر من شما نیاز به باز آموزی در پیشفرضهای ذهنی و نظرات نخ نما شدت داری
بگذریم
پاسخ + 0 0 --
یوسفی 1396/09/12 - 08:44
سلام
آقای مهدی
صدای معلم نظرات موافق و مخالف را منتشر می کند و این در جامعه ای که همه چیز مطلق و سیاه و سفید دیده می شود موجب قدردانی است .
شما هم بهتر است کمی در آموزه های ذهنی خود تجدیدنظر کنید .
مهم ترین دشمن انسان غرور و خودخواهی است .
موفق باشید .
پاسخ + 0 0 --
disgruntled 1396/09/12 - 12:19
آقایان راحت باشید خودتان را عزیت نکنید ، من یک سوال دارم آیا شما می توانید کاری که دانش آموزان با باراک اوباما می کنند با حراست اداره تون بکنید چه برسد به رئیس جمهور کشورتون؟؟؟
پاسخ + 0 0 --
آموزگار وحید 1396/09/14 - 22:52
بنظر بنده اگر همکاران و دغدغه مندان تعلیم و تربیت به نوشته ها و تفکرات این شخص پاسخی ندهند و حتی با دیدن این نام در ابتدای مطلب آنرا نخوانند ، هم اعصابشان تخریب نخواهد شد و هم اینکه شاید از نوشتن دست بردارند و بی خیال محبت به اهالی تعلیم و تربیت شوند . ایشان بنابه فاصله ی زمانی و مسافتی که با آموزش و پرورش فعلی ایران دارند دائما در توهم می نویسند و آنچه در۲۰ ، ۳۰ سال گذشته تجربه کرده اند را نمیتوانند فراموش کنند و به چپ و راست و بالا و پایین می تازند .
پاسخ + +1 0 --
معلم بی سرپرست 1396/09/14 - 23:03
جناب شیرزادهمکار محترم تا زمانی که در نظام تعلیم وتربیت ما که این واقعیت را شما وهمه دلسوزان مملکت نباید کتمان کنیم با رضایتمندی شغلی وتامین معیشت توام نباشد هیچ نتیجه ای عاید نخواهد شد واجرای این همه طرح با عناوین مختلف از تعالی مدیریت تا طرح مدام و...... جز بارمالی ثمره ای نخواهد داشت هرکس قبله خانه خودرا بهتر از دیگران بلد هست ما معلمان هم که در اندرون این مجموعه عریض وطویلی بنام مدرسه ویا بطورکلی نظام آموزش وپرورش هستیم بهتر درد های این مجموعه را میدانیم باندانمکاری ها یاسرپوش گذاشتن برروی حقایق منجمله بیچارگی مالی معلم بایستی درفکر چاره اندیشی باشیم بنده با نظرخواهی از 100درصد معلمان یک شهربواسطه رشته تخصصی ام (جامعه شناسی) 99درصد عامل معیشت وفقر وفرق وتبعیض های حاصله را عامل انحطاط فعلی آموزشی کشور اظهارفرمودند ویک درصد بقیه هم با تردید وشاید محافظه کاری (معلمان جدید) بنابرین همکار محترم جناب شیرزاد بقول یک جامعه شناس یک نفر که مریض وبیمار هست برای درمان وادامه معالجات پول لازم دارد وچون بیمارهست پول ندارد وچون پول نداردبیمار خواهدمرد

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور