گروه رسانه/
روزنامه ابتکار نوشت :
رونالدینیو شاعر فوتبال، دریبل ویژهای داشت که در آن با نگاه کردن یا وانمود کردن به حرکت به یک سمت، به سمت دیگر پاس میداد یا حرکت میکرد و این چنین مدافعان را هاج و واج باقی میگذاشت. این شیوه رونالدینیو، امروز مثال خوبی از برخی حرکتهای افراد و به ویژه سیاستمداران است؛ به عنوان مثال، آنجا که بر خلاف همه پالسها، گمانهزنیها و اخبار، ناگهان حرکتی میکنند که نه تنها حریف که هواداران خودی هم انگشت به دهان بمانند. ماجرای انتخاب محسن حاجیمیرزایی به عنوان گزینه پیشنهادی هیئت دولت برای تصدی وزارت آموزش و پرورش نیز در زمره همین موارد است.
وزارت آموزش و پرورش را به عنوان بزرگترین وزارتخانه کشور از نظر حجم دربرگیری نیروی انسانی و جمعیت درگیر مسائل مربوط به آن میدانند. به همین نسبت، مسائل این حوزه نیز همواره بزرگ و گسترده بوده است؛ مسائلی که اغلب ریشههای عمیق در گذشته داشتهاند و تاکنون رشد کرده و قد کشیدهاند. موضوعی که باعث شده است هر وزیری بر این صندلی بنشیند، چالشهای فراوانی پیش روی خود ببیند.
آن که رفت
هنگامی که حسن روحانی برای بار دوم در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد، برخی اعضای کابینه دولت یازدهم را به دولت دوازدهم نیاورد و وزیر آموزش و پرورش نیز یکی از این موارد بود. سیدمحمد بطحایی جایگزین فخرالدین احمد دانشآشتیانی شد که خود در دولت یازدهم پس از استعفای علیاصغر فانی بر صندلی وزارت آموزش و پرورش نشسته بود.
بطحایی نیرویی از بدنه وزارت آموزش و پرورش بود و با سابقه سالها مدیریت در این عرصه، انتظار میرفت که آشنایی خوبی با میدانی که به آن وارد شده است، داشته باشد. در افتادن با مافیای کتابهای کمک درسی و کنکور، شهریه مدارس غیرانتفاعی لوکس، موضوع تکراری همیاری والدین در مدارس دولتی و اخذ وجه در ازای ارائه کارنامه، حذف یا ادامه فعالیت مدارس استعدادهای درخشان، مدارس کپری و غیرایمن و به کارگیری وسایل گرمایشی ناامن در برخی مدارس از جمله مسائل این وزارتخانه در دوران بطحایی از بعد دانشآموزی بود.
بروز حادثه برای برخی مدارس در سیل فروردین امسال و بروز وقفه در تحصیل دانشآموزان مناطق سیلزده و نیز انتشار کلیپهایی از شادی دانشآموزان با آهنگ یک خواننده خارجنشین به مناسبت روز معلم نیز از دیگر چالشهای بطحایی در ماههای آخر وزارتش محسوب میشد.
در امور مربوط به فرهنگیان، اعتراض و اعتصاب صنفی معلمان در دو برهه طی یک سال گذشته که منجر به بازداشت چند تن از فعالان حقوق فرهنگیان شد، مطالبات معوقه فرهنگیان و بازنشستگان آموزش و پرورش و وقوع فساد در صندوق فرهنگیان، از جمله مسائلی بودند که ریشه آنها در گذشته بود.
موضوع طرح رتبهبندی فرهنگیان و طرح تحول آموزش و پرورش که در دوره بطحایی کلید زده شد، در واقع تلاشی برای حل بخش عمدهای از این مسائل بود. با این حال متوقف شدن طرح رتبهبندی در انتظار تصویب هیئت دولت، این روند را ناکام گذاشت و حتی برخی معتقد بودند که استعفای بطحایی به بهانه حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی در 16 خرداد ماه امسال، درواقع به دلایلی از جمله همین موضوع انجام شده است. هرچند علی ربیعی، سخنگوی دولت، این موضوع را رد کرد، اما این تکذیبیه هم نتوانست این مسئله را که بطحایی با دلخوری از هیئت دولت خارج شد را از اذهان عمومی خارج کند؛ به ویژه آنکه این سومین مورد پذیرفته شده از چهار مورد استعفای وزرا در دولت دوازدهم به شمار میرود که لااقل در دو مورد چنین موضوعی دیده میشود.
آن که آمد
علیرغم گمانهزنیهای فراوان، فردی که به عنوان سرپرست، جایگزین بطحایی شد، سید جواد حسینی بود. حسینی که به عنوان چهرهای نزدیک به اصلاحطلبان شناخته میشود، سابقه محدودی در حوزه آموزش و پرورش داشت به جز فارغالتحصیلی از دانشگاه تربیت معلم و استخدام به عنوان معلم، مدیرکلی آموزش و پرورش استان خراسان رضوی و رئیس استانی هیئت امنایی دانشگاه فرهنگیان از سال 92 تا 95 و عمده سوابق او مربوط به حوزه وزارت کشور به عنوان فرماندار، معاون استاندار و مدیرکلی در استانداری میشد. از آنجا که در نظام انتخاب مدیران و وزرا در بسیاری از موارد، قاعده بر این بوده است که سرپرستان گزینه اصلی احراز مدیریت یا وزارت باشند، بسیاری فکر میکردند که حسینی گزینه دولت برای وزارت آموزش و پرورش خواهد بود. درواقع عملکرد حسینی از روز اول در سمت سرپرستی وزارت آموزش و پرورش نیز این نگاه را پیش روی مخاطبان اخبار این وزارتخانه میگذاشت که حسینی برای وزارت دورخیز کرده و آمده است که بماند. هرچند در این مدت مطالبات و حتی اخباری از تلاش برای انتخاب وزیر زن برای وزارت آموزش و پرورش مطرح شد و حتی نام گزینههایی نیز به میان آمد، اما شواهد و اخبار حضور حسینی در راهروهای مجلس برای جلب نظر نمایندگان، این ظن را تقویت میکرد که وی گزینه مورد نظر دولت برای وزارت خواهد بود. اما چرا حسینی که حتی گفته میشد در ابتدای دولت دوازدهم هم صندلی وزارت آموزش و پرورش به او پیشنهاد شده و رد کرده است، به عنوان گزینه پیشنهادی دولت معرفی نشد؟ هرچند دلیل یا اظهارنظر رسمی در این زمینه مطرح نشده است، اما گمانهزنیها از احتمال دخالت سوابق حسینی در استاندارای خراسان و اختلاف با برخی جریانهای سیاسی دراینباره حکایت دارد. دلایل سیاسی مربوط به درون دولت (به دلیل نزدیکی حسینی به جهانگیری)، تصمیم اصلاحطلبان به عدم ائتلاف با اعتدالگرایان در انتخابات مجلس یازدهم، انشقاق در فراکسیون امید برای انتخاب یک وزیر زن به جای حسینی و مخالفت یک طیف سیاسی در مجلس با وزارت وی از دلایل معرفی نشدن سرپرست وزارت آموزش و پرورش به عنوان وزیر پیشنهادی دولت عنوان شده است. درواقع به نظر میرسد که با این دلایل، حتی اگر حسینی به عنوان گزینه وزارت به مجلس معرفی میشد، احتمال رای نیاوردن او زیاد بود.
آن که معرفی شد
در شرایطی که از یک سو، برخی فرهنگیان در فضای مجازی برای حمایت از حسینی گروه تشکیل دادند و از سوی دیگر، بحث و مطالبه درباره معرفی یک زن به عنوان وزیر آموزش و پرورش ادامه داشت، ناگهان اوایل هفته گذشته، محسن حاجیمیرزایی، دبیر فعلی هیئت دولت به عنوان گزینه دولت برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش به مجلس معرفی شد. در سوابق حاجیمیرزایی به عنوان سابقه مرتبط به آموزش و پرورش، تنها مواردی مربوط به سالهای دور در نهضت سوادآموزی دیده میشود که آن هم هرچند زیر نظر وزارت آموزش و پرورش است، اما تشکیلاتی جداگانه و فضای خاص خود دارد. هرچند در رزومه ارائه شده از سوی دولت در معرفی وی، دریافت سه جایزه بینالمللی از سازمان فرهنگی ملل متحد یونسکو در دوران مدیریت در سازمان نهضت سوادآموزی مربوط به همین دوران آورده شده و تلاش شده است سوابق تدریس وی در مراکز آموزش عالی به عنوان سوابق آموزشی لحاظ شود. با این حال حتی سنگینتر کردن رزومه پیشنهادی دولت با عناوین مربوط به آموزش و پرورش باعث نشده است که این گلایه از سوی فرهنگیان و سایر ناظران موضوع به وجود نیاید که چرا فردی نزدیکتر به بدنه آموزش و پرورش برای تصدی این وزارتخانه انتخاب نشده است.
حاجیمیرزایی که سالهاست – به قولی از سال 1378 تا کنون – در حوزه آموزش و پرورش نه حضور و نه اظهارنظری نداشته است، از 4 شهریور ماه به این سو، در توئیتر خود که از دیماه سال گذشته تا کنون توئیتی نداشته و غیرفعال بوده است، درباره آموزش و پرورش توئیت میکند تا این خلاء را پر کند. با این حال محتوای کلی این توئیتها در کنار اظهارنظرهای کلی که هفته گذشته بعد از اعلام خبر معرفیاش به عنوان وزیر پیشنهادی در یک برنامه بیان کرد، باعث نشده است که کارشناسان حوزه آموزش و پرورش و فرهنگیان از آن استنباط تسلط وی به مباحث مربوط به این وزارتخانه را داشته باشند. همزمان شبکههای اجتماعی نیز پر از انتقادها به این انتخاب بوده است. هر چند حسامالدین آشنا، از نزدیکان دولت، میگوید که «از نظر رئیسجمهوری در شرایط سخت فعلی جناب آقای محسن حاجیمیرزایی مناسبترین شخصیتی هستند که میتوانند با حمایت دولت و همکاری مجلس محترم باری از دوش آموزش و پرورش بردارند و بر کارایی و اثربخشی آن بیفزایند»، اما منتقدان این انتخاب میگویند که چنین انتخابی، دهنکجی به بدنه وزارت آموزش و پرورش از نظر مدیران قابل معرفی برای این وزارتخانه و نشانه اولویت پایین مسائل این حوزه نزد دولت است. منتقدان این انتخاب، علاوه بر عدم اشراف حاجیمیرزایی به مسائل آموزش و پرورش، او را نه از نظر وابستگی به فرهنگیان، نه از نظر ارتباط مدرک تحصیلی (وی جامعهشناسی خوانده است) و نه از نظر وزن سوابق مدیریتی و کاریزمای فردی، مناسب چنین پستی نمیدانند.
کار دشوار حاجیمیرزایی حتی پیش از شروع وزارت
وزارت آموزش و پرورش، با توجه به میزان گستردگی نیروی انسانی جامعه درگیر و البته مسائل و مشکلات گوناگون، عرصهای سخت و دشوار برای هر وزیری است. با این حال به نظر میرسد سختی ماجرا برای حاجیمیرزایی حتی پیش از تصدی وزارت آغاز شده است. فرهنگیان جامعهای پویا و منتقد هستند که انتظارات بالایی از وزیر خود دارند و همین موضوع باعث فشار فراوان به وزیر آموزش و پرورش میشود. در عین حال گستردگی جامعه فرهنگیان، دانشآموزان و خانوادههای آنها، باعث میشود که اثرگذاری آنها در مسائلی مثل انتخابات پررنگ باشد و همین موضوع، وزنه مسائل این حوزه را نزد سیاسیون اعم از دولت، مجلس و جریانهای سیاسی بالا میبرد و به همین دلیل مسائل حوزه آموزش و پرورش در بسیاری موارد بهانه اقدامات سیاسیکارانه میشود. تغییر 15 وزیر در 40 سال در وزارت آموزش و پرورش، خود نشان دهنده میزان فشار این مسائل بر صاحبان کرسی این وزارتخانه است.
حال باید دید حاجیمیرزایی و دولت با آغاز فشارها و انتقادها پیش از حضور گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش در مجلس چه میکنند و حتی درصورت رایآوری، وی چگونه از پس مدیریت این مجموعه بزرگ بر خواهد آمد؟
نظرات بینندگان
یا اگه وزیر شد مردانه کار بکنه و وعده هاش دروع نباشه
وزیر ی که بدون پیش شرط تن به وزارت می دهد فایده ای برای آ.پ نداردوباید این پست را نپذیرد چون اوضاع را پیچیده وغیرقابل رفع خواهد کرد
دوست عزیز ناشناس
مدرک تحصیلی نمی تواند دلیلی برای موفقیت و یا پیش بینی عملکرد یک مدیر باشد ضمن آن که کثرت این گونه مدارک ارزش و اعتبار آن ها را تنزل داده است .
مدیریت موفق و موثر تابع شاخص های مهم تر و راهبردی است که صدای معلم قبلا به آن ها اشاره کرده است .
پایدار باشید .
درود
فقط یک بار با دقت متن خودتان را مطالعه کنید .
چند درصد فکت ها و گزاره های علمی را بیان کرده اید ؟
حداقل آن را از لحاظ " املایی " و " نکارشی " بازبینی کنید .
پرسش این است که آیا افرادی که اکنون در مسندها و مصادر و پست ها حضور دارند دارای تحصیلات تکمیلی نیستند ؟
اتفاقا خیلی از آن ها دارای عنوان " دکتر " هستند و روزمه بلند بالایی هم دارند .
( فرضا آقای الله کرم سردسته انصار حزب الله دارای دکترای مدیریت استراتزیک هست و یا آقای حسن عباسی و یا آقای رحیم پور ازغدی و یا همین آقای عادل پیغامی که گزارش آن در صدای معلم منتشر شده است . )
باید نگاه سیستماتیک و علمی به موضوع داشت .
برای وزارت یکی از موضوعات مهم داشتن تخصص و سواد است و نه مدرک .
این که فهم درستی از آموزش و پداگوژی داشته باشد و...
اما کسانی که موافق گزینه پیشنهادی هستند دائما بحث " ارتباط گیری " را مطرح می کنند .
و اما در پاسخ به بخش آخر نظر شما باید گفت که :
فعلا این رسانه را یک " غیردکترا " اداره می کند و آن خیل عظیم دارندگان مدرک دکترا در آموزش و پرورش هنوز یک رسانه رسمی و مطالبه گر برای پی گیری مشکلات صنفی خودشان هم ندارند ...
حتی شجاعت بیان نام خودشان برای یک کامنت معمولی را نیز ندارند !
پایدار باشید .