ویژه جامعه ایرانی در سراسر دنیا به ویژه مسئولان و مدیران تصمیم بگیر کشور
قابل توجه ریاست محترم جمهور دکتر حسن روحانی با قراردادهایشان و نمایندگان مجلس دغدغه مند مشکلات مردم و مستضعفین! با مخالفت ها و موافقت های عمدتا غیر تخصصی و بدون کارشناسی حقیقی که از تاریخ درس عبرت نمیگیرند. حتما این فیلم را ببینند.انگلیس به عنوان یکی از استعمارگران قرن بیستم، در جنگ جهانی اول، با وجود اعلام بی طرفی ایران، وارد ایران می شود. به دنبال اشغالگری انگلیس، قحطی بسیار بزرگی ایران را در بر گرفت. به طوری که به خاطر نقشآفرینی مستقیم اشغالگران انگلیسی، بیش از ۹ میلیون نفر از مردم ایران ( از جمعیت ۱۸ میلیون نفری کشور ) در اثر بیماری و گرسنگی درگذشتند، به طوری که از این اتفاق به عنوان یکی از بزرگترین هولوکاستهای تاریخ یاد میشود.قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد. این رویداد از دیدگاه مجد بزرگترین قحطی و فاجعهٔ انسانی تاریخ ایران است که از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت. دربارهٔ این واقعه مطالب اندکی نوشته شده و حتی کمتر شناخته شدهاست. از دیدگاه مورخان در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند؛ آنان دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی میداند.
در این دوران که مصادف با جنگ جهانی بود علیرغم اعلام بی طرفی در جنگ از سوی حکومت ایران بخشهایی از ایران توسط نیروهای انگلیس و تا حدی روسیه اشغال شده بود. در همین زمان درگیریهای داخلی نیز قدرت مرکزی را در ایران ضعیف کرده بود.
ژنرال دنسترویل دربارهٔ اقدام انگلیس در خرید غله در ایران مینویسد: «در اثر خریدهای ما قیمت غله بالاتر رفت و هر افزایش جزئی به معنای مرگ بسیاری از افراد بود» وی در تاریخ ۵ می ۱۹۱۸ (۱۴ اردیبهشت ۱۲۹۷) از همدان مینویسد: «قحطی در این جا اسفناک است… ما محصول را ۴۰ تومان میخریم و امیدواریم مقداری هم کمتر از این تهیه کنیم. هر روز بسیاری میمیرند و بسیاری نیز در حال کمکرسانی مردهاند. اکنون که برفها آب شده و بهار آغاز شده است، مردم میروند بیرون و مثل گاو در مراتع میچرند». بسیاری از این مردم نگونبخت در حال چریدن در مراتع مردهاند.
یکی از محتکران عمده غلات، احمدشاه بود که تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیس الوزرای خود نیز نمیداد و مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار میداشت «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم». در این برهه میرزا حسن خان مستوفی الممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامهای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتکران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود.
جعفر شهری نویسنده و شاهد این قحطی بزرگ می نویسد: "در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده، کفن و دفن آنها میسر نمی گردید و قیمت گندم از خرواری 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتکران آنها حاضر به فروش نمی شدند."
پس نتیجه می گیریم بیشترین عامل قحطی احتکار صاحبان غله ایرانی بود نه انگلیس. انگلیس خبیث، بی پدر و مادر و حرامزاده ست! شکی در آن نیست اما چرا این چنین موفق بوده و هست؟ چون شعاری دارد و به آن پای بند است:
شعاری که در ایران اصلا معنی و مفهوم ندارد !
Honesty is the best policy ؛ صداقت بهترین سیاست است.
چرا همیشه دنبال یک دیگری می گردیم تا سوءمدیریت، بیعرضگی و نداشتن تخصص خودمان را به او نسبت دهیم؟ قحطی ایران قصه نیست! شمای مخاطب میتوانید اگر پدر بزرگ یا شخصی در این سن و سال در خانواده شما وجود دارد، از او بپرسید. درست مانند همین حالا که برخی همه کاری میکنند و چوب لای چرخ اقتصاد، آرامش و سلامت مردم میگذارند و بدون مطالعه تاریخ، همه تقصیرها را گردن امریکا و انگلیس و اسرائیل میاندازند!
مدیریت یک دانش است و تجربه به کمک آن میآید. هم اکنون نیز ایران در حال تجربه قحطیهای مختلفی است: از فرهنگ و اخلاق گرفته...تا سیاست و البته اقتصاد که آرام آرام دارد به یک بحران امنیتی تبدیل میشود و چه بسا شده است و در ابتدای راه است؛ همانند یک گلوله بهمن شکل گرفته. به عنوان نمونه و به تعبیر پدرام سلطانی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران، یک واقعیت تکان دهنده وجود دارد که علیرغم اینکه بیش از دو سال است که قانونی در مجلس تصویب شده که بنگاه های اقتصادی بخش عمومی غیردولتی بیایند خودشان را شفاف کنند: یعنی گزارش های مالی خود را به سازمان بورس اوراق بهادار بدهند؛ اما هیچ شرکتی هنوز این کار را انجام نداده است.
تخمین زده شده که تنها 12 هزار تا شرکت داریم که فقط 1000تای آن ها شناسایی شده و گردش های مالیش در چارچوب یک اقتصاد ایرانی-اسلامی است.
حالا شما قضاوت کنید وضعیت مملکت را. راه حل چیست؟
شخصاً همیشه در صحبتها و نوشتههایم تنها غر نمیزنم که مخاطب بگوید: این یک دلواپس تخریب کن است.
همیشه معتقد بوده و هستم باید نظر تخصصی داد و دلسوزانه برای کشور و مردم صحبت کرد و نوشت.
همه ما نقش مهمی را در مبارزه با فساد و زنده شدن یک اقتصاد پویا داریم.بنده در همین جا خدمت همه تصمیمبگیران کشور و همانند دفعات گذشته عرض میکنم آماده کمک و مشاوره به بدنه دولت و حاکمیت کشورم و تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران هستم.
اگر دکتر حسن روحانی، وزیر اقتصاد و یا هر تصمیمگیری که حقیقتاً به دنبال کمک و نظرات کارشناسی برای بهبود اوضاع است، با بنده تماس بگیرد من در خدمتشان هستم:09131815482
به عمل کاربرآید...
به سخندانی نیست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان