در مورد بودجه آموزش و پرورش بحث می کنم که همیشه با کمبود بودجه همراه هستیم. من یک اسلایدی را نشان می دهم که مربوط به کل فلسفه علم اقتصاد و سیاست که همه کشورها دنبال آن هستند می باشد و توضیح می دهم. همه کشورها مواجه هستند با تخصیص منابع محدود مانند چه منابعی ؟مانند منابع سرمایه، نیروی کار، نیروی کار ماهر و غیر ماهر و زمین و منابع طبیعی و در نهایت اینها را برای چه استفاده می کنیم برای این که کالاهای مصرفی را تولید کنیم ، سرمایه گذاری کنیم در صنعت و زیر ساخت ها را درست کنیم و آموزش را تامین کنیم و بهداشت و ... . این منابع به چه هدفی و چگونه اتفاق می افتد؟
برای این که برسیم به اهداف اصلی همه دولت ها و همه کشورها که دنبال این هستند که فقر از بین برود دنبال این هستند که شتاب در رشد اقتصادی بدهند و نابرابری ها را کاهش بدهند. به چه منظور؟
وقتی ما منابع کمیاب داریم و دنبال این هدف و منظور هستیم باید چه کار کنیم. باید این منابع محدود را اولویت بندی کنیم ، باید در جایی هزینه کنیم که بیشترین کارایی و بیشترین نیازهای بشر را تامین کند. این است کل فلسفه .
بحث ما بحث کفایت منابع است بر اساس مبانی نظری. ما سه اصل باید برای تغییر و تخصیص منابع در نظر بگیریم. اولین اصل، اصل کفایت منابع است. در علم اقتصاد وقتی می خواهیم منابع را به فعالیت ها تخصیص بدهیم اولین اصل آن بازده است چون می گویند ناهار مجانی وجود ندارد. باید در جایی منابع را تخصیص بدهیم که کارایی بیشتری دارد و بازدهی بیشتری دارد. ما می خواهیم این منابع را در آموزش و پرورش تخصیص بدهیم.
آیا بر اساس اصل اقتصاد باید در استان سیستان و بلوچستان که بازدهی آموزشی کمتری دارد منابع کمتری بدهیم و چه اصلی؟
در اقتصاد فقط باید به کارایی توجه کنیم ولی آموزش مبانی نظری این را می گوید که ابتدا باید منابع به صورت کافی در اختیار آموزش و پرورش قرار بگیرد. چرا ؟ به خاطر منابع مستقیم و غیر مستقیمی که در آموزش مد نظر است ؛ به عبارت دیگر کسی که آموزش می بیند و قطعا شما که اینجا تشریف دارید تجربه های جدید را پذیرا هستید ، آماده تغییرات اجتماعی هستید و در شکل گیری حقایق واقعیت گرا هستید.
در حال و آینده بیش از گذشته منافع مستقیم و غیر مستقیم آموزش است که باعث رشد و بهره وری و رشد اقتصاد می شود ؛ همه اینها به خاطر این منابع است وقتی می خواهید منابع را تخصیص بدهید فعلا کاری به کارایی نداشته باشید ابتدا باید منابع کافی به خاطر آن اثرات غیر مستقیمی که آموزش در سایر بخش ها دارد منابع کافی در اختیار آموزش و پرورش قرار بگیرد.
دومین اصل این است علاوه بر منابع کافی که در اختیار آموزش و پرورش قرار دادید آن را به صورت عادلانه تخصیص بدهید. آیا منابعی که به صورت کفایت است به طور عادلانه بین استان سیستان و بلوچستان با شهر تهران باید تفاوت قائل بشویم. چرا باید دنبال اصل کفایت باشیم؟ به خاطر این است که همه دولت ها و همه کشورها به دنبال این هستند تا نابرابری درآمدها را کاهش بدهند از چه طریقی؟
یک ؛ اخذ مالیات از ثروتمندان، پرداخت یارانه ها و در نهایت سیاست های بازار کار و آنهایی که مثل من و شما آموزش می خوانند وضعیت بهره مندی آموزش اگر عادلانه باشد . قطعا این سیاست پایداری است که می تواند نابرابری ها را کاهش بدهد تا زمانی که اینها از طریق پرداخت یارانه درآمدها را با فاصله نابرابر کاهش بدهند.
سیاست های موقتی دو سال اول خوب بود . فاصله ضریب جیبی ما تقریبا ده واحد کاهش پیدا کرد ولی چون بعدا قدرت خرید چهل و پنج هزار تومان کاهش پیدا کرد نابرابری به وجود آمد ولی اگر بتوانیم دسترسی متعادل آموزشی را ایجاد کنیم قطعا این سیاست پایداری است و به خاطر همین توزیع عادلانه درآمد منابع مالی کافی در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفته و باید انجام بشود.
سومین اصل که می گویند اقتصاد ناهار مجانی وجود ندارد. باید به کارآیی برسیم. یعنی باید این منابع محدود را در جایی هزینه کنید که بیشترین کارآیی را داشته باشد.
اگر چنانچه حقوق معلمان افزایش پیدا کند به اهداف آموزش و پرورش می رسیم پس حقوق معلمان را افزایش بدهیم یا اگر چنانچه کلاس تستی برگزار کنیم هزینه بیشتری را به کلاس تستی بدهیم. هر کدام از اینها که می تواند به اهداف آموزش و پرورش کمک کند چرا ؛ چون منابع کم می آورد ، چون محدودیت منابع داریم .باید در جایی اولویت بندی قرار بدهیم که این منابع بتواند بیشترین بازده را در آموزش و پرورش و یا بیشترین اهداف را در پی داشته باشد.
ولی بحث اصلی ما بحث کفایت منابع است چگونه ما می توانیم منابع مالی مورد نیاز یک استان را برآورد کنیم و استان سیستان و بلوچستان چقدر منابع می خواهد؟
کل بودجه آموزش و پرورش که آقای اللهیار که الآن معاون توسعه مدیریت هستند چقدر می تواند منافع از آقای دکتر نوبخت از سازمان مدیریت کسب کند؟ آیا این مقدار سی و شش هزار و پانصد میلیارد تومان که داده اند کافی هست یا نیست با چه معیاری با چه مکانیزمی ، با چه روشی آیا روش و تکنیک علمی وجود دارد که این کار را انجام بدهیم؟
قبل از این که من روش ها و تکنیک ها علمی را برای برآورد مالی بگویم بر اساس لایحه بودجه چند عدد و یک تصویر کلی از بودجه آموزش و پرورش را خدمت شما عرض می کنم.
تقریبا در لایحه بودجه سی و شش هزار و پانصد و هفتاد میلیارد تومان بودجه برای آموزش و پرورش به مجلس پیشنهاد داده اند که مصوب بشود. به گزینه ستادی حدودا شش درصد اختصاص پیدا می کند که در حوزه ستاد این منابع شش درصدی هزینه نمی شود . بسیاری از این هزینه ها برای تعادل بخشی برای کاهش فاصله ها از طریق حوزه ستاد بین استان ها توزیع می شود. ولی نود و چهار درصد مستقیما به استان ها داده می شود .
در این تقسیم بندی کلی هم تملک دارای سرمایه هزار و صد و هفتاد میلیارد تومان است یعنی حدود سه و دو دهم درصد از این بودجه فقط تملک ساخت و ساز برای تجهیزات کلی در اختیار آموزش و پرورش قرار گرفته و سی و پنج هزار و چهار صد میلیارد تومان حدود نود و هفت درصد از بودجه به اعتبارات هزینه ای است که در همان سال انجام می شود و این اعتبارات هزینه نود و شش درصد اختصاص پیدا می کند به استان ها و چهار درصد حوزه ستاد و اعتبارات تملک دارای سرمایه نود و سه و نیم درصد یعنی حدودا چهار درصد، و شش و نیم درصد هم سهم حوزه ستاد می شود بنابراین تقریبا نود و هفت درصد اعتبارات بودجه ما اعتبارات هزینه ای است.
اگر این تقسیم بندی را بکنیم نود و هشت و چهار دهم درصد اعتبارات فقط حقوق است یعنی در آموزش ابتدایی نود و نه درصد حقوق است. همچنان که آقای اللهیار هم فرمودند اگر ما نتوانیم ساختار نیروی انسانی ، ساختار به کار گیری نیروی انسانی ، ساختار تشکیلاتی را تعریف کنیم ؛ هیچ موقع نمی توانیم بگوییم چقدر منابع نیاز است. بنابراین به جای این که بخواهیم تمام بودجه آموزش و پرورش را در نظر بگیریم اگر بتوانیم تعداد پرسنل را برآورد کنیم ، تعداد نیروی انسانی را برآورد کنیم قطعا توانسته ایم میزان اعتبارات ورودی آموزش و پرورش هم برآورد کنیم.
در کفایت منابع در دیدگاه کلان دو شاخص داریم که به صورت کلی به شاخص ها برنامه ریزی آموزشی هم توجه شده است که به آن کوشش آموزش و پرورش گفته می شود که آقای الهیار در مجلس می توانند از این شاخص ها برای دفاع از بودجه آموزش و پرورش استفاده بکنند.
شاخص یک، سهم بودجه آموزش و پرورش از سهم تولید ناخالص ملی که به آن تلاش ملی در مبانی نظری اقتصاد آموزش گفته می شود و شاخص دو، سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت یا تلاش مالی دولت که توضیح می دهم که چه اتفاقی افتاده است.
برای دفاع از بودجه این دو شاخص وجود دارد و از آن می توانیم استفاده بکنیم. وقتی به کل مصارف بودجه در لایحه دولت نگاه می کنیم .
اگر لایحه بودجه 97 را با لایحه بودجه 96 مقایسه کنیم حدود 15 درصد رشد داشته است. بودجه عمومی 5 / 14 درصد رشد داشته است. ولی اگر با قانون بررسی کنیم شش و نیم درصد رشد داشته است. کل هزینه ها هشت و نه دهم درصد یعنی حدود نه درصد است.
وقتی آموزش و پرورش را نگاه می کنیم و دیدگاه آقای اللهیار که نسبت به بودجه دولت حدودا سیزده درصد بودجه نسبت به سال گذشته در آموزش و پرورش رشد داشته است وقتی در لایحه مصوب کردند یعنی سی و چهار هزار میلیارد تومان در سال گذشته برای بودجه استان ها در نظر گرفتند و سی هزار میلیارد تومان در قانون بودجه بوده است در صورتی که بودجه آموزش و پرورش رشد چهار پنج درصدی در دولت داشته است.
با یک نگاه علمی و توجه مسئولان به آموزش و پرورش در سال 97 سال بهتری را می توانیم داشته باشیم.
شاخص دیگری که می شود از آن استفاده کرد سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت است که به تلاش مالی دولت بستگی دارد. وقتی سند تحول بنیادین را نگاه می کنم به این شاخص در بخش زیر نظام تامین منابع مالی در بودجه سند تحول اشاره ای نشده است چون هم صورت کسر در اختیار دولت است و هم مخرج کسر.
وقتی قانون تصویب شود می تواند افزایش بدهد. گفته اند سهم بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی به پنج درصد یا پنج و نیم برسد تولید ناخالص داخلی با مخرج کسر در اختیار آموزش و پرورش قرار نمی گیرد در اختیار دولت هم نیست و می گوید تولید ما کم شده و نتوانستیم انجام بدهیم . نکته جالب تر در سند تحول بنیادین که آموزش و پرورش موظف است سهم هزینه های غیر پرسنلی اش را افزایش بدهد . سهم غیر پرسنلی یک و شش دهم درصد است . مدیریت منابع نگذاشته است و نتوانسته این کار را انجام بدهد .
یک نکته دیگر که در سهم بودجه آموزش و پرورش است وقتی به هزینه های دولت می گیرند سیزده درصد است . کشورهای پیشرفته هم پانزده و نیم درصد است و بعد به مصارف عمومی می گیرند می گویند نه درصد است یعنی بستگی دارد گزارش را برای چه کسی تهیه کنیم ولی اگر به کل بودجه عمومی که شاخص اصلی است هشت و شش دهم درصد یعنی بودجه سال 97 آموزش و پرورش سی و شش هزار و پانصد میلیارد تومان تقسیم بر چهار صد و بیست و چهار هزار میلیارد تومان که بودجه عمومی دولت می شود هشت و شش دهم درصد.
یک نکته دیگر که انجام داده اند شاخص کلان سهم بودجه آموزش و پرورش از تولید ناخالص.
من رفتم مرکز آمار ایران از سال 79 تا سال 93 آمده تولید همه استان ها را به دست آورده است. یعنی تولید استان در همه بخش ها چگونه است و می خواهیم ببینیم که سهم بودجه آموزش و پرورش از سهم تولید داخلی بیشتر است.
ویرایش و پیاده سازی :
زهرا قاسم پور دیزجی
ادامه دارد
نظرات بینندگان