« پُل میشِل فوکو » از جمله اندیشمندانی به شمار می آید که اعماق انسان و هستی را در نوردیده و کنکاشی روان شناسانه، جامعه شناختی، تاریخ نگری و فلسفی انجام داده است. همان گونه که از کانت، هگل، نیچه و فروید تاثیر پذیرفته در آراء و اندیشه های امثال ژیل دلوز، آلتوسر و دریدا تاثیراتی شگرف بر جای نهاده است.
او را ذوالفنون می توان نامید." نوشته های متنوع او درباره دیوانگی و عقل، ایجاد شرایط ممکن برای دانش پزشکی، پیدایش علوم انسانی و نوشته های آخرش در مورد ذهنیت و ارتباط قدرت و علم حاکی از تنوع تاثیرات فکری مهم بر اوست."
گر چه پاره ای از دکترین مارکسیسم در همان اوایل به نقش بندی در ذهن و عین این متفکر منجر گشت و همین طور اگزیستانسیالیسم و ایده های سارتر و مرلو پونتی اما بده بستان ها و دیالکتیکی نوین و تاثیر و تاثرهای تعیین کننده را نمی توان به بوته فراموشی سپرد، مسیر تکاملی زندگی و دنیای هنر و فلسفه و اندیشه و روان شناسی و جامعه شناسی نیز همین را می طلبد.
موضوعات آگاهی فردی و آزادی و انتقاد و چکش کاری اندیشه ها و عدم انقیادهای انفعالی، زیر بنای فکری فوکو را رقم زده است. جغرافیای خاص برای او به عنوان تمکن و توطن جامد مطرح نبود، لذا اندیشه میشل فوکو از فرانسه تا سوئد و آلمان و هلند پر کشید. او در دانشگاه هامبورگ با تکمیل رساله ای در مورد دیوانگی موفق به دریافت دکتری شد و به عنوان یک محقق آوازه یافت و در سال 1964 اولین کرسی استادی فلسفه در دانشگاه کلمون فران را به دست آورد....
فوکو در حکم یک متفکر نوآور برانگیزاننده و نام آور که مورد انتقاد، تفسیر و مورد سوء فهم قرار گرفت، مشهور شد. او به عنوان یک باستان شناس فرهنگ غرب، به عبارت بهتر به عنوان یک فیلسوف تایخ دان که کارهایش باید از فلسفه مرسوم و تاریخ متمایز گردد، توصیف شد. پژوهشگران بزرگ و انتشارات روتلج لندن را عقیده بر آن است که .... آثار فوکو در نقاطی مشخص با آثار ماکس وبر و مکتب فرانکفورت هم رای می شود. این نقاط مشترک به اختصار در علاقه به موضوع پیدایش و پیشرفت شکل های خردگرایی در فرهنگ غرب و آثار آن وجود دارد.... به اختصار آثار فوکو از نظر روش شناختی در ارتباط با پدیدار شناسی، هرمنوتیک، ساختارگرایی و مارکسیسم قرار می گیرد.
فوکو در ارائه تعریضی از انسان و تکوین اندیشه و تکامل ساختارهای ذهن و پردازش فردیتی تطور یافته و تکامل یافته و مالا جامعه و تاریخ و حال و آینده ای دیگرگونه و نوین، نقبی شجاعانه به ساختارگرایی و هرمنوتیک قدیم و پدیدارشناسی و حتی وجودگرایی و کمونیسم و سوسیالیسم زد و کانتی جدید از خود انسان در حکم موضوع منشأ و خاستگاه معنا و تاکید تحلیلی بر روی معنا و گزاره هایی از این دست و به چالش کشیدن اندیشه ها و آراء و جلوگیری از برخی پراکنش های منجمدانه و متفرقانه، از جمله دغدغه های میشل فوکو می باشد." آثار فوکو باید از دستاوردهای روش شناختی متمایز کرد."
از پدیدارشناسی به این دلیل که هیچ وسیله ای برای جست و جوی معنا از طریق فرض وجود یک ذهنیت مستقل برای معنا دهی وجود ندارد؛ از هرمنوتیک زیرا در آن تصوری از یک حقیقت نهایی و عمیق که قابل کشف باشد وجود ندارد؛ و از ساختارگرایی به این دلیل که تصوراتش از معنا و ذهنیت نسبتا متفرق و پراکنده است اما برای ایجاد یک الگوی قراردادی و قانونمند از رفتاری انسانی کافی نیست نهایتا شاید بتوان آثار فوکو را از بعضی جهات به مارکسیسم ارتباط داد اما با وجود این از آن هم متمایز است.
از نظر فوکو نقش و مداخله سیاسی مناسب برای اندیشمندان مدرن این است که: دیگر خود را برای بیان حقیقت سرکوب شده مالکیت اشتراکی جلو نیندازد بهتر آن است که علیه اشکال قدرتی که او را در محدوده علم، حقیقت، آگاهی و گفتار تبدیل به موضوع و ابزار دست می کند، بجنگد.(روتلج)
فوکو مطالعه تاریخی و فلسفی و روان شناختی نهضت ها، حرکت ها و انقلابات در کل تاریخ و جهان، قدیم و جدید و نگاه متغیرانه و دیگر باره به انسان ید طولائی داشته و هنگامی که با پدیده قیام ملت ایران بر علیه ستمشاهی و استعمار نو و امپریالیسم و پیروزی انقلاب اسلامی مواجه می شود، با قاعده مندی و اسلوب نوینی متفاوت از دیگر جنبش ها و این بار از جنس مذهب و دین و اتحاد و وحدت مردمی و ایثار مواجه می شود و در تحیر و سپس تحسین، توقف می کند.
فوکو به عنوان فراهراکیلتوس و حتی سقراط و در قامتی تمام قد منتقدانه و کاوشگر با پرچم اندیشه و تفحص بعضا ناباورانه ظاهر می گردد و حتی در پست مدرنیسم و فراروایت ها، متفکری نوین و ساختار شکن و در نقش یک قهرمان بی رقیب با روان کاوی غرورآفرین معرفی می گردد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فوکو آشکارا همجنسگرا بود و مهمترین شریک جنسی او دانیل
دفر نام داشت. فوکو که بر اثر بیماری ایدز درگذشت، پیش
از مرگ دهها نفر را به ایدز مبتلا کرده بود.
البته این مسائل امروزه از نظر نئولیبرال ها و معتقدین به اقتصاد
بازار آزاد زیاد مهم نیست؟! مهم اینه که خارجی بوده و چند تا کتاب
داره و چند تا اصطلاح جدید هم وضع کرده!