( استاد راهنما: آقای دکترمحمد رضا سرمدی
استاد مشاور: آقای دکتر محمد هاشم رضایی )
مونتسوری ( 1952 – 1870)
خانم ماریا مونتسوری، نخستین زنی بود که در سال 1896م از دانشگاه رم به دریافت درجه دکترای پزشکی نائل آمد و سپس عهده دار تدریس درباره تعلیم و تربیت کودکان استثنایی به معلمان در رم شد و خود نیز به تحصیل در زمینه های کودکان استثنایی، فلسفه و روان شناسی تجربی پرداخت. او در رم " خانه کودکان " را تاسیس کرد و با انتشار کتاب " روش تعلیم و تربیت و فعالیت های گسترده در خانه های کودکان " آرا و نظریات خود را منتشر کرد. وی با تاسیس مرکز تحقیقات تربیتی کلیسای اطفال و فعالیت در یونسکو، بر دامنه فعالیت هایش افزود و به برخی کشورهای امریکای شمالی، اروپایی و آسیایی سفر کرد. مقالات و کتاب های وی به اغلب زبان ها ترجمه و منتشر شده است.
دیدگاه ها و نظریات تربیتی مهم وی به شرح زیر است:
مونتسوری، کودک را کاملا آزاد می داند و لازمه آزادی را عدم مداخله در کارهای او بیان می کند. او عقیده دارد که فرد آزاد باید استقلال داشته باشد. لازمه داشتن استقلال این است که کودک شخصا و بدون کمک گرفتن از دیگران، کار انجام دهد.فایده تعلیم و تربیت در خودجوش بودن آن است؛ به این معنی که وقتی کودک با وضعیت کلی وظیفه اش آشنا می شود، می تواند خود به تنهایی آن را ادامه دهد. چنانچه کودک اشتباه کند، فرصت خواهد داشت تا خطای خود را کشف و برطرف سازد.
در مدرسه مونتسوری، کودک فعالیت مورد علاقه خود را برمی گزید و آن را بدون دخالت دیگران انجام می داد، مگر این که آن فعالیت باعث مزاحمت سایر کودکان می شد. او به تربیب حسی و عضلانی توجه داشت. هدف او این بود که از طریق تمرین هایی مانند: دقت کردن، مقایسه کردن و تمیز دادن، حواس کودک را تقویت کند. مونتسوری آموزش خواندن و نوشتن به کودکان را تا قبل از شش سالگی، مفید نمی دانست. وی در آموزش خواندن و نوشتن روش دقیقی به کار می برد و در آن سعی می کرد تا هر نوع آموزش مستقیم و تقلیدی را حذف کند. او همواره از نوشتن آغاز می کرد و معتقد بود که کودک در نوشتن، از وجود درونی خویش، از آنچه می شناسد، از آنچه فکر می کند، کلمه ای که در ذهنش هست و باید بیان شود، شروع می کند؛ در حالی که خواندن، کلمه به عنوان چیزی خارجی است که باید فراگرفته شود (سایت تبیان).
ژان پیاژه ( 1980 – 1896)
ژان پیاژه در سال 1896م در شهر نوشاتل سویس به دنیا آمد. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به تحصیل در زیست شناسی و فلسفه پرداخت و درجه دکترای خود را در رشته جانور شناسی دریافت کرد. با توجه به علاقه خود، به تحقیق و تفکر در علوم انسانی و به ویژه در روان شناسی کودک پرداخت و با ادواردکلاپر که از روان شناسان و محققان معروف به شمار می رفت و رئیس موسسه علوم تربیتی معروف به موسسه ژان ژاک روسو بود، همکاری کرد. در سال 1940 م پس از وفات کلاپارد، جانشین وی شد و علاوه بر آن، به تدریس در دانشگاه های ژنو و پاریس پرداخت. مدتی هم در دفتر بین المللی تعلیم و تربیت اشتغال داشت. وی آثار علمی، مقالات و کتب فراوانی تالیف کرد که تعدادی از آن ها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
دیدگاه ها و نظریات مهم پیاژه به شرح زیر است: پیاژه با مطالعه روی هوش و مراحل رشد انسان، می گوید که اساسی ترین کارکردهای هوش، فهم و ابداع است.
این دو از هم تفکیک ناپذیرند. وی مراحل رشد ذهنی را چهار مرحله زیر دانسته است:
مرحله اول: حسی و حرکتی که از تولد تا دوسالگی را شامل می شود.
مرحله دوم: هوش نمادی یا نشانه ای که دو تا هفت سالگی را شامل می شود.
مرحله سوم: مرحله هوش عینی یا انضمامی است که از هفت تا یازده سالگی را شامل می شود.
مرحله چهارم، هوش نظری یا صوری است که یازده سالگی به بعد را در بر می گیرد. پیاژه هر یک از مراحل فوق را به اجزای کوچک تر نیز تقسیم کرده است.
به طور کلی در مرحله اول، کودک تنها از ادراک حسی و حرکتی به عنوان ابزار استفاده می کند و قادر به تفکر و تصور نیست. در مرحله دوم، کودک می تواند اشیا یا رویدادهایی را که در زمان حال قابل ادراک نیستند، به وسیله علائم یا نشانه های متفاوت و از طریق یادآوری تصور کند. سخن گفتن و نقاشی کردن از آثار این مرحله است. در مرحله سوم کودکان توانایی عملیات منطقی گوناگون را – البته تنها در مورد پدیده های عینی – به دست می آورند. در مرحله چهارم فرد قادر می شود تا درباره واقعیت های انتزاعی تفکر و امور را تجزیه و تحلیل کند. مراحل رشد ذهنی پیاژه، در برنامه ریزی درسی و تهیه و تدوین مواد آموزشی و فعالیت های یادگیری برای کودکان کاربردهای فراوانی دارد.
به عقیده پیاژه، نظام آموزش و پرورش باید از یک سو روش های علمی، نیازها و ارزش های اجتماعی را تشخیص دهد و در برنامه ها و رشته های تحصیلی بگنجاند و از سوی دیگر، کودکان و نوجوانان را از لحاظ قدرت یادگیری بشناسد و با روش های مناسب، آنان را به هدف های تعیین شده نزدیک کند، پیاژه روی فعال بودن کودکان در امر آموزش تاکید می کند و به توصیه روش فعال در تدریس می پردازد. در آموزش کودکان، به ویژه در سنین پایین هم آموزش های عملی و هم آموزش به کمک حواس را مورد تاکید قرار می دهد (سایت تبیان).
بنجامین بلوم (1999 – 1913)
بنجامین بلوم در سال 1913 م، در لنسفورد واقع در پنسیلوانیا متولد شد و در سال 1999م وفات یافت. او دوره لیسانس و فوق لیسانس را در سال 1935م در دانشگاه پنسیلوانیا گذراند و دوره دکترای تعلیم و تربیت را در سال 1942م در دانشگاه شیکاگو به پایان رساند. سپس به عضویت ستاد آزمون های دانشگاه شیکاگو درآمد.
تا مدت ها مسوولان تعلیم و تربیت کشورهای مختلف از وی برای مشاوره های تربیتی دعوت به عمل می آوردند. وی به عنوان معلم، محقق و استاد، خدمات فراوانی ارائه کرد. از وی هیجده عنوان کتاب به چاپ رسیده که تعدادی از آن ها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
دیدگاه ها و نظریات اساسی او به شرح زیر است:
" طبقه بندی هدف های تربیتی":
بلوم با همکاری تعدادی از همکاران خود، هدف های آموزشی را (هدف هایی که دانش آموزان پس از طی کردن یک دوره آموزشی می توانند به آن ها دست یابند) طبقه بندی کرد. طبقه بندی آن ها بسیار مشهور است. در این طبقه بندی، هدف های آموزشی در سه حیطه یا حوزه شناختی، عاطفی و روانی – حرکتی تقسیم بندی شده است. در حوزه شناختی، دانش، معلومات و مهارت های ذهنی قرار گرفته اند. در حوزه عاطفی، علائق، انگیزش و نگرش ها قرار گرفته اند و در حوزه روانی وحرکتی هم فعالیت هایی مطرح شده اند که هم جنبه جسمانی و هم روانی دارند؛ مانند نوشتن یا تایپ کردن. طبق طبقه بندی بلوم، هدف ها در حوزه شناختی شش نوع و عبارتند از:
1. دانش؛
2. فهمیدن؛
3. کاربستن؛
4. تحلیل؛
5. ترکیب و
6. ارزشیابی.
این شش نوع هدف از ساده به مشکل هستند، هدف ها در حوزه عاطفی نیز پنج مرحله زیر را دارد:
1. دریافت کردن (توجه کردن)؛
2. پاسخ دادن؛
3. ارزش گذاری؛
4. سازمان دادن ارزش ها؛
5. تشخیص دادن به وسیله یک ارزش یا مجموعه ای از ارزش ها.
حوزه روانی – حرکتی را بلوم و همکارانش در اجزای کوچک تر طبقه نکرده اند؛ ولی در هر صورت، این حیطه شامل فعالیت هایی مانند نوشتن، تایپ کردن، نواختن آلات موسیقی، ورزش کردن، انجام دادن مشاغل و حرفه های گوناگون است (سایت تبیان).
فارابی ( 260 – 339 ه . ق )
ابونصر محمدبن طرخان بن اوزلع، در سال 260 ه. ق در فاراب ترکستان چشم به جهان گشود و پس از گذراندن دوران کودکی در فاراب، راه سفر را پیش گرفت و به کسب دانش پرداخت و افزون بر ترکی چندین زبان دیگر، از جمله فارسی و یونانی را فرا گرفت.دوران سوم زندگی فارابی در دمشق در حمایت سیف الدوله و دربار وی با تکریم خاص گذشت و در ماه رجب سال 339 ه.ق در دمشق درگذشت ( کاردان و دیگران، 1382: 261).
فارابی با پیروی از ارسطو و همانند بسیاری از صاحب نظران در تعلیم و تربیت اسلامی معتقد است که اخلاق اساسا" با عادت و تمرین شکل می گیرد و فضایل اخلاقی همانند علم و معرفت حقیقی هنگامی تحقق می یابد که (ملکه) راسخه تحقق یابد ( کاردان و دیگران، 1382: 271).
به نظر وی آموزش و پرورش اجتماعی است. به این معنی که انسان طبیعتاً اجتماعی است، پس می طلبد که برای آموزش وی نیز اهداف اجتماعی در نظر گرفته شود (کاردان و دیگران، 1382: 271). این نظر همان مفهومی را در ذهن متبادرمی سازد که که علمای جامعه شناسی نوین، آموزش و پرورش را مترادف با جامعه پذیری می دانند. که درآن و از طریق آن افراد به یادگیری نقش ها، قواعد، روابط و به طورکلی، فرهنگ جامعه خود می پردازند و به واسطه آن افراد در وضعیت های اجتماعی سازمان یافته قرار می گیرند.
ابو علی سینا( 428- 373)
شیخ ابو علی حسین بن عبدالله بن سینا، درسال 373 ه.ق یا 363 ه در دهکده خرمثین بخارا چشم به جهان گشود و در سال 428 ه.ق چشم از جهان فرو بست.دیدگاه بوعلی درباره ی هدف تقریبا" همان دیدگاه فارابی است و در اصالت دادن به عقل نظری و تأکید بر بعد اجتماعی تعلیم و تربیت و نظایر اینها دیدگاه این دو حکیم بزرگ اسلام با هم مشابهت دارد.
ماهیت تعلیم و تربیت از دیدگاه بوعلی با توجه به مشابهت ها و امتیازاتی که با نظر فارابی دارد، عبارت است از : (( برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی، برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی)) ( کاردان و دیگران، 1382: 284 ).
مسکویه ( 325ـ 421ه.ق)
احمدبن محمد بن یعقوب مسکویه از دانشمندان نامور اخلاق در سال 325 ه.ق در ری چشم به جهان گشود. وی در آغاز زندگی در مراحل نوجوانی و جوانی – به گفته ی خودش در مسیر حیات اخلاقی و معنوی نبود ولی بعداز جوانی ناگهان تحولی روحی برایش روی دادوبه ریاضت و تهذیب نفس روی آورد. وی معاصر بوعلی سیناست. مسکویه پس از عمری طولانی در ماه صفر سال 421 در اصفهان چشم از جهان فرو بست.
مسکویه منشاء اجتماعی بودن انسان را، مانند فارابی و بوعلی، ضرورت های زیستی و نیازهای افراد به یکدیگر در راه تکامل می داند و معتقد است که بسیاری از استعدادهای انسان و فضایل اخلاقی جز در متن جامعه و روابط متقابل اجتماعی شکوفا نمی شود. وی کودک و جوان را به شدت تأثیرپذیر معرفی می کند و بر اهمیت، نفوذ و عمق تربیت درکودکی تاکیدکرده است . یکی از نکات مهمی که مسکویه بدان توجه می دهد این است که :کودک در فراگیری و آموزش بیش از هر چیز ازکودکان و همبازیهای خود متأثر است و از آنها تقلید می کند. وی اساس جامعه را بر محبت می داند و می گوید اگر محبت و صداقت کامل در جامعه حاکم باشد نیازی به عدالت نیست ( کاردان و دیگران، 1382: 286 ).
محمدغزالی (450- 505 ه.ق)
حجت الاسلام ابوحامد محمدبن محمد غزالی تفکر وارسته و از بزرگترین نام آوران اندیشه در سال 450 ه.ق 1058 م. در روستای طابران طوس تولد یافت. پدر وی مردی پارسا و صوفی مسلک بود وبا حرفه ی غزالی (نخ و پشم فروشی، بافندگی ) بود در سال 457 ه.ق در گذشت و غزالی با یتیمی به تحصیل خود ادامه داد. او در شمار بهترین شاگردان امام الحرمین قرار گرفت و در سال 487 ق با لقب زین الدین و شرف الائمه به استادی نظامیه بغداد رسید. کیمیای سعادت و احیاء علوم الدین از معروف ترین آثار اوست.غزالی در سال 505 ه.ق چشم از جهان فروبست.
غزالی درخصوص شیوه های تعلیم و تربیت نیز نکات مهمی را توصیه می کند از جمله:
1- دور نگهداشتن کودک از همنشینان بد و کودکانی که به نازپروردگی و خوش گذرانی عادت کرده اند.
2- عادت دادن اوبه ساده زیستی در لباس، خوراک و وسایل خواب
3- بازداشتن او از خودآرایی و رفاه طلبی و نیز اشعار عاشقانه
4- تاکید بر عمل به آنچه می آموزد
5- آموختن داستان ها و زندگی نامه نیکان در مکتب قرآن و حدیث تا محبت صالحان در جانش غرس شود ( کاردان و دیگران، 1382: 304 ).
طوسی (597-672 ه- ق)
خواجه نصیرالدین طوسی در سال 597 ه.ق چشم به جان گشود. این متفکر بزرگ اسلامی، جامع علوم عقلی، علمی و دینی بوده ، علاوه بر تألیف در رشته های مختلف علمی به نگارش و شرح کتابهای فلسفی و کلامی، حکمت عملی، اخلاق و تعلیم و تربیت پرداخته است. مهمترین و جامع ترین کتاب او اخلاق ناصری می باشد. او در سال 627 ه.ق چشم از جهان فرو بست.
خواجه نصیرالدین طوسی در خصوص موضوع تربیت می گوید : تربیت شامل را نفس ناطقه است که از آن به طور ارادی کارها زیبا و پسندیده یا کارها زشت و ناپسند بیرون می آید و صورت باطن ( درون ) نیکو نشود تا آنکه که چهار توانمندی وی نیکو باشد که یکی قوت علم و دیگری قوت خشم و بعدی قوت شهوت و آخری هم قوت عدل است .خواجه نصیر هم مانند دیگر حکیمان معتقد است که: انسان موجودی اجتماعی و مدنی است و با افراد جامعه خود پیوندی عمیق دارد و ترکیب افراد در جامعه نوعی ترکیب حقیقی و بنیادین است.
روش های تربیتی خواجه نصیرالدین طوسی ، کاملا" مطابق آن است که در کتاب تدابیر المنازل بوعلی سینا و تهذیب الاخلاق مسکویه آمده است. مطلبی که وی بر آنها افزوده است، درباره ی حقوق متقابل والدین و فرزندان است ( کاردان و دیگران، 1382: 313 و 320).
ابن خلدون ( 732ـ 808 ه .ق)
عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی، از اندیشمندان بزرگ اسلام و بنیانگذار جامعه شناسی علمی و صاحب آرای مهم در تاریخ، اقتصاد، تعلیم و تربیت و جز اینها، در سال 732 ه.ق در تونس چشم به جهان گشود و در سال 808 ه در قاهره به دیار ابدی شتافت. ابن خلدون 24 سال از عمرش را در تونس، 26 سال را در اندلس و مغرب غربی و 24 سال در مصر، شام و حجاز بود.
ابن خلدون به امر آموزش تدریجی پای بند بوده است ، وی سخت گیری و تنبیه بی جای متعلم را نیز به شدت منع کرده است. او می گوید: «سخت گیری بر دانش آموزان زیان بخش به آنهاست، بدین جهت که تجاوز از حد در تعلیم مضرت آفرین است به ویژه در کودکان»
او تربیت را ایجاد عادات و حصول مکالمات می داند. وی ضمن پذیرش اختلاف ها و تفاوت های فردی از نظر هوش به بررسی علل تفاوت هوشی ساکنان مناطق مختلف پرداخته و بسیاری از این تفاوت ها را ذاتی نمی داند بلکه آن را معلول عوامل اجتماعی نظیر پیشرفت علمی تمدن قوی تر و رونق بازار تعلیم می داند.
ابن خلدون، تعلیم را پدیده ای اجتماعی و نشأت گرفته از روابط اجتماعی می داند و پیشرفت فرهنگ و تمدن را از عوامل مهم شکوفایی و رشد علوم، صناعت ها و از جمله صناعت تعلیم معرفی می کند ( کاردان و دیگران، 1382: 332 - 321).
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.