امروزه هدف از تدریس فقط انتقال دانش موجود به دانش آموزان نبوده بلکه شامل آموزش شیوه هایی است که به دانش آموزان یاد داده می شود که "چگونه یاد بگیرند" .
ایجاد و حفظ محیط مناسب برای فعالیت های یاددهی و یادگیری ایجاب می کند که معلمان از ویژگی های کلاس درس و موانع بازدارنده و مخل یاددهی - یادگیری و راهکارهای غلبه بر آن ها آگاهی کافی داشته باشند .
بسیاری از مشکلات اخلاقی و اجتماعی نوجوانان ما حاکی از جذاب نبودن محیط مدرسه و کشمکش های دانش آموزان با معلمان و افت تحصیلی آنان بوده است .
وجود مدیریت کار آمد معلمان و ایجاد شرایط لازم برای تسهیل در امر یادگیری در کلاس که مطابق نیاز ها و ویژگی های فراگیران باشد، لازمه ی جامعه ی امروزی و راه گشای بسیاری از مشکلات نوجوانان می باشد .
در فضای آموزش فعلی به جای اینکه به دانش اموزان توصیه ی نظم و انضباط شود ، باید به معلمان یادآوری گردد که در اداره ی کلاس شان از روش های مدیریتی نوین استفاده کنند.
معلمان با توانمندی مدیریتی خود می توانند پایگاه و منزلت واقعی خود را حفظ کنند.
مدیریت کلاس اولین سطح مدیریت آموزشی است و پایه ی سطوح بالاتر مدیریت ، یعنی مدیریت مدرسه ، مدیریت ناحیه و مدیریت کل نظام آموزش و پرورش محسوب می شود.
بی تردید در کلاس نیز مانند طب، باید به پیشگیری پیش از درمان (اصلاح ) اهمیت داد و جای امیدواری است که در حوزه ی پژوهش توجه فزآینده ای به روش هایی می شود که معلمان می توانند با آن ها از بروز مشکلات انظباطی پیشگیری کنند .
شاید مهم ترین یافته این پژوهش ها آن است که میزان نظم کلاس خیلی بیشتر از آنکه به پسامد و پافشاری اعمال معلم برای حفظ و بازگرداندن نظم بستگی داشته باشد ، به ماهیت جاری در کلاس بستگی دارد.
سبک های مدیریتی معلمان در کلاس
بعضی از معلمان کلاس درس را یک سازمان رسمی و غیر قابل انعطاف تلقی می کند که قوانین و مقررات دقیقا باید رعایت و انتقال مطالب صورت بگیرد . چنین معلمانی با نگرش کلاسیک، مدیریت بر موضوع های درس را تاکید می کنند .
در مقابل عده ای دیگر از استادان کلاس درس را یک سازمان قابل انعطاف در نظر می گیرند و جهت رسیدن به اهداف با دانش آموزان رابطه ی دوستانه و صمیمی برقرار می کنند .
به طور کلی سبک های رهبری در کلاس درس را می توان به سه شیوه ی آمرانه ، مشورتی و عدم مداخله تقسیم نمود .
در شیوه ی آمرانه معلم دستور می دهد و کنترل سختی را اعمال می کند ، ولی برای ارتقاء سطح همبستگی و پیوند گروهی دانش آموزان تلاش نمی کند .
در شیوه ی مشورتی معلم تلاش می کند، نظرات دانش آموزان را مد نظر قرار دهد و با ایجاد مباحث دو جانبه و کارهای گروهی، زمینه ی افزایش همبستگی گروهی را فزایش دهد.
در شیوه ی رهبری مبتنی بر عدم مداخله، معلم اقدام خاصی برای رهبری دانش آموزان به عمل نمی آورد و راهنمایی های او مبهم بوده و در اکثر اوقات به دانش آموزان پاسخ های کوتاه و مختصر می دهد و از ارتباط زیاد با دانش آموزان خودداری می کند .
معلمان برای رابطه ی مثبت با دانش آموزان نیاز به تلاش و محرک دارند .
معلمی که انتظاراتش روشن و با دانش آموزان مهربان بوده و رابطه ی متقابل توام با احترام با آن ها دارد ، در حال رهبری دانش آموزان است .
مهربانی معلم نسبت به دانش آموزان باعث می شود که دانش آموز انتظارات مربوط به رفتارهای مناسب را از خود نشان دهد . رابطه ی دوستانه و داشتن حسن تفاهم با دانش آموزان امکان برخورداری از کلاس درس مثبت و مطلوب را فراهم می کند .
دانش آموزان قادر به خواندن ذهن معلم نیستند ، بنابراین معلم باید به طور اثر بخش انتظارات و علایق خود را به دانش آموزان انتقال دهد و این انتقال باید دوستانه و محترمانه باشد.
رهبری اثربخش در کلاس، تحت تاثیر عوامل مختلفی چون شرایط فرهنگی ، اجتماعی ، نگرش های معلم به انسان ، ساختار کلاس ، ماهیت تعلیم و تربیت ، سطح دانش ، آگاهی ها و مهارت های شغلی معلم ، سطح انگیزش دانش آموز و هدف های آموزشی است .
به عقیده ی برل ، معلمانی که در انجام وظائف خود به عنوان رهبر موفق عمل می کنند، کسانی هستند که به صورت متنوع تدریس نموده ، عقائد و نظرات دانش آموزان را می شنوند و زمینه ی بحث و گفت و گوی دو جابه را فراهم می کنند .
چنین معلمانی با دانش آموزان همراهی می کنند تا نگرش های دانش آموز در فرآیند مباحثات اصلاح گردد . همچنین تا حدودی انعطاف پذیر هستند و ضمن پذیرش تعارض ها در کلاس درس سعی می کنند که ، آن ها را تشخیص داده و با همکاری و مشارکت دانش آموزان نسبت به حل آن اقدام کنند.
رمز موفقیت در اداره ی کلاس به برنامه ریزی قبلی ارتباط دارد .
برای کار معلمی، طرح درس کافی نیست و معلم باید دست به پیشگیری بزند و عمل مناسب را انجام دهد تا دچار سردرگمی نشود .
مدیریت کلاس مفهومی وسیع تر از نظم و انضباط دارد و صرفا ساکت نگه داشتن دانش آموزان در کلاس نیست . ساکت نگه داشتن دانش آموزان در کلاس هیچ ایرادی ندارد اما نباید کار اصلی معلم فرض شود .
معلمانی در امر مدیریت موفق هستند که نظم و انضباط را در جایگاه مناسب آن در کل صحنه ی آموزش قرار دهند .
معلم هنگامی که به کلاس وارد می شود به دانش آموزانی برخورد می کند که آن ها ممکن است از تجارب آموزشی خوب یا بد برخوردار باشند .
معلم باید با تمهیداتی در آن ها احساس خوبی نسبت به کلاس درس ایجاد کند. آن ها ممکن است نسبت به معلم یا همکلاسی ها یا مدرسه نگرش منفی داشته باشند .
عملکرد عالی درکلاس موقعی ایجاد می شود که یادگیری چالش برانگیز و لذت بخش باشد و در بین دانش آموزان روح همکاری حاکم شود .
دانش آموزان چیزی بیشتر از اسامی هستند که ثبت نام شده و نام آن ها در دفاتر کلاس نوشته شده است . هر دانش آموز مرکز ثقل استراتژی، هدف یا رسالتی است که نظام آموزشی در نظر گرفته است .
معلمانی که از توانایی های دانش آموزان اگاه باشند و چگونگی هدایت و مدیریت آن ها را نیز بدانند از اهمیت ویژه ای برخوردارند .
دانش آموزان همگام پذیرش ، تشویق و احترام، انگیزه خود را توسعه داده و پرورش می دهند و معلم به عنوان الگو نقش مهمی را در کلاس ایفا می کند .
معلم نه با پاسخ کلامی بلکه با اعمال و رفتار به سوال های مهم دانش آموزان پاسخ می دهد. سوالاتی از قبیل : من کیستم ؟ آیا من می توانم متفاوت از دیگران پیشرفت کنم ؟ چگونه می توانم خودم را با دیگران سازگار کنم ؟ آیا معلم مرا پذیرفته و به من اعتماد دارد ؟ ایا معلم به من کمک می کند تا پیشرفت کنم ؟...
دانش آموزان با نحوه برخورد معلم با آن ها به مفهوم خود پی می برند و الگوهای رفتاری خاصی رایاد می گیرند . معلم بایستی دانش آموز را شناخته و توانایی های او را بشناسد و خود باوری و عزت نفس را در او افزایش دهد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آن بی وجدان هایی که این طوری قضاوت می کنند،فقط یک روز با نسل گستاخ امروز،سروکله بزنند آنوقت درد معلم را می فهمند.
در ضمن ما معلم بی سواد یا کم سواد نداریم و بیشتر معلم ها لیسانس دارند ولی افراد تازه استخدام شده ممکن است تجربه کمتری در تدریس و کلاس داری داشته باشند که امری طبیعی است .
بهتر است در کلام خود دقت کرده و با نام فرهنگی دروغ ننویس