این روزها وارد هریک از ادارات آموزش و پرورش که بشوید با یک بنر پر زرق و برق روبه رو خواهید شد که روی آن محورهای تعالی سازمانی برگرفته از مدل کیفیت بنیاد اروپایی EFQM نوشته شده ، این مدل که در کشور ما به تعالی کارکنان شهرت یافته در برخی محورها به گونه ای ناشیانه دستکاری شده که خود جای تأمل است .
واضح است بدون در نظر گرفتن مسیر پژوهشی تبدیل فرضیه به نظریه و آزمون فرض آن هم به دفعات، محال است به یک چارچوب نظری بومی از یک مدل خارجی دست یابیم .
این موضوعی است که باید به آن بیشتر دقت شود .
از بحث نظری که بگذریم 2 محور از معیارهای تعالی توجه را بیشتر به خود جلب می کند :
1 – توسعه دانش و شایستگی کارکنان
2 – مشارکت کارکنان در رفع مشکلات سازمان و توان مندسازی خود
تعجب نکنید این چیزی است که در ادارات آموزش و پرورش به طور علنی تبلیغ می شود. اما در هر دو محور تناقض آشکار بین شعار و عمل به چشم می خورد .
در ارتباط با محور اول حتماً در جریان بخشنامه شماره 11 / 710 مورخه 17 / 6 / 1394 سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور در زمینه منع ادامه تحصیل و اعمال مدرک تحصیلی فرهنگیان قرار گرفته اید.
جالب است از یک سو منع ادامه تحصیل و از سوی دیگر شعار توسعه دانش و نهادینه کردن فرهنگ تعالی !
در ارتباط با محور دوم، الگوهای مشخص و مطمئنی برای اجرایی شدن وجود دارد از جمله اقدام پژوهی ، درس پژوهی و مربی گری همتا .
اگر این الگوها وارد برنامه درسی شود خودبه خود موجب مشارکت در حل مشکلات و اختلالات یادگیری و توانمندسازی کارکنان خواهد گشت .
در کشوری مثل ژاپن از نیروی انسانی استفاده بهینه می شود . در آنجا معلم را نصف هفته از کار بیکار نمی کنند تا به این بهانه نیمی از حق الزحمه را به او بپردازند و سپس مشکلات یادگیری را به گردن معلم بیاندازند .
آنجا درس پژوهی جزء لاینفک برنامه درسی است . معلم موظف است تمام هفته را به عنوان عضو هیئت علمی در واحد آموزشی حضور یابد اما نه برای تدریس . بلکه برای پژوهش جهت رفع مشکلات یادگیری .
در عوض دولت نیز به گونه ای شایسته به جبران خدمات آنان می پردازد ، نه این که تمام وقت معلم را با تدریس در چند پایه و بعضاً چند درس مرتبط و غیر مرتبط پرکنند و انتظار داشته باشند معلم در فرصتی که ندارد و از وی دریغ شده به پژوهش بپردازد . امری که محال و نشدنی است . مگر این که بخواهیم کار نمایشی و تبلیغاتی انجام دهیم که هیچ دردی از نظام آموزشی ما را دوا نخواهد کرد .
حال که جمعی از نمایندگان فرهنگی به مجلس راه یافته اند امید است یکی از محورهای مطالبات ،اصلاح برنامه درسی و ساعات حضور فرهنگیان در واحد درسی بر مبنای پژوهش های مرتبط با فرآیند یاددهی – یادگیری به شرط جبران عادلانه خدمت همکاران باشد .
به امید روزی که فرهنگیان با رغبت و تمایل به صورت تمام وقت در مدارس به فعالیت علمی و پژوهشی و رفع مشکلات یادگیری بپردازند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حرف یه چیز؛ عمل چیز دیگر!!!!!
صد البته من با شما در مورد پارادوکسهایی که در جامعه ما فراوان دیده میشود منجمله اموزش وپرورش کاملا موافقم.اما با نپذیرفتن مدرک معلمان هم تا حدودی موافقم چون درس خواندن انها را در مراکز آموزشی به چشم دیده ام که نه تنها هیچ به کیفیت سوادشان اضافه نمیشود بلکه سطح کلاسی را که در ان مشغول تحصیل هستند به شدت پایین می آورند.تا زمانی که هدف از تحصیل گرفتن مدرک وارتقاء حقوق باشد همین آش است وهمین کاسه.
موضوعی که اشاره فرمودید گاهی اوقات رخ می دهد که به موضوع عدم تناسب زحمات و جبران خدمت برمی گردد. تصور نمایید همکاری داشتم که دکتری گرفته باشد او را به یک منطقه محروم می فرستند با حقوقی حدود ۲۳۰۰۰۰۰ت در حکم بسته به ظرفیت شخص ممکن است همکار ما دچار بی انگیزگی شود. حال من از شما همکار محترم سوال می کنم مشکل کجاست؟ ادامه تحصیل؟ یا سیاست های غلط در سطح کلان سازمان؟
بهترین ها را در آستانه سال جدید برایتان آرزومندم.