خشونت ، زبان نادانى است . ( حضرت علی علیه السلام )
صفحات زندگی سرشار از چرایی رفتارهایی ست که هراز گاهی از ما سر می زند؛ اما شیب عمر چنان آرام می گذرد که تا پاسخ چراهایت را نگیری ، عبورت را تسهیل نمی گرداند.
از خشونت تا خویشتن داری چقدر فاصله است ؟ بی آن که بدانیم خشونت را به رگ و ریشه ی خود پیوند زده ایم.
عجله داشتم . پرنیان پایین پله ها ایستاده بود و پا می کوبید که اگر گلی نیاد منم نمیام. حین بستن گره روسریم، گلی را از بالکن انداختم پایین با این تصور که برای بدن پنبه ای گلی اتفاقی نمی افتد؛ غافل از اینکه پرنیان سه ساله، پنبه ای و غیر پنبه ای حالیش نبود !
با دیدن صحنه سقوط گلی صدای گریه اش بلند شد . با عجله رفتم پایین ، نشسته بود رو کف زمین ، گلی رو گذاشته بود رو زانوهاش و اشک می ریخت...
کمی گیج شده بودم . گلی چیزیش نبود ولی تا شب پرنیان دمق بود . حالا بعد از سال ها می فهمم ؛ چرا پرنیان اشک می ریخت، روح نازک پرنیان ترک برداشته بود .
آیا می شود عروسکی را چون نوزادی صبح تا شب تر و خشک کنی ؛ نوازش کنی؛ ناگهان یکی بچه ات را از بالکن پرت کند . و احساس مادرانه ات نلرزد ؟
ما بزرگ ترها می نالیم از خشونتی که در اطراف مان موج می زند و نمی دانیم وقتی بچه ها کوچک بودند؛ خودمان رسم مهرورزیدن را یادشان ندادیم حالا روزی صد مقاله چاپ کنیم که عوامل خشونت کدامند و راهکار کدام ؟
اینها نتیجه نمی دهد وقتی خشونت در خون مان جاری ست؛ شاهرگ خشونت را باید از دوران طفولیت خشکاند .
همان زمانی که فرزندمان از مدرسه بازمی گردد ؛ می بینیم گوشه لبش پاره شده رد باریک خون خشک شده، روی لبش باقی ست؛ سراسیمه علت را می پرسیم و او بی تفاوت ولی محکم می گوید دعوام شد و ما با تمسخر آمیخته با عصبانیت می گوییم :" معلوم است فقط خوردی ،عرضه نداشتی از خودت دفاع کنی ! "
و نمی دانیم این لحن سخن گفتن می تواند آتشی را در دل فرزندمان روشن کند که تا ابد شعله ور بماند. هر جا می رود حق به جانب عمل کند در هر موقعیتی طلبکار باشد از معلم ، مدیر، دوست ،همکار ،همسر و فرزند...
بنابراین راه و رسم زیستن در خوردن و پوشیدن و پله های ترقی را بالا رفتن، خلاصه نمی شود دقت کنید؛ بخشی از نوکیسگان جامعه امروزی ما که به قولی در یک چرتکه سرانگشتی از طبقه عوام به طبقه خواص منتقل شده اند ؛در هر موقعیتی که شرف حضور می یابند؛ باید تافته جدا بافته باشند . آنچه ملاک ارزشی آنان است مدل ماشین ، مارک لباس و موقعیت مکانی خانه ای ست که در آن مقیم اند و دیگر هیچ .
انسانیت واژه ای غریب در قاموس این قشر از جامعه است . خودبرتربینی در جامعه ای که قشر وسیعی در آن به سختی امرار معاش می کند ؛می تواند سبب بروز خشونت طبقاتی از طبقه ای به طبقه ی دیگر شود . تصور اندیشمندان این است که در جوامع امروزی باید با ایجاد تساوی حقوقی از تبعیضات طبقاتی جلوگیری کرد ؛ شاید این عوامل بتواند مانعی برسر راه خشونت های طبقاتی باشد اما بر کسی پوشیده نیست که اختلاف طبقاتی از گذشته تا امروز بوده و خواهد بود؛ مهمترین عامل بازدارنده جهت کنترل این بخش از خشونت، آموزش آن در سنین کودکی ست .
بهترین و اساسی ترین عامل جهت پرورش عزت نفس و پرهیز از خودنمایی، خویشتن داری است.
افرادی که به طور بارز این ویژگی در آنها نهادینه شده است در مواجه با هر عاملی که ایجاد تنش می کند؛ باخویشتن داری از آن موقعیت به سلامت خارج می شوند ؛ حال آن که افرادی که مستعد خشونت هستند هر عامل محیطی می تواند آنها را وادار به واکنش های نسنجیده کند.
ازمنظری دیگر در محیط های آموزشی بحث خودنمایی ،بیشتری مواجهیم. مدرسه اجتماع کوچکی است که بسیاری از نمودهای بارز فرهنگی در آن مصداق عینی می یابد .
در ادامه باید گفت ما درجامعه ای زندگی می کنیم که نقش تعلیم و تربیت نقشی اساسی دارد اما گاه تداخل حوزه ی پرورشی و تربیتی در برخی امور تفاوتی مابین اصل و فرع ایجاد نمی کند ؛ در نتیجه برای پرهیز از الگوها و مظاهر تربیتی غرب ،اصولی ترین مسائل تربیتی را زیر پا می گذاریم.
آتش کشیدن به نشانه ی انزجار نمی تواند برای کودکان الگوی تربیتی مناسبی باشد و اثر مخرب آن در روح و روان کودک سال ها باقی می ماند ؛ حال اگر آن شیء اسباب بازی کودک باشد تأثیر منفی آن بر نیمه ناخودآگاه کودک بیشتر است و چه بسا سال ها بعد در موقعیتی حساس برای تخلیه ی روانی خود همین شیوه ی آتش زدن را به کار گیرد .
بنابراین بایسته است در محیط های آموزشی بعد خویشتن داری در کودکان پرورش یابد تا در بزنگاه های زندگی شاهد آن تصاویری که به شکلی فراگیر در جامعه هستیم نباشیم.
و مخلص کلام اینکه:
آیا زیباتر نبود عروسک های باربی را به جای آتش زدن در نمایشی نمادین با پوشیدن لباس های ملی و اسلامی بین آن ها با عروسک های ایرانی پیوند دوستی برقرار می کردیم .
پيامبر خدا ( ص ) :
آموزش دهيد و خشونت نورزيد ؛ زيرا آموزگار ، مؤثّرتر از كسى است كه خشونت به كار می برد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سرکار خانم ایازی روزبهانی از نوشته زیبای شما لذت بردم درود بر شما فرهنگی فرهیخته شما شدید سپر بلای این فرهنگیان روانی
الکترو شوک یا الکترو شک یا.... اینا در تخصص خودته من سر در نمیارم شما توی این زمینه ید طولایی داری خخخخخخخ
اگر خروجی همین سایت را ملاحظه کنید فیلم سوختن عروسک ها را گذاشته اند و همچنین برنامه صرفا جهت اطلاع رسانه ملی آن را پخش نموده است
موفق باشید
اعتمادی عزیز من حاضرم مدرک تحصیلیم از ابتدایی تا تحصیلات تکمیلی با شما مقایسه کنم حسود چی بنده خدا اینقدر کوته بین من نگفتم که چرا مدرک گرفتن من میگویم سطح علمی پایین است من واقعا در عجبم با این درک مطلب چه چیزی را به بچه ها یاد میدهید
اگر حاضر شدید من سطح علمی خودم را مقایسه کنم دانشگاه محل تحصیل معدل مقالات و.... واقعا نگاه شما و درک شما از مطالب عوامانه است مجدد: معلمین زمان ما بلا تشبیه پیامبران زمان خود بودند
خخخخخخخ فوق دیپلم معادل حسودی داره خخخخخخ
نمیدونم چی بگم خخخخخخخ
دانشگاه و رشته تحصیلی من برای شما یک رویای باور نکردنیه
چرا اینجوری شده معلمایی که زمان جنگ به ما درس میدادن چرا اینقدر با شما در فهم و بینش و کمالات تفاوت دارند؟؟؟؟؟