می گویند یک بار یک نفر نزد یک استاد ذن رفت تا نکته ایی از او بیاموزد. استاد ذن برای وی از قوری شروع کرد به چای ریختن. مرد متوجه شد که استاد ذن آرام و مداوم دارد لیوان را از چای پر می کند و حتی پس از پر شدن لیوان همچنان دارد چای می ریزد.
آن فرد عجولانه ولی با اتکا به منطق معمول همه جای دنیا به استاد ذن یادآوری کرد که لیوان لبریز شده است. چرا دست بر نمی داری؟ استاد ذن گفت آمدی اینجا که چیزی بیاموزی ولی ذهن تو کاملا مثل این لیوان پر است از داده ها و منطق خودت، صبر و تحملی نداری. من چطور می توانم چیزی به ذهن تو بیفزایم؟
برای همین اگر می خواهیم متوجه ترفندهای زیبای ذهن ژاپنی ها شویم بهتر است با تعریف هایی که خودمان با آن بزرگ شدیم به سراغ شان نرویم.
مدل یا راز ذهنی « ایکی گای» که شبانه روز از کودکی تا کهن سالی در زندگی روزمره، در تربیت و فرهنگ و مدرسه و محل کار ژاپنی ها تکرار می شود معنی اش این نیست که عامدانه دنبال خوشی یا لذت باشیم تا روز خوبی داشته باشیم.
در اکثر فرهنگ ها کلمه «روزمره گی » معنی منفی دارد و بی حوصلگی از یک تکرار را تداعی می کند. ولی راز ژاپنی « ایکی گای» عمدا روی یافتن ناگهانی و غیرعمدی مزه زندگی در تلاش روزمره است.
نقشه و توجه و هدف زندگی افراد فرق دارد با رو به رو شدن و کشف روزمره گی های زیبا … می توان هدف و آرزو داشت و برایش تلاش کرد ولی در حین دست یابی به آنها یک دفعه طعم یک قهوه یا چایی یا بوی بی نظیر نان تازه یا حس خیس شدن شانه های مان زیر باران به ما حس شعف و شور خاصی می دهد که اصلا توقع نداشتیم.
رو به رو شدن یا یافتن « ایکی گای» هدف تعمدی ژاپنی ها نیست بلکه کشف و درک ناگهانی آن در یک لحظه به خصوص و گذرا است. مثل به یکباره لذت بردن از کفش پای تان است که مدت هاست شما را بدون هیچ ادا یا مزاحمت به همه جا برده است.
مثل دیدن یک صورت زیبا یا رفتار مهربان یا لبخند دوستانه و خالصانه یک هم کلاسی یا هر چیز کوچکی که بی اختیار همه وجودتان را گرم و دلپذیر می کند.
ژاپنی ها چون با این راز ذهنی از کودکی آشنا هستند در سنجش های مختلف اذعان می کنند که تقریبا هر روز حداقل یک بار به این کشف ساده از مزه های ساده و کوچک زندگی می رسند حتی اگر ناراحت و غمگین یا عصبی و خشمگین بوده باشند.
تقریبا هر روز حداقل یک بار به این کشف ساده از مزه های ساده و کوچک زندگی می رسند حتی اگر ناراحت و غمگین یا عصبی و خشمگین بوده باشند.
( مرد روز )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ظاهرا منظور ژاپنی ها از روزمرگی لذت بردن از
لحظه است یعنی بهانه ای برای شاد زیستن.
اما ما چون در گذشته زندگی می کنیم و برای
تغییر آن در داشتن آینده ای بهتر کاری انجام
نمی دهیم پس روزمرگی برای ما به منزله تکرار مکررات است و همچنین عدم لذت بردن از لحظه.
علم روانشناسی اذعان می دارد که با مثبت اندیشی از لحظات ساده زندگی لذت برده و شاکر باشید.
ما نه شاکریم و نه لذت می بریم. چون سختی های زندگی چون پیچک به دست و پای ما با اراده و یا بی اراده پیچانده شده است. و این بهانه مقاومت از لذت بردن است. در واقع ما ایرانی ها
با کلماتی چون لذت بردن و شادی کردن مشکل داریم و برداشت نادرست داریم تا حد احساس گناه. تفاوت در نوع نگاه این دو ملت تربیتی -
فرهنگی است.