آموزش فنی-حرفه ای در جوامع امروزی یکی از شاخه های حائز اهمیت آموزشی به حساب می آید. بسیاری از کشورهای پیشرفته ی دنیا نیز اهمیت زیادی برای این شاخه ی تحصیلی قائل هستند چرا که آن را وسیله ای می دانند برای تربیت نیروی کار آینده ی کشور...
این مساله سبب می شود که بررسی این شاخه ی تحصیلی خالی از لطف نباشد. در حال حاضر ، فرانسه یکی از قدیمی ترین و قوی ترین نظام های آموزشی در حوزه ی فنی-حرفه ای در دنیا را دارد هرچند که نمی تواند آن را خالی از نقص دانست. قدمت آموزش این رشته در فرانسه بر می گردد به سال 1881 میلادی ، در زمان جمهوری سوم این کشور. این مساله باعث می شود تا بررسی دقیق و موشکافانه ی وضعیت آموزش فنی-حرفه ای در فرانسه از لحاظ تاریخی و جامعه شناسی، کمک بسیاری در درک بهتر این شاخه ی آموزشی به ما بکند.
چه مسئلهای باعث میشود که آموزش حرفهای [1] در فرانسه حول محور مدارس صورت بگیرد در صورتی که در کشور همسایه،آلمان،این مهم در کارگاهها و شرکتها صورت میگیرد؟ تاریخ و جامعهشناسی تحلیلهای مکملی از این تفاوت ارائه میدهند.
سه دختر جوان در آتلیهای مدرن و پرنور درحالیکه لباس آبی کار بر تن دارند، با استفاده از اره، در حال بریدن چوب برای ساختن اسکلت چوبی یک ساختمان هستند. مردی که سنش بیشتر از ایشان است کارهایشان را زیر نظر دارد، اشتباهات شان را اصلاح میکند و تکههایی که میبرند را بهدقت بررسی میکند. همهچیز گواه این دارد که این سه نوجوان حرفهی خود را زیر نظر یک ناظر فرامیگیرند. این صحنه در مدرسهی حرفهای مونروژ [2] در حومهی شهر پاریس میگذرد و کاترین پوزو دی بورگو[3]، مستندساز، آن را به تصویر کشیده است.[4] مردی که مسئول آموزش است یکی از آموزگاران وزارت آموزش و پرورش فرانسه و دانشآموزانی که وی به آنها آموزش میدهد،۳ نفر از هفتصدهزارنفری هستند که ۱۶۰۰ دبیرستان فنی-حرفه ای سالانه در فرانسه پذیرش میکنند.
در این مدارس تمامی مشاغل حرفهای آموزش داده میشوند، از نجاری گرفته تا منشی گری، تعمیر اتومبیل، آرایشگری، کار با پلاستیک، الکتریک و ...در شرایطی که در دانمارک، ایتالیا، آلمان و یا انگلستان و تقریباً تمامی کشورهای اروپایی، اکثر قریب بهاتفاق کسانی که در مشاغل حرفهای و یا در کارخانهها مشغولاند توسط شرکتهای حرفهای و کارگاهها آموزش داده میشوند، این میزان در فرانسه تنها به ۱۰ درصد میرسد و مابقی مجبورند در چارچوب مدرسه به یادگیری بپردازند؛ بنابراین بهنوعی میتوان آموزش مشاغل فنی-حرفه ای توسط مدارس را یکی از ویژگیهای مختص به فرانسه در نظر گرفت.
برای توضیح این مثال میتوان دو نوع برداشت موجود را مطرح کرد. تاریخ دانان معتقدند که پایههای اصلی آموزشی در فرانسه همیشه مورد بحث و جدل جریانهای سیاسی بوده و این امر نیز دخالت دولت و جهتدهی به تصمیمگیریها را در پی داشته است. جامعه شناسان اما بیشتر بر روابط خاص بین دولت، بازار کار و مدرسه تأکید دارند که ماهیت جامعهی فرانسه بوده و نحوهی آموزش جوانان را تعیین میکند.
توافقی تاریخی
تاریخ دانان به چهار نکتهی حیاتی توجه خاصی نشان دادهاند.[5] اصلیترین مسئله حذف بیچون و چرای اصناف[6]توسط دولت انقلابی در سال ۱۹۷۱ بود. حذف اصناف سبب شد تا در تمام طول قرن نوزدهم میلادی بحرانی اساسی در آموزش حرفهای نوجوانان و جوانان شکل بگیرد چراکه تا آن زمان این اصناف بودند که بهطور سنتی وظیفهی آموزش حرفهای را عهدهدار بودند. اینیکی از تفاوتهای اصلی فرانسه با سایر کشورهای اروپایی بود. کشورهایی که در آنها نهادهای صنفی تنها در طول قرن و نوزدهم و بیستم و آنهم بهصورت تدریجی از صحنه کنار رفتند.
مهم دوم مربوط میشود به اوایل جمهوری سوم. دولتهای جمهوریخواه میخواستند تسلط خودروی جوانان متعلق به خانوادههای طبقهی عامهی جامعه را افزایش دهند، چراکه از توان مایهی[7] ایشان برای شرکت درحرکتهای اجتماعی و نیز ارتکاب جرم هراس داشتند. از طرفی این دولت ها بهطور همزمان میخواستند نیروی کار موردنیاز در صنعت رو به رشد مکانیک را تأمین کنند، صنعتی که نقشی اساسی در تجهیز ارتش در زمان استعمار و نیز انتقامجویی از آلمان ایفا میکرد. ژول فری، وزیر آموزشوپرورش وقت، در حین افتتاح اولین موسسهی آموزش حرفهای در سال ۱۸۸۳ در ویرزون[8] گفت: «توجه داشته باشید که ملتها در عرصهی جنگ صنعتی هم ممکن است مثل سایر میدانها شکستخورده و از بین بروند. به علت وجود همین خطر است که باید اهمیت خاصی به آموزش حرفهای در کشور ما داده شود. آقایان در عصری که ما به سر میبریم، گسترش آموزش فنی-حرفه ای مترادف است با پیشرفت کشور.»
بدینسان جمهوری سوم فرانسه بر اساس قانونی که در سال ۱۸۸۱ به تصویب رسید، اولین مجموعه از مدارس فنی عمومی را پایهگذاری کرد. این مدارس بهطور خاص اختصاص داشتند به تربیت نیروی کار مخصوص برای کارخانهها و فنورز[9] برای صنعت متالوژی. پایهی دبیرستانهایی که امروزه در این حوزه فعالیت میکنند نیز از همان زمان چیده شده است.
بااین وجود، محوریت سیاست آموزش حرفهای در زمان جمهوری سوم فرانسه بر پایهی لیبرالیسم بناشده بود. در این الگو از کارفرمایان توقع میرفت که دائماً دست به نوآوری بزنند، درست مثل کشور آلمان.
دو مرحلهی حساس بعدی مربوط میشوند به زمان آغاز جنگ دوم جهانی و نیز آغاز جمهوری پنجم چراکه از همین زمانها بود که ویژگیهای منحصر به فرانسه در حوزهی آموزش فنی-حرفه ای شکل گرفت. این مسئله جالبتوجه است که برای اولین بار دولت ویشی[10] بود که سیاست آموزش دولتمحور را تغییر داده و مجدداً سعی کرد تا بر اساس فانتزی دیرینه و نیز محافظهکاری بیشازحد، قدرت را به اصناف بازگرداند. دولت پتن سعی کرد تا به کارهای دستی ارزش تازهای ببخشد؛ بنابراین وی در این راستا قوانینی را به تصویب رساند و راهکارهای جدیدی را به منصهی ظهور رساند. پتن در وهلهی اول با تصویب قانونی، تنها این اختیار را به دولت داد تا بتواند دیپلم حرفهای به متقاضیان اعطا کند. علاوه بر این، با تصویب قانونی جدید در سال ۱۹۴۲، بار دیگر دیپلمی را که از سال ۱۹۱۹ در فرانسه وجود داشت برقرار کرد. بدین معنا که مدارکی که در حوزهی فنی-حرفه ای به کارگران کارخانهها اعطا میشد، طبقهبندی شد. از طرفی دیپلم حرفهای ملی را به وجود آورد و در تمام خاک فرانسه مراکز جدیدی را برای آموزش حرفهای دانش آموزان تأسیس کرد. مراکزی که در آنها نهتنها به جوانان علاقهمند فنهای لازم برای کار در کارخانهها آموزش داده میشد، بلکه ایشان را ازنظر ایدئولوژیک نیز آموزش میدادند. بدینسان بود که در سال ۱۹۴۴، بیش از ۸۰۰ مرکز آموزش فنی-حرفه ای در خاک فرانسه مسئولیت آموزش تماموقت ۵۰۰۰۰ دانشآموز را بر عهده گرفتند. هرچند که شرایط این مدارس کاملاً ابتدایی بود اما آموزشی که میدادند اعتبار داشت.
بهاینترتیب ویشی برای دولتهایی که پس از آزادی فرانسه سرکار آمدند، درعینحال شبکهای قوی از مدارس فنی-حرفه ای به یادگار گذاشت و با تصویب قانونی توانست بین آموزشی که در مدارس حرفهای داده میشود، مدارکی که داده میشود، کار آینده و نیز حقوق اعطایی اعتدال برقرار کند؛ دولتهای جدید، با داشتن ایدئولوژیهای متضاد، مسیر تازهای را در پیش گرفتند. ازیکطرف به این خاطر که اکثر سیاستمدارانی که پس از آزادی فرانسه سرکار آمدند اعتقاد بالایی به اصول اقتصادی داشتند و نیز دنبالهروی اندیشهی سوسیالیسم بودند، یعنی دخالت هر چه بیشتر دولت در امور. از طرف دیگر باید به این مسئله اشاره کرد که شکافی که بین نسلی که در سن کار در کارخانهها قرار داشتند و نیز احتیاج روزافزون کارخانهها به نیروی کار جدید در دوران پس از جنگ و کارهای بسیاری که باید برای بازسازی کشور انجام میشد، زمان زیادی را در اختیار مراکز صنعتی قرار نمیداد تا بتوانند دانش آموزان را بهخوبی آموزش دهند.
در دوران پس از جنگ، صنایع الکتریکی و مکانیکی اهمیت بسیار زیادی پیدا کردند چراکه وظیفهی بازسازی کشور را بر عهده داشتند. از طرفی نیاز آنها به نیروی کار نیز گسترش پیداکرده بود. همین مسئله سبب شد تا آموزش حرفهای بهطور توافقی تحت نظارت دولت قرار بگیرد. بنابراین تعداد دانشآموزانی که در مراکز آموزش حرفهای تحصیل میکردند، از ۵۰۰۰۰ نفر در زمان دولت ویشی در سال ۱۹۴۴، به ۲۰۰۰۰۰ نفر در سال ۱۹۵۹ افزایش یافت. در همین سال به این مدارس عنوان مدرسهی آموزش حرفهای دادند.[11]
در همین دوران مراکز آموزش فن نیز که در زان جمهوری سوم تشکیلشده بود گسترشیافته و تعداد دانش آموزان آن از ۷۰۰۰۰ نفر به ۱۴۰۰۰۰ نفر افزایش پیدا کرد.
بازگشت ژنرال دوگل به قدرت و شکلگیری جمهوری پنجم فرانسه آخرین و بدون شک مهمترین مرحله بهحساب میآید. سیاست مدرن سازی و ارادهگرایی[12] ژنرال دوگول و همراهان او نیاز به تربیت نیروی کار جدید را افزایش داد. در همین دوران به علت هزینههایی که برای تولید نیروی جدید تحمیل به کشور تحمیل میشد، سبب شد تا وزارت آموزشوپرورش اهمیت بیشتری به استانداردسازی هر جه بیشتر شیوهی مدیریت مراکز آموزشی بدهد. بهمرورزمان، آموزش فنی-حرفه ای که قبلاً توسط مدیریتی مجزا و مستقل اداره میشد و مراکز و آموزگاران آن اهمیتی بسیار و جایگاه بالایی داشتند، کمکم تبدیل شد به شاخههای آموزشی که از دوران راهنمایی که دانشآموز میتوانست وارد آنها شود. درنهایت، منطقی که در آن زمان وجود داشت سبب میشد تا ارتباطی تنگاتنگ بین نحوهی آموزش، مدرکی که به متقاضیان اعطا میشد و نیز شغلی که قرار بود ایشان در آینده به آن مشغول شوند، در نظر گرفته شود. در سال ۱۹۶۵، با وضع قانونی جدید، دستهبندیهای جدیدی در مدرک آموزش فنی-حرفه ای به وجود آورد که به نسبت توانایی دانش آموزان به آنها اعطا میشد.
سیاست جدیدی که بدینسان در پی گرفته شد، سبب شکلگیری عواقب متضادی در حوزهی آموزش فنی و حرفهای گشت. ازیکطرف گرایش به سمت این رشتهها بیشتر شد بهنحویکه امروزه در حدود نیمی از دانش آموزان دبیرستانی در فرانسه مشغول به تحصیل دریکی از شاخههای فنی-حرفه ای هستند، هرچند که امکانات این مدارس در طول سالهای اخیر کمتر شده است. از طرفی دیگر نیز با قرار گرفتن شاخهی فنی-حرفه ای در میان مجموعهای شاخههای قابل انتخاب در دوران راهنمایی و نیز قالب بودن سیستم دانشگاهی بر نظام آموزشی فرانسه، فنی و حرفهای تا حدی به حاشیه رانده شد. متأسفانه در شورای مدارس نیز فرستادن دانش آموزان به سمت رشتهی فنی-حرفه ای به ابزاری برای رهایی از دانش آموزان ضعیف و یا بینظم تبدیل شد.
از طرفی وجود رابطهی مستقیم بین نوع مدرک و شغل فرد در آینده سبب شده تا آموزش فنی و حرفهای تنها محدود شود به یافتن کار در آینده. این مسئله بدین معناست که اگر شما امروز در فرانسه در رشتهی فنی-حرفه ای تحصیلکرده باشید، یا باید فنورز شوید، یا کارگر کارخانه و یا کارمند سادهی مراکز صنعتی. همین امر سبب گشته تا بسیاری از خانوادههای فرانسوی شاخهی فنی-حرفه ای را آخرین گزینهی روی میز برای فرزندان خود ببینند، چراکه نمیخواهند ایشان در آینده ازلحاظ اجتماعی در جایگاه پایینی قرار داشته باشند.
[1] Formation professionnelle
[2] Montrouge
[3] Catherine Pozzo Di Borgo
[4] Tu seras manuel, mon fils
[5] G. Brucy, Histoire des diplômes de l’enseignement technique et professionnel (1880-1965), Belin, 1998 ; J.-P. Briand, J.-M. Chapoulie, Les Collèges du peuple, INRP, 1992 ; B. Charlot, M. Figeat,Histoire de la formation des ouvriers (1789-1984), Minerve, 1985 ; P. Pelpel, V. Troger, Histoire de l’enseignement technique,
L’Harmattan, 2001.
[6] Corporation
[7] Potentiel
[8] V. Troger, « L’identité perdue des enseignements techniques et professionnels », dans G. Moreau (dir.), Les Patrons, l’Etat et la formation des jeunes, La Dispute, 2002.
[9] Technician
[10]دولتی که در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان در جنگ جهانی دوم، در فرانسه سر کار بود. رهبری دولت ویشی را ژنرال پتن بر عهده داشت. امروزه پتن و دولت او را به علت همکاری با آلمان ها خائن قلمداد می کنند.
[11] Les centres de formation professionnelle ouverts par Vichy sont devenus centres d’apprentissage en 1944, CET en 1959, LEP en 1976 et lycées professionnels en 1985.
[12] Volontarisme
منبع: مجله ی علوم انسانی فرانسه: scienceshumaines.com
مجموعه ی مقالات تحت نظارت ونسان تروژه و مارتین فورنیه
پرونده ی آریا نوری در انسان شناسی و فرهنگ: http://www.anthropology.ir/node/24940
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.