فراگیری انشا برای دانش آموزان ، لازم و ضروری ست و آنها برای بهتر دیدن و بهتر فهمیدن باید انشا را به نحو شایسته و مطلوبی بیاموزند. حتی آن گروه از دانش آموزانی که به طور ذاتی ، جوهره ی انشانویسی در آنها هست، نیازمند آموزش و کسب ابزارهای نوشتاری هستند. این ابزارها اَشکال گوناگونی دارد که باید آنها را شناخت و بدانها توجه داشت.
اگرچه برای تدریس انشا در مدارس کارهایی صورت گرفته اما باز هم در این راستا باید چاره ای اندیشید. انشا و گونه های متفاوت نوشتن فوایدی به همراه دارد که اگر دانش آموز با ثمرات آن آشنا شود ، ارتباط بهتر و مناسب تری با انشا و نویسندگی برقرار می کند. شرط پی بردن به نقش انشا در یادگیری دروس دیگر و فهم بهتر مطالب و نیز آفرینش ادبی، علمی ، فلسفی و ... زدودن ذهنیت نادرست دانش آموز نسبت به انشا و نویسندگی ست.
دیدگاه غلط نسبت به مقوله ی انشا ، این درس را در ذهن دانش آموز بی ارج و منزلت می کند. نگاه سنتی و فرسوده ی والدین ، عوامل مدرسه و خود دانش آموز ، درس انشا را چنان خوار و خفیف جلوه می دهد که متاسفانه جایگاه این درس در برنامه ی هفتگی معمولا در زنگ پایانی _ که اوج خستگی دانش آموزان است- جای می گیرد. بی اهمیت بودن انشا در ذهن عادت زده ی اشخاص باعث می شود که این درس در بین دروس دیگر جایگاه مناسبی نداشته باشد. بنابر این تغییر زاویه ی دید در انشانویسی بسیار اهمیت دارد، خواه موضوع انشا تکراری خواه نو و غیر تکراری باشد.
یک عمر می توان سخن از زلف یارگفت
دربند آن نباش که مضمون نمانده است
پس نوع نگاه و نگرش به انشا و اساسا نویسندگی باید تغییر کند. زیرا انشای خوب و مطلوب نیازمند زاویه ی دید تازه و نگاه متفاوت و غیرهمیشگی ست. با انشای خوب می توانیم بازتاب درخوری از دنیای ذهنی خود داشته باشیم. چنانچه غیر ازاین باشد نباید انتظاری از تولیدات خود داشت. از این منظر با دو نوع انشا روبرو هستیم :
۱- انشای سودمند، اندیشه محور و استخوان دار
۲- انشای ناسودمند، بی قدر و پوشالی
اگر با عناصر و مواد نوشتن آشنا شویم، برمیزان ارزش های ادبی و هنری انشای خود می افزاییم. کشف و آشنایی شیوه های انشانویسی ما را در خلق و آفرینش اثری ارزشمند بسیار کمک می کند. شاید کشف شیوه های نوشتاری یکی از عوامل ایجاد آفرینش سبک ها و مکاتب ادبی بوده باشد.
ما براین عقیده ایم که برای بهبود وضعیت انشا باید از همان سنین پایین قدم برداریم در غیر این صورت دانش آموزی که به دوره ی متوسطه دوم پا می گذارد هیچ انگیزه ای برای انشانویسی ندارد و غالبا بی اعتنا و سرگران از کنار انشا می گذرد.
در کتابی خواندم که بچه ها تا هفت سالگی بیشترین هوش و توانایی و استعداد را برای فراگیری و آموزش دارند. متاسفانه دراین محدوده ی سنی اقدامات موثر و چشمگیری صورت نمی گیرد. اگرچه عادتا انشا به صورت کتبی ست اما می توانیم برای تقویت انشا در بچه ها از آنها بخواهیم درباره ی موضوعی بیندیشند و یک انشای شفاهی ارائه دهند. به هرحال باید در ارتقای سطح کیفی انشا گام های موثرتر ی برداشت.
دانش آموزان هنگام نوشتن انشا در بادی امر اظهار ناتوانی و عجز می کنند.این صفت ناشی از عوامل متعددی است که باید آنها را شناخت و یک یک آنها را از پیش پای دانش آموزان برداشت. محدودیت اطلاعات دانش آموز و دایره ی تنگ لغات ذهنی او یکی از فاکتورهای مهم عجز و ناتوانی او در انشانویسی ست. دانش آموز می تواند با خواندن کتاب های جذاب و مفید موجب گسترش دامنه ی اطلاعات خود شود.قطعا مطالعه در تسریع روند تکاملی انشا و رسیدن به قله ی مطلوب نویسندگی نقش به سزایی داشته باشد. با مطالعه ی مستمر و تشویق و ترغیب دامنه دار دانش آموز می توانیم فرهنگ انشانویسی را در بین همگان نهادینه کنیم.
ناآگاهی دانش آموز از فواید خواندن و نوشتن نه تنها سبب اظهار ناتوانی او می شود که حوصله ای برای او در موقع نوشتن انشا باقی نمی گذارد و نهایتا از سرِ ناچاری به نوشتن انشایی قالبی و کلیشه ای اقدام می کند. علاوه براین دانش آموزان چون از یکدیگر تقلید می کنند ، همین تقلیدهای نابه هنجار و ناشیانه تاثیرات مخربی در انشا خواهدداشت. در این میانه اگر معلم بتواند نگاه های قالبی و سنتی دانش آموز را نسبت به انشا در هم بشکند و به او نگرشی نو عطا کند، دانش آموز رفته رفته خود را از حلقه ی تنگ تکرار و کلیشه بیرون می کشد و نوجویانه به موضوع انشا می نگرد.چه معلم و چه دانش آموز باید بداند که هم اینک معیارهای نو و تازه ای برای ارزیابی انشا وجود دارد.
نکته ی افزودنی دیگر آنکه ویژگی های یک معلم تکامل یافته عبارتند از پژوهنده، خلاق ، مطالعه گر ، نونگاه ، آگاه ، نوجو و عادت زداست که دانش آموزان خود را به سمت نوبینی در انشا فرامی خواند. عادت زدگی ، دانش آموز را در تنگنای تکرار قرار می دهد.معلم می تواند گرد و غبار عادات را از ذهن دانش آموز بروبد تا به قول قیصر امین پور به بی عادتی عادت کند. یکی ازاین عادت زدگی های آنها هنگام نوشتن انشا توجه به لغات مغلق و مهجور متون گذشته است که گره ای از مشکلات دانش آموزان نخواهدگشود.
نکته ی نوشتنی دیگر آنکه جهت دست ورزی ابتدائا از موضوعات عینی و ملموس و به تدریج از موضوعات ذهنی استفاده می کنیم. در این میان به دانش آموزان می توان گفت که استفاده از حواس پنج گانه در نوشتن انشا بسیار موثر خواهد بود.
نکته ی پایانی آنکه انشای ما باید رنگ مایه ای از فکر و قلم ما را داشته باشد ، به عبارت دیگر نوشته ی ما باید معرف خودِ ما باشد نه بازتابنده ی افکار و اندیشه های دیگران .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سپاس از جناب آقای اعلا
زنده یادان جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی، از شاگردان خویش می خواستند ادامه ی موضوع های انشای باز، مانند: « وقتی باران یا برف می بارد و شما از پنجره به بیرون می نگرید، به چه می اندیشید؟ » را بنویسند.
معلّم از طریق مطالعه ی اینچنین انشاهایی از درون دانش آموزان، روابط خانوادگی، امیال و آرزوها و ... دانش آموزان خویش آشنا شده، ایشان را بهتر و بیشتر از قبل می شناسد و با تجربه ی کاری خود یا با ارجاع به مشاور سعی می کند روابط ناصحیح و ... را اصلاح نموده و نگرانی های شاگردان خویش را برطرف نماید.
به امید درک دانش آموزان، پی بردن به امیال و آرزوهای آنان و سوق دادن ایشان به سوی آینده ای بهتر.
پیروز و سربلند باشید.
نمونه ای از این انشاها، داستان « زنگ انشا » با موضوع نامه ای به پدر، از زنده یاد رسول پروریزی است.
رسول پرویزی