آموزش و پرورش درهر نظام سیاسی و اجتماعی وحتی اعتقادی اصلی ترین مساله آن نظام است هم چنان که مهم ترین و اصلی ترین مساله هر خانواده ی علاقه مند به پیشرفت و تعالی اهتمام همه جانبه به تعلیم تربیت فرزندان خویش است . نکته مهم آن است که هر میزان توسعه یافتگی نظام های سیاسی ، اجتماعی و اعتقادی جامعه و خانواده ها بیشتر باشد اهمیت و جایگاه و موقعیت امر آموزش و پرورش درآن مجموعه اصلی تر ، مهم تر و از اولویت بیشتری برخوردار خواهد بود .
آن چه محل پرسش است این است که چگونه آموزش و پرورش در ایران به ویژه از حیث مدیریت و رهبری آموزشی تاکنون سیر قهقرائی داشته و علی رغم برخورداری از پشتوانه های ایدئولوژیک و رهبران دینی در راس امور که مهم ترین رسالت آن ها توسعه تعلیم و تربیت بوده تاکنون درکسب جایگاه ممتاز ناکام مانده است ؟
بین آموزش و پرورش و رشد اقتصادی کشورها رابطه وجود دارد . دوست دیرینه ما جناب آقای رئیسی رئیس جمهور محترم که برای ایشان از صمیم قلب آرزوی موفقیت داریم متاسفانه در قدم اول درآموزش و پرورش نمره قبولی دریافت نکردند . ایشان با نگاه آزمون و خطا به مدیریت آموزش و پرورش به گزینش فردی برای تصدی مسئولیت وزارت آموزش وپرورش اقدام نمودند که نه تنها موجب بلاتکلیفی آموزش وپرورش در حساس ترین زمان یعنی شهریور و مهرماه ( بهار تعلیم وتربیت ) شده اند بلکه این نگرانی را مضاعف ساخته است که اصولا نگاه ایشان به مقوله آموزش و پرورش نگاه مبتنی بر کسب تجربه و انجام آزمون و خطا برای تحول می باشد. این نگاه در طول برخی از دوره ها لطمات بزرگی به کیان آموزش و پرورش وارد ساخته و جایگاه آموزش و پرورش را به شدت تنزل داده تا آن جا که این تصور به وجود آمده که هرکس می تواند آموزش و پرورش را مدیریت و تصدی گری نماید ؛ اما چرا چنین شده است ؟
ابتدا این آمارها را ملاحظه نمایید :
سنگاپور سکاندار رتبه اول در بین مدارس کشورهای جهان است. در این کشور ۲۸ الی ۳۰ درصد از بودجه عمومی صرف مخارج آموزش میشود . نرخ باسوادی در این کشور ۹۶ درصد است و سرانه آموزشی هر دانش آموز، ١١هزار دلار است. یعنی دولت سنگاپور سالانه ۱۱ هزار دلار برای هر دانش آموز هزینه میکند . حقوق پایهی معلمان نیز سالانه ۳۴۸۰۰ دلار است .سنگاپور در سال ۲۰۱۳ بعد از سوئیس دومین اقتصاد برتر جهان را داشت و اکنون نیز یکی از ببرهای اقتصادی آسیا به شمار می رود و بیشک مهمترین دلیلش این است که سیاستمداران آن به آموزش و پرورش بهعنوان سرمایهای می نگرند که اصلیترین زیرساخت رشد اقتصادی است؛ زیرا سنگاپور در ابتدا جزیرهای فقیر و با آمار بالای بیسوادی بود. در سال ۱۹۶۵ (لی کوان یو) نخست وزیر این کشور به اهمیت آموزش و پرورش پی برد و عملا به ایجاد نظام آموزش شایستهسالار پرداخت.
نظام آموزش و پرورش مطلوب، نظام اقتصادی مطلوب را تشکیل داد و رفتهرفته، در کمتر از ۵۰ سال، آن جزیرهی فقیرنشین، تبدیل به یک قدرت اقتصادی در کل جهان شد.
مدارس کره جنوبی در جهان رتبه سوم را دارد . نرخ سواد در این کشور تقریبا ۱۰۰ درصد است و میتوان گفت یکی از دلایل آن، این است که آموزش ابتدایی برای مردم کره جنوبی اجباری است و تا ۹۹% رایگان است. مهمترین وزارتخانه در کره جنوبی آموزش و پرورش است و درصد بالایی از درآمد ناخالص ملی در این کشور به سیستم آموزش و پرورش اختصاص مییابد. سرانه سالانه هر دانش آموز ۱۲ هزار و ۳۷۰ دلار است و میانگین حقوق سالانه معلمان نیز ۵۶ هزار و ۸۶۷ دلار میباشد. کرهجنوبی یازدهمین اقتصاد برتر دنیا را دارد.
ژاپن چهارمین کشور برتر دنیا در زمینه مسائل آموزشی است. در این کشور هیچ فرد بی سوادی وجود ندارد و مدت دوره تحصیلات اجباری، نه سال است. در ژاپن امکان تحصیل در مدارس غیر دولتی فراهم است. اما حدود ۸۷/۶ درصد از دانش آموزان در مدارس دولتی تحصیل میکنند. سرانه هر دانش آموز ده هزار دلار و میانگین سالانه حقوق معلمان هم ۵۱ هزار دلار است. ژاپن پس از ایالات متحده امریکا و چین، مقام سوم اقتصاد برتر جهان را کسب کرده است.
در کانادا، رتبه دهم جهان در آموزش، تحصیل در پایههای اول تا دوازدهم از بودجه عمومی دولت تامین میشود و دانشآموزان شهریه پرداخت نمیکنند، البته در این کشور، مدرسه خصوصی هم وجود دارد در کانادا در حدی به مسائل آموزشی اهمیت داده میشود که 6 / 17 درصد از سرانه تولید ناخالص داخلیِ این کشور به دانش آموزان اختصاص یافته است و سرانه هر دانش آموز ۱۱هزار و ۲۰۷ دلار است. میانگین حقوق سالانه معلمان هم ۶۷ هزار دلار است. کانادا هم مانند بقیهی کشورهای صدرنشین در رتبهبندی مدارس جهان، جزو قدرتهای برتر اقتصادی بهشمار میآید و دهمین اقتصاد برتر جهان است.
اکنون همه دانشمندان جهان معتقدند بین آموزش و پرورش و رشد اقتصادی کشورها رابطه وجود دارد و تجربهی کشورهایی مانند سنگاپور که با اصلاح نظام آموزش خود، به رشد اقتصادی مطلوبی رسیدند نیز این واقعیت را آشکارتر می کند. حتی برخی از سیاستمداران کشورهای توسعه نیافته هم اذعان کردهاند که هزینه کردن برای عدالت آموزشی، هزینه نیست و سرمایه گذاری برای توسعهی کشور است .
و اما کشور ما، در بین ۷۶ کشور جهان، رتبه ۵۱ را کسب کرده است وبا اینکه یکی از بندهای برنامه ششم توسعه، ارتقای جایگاه آموزش و پرورش به مثابه مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی است و در قانون اساسی کشورمان آموزش وپرورش رایگان است، اما در سال نود و هشت، 9 / 13 درصد از بودجه عمومی کشور، به وزارت آموزش و پرورش تعلق گرفت؛ در حالی که این بودجه در بسیاری از کشورها حداقل بین ۲۰ تا ۲۵ درصد از اعتبارات کشور را شامل میشود. بنا به نظر مسئولین، همین بودجه اندک هم همیشه با یک سوم کسری بسته میشود به طور مثال در سال ۹۸، با کسری ۱۵ هزار میلیارد تومانی روبه رو بود.
1- شاید برخی همچنان تصور نمایند که فقدان منابع کافی و تامین اعتبارات مناسب موجب گردیده که آموزش و پرورش درايران به نهاد هزینه ای تبدیل شده است و از هر گونه سرمایه گذاری و نگاه توسعه ای محروم شود . گرچه این رویکرد از معضلات دیرینه آموزش و پرورش درایران بعد از انقلاب است وآمارهاي فوق نيز مويد اين امر است اما این مهم ترین مساله آموزش و پرورش نیست ؛ چه بسا بسیاری از دوره های مدیریت با بودن منابع محدود کارکردهای مفیدی در آموزش و پرورش اتفاق افتاده است .
2- گروهي از كارشناسان آموزش و پرورش بیان می دارند که معضل اصلی آموزش وپرورش فقدان نیروهای متخصص و حرفه ای برای تدریس و تعمیق امر يادگيري است و به فرآیند جذب ، نگه داشت و ارتقاء شغلی معلمان ایرادات اساسی وارد می دانند . گرچه این موضوع نيز از نارسایی های آموزش وپرورش ایران است اما در حقیقت باید اعتراف کرد که علی رغم همه کاستی ها معلمان همیشه فداکارترین متولیان تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش تلاش فراواني برای دانش افزایی و روزآمدی و انجام مسئولیت های حرفه ای خود بوده اند گرچه اقتضای مسئولیت آن ها نیازمند به تلاش مضاعف دارد.
3- گروهی از دست اندرکاران آموزش و پرورش موضوع نگاه بخشی به آموزش و پرورش درکشور و به حاشیه راندن دستگاه آموزش وپرورش در برنامه های بین بخشی و عدم امکان استفاده از ظرفیت هاي ملی برای حل چالش های اساسی آموزش و پرورش را مساله اصلی آموزش و پرورش بیا ن می کنند. گرچه این معضل از مسائل آموزش و پرورش است اما تجربه های گذشته نشان داده که صرفا ارتقاء تشکیلات و یا تعامل بین بخشی و حتی تشکیل عالی ترین نهاد بین بخشی با ریاست رییس جمهور هم چون شورای عالی آموزش وپرورش و برخورداری تقنینی این شورا باز هم بحران های اصلی آموزش وپرورش طی سال های گذشته لاینحل مانده است ؟
جالب است بدانيد رئيس جمهور سابق در طول 8 سال تصدي حتي يك بار در شوراي عالي آموزش و پرورش كه رياست آن برعهده اوست شركت نكرده ، حالا شيوه انتخاب وزاريش بماند !
4 - بسیاری از دست اندرکاران امر مدیریتی در کشور مساله اصلی آموزش و پرورش را عدم برخورداری نهاد تعلیم و تربیت کشور از مدیریت قوی ،کارآمد و اثربخش معرفی می کنند و معتقدند چنان چه مدیران قوی تصدی آموزش وپرورش را عهده دارشوند مسائل آموزش وپرورش حل و فصل خواهند شد. هرچند باید اعتراف نمود یک از ضعف های اساسی عدم حل چالش های اساسی آموزش و پرورش طی چهل سال گذشته ضعف در مدیریت وراهبری آموزش و پرورش بوده است اما همه می دانیم گرچه مدیران قوی در مقاطعی تصدی آموزش وپرورش را عهده دار بوده اند اما میزان توفیق آن ها محدود و معضلات اساسی در بسیاری از زمینه ها همچنان به قوت خود باقی است.
5 - برخی ازصاحب نظران و اندیشمندان تعلیم و تربیت به ویژه دوست داران تربیت اسلامی هم چون وزیر پیشنهادی ناکام فعلی، معضل اساسی آموزش و پرورش را فقدان توجه به تعلیم و تربیت اسلامی و دینی می دانند و معتقدند نظام آموزش وپرورش فعلی محصول تفکر غرب است و تناسبی با نیازهای تعلیم و تربیت اسلامی ندارد. برای همین امر باید تحول در آموزش وپرورش را با رویکرد تعلیم و تربیت اسلامی آغاز نمود تا آموزش و پرورش به جایگاه حقیقی خود باز گردد. مبارزه با فساد را باید در آموزش و پرورش و در برنامه ای درسی و آموزشی به فرزندان مان بیاموزیم نه با تشکیل دادگاه های پرسروصدای رسانه ای که عاقبت آن جز ناامیدی و دلسردی نوجوانان و جوانان این کشور نخواهد بود
6- اینجانب بر اساس دانش تعلیم و تربیت ( مدیریت آموزشی ) و تجربه تدریس در بیش از پنجاه سال و مسئولیت در رده های مختلف آموزش وپرورش ( از دبیری تا سمت معاونت وزارت آموزش و پرورش) ضمن احترام به همه دغدغه ها و رویکردهای متفاوت و مختلف باید اعلام نمایم که طی سال های گذشته مساله اصلی آموزش و پرورش را فراتر از موارد مذکور و گمشده آن را در فقدان" رهبری آموزشی" می دانم .
منظور از رهبری آموزشی یا Educational Leadership فراتر از امر مدیریت آموزشی است . مشخصه آن برخورداری از اندیشه و دانش رهبری فکری و تاثیرگذاری بر انسان ها به جای سازمان ها و برخورداری از قدرت کاریزماتیک برای راهبری و هدایت آموزش و پرورش و اصلی نمودن تعلیم و تربیت درفضای ملی کشور است .
آموزش و پرورش در طول این چهل سال در دو نوبت از چنین امتیازی برخوردار بوده است . مقطع اول زمان مدیریت شهید رجایی و مقطع دوم زمان تصدی آموزش وپرورش توسط محمدعلی نجفی است . شاهد ادعای اینجانب ارزیابی منصفانه شرایط بعد از انقلاب همه دست اندرکاران و کارشناسان آموزش وپرورش و نظام مدیریتی کشوراست که این دو دوره را موفق ترین دوره های آموزش و پرورش می دانند.
7- توصیه دوستانه و خیرخواهانه ما به جناب رئیس جمهور محترم آن است که در انتخاب و معرفی وزیر آموزش وپرورش این موضوع را مورد توجه قرار دهند . ایشان بدانند که مساله آموزش و پرورش فقدان یک نگاه راهبردی و ملی و همه جانبه در سطح کشور در میان صاحبان قدرت ومسئولان و مقامات عالی کشور است و برای تحقق این مهم باید دانا ترین ، باتجربه ترین ، مطلع ترین ، مقتدرترين و مقبول ترین مدیرعالی را که توانایی رهبری آموزشی داشته باشد برای حل گمشده آموزش و پرورش جست و جو و معرفی نمود.
جناب آقای رئیسی
اگر امروز کشور مشکلات اقتصادی دارد ، اگر در کشور فساد موضوع اول شده است ، اگر بیکاری، همه خانواده ها و مسئولان را نگران کرده ، اگر همه خیرخواهان جامعه دغدغه فرهنگی و تربیتی دارند ، اگر دروغ گویی ، چاپلوسی ، بداخلاقی درجامعه ما رواج پیدا کرده و... این معلول سالیان سال بی توجهی نسبت به موضوع آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت فرزندان ایران زمین بوده است .
آموزش و پرورش اصیل و ناب نه فقط درمان کننده این ناملایمات است بلکه رشد و تعالی و خیرخواهی را در جامعه نهادینه خواهد ساخت .
جناب آقای رئیسی
تجربه دنیا و کشورهای توسعه یافته پیش روی ماست .
لطفا بررسی فرمایید میان توسعه یافتگی ملت ها و دولت ها در سراسر جهان و اهتمام به نهاد آموزش و پرورش و توسعه یافتگی نسبت مستقیم و معنی داری وجود دارد .
از هم فکران خود بپرسید که ملت و دولت ژاپن چرا در همه زمینه های موصوف موفق و سربلند بوده اند؟
چرا مشکلات اساسی در کشور ژاپن به صورت ریشه ای حل شده است ؟ آیا جز سرمایه گذاری و اهتمام به مدیریت ورهبری آموزشی در کشور ژاپن است ؟
در خبرها آمده بود که نخست وزیر ژاپن به دلیل عملکرد ضعیف خود در مقابله با کرونا استعفاء داده است . اما ما با مديران ضعيف و ناتوان در امر مقابله با كرونا چه كرده ايم ؟ يا شهيد زنده اند و يا ارتقاء مقام يافته اند ؟
جناب آقای رئیسی
بفرمایید گزارش وضعیت شاخص های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و..کشورهای اسکاندیناوی را برای شما ارائه نمایند ، حتی در رعایت ارزشهای اسلامی از ما و بسیاری از کشورهای اسلامی موفق تر عمل نموده است .
جناب آقای رئیسی
اگر می خواهید نام نیک به یادگار بگذارید و بارقه امید را در دل مردم شکوفا کنید بگردید بهترین افراد و شخصیت ها و کسی که از همه داناتر ، فرهیخته تر، با اخلاق تر و متعهد تر و کارآمدتر و دانش و تجربه بین المللی دارد را برای تصدی وزارت آموزش و پرورش انتخاب کنید.
این انتخاب کار سختی نیست ؛ قدری زحمت دارد و وسعت نظر طلب می کند . نگاه ملی و فراجناحی می طلبد . خانه تحول و مبدا تحول اینجاست نه سفرهای استانی پرهزینه و کم منفعت .
مبارزه با فساد را باید در آموزش و پرورش و در برنامه ای درسی و آموزشی به فرزندان مان بیاموزیم نه با تشکیل دادگاه های پرسروصدای رسانه ای که عاقبت آن جز ناامیدی و دلسردی نوجوانان و جوانان این کشور نخواهد بود .
خواهش می کنم گمشده آموزش و پرورش را پیدا نمایید که خیر دنیا و آخرت شما و ملت ایران تضمین خواهد شد.
شهید رجایی می گفت وقتی وزیر آموزش و پرورش بودم همیشه فکرمی کردم در روز قیامت 12 میلیون دانش آموز و خانواده هاي آنان از من پرسش خواهند کرد که برای ما چه کردید و امروز که رئیس جمهور شدم خودم را در روز قیامت مقابل 36 میلیون جمعیت ایرانی ( سال 60 ) می بینم .
آقای رئیس جمهور
خودرا برای پاسخ گویی در روز حساب برای 85 میلیون نفر آماده کنيد.
موفق باشید.
( بخشی از دیوار دارالفنون )
* ( این یادداشت پیش تر و در سایت جماران منتشر گردیده است . )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
ضمن تسلیت مجدد درگذشت عروس ایشان برای ایشان آرروی سلامتی و موفقیت دارم
فارغ از خوب یا بد بودن این مقاله و نویسنده آن، ورود دانشگاهیان به فضای رسانه ای و گفتمان و فعال اجتماعی بودن یکی از نقطه ضعف های جامعه دانشگاهی و کسانی است که ادعای دانش و کارآمدی دارند می باشد
در کشورهای پیشرفته متخصص ها یا مدعیان خود در فضای اجتماع فعال اند و بسیاری از تغییرات با حرکت آن ها ایجاد می شود.
معلم دانشگاه از معلم مدرسه بیشتر باید در اجتماع فعال باشد و اگر نباشد در جای اشتباهی نشسته و یک کارمند بیش نیست
یکزمان تصور میکردم کمبودها و کم کاری ها فقط از طرف مسوولینه... ولی متاسفانه به مرحله ای رسیدیم که اکثریت مردم هم دیگه جزو اولویتشون نیست آموزش و پرورش...
{تب، سرگیجه، سردرد و امثالهم خودش بیماری خاصی نیست بلکه از علایم عوارض و نتایج ابتلا به یک بیماری یا نارساییه... باید به دنبال عامل و علتش گشت و ریشه ای درمانش کرد... باید احساس نیاز و اولویت و ضرورت حیاتی بودن آموزش و پرورش رو به کل جامعه اعم از مردم و مسولین برگردوند و زنده کرد.
گمشده که چه عرض کنم، بذارید بگیم "هدف گزینی صحیح و برداشت درست از مفاهیم" موضوعی ست که متاسفانه جای خالی ش باعث شده این تشکیلات عظیم و گسترده یک قرن غرق در مشکلات باشه و مشغول بی هدفی باشد و بجای آنکه سازنده باشد، ویرانگر بوده است...!
پرواضح است وقتی هدف اشتباه تعریف بشه، تمام فعالیت ها مسیر خطا را خواهند پیمود.
متاسفانه سیاست گذاران آموزش و پرورش ما در سطح وزارت، بواسطه درک نادرستی که از اهداف سیستم داشته اند، سبب شده اند که تلاش های همکاران در سطح مدارس به ثمر ننشیند.
اشتباه بزرگ سیستم آ.پ از ابتدا این بوده که ندانسته وظیفه اش " پرورش" هست، نه " آموزش " ! و همین اشتباه باعث شده محصول ایده آل بدست نیاید. همین امر باعث شده مولف کتب درسی مغز کودک ۱۰ ساله را پرکند از تعاریف پدیده ها و فرمول و برخی اطلاعات علمی و بی فایده...
مستحضرید که پرورشی در این سیستم خلاصه شده در سرود و تئاتر و مراسم و... و تراکم فعالیت ها در حوزه آموزش طوریه که ۱۰۰درصد فعالیت ها رو به خود اختصاص داده است.
ادامه در پست زیر...
دوره، تغییرات شیمیایی و فیزیکی و کلی مسائل از قبیل اینها، چیزی ست که ۱۲ سال از عمر کودکان صرف حفظ کردن و بازگو کردن آنها شده است! اما کسی نمی داند چرا باید کودکان ما این موارد را بیاموزند!؟
تعریف جلگه کجای زندگی شان به درد آنها خواهد خورد؟ کسی به این قضیه فکر نمی کند، همه مامور هستند و معذور...!
درحالیکه اگر هدف گزینی درست صورت می گرفت و آ.پ تفهیم می شد که وظیفه اش پرورش هست و آموزش بعنوان ابزاری در دست وی هست که او را در پرورش انسان های سالم یاری برساند، قضیه کلی فرق می کرد. شاید در آن شرایط دیگر هیچ دانش آموزی استرس را تجربه نمی کرد، تنبیه نمی شد، تحقیر نمی شد، مجبور نبود فراتر از توانایی هایش پاسخگو باشد، حرمت او شکسته نمی شد و...چرا؟ چون هدف پرورش انسان سالم بود، انسان سالم نباید زیر فشار استرس و تحقیر و تنبیه پرورش یابد.
قطعا تو اون فضا اوضاع، متفاوت تر از وضعیت کنونی می شد.
عبارت "هوش بهر" به اشتباه هوش بحر نوشته شده که امکان ویرایش ظاهراً نیست. لذا از این طریق اصلاح می گردد.