در ابتدا لازم می دانم به چند نکته مهم و راهبردی اشاره کنم .
در روزهای اخیر بحث وزارت آقای زرافشان پر رنگ شده است .
از سوی دیگر هیچ منبع رسمی و یا دولتی این گزینه ها را تایید و یا رد نکرده است .
انتقاد بنده نیز به آقای زرافشان به عنوان سمبل و یا نمونه ای از ده ها مدیری خواهد بود که چند دهه در دایره بسته مدیران در حال چرخشند و تاکنون فردی از مقامات و یا مسئولان عملکرد این مدیران را مورد نقد و یا پرسش جدی قرار نداده است .
انتقاد از زرافشان به معنای تایید عملکرد و یا تاریخچه مدیرانی مانند ایشان و همکارانشان نخواهد بود .
دوم آن که این گونه بحث ها به نظر می رسد که بیشتر در میان فعالان ، کنش گران و نخبگان جامعه آموزش و پرورش ساری و جاری است .
تعداد قابل توجهی از بدنه آموزش و پرورش حتی نام این مدیران را هم نمی شناسند چه برسد به عملکرد آنان .
برخی از معلمان می گویند به ما چه مربوط که چه کسی وزیر می شود . هر کسی شود مهم نیست . فقط حق التدریس ما را بدهند و یا حقوق ها سر موقع پرداخت شود و یا افزایش یابد و...
اگرچه این بحث ها و نقطه نظرات درست است و معیشت یکی از ارکان مهم و راهبردی در رضایت شغلی معلمان است اما باید توجه داشت که آموزش و پرورش یک دستگاه بزرگ با خانواده ای پر جمعیت است .
مخاطب این وزارتخانه بیش از 40 میلیون نفر در سراسر کشور است و ارکانی مانند دانش آموزان و اولیاء آن ها نیز در آن ذی نفع اند .
این که چه کسی وزیر می شود مهم است چون در کشور فرد گرای ما که سیستم تعریف نشده است تقریبا همه چیز توسط فرد و فعالیت های وی مشخص و تعیین می شود .
پس انتخاب وزیر آموزش و پرورش باید دغدغه این حداقل 40 میلیون نفر باشد چیزی که البته ما مشاهده نمی کنیم و فقط منحصر به چند نفر و یا جریان های خاصی گردیده است .
وقتی صحبت از " مردمی کردن آموزش و پرورش " می کنم یکی از عواض و نتایج آن می تواند همین نکته باشد که چرا جامعه و یا مسئولان نسبت به برخی وزارتخانه ها حساسیت دارند اما آموزش و پرورش را مساله خود نمی دانند .
این مساله ای است که نخست باید تعریف و تببین شود و به صورت منطقی در فرآیند حل مساله قرار بگیرد .
و نکته آخر آن که بنده همچنان بر مواضع و اصول قبلی خود ایستاده ام .
همیشه بر این باور بوده و هستم که روسای یک قوم حاصل و جمع جبری توانایی ها ، باورها و نگرش های آن جامعه هستند .
اگر چه این موضوع در نگاه نخست امری بدیهی می نماید اما در آخر به " فرافکنی " ختم می شود .
در جامعه ما غالبا کسی و یا جریانی حاضر به قبول مسئولیت ها و پیامد های آن نیست .
تقریبا همه تمایل دارند که در بروز یک پدیده و یا مشکل دیگران را مقصر بدانند .
اگر در طول 4 دهه وزرای آموزش و پرورش ما ضعیف و یا ناکارآمد بوده اند متهم شماره اول ما " معلمان " هستیم .
به قول شیخ بهایی :
آن كس كه بَدم گفت، بدى سيرت اوست
و آنكس كه نکو گفت مرا، خود نيكوست
حال متكلم از كلامش پيداست
از كوزه همان برون تراود كه در اوست
واما بحث اصلی را پس از آن مقدمه شروع می کنیم :
برای من همواره جای پرسش و شگفتی است که چرا و با مشاهده سرنوشت افرادی چون فانی ، مظفر ، فرشیدی و... دیگران همان راه را طی کرده و سرانجام با وضعی رقت بار آموزش و پرورش را ترک کرده اند ؟
چرا باید وزیر شدن در وزارتخانه ای که پیچیدگی های فراوان دارد و افراد توان مند و نخبه حاضر به قبول مسئولیت در آن نیستند در عوض برخی دیگر که اکثرا در رده " مدیران میانی " هستند برای مطرح شدن صف بکشند ؟
این موضوع می تواند نشانه این باشد که قد و دیوار آموزش و پرورش بسی کوتاه شده است که هر کسی به خود اجازه می دهد از روی آن بپرد !
واضح ترین مصداق برای این کوتاه بودن دیوار همانا تعطیل کردن مدارس هنگام آلودگی هوا است در حالی که منابع تولید آلودگی همچنان به کار خود ادامه می دهند .
پس مشاهده این وضعیت و سبقت گرفتن ها برای تصاحب " وزارت آموزش و پرورش " نباید خیلی عجیب و یا دور از ذهن باشد .
آقای زرافشان از سال 1358 به عنوان دبیر وارد آموزش و پرورش شده است .
در سال 1363 با سمت " هنرآموز هنرستان " به استخدام رسمی وزارت آموزش و پرورش درآمده است .
به عبارت دیگر ، آقای زرافشان بیش از 38 سال است که به فعالیت در این وزارتخانه مشغول است .
ایشان متولد 1334 است .
در این جا لازم می دانم نکته ای را متذکر شوم . برخی ها با شعار "جوان گرایی " می خواهند که این دایره بسته مدیران شکسته شود .
باید توجه داشت که سن شرط لازم و یا کافی برای قضاوت در مورد کارآمدی یک شخص نمی تواند باشد .
خیلی ها هستند که جوان هستند اما ممکن است واجد بهره هوشی لازم و یا نخبگی برای تصدی یک پست مهم نباشند و یا بر عکس .
به نظرم طرح این گونه بحث ها در عداد " شعارهای پوپولیستی " است .
آن چه که مهم است « داشتن تفکر و مهارت حل مساله » است .
آقای زرافشان تاکنون مسئولیت های مختلفی را داشته است از جمله :
" 1- معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش (1392).
2- مشاور معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی (1392-1384 ).
3- مدیر کل دفتر برنامه ریزی و تألیف کتاب های درسی سازمان پژوهش و برنامه ریزی (1384-1380 ).
4- مشاور آموزشی وزیر آموزش و پرورش (1380-1376).
5- عضو شورای عالی آموزش و پرورش(1384-1380).
6- مسئول کمیسیون برنامه درسی شورای عالی آموزش و پرورش(1384-1380).
7- عضویت در9 کمیسیون شورای عالی آموزش و پرورش به عنوان کارشناس (1392-1376).
8 - نماینده وزارت آموزش و پرورش در کمیسیون مشترک ایران وترکمنستان به منظور تدوین تفاهم نامه همکاری فی مابین (1377).
9- نماینده وزارت آموزش و پرورش و رئیس هیئت نمایندگی تدوین تفاهم نامه فی مابین با وزارت آموزش و پرورش اتریش(اتریش، 1378).
10- معاون آموزشی اداره کل آموزش و پرورش استان تهران(1368-1367).
11- هماهنگ کننده گروه های آموزشی استان تهران (1367-1365).
12- مسئول کمیسیون برنامه درسی شورای عالی آموزش و پرورش(1384-1380).
13-و... "
پس می توان نتیجه گیری کرد که آقای زرافشان تقریبا در مناصب مختلف این وزارتخانه بوده است .
ذکر سوابق و پیشینه افراد در صورتی می تواند برای یک فرد افتخار آمیز و یا موجب قوت و تحسین باشد که سیستم ناکارآمد و یا فشل نباشد .
در حالی که تقریبا همه کارشناسان و اهل فن برای ناکارآمدی سیستم آموزشی تاکید می کنند ریز کردن سوابق یک فرد در چنین نظامی آیا می تواند نشانه شایستگی فرد برای احراز مقامات بالاتر باشد ؟
و اکنون چند پرسش از آقای علی زرافشان :
یکی از مهم ترین چالش ها و مشکلات نظام آموزشی در سال ها اخیر به ویژه پس از تغییر ساختار به 3 – 3 – 6 بحث " هدایت تحصیلی " بوده است .
چالش های این موضوع و تبعات آن و نارضایتی خانواده ها به حدی رسید که حتی سازمان بازرسی کل کشور در این مساله ورود پیدا کرده و رئیس جمهور مجبور شد در این مساله داخلی آموزش و پرورش دخالت کند و حرفی بزند که بر خلاف مصالح و منافع بلند مدت آموزش و پرورش باشد .
در یادداشت پیشین چنین نوشتم ( این جا ):
" افق ١٤٠٤ وزارت آموزش و پرورش را موظف به برنامه ریزی براي رسيدن به هدايت تحصيلي ٦٠درصد فني و ٤٠ درصد نظري کرده است .
بر اساس برنامه پنجم توسعه باید ۴۸ درصد دانش آموزان ما در شاخه فنی حرفه ای و ۵۲ درصد در شاخه نظری ادامه تحصیل بدهند .
با تغییر ساختار نظام آموزشی به 3 – 3 - 6 ، هدایت تحصیلی که در نظام قدیم و در پایه دهم صورت می گرفت به سال نهم تحصیلی تغییر پیدا کرد .
شورای عالی آموزش و پرورش مصوبه ای در این زمینه دارد و آییننامه ای برای هدایت تحصیلی تصویب کرده که بر اساس آن 35 درصد هدایت تحصیلی مربوط به نمرات آزمون عملکرد تحصیلی دانش آموزان مربوط به پایه های هفتم، هشتم و نهم تحصیلی است و آن هم نوبت های اول و دوم هرسه پایه. در واقع نمرات نوبت اول این سه پایه ضریب یک و نمرات نوبت دوم این سه پایه ضریب دو دارد. معدل اینها 35 درصد امتیاز هدایت تحصیلی را به خودش اختصاص داده است.15 امتیاز یا درصد مربوط به آزمونهای استعداد است و 15 در صد مربوط به رغبت است. 10 امتیاز متعلق به خود دانش آموز، 10 امتیاز معلمان، 5 امتیاز نظر ولی دانشآموز و10 امتیاز هم نظر مشاور است که مجموعا 100 امتیاز است.
با این وجود چرا هدایت تحصیلی امسال به یک بحران تبدیل شد ؟
شاید بتوان در این زمینه متهم ردیف اول را وزارت آموزش و پرورش معرفی کرد .
یک اصل مهم و بدیهی برای هدایت تحصیلی را نباید از نظر دور داشت و آن این که ؛ هدایت تحصیلی به صورت فرآیندی از دوره ابتدایی با تشکیل پرونده مشاوره ای آغاز و با انجام مداخله های مشاوره ای و آموزشی تا پایان دوره دوم متوسطه، ادامه می یابد، اما انتخاب شاخه، گروه و رشته تحصیلی در پایان پایه نهم صورت می پذیرد.
آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش سازوکارها و برنامه ریزی های لازم را در این مورد انجام دادند ؟
با این که اجرای نظام 3 – 3 – 6 بدون ساختار کارشناسی و جامع نگری و به صورت شتاب زده صورت گرفت اما مسئولان وزارت آموزش و پرورش فعلی نیز تا امسال کار خاصی را برای این انتقال ( گذار ) انجام ندادند .
از تابستان سال 1394در یک حرکت شتاب زده و البته هیجانی ، همه مشاوران از متوسطه دوم به متوسطه اول فراخوانده شدند تا بار هدایت تحصیلی پایه نهم را به دوش بکشند .
جالب است بدانیم تا پایان سال تحصیلی 1395 یعنی پایان خرداد ماه سال جاری ، هیچ بخشنامه مشخصی با موضوع هدایت تحصیلی به مدارس ارسال نشده بود !
و این در حالی است که طبق وعده مسئولان شیوه هدایت تحصیلی باید تا پایان پاییز 94 تصویب میشد .
در واقع ، نه مسئولان می دانستند چه می خواهند و نه مشاوران می دانستند قرار است چگونه هدایت تحصیلی انجام پذیرد !
نتیجه منطقی و طبیعی این حالت همان بود که در هفته های اخیر شاهد آن بودیم ....
ضعف تیم آقای زرافشان در بحث هدایت تحصیلی و فقدان برنامه ریزی موجب شد تا افرادی مانند سحرخیز ، حاجی بایایی و.. که خود موجد این وضعیت بودند با حالتی " طلبکار " وارد میدان شوند .
علاوه بر پرسش های قبلی که مطرح نمودم ؛ حال پرسش اصلی این است فردی که در مقام معاونت یک وزارتخانه با آن همه کارشناس قادر به طراحی و اجرای یک نظام جامع هدایت تحصیلی نیست چگونه می تواند از عهده اداره یک وزارتخانه برآید ؟
نقد عملکرد 38 ساله یک مدیر در آموزش و پرورش در حد یک یادداشت نه شدنی است و نه منطقی و مجال زیادی می طلبد .
اما همواره بر این نکته بسیار مهم و استراتژیک تاکید داشته ام که یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی عملکرد یک مدیر می تواند معیارهایی مانند " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " باشد .
« صدای معلم » به عنوان یک رسانه پرمخاطب و مستقل معلمی تاکنون انتقادات و پرسش های فراوانی را در مورد عملکرد مدیران مختلف در وزارت آموزش و پرورش مطرح کرده است .
خوشبختانه کم نیستند مدیرانی که پاسخ گوی عملکرد خود بوده اند و بنده همین جا از آن ها تشکر می کنم .
اما آیا واقعا مجموعه تیم کاری آقای زرافشان یک بار به خود زحمت پاسخ گویی به این رسانه را داده است ؟
از شگفتی های این وزارتخانه آن است که مدیری مانند علی زرافشان در یک گروه کوچک تلگرامی با مخاطبانی محدود وقت می گذارد و به پرسش های آنان پاسخ می دهد اما من باب مثال در 4 سال گذشته معاونت آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش حتی یک جوابیه برای صدای معلم ارسال نکرده است ؟!
یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز که در ایام انتخابات به صورت ویژه خود را نمایان کرد بحث سند 2030 بود .
سند 2030 در زمان وزارت فانی مطرح شد .
کارگروه های متعددی برای آن تشکیل شد و یکی از این کارگروه ها هم آموزش متوسطه و آموزش فني و حرفه اي رسمي بود که مسئولیت آن بر عهده آقای زرافشان بود .
« رضوان حکیم زاده » معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در گفت و گویی تفصیلی که با صدای معلم داشت ( این جا ) چنین می گوید :
" صدای معلم :
ما کاری به انتخابات نداریم . ما می دانیم بیشترین هجمه به روحانی در آموزش و پرورش از جانب سند 2030 بود و این که به نادرست و غلط از آن بهره برداری انتخاباتی کردند .
با توجه به این که سند 2030 پاشنه آشیل روحانی در آموزش و پرورش شد پس چرا ما تحرکی در مسئولان آموزش و پرورش که شما هم جز آن مجموعه بودید نبودیم ؟
حکیم زاده :
گفتند که متولی رسمی 2030 در آموزش و پرورش آموزش متوسطه است .
این طبق صورت جلسه بود و گفتند کسی دخالت نکند !
تمام !
صدای معلم :
در سند 2030 چقدر در مورد آموزش ابتدایی و اهمیت آن صحبت شده است.
این بخش را شما به عنوان مقام مسئول برای جامعه و معلمان توضیح می دادید ؟
حکیم زاده :
از من این جوری خواسته شده بود .
یک تقسیم کار شده بود .گفتند طرح ضربتی مناطق محروم مال آموزش ابتدایی باشد که به تفکیک مناطق دربیاید .
2030 هم مال آموزش متوسطه باشد .
هیچ کس هم در حوزه دیگری دخالت نکند .
این تقسیم کار ما بود .
من به عنوان کسی که یک مافوق دارم و یک سیستمی که دارد تصمیم گیری می کند خیلی غیر حرفه ای است که آن را رعایت کنم .
من امروز خدمت شما گفتم .
حال برای بنده واقعا این پرسش مطرح است که چرا آقای زرافشان در مورد این پرسش ها و حتی سخنان همکارش در وزارت آموزش و پرورش سکوت کرده است ؟
آقای روحانی بارها تاکید کرد که از همه موضوعات خواهد گذشت اما در مورد سند 2030 و اتهاماتی که بر قشر خدوم وشریف معلمان وارد شد نخواهد گذشت ...
فردی که در کارنامه و عملکرد خویش در این بخش کاملا منفعلانه و پرسش برانگیز برخورد کرده است ؛ چگونه نامش از اتاق فکر آقای روحانی سردرآورده است ؟!
و سخن آخر :
آقای فانی نیرویی از درون آموزش و پرورش بود که همه مراتب و درجات سازمانی را طی کرده بود .
« محمد قمی » نماینده مردم پاکدشت و نیز منتخب مجلس دهم که در نشست تشکل های معلمان با منتخبان مجلس دهم حضور یافته بود در پاسخ به این پرسش « صدای معلم » ( این جا ) که نظرتان شما در مورد وزارت آقای فانی چیست و آیا جناب عالی پس از مشخص شدن ترکیب نهایی مجلس دهم موافق ادامه وزارت ایشان هستید به ذکر تنها یک جمله بسنده کرده و تصریح کرد :
" آقای فانی ، یک کارشناس به تمام معنا در وزارت آموزش و پرورش است "
زمانی که فردی در حد و قامت آقای فانی حتی موفق به پایان دوره وزارتش نمی شود و با فشار آقای روحانی مجبور به " استعفا " می شود دیگر تکلیف افرادی چون زرافشان و... معلوم است !
این اتفاق در دوره اول آقای روحانی اتفاق افتاد و البته به صورت ظاهری با آمدن آقای دانش آشتیانی مرتفع شد .
آیا در صورت تصدی مدیران امتحان پس داده ای چون زرافشان ها این پرسش و دغدغه جدی مطرح است که آیا دولت آقای روحانی فرصت جبران و ترمیم سرمایه اجتماعی به غارت رفته را خواهد داشت ...
به عنوان مدیر صدای معلم اعلام می کنم که بسیاری از فرهنگیان و معلمان خواهان تحول بنیادین در چرخش دایره بسته مدیران فعلی هستند .
تحمیل یک مدیر امتحان پس داده بدون اقناع افکارعمومی اوضاع را به بن بست خواهد کشاند و نتیجه منطقی آن سرخوردگی و ناامیدی افکار عمومی و واگذاری امور در آینده به رادیکال گراها خواهد شد ؛ چرخه ای که بارها اتفاق افتاده است ...
از نظر بنده ، روش " شعارهای حداکثری و کنش حداقلی " دیگر در آینده و کارزارهای انتخاباتی کارساز و موثر نخواهد بود .
شاید دیگر فرصت و یا حوصله ای برای فریاد زدن " گرگ آمد " ، " گرگ آمد " و شنیدن آن نخواهد بود !
نظرات بینندگان
هفته قبل دختری به زور گیران متجاوز ن گفت وسط خیابان کشته شد
دو کودک بسرقت رفت همه و همه از مشکلات آموزش و پرورش هست
با نظرکامل شما برادر پورسلیمان موافقم
درود جناب پورسلیمان
آقا / خانم مومنی
از محبت شما سپاسگزارم .
پایدار باشید .
الحق که حق نوشتید
تنها شرط ثبات مدیریتی در ایران راضی نگه داشتن مدیر بالاتر از خود است وبه هیچ عنوان به عملکرد مدیر در اجرای موفق وظایفش توجهی نمی شود همه ی ما در مدارسی تدریس می کنیم که بعضا مدیرانش سابقه ی بیست ساله دارند و تا زمانی که در اجرای بخشنامه های حتی کارشناسی نشده ی مدیران بالاتر موفق نشان دهد در پست مدیریت می ماند و اصلا نیازی نیست برنامه ای برای رشدو ارتقای دانش اموزان و معلمان داشته باشد
و مشکل دیگر این است که تمام مدیران می دانند که بعد از رفتنشان اصلا نیازی به پاسخگو بودن در قبال سالهای مدیریتشان به افکار عمومی نیستند و در چنین فضایی مدیریت در هر رده ای کاریست ظاهرا سراسر منفعت بدون هیچ گونه ریسکی
آقای شهاب
همیشه از اعتماد شما نسبت به حقیر سپاسگزارم .
به اتاق فکر روحانی اشاره کرده ام و امیدوارم که تحلیل من اشتباه باشد .
پایدار باشید .
باید عرض کنم که صدای معلم و بالطبع حضرتعالی از ابتدا از وزارت جناب دکتر نجفی حمایت کرده و با پشت کردن نجفی به آموزش و پرورش پس از انتخاب مجدد دکتر حسن روحانی به ریاست جمهوری و طبعا گزیدن لقمه چرب و نرمتر توسط جناب نجفی، با تمام گزینه های احتمالی و مطرح شده در رسانه ها، مخالفت نمودید!
سوال بنده و ایضا جالب توجه برای اینجانب این است، که چه گزینه هایی مد نظر شما به عنوان یک فعال صنفی سابق و یک کنشگر رسانه ای امروز هست؟
باید گفت که منطق نیز از دیدگاه دولت حکم می کند که فردی مورد وثوق دولت از همین مدیران میانی که شناخت خوبی از اداره آموزش و پرورش با بودجه کنونی و حتی انقباضی تر و نیز تسلط داشتن بر روانشناسی و جامعه شناسی قشر معلم و نیز پیچیدگی های روابط حاکم بر این وزارتخانه عریض و طویل، بودجه مصرف کن و بدون درآمد و نیز راضی کننده اکثر نمایندگان عزیز مجلس به خصوص نمایندگان شهرستان های کوچکتر، به عنوان وزیر انتخاب شود. روالی که از ابتدای دولت یازدهم با قدرت اجرا و به نظر می رسد که ادامه یابد!
آقای احمد
بنده علی رغم انتقاداتی که به برخی رفتارهای آقای دکتر نجفی دارم اما در میان گزینه های موجود فردی شایسته تر وجود ندارد .
نظر من این دوره روی مدیریت زنانی است که امتحان خود را پس داده اند .
در ضمن ما در این رسانه به دنبال آگاه سازی هستیم و مهم مصالح جامعه و معلمان است .
اگر دنبال لقمه بودیم شاید وضعیت ما طور دیگری بود !
پایدار باشید .
دوست عزیز
آقا / خانم رهامی
مطالب صدای معلم توسط مسئولان رصد می شود .
کافی است نگاهی به شناسنامه و تاریخچه آن بیندازید .
پایدار باشید .
یک تئوری در زمینه انتخاب وزیر آموزش و پرورش همیشه مطرح بوده است.انهم اینکه با انتخاب وزیر ضعیف انتظار و توقع جامعه فرهنگی هم پایین می آید.یا به قولی وزیر ضعیف انتظارات ضعیف را در پی دارد.در دوره آقای فانی شاهد بودیم واقعا انتظارات به حداقل سطح خود و محدود به افزایش حقوق حقه و پرداخت مطالبات گردید.که اصلا حل این موارد به وزیر نیاز ندارد زیرا خزانه و سازمان برنامه و بودجه انجام میدهد.
دوست عزیز
از کجای یادداشت من و کدام جملات معنای مورد نظر شما یافت می شود ؟
تحلیل باید در چارچوب باشد و الا نیت خوانی کار آدم های ضعیف است .
ضمنا بنده همواره یکی از منتقدان دائمی این تشکل بوده ام .
پایدار باشید .
آقای فراهانی
باید روی داشته هایمان متمرکز شویم .
نهادهای غیرپاسخ گو را باید به تدریج شفاف و پاسخ گو کنیم .
با " نمی شود " کاری پیش نمی رود .
پایدار باشید .
قحط الرجال نیست ولی کدام آدم عاقل و موفقی مسئولیت وزارتخانه ای با 5 یا 6 هزار میلیارد تومان کسری بودجه را بر عهده می گیرد ...
دولت هم کسی را می خواهد که زبان سرخی برای فریاد کاستی ها و تبعیضات ریز و درشت این مجموعه نداشته باشد .
تن ب تله آموزش پرورش نمیدن
فقط یاد جلسه رای اعتماد سال 92 میوفتم خنده ام میگیره
قسم میخورد ک اگه دعوت معلما و خواهش اونا نبود من این وطيفه رو قبول نمیکردم
جالب اینجاست حجم درخواست های امسال چند برابر سال 92
دوست عزیز
آقا / خانم معلم
با بخش اول سخن شما موافقم اما شان وزیر را بالاتر از " چوب خشک " می دانم .
پایدار باشید .
مهم پیداکردن شغل دوم بهتر و آبرومندانه تری است.!!
امروز راننده تاکسی و معلم در یک سطح اند.
اگه الان یک نظامی ساده تو سپاه بودیم ماهانه 5 میلیون حقوق داشتیم.
....اینها درک درستی از آموزش و پرورش ندارند تا بخوان براش خرج کنن.!
دوست عزیز
آقا / خانم معلم
" شرف المکان بالمکین "
هیچ گاه خودتان را دست کم نگیرید .
وقتی برای خودمان ارزش قائل نشویم و خودمان خودمان را تحقیر کنیم نباید انتظاری از جامعه داشت .
پایدار باشید .
آموزش و پرورش اهميتي براي دولت ندارد تنها بابت بالا نگه داشتن سر خود در ميان جوامع بين الملل هست و اينكه بگويند بله ماهم اينچنين سيستمي داريم و حتا در قانون اساسي مان آپ رايگان هست.
ضمن اينكه بود و نبود وزير چه تفاوتي دارد. بنظرم بدون وزير باشيم خيلي بهتر است. اما در مورد وضعيت معلمان و معيشتشان ... قرار است حقوق معلمين به دلار پرداخت شود و از مهرماه با پايه حقوق ٣٠٠٠ دلار پرداخت حقوق آغاز شود.
چند نفر با شنيدن اين حرف متعجب شدند؟ چه تعداد انتظار ندارند ، نه از خود و نه از مسئولين كه طالب اينچنين حقوق معمولي باشند. وقتي سطح توقع و مطالبه گري ما تا حد شركت در انتخابات و دريافت تنها صد هزار تومان است و باور افزايش حقوق و يا يك حقوق مكفي براي خودمان هم سخت است چطور انتظار داريد كه به اين خواسته برسيد.
دوست عزیز
آقا / خانم سیفیاری
ما در مورد افراد گارانتی نداریم !
هر کس خودش تصمیم می گیرد و مسئول تصمیمات خودش است .
هنوز چیزی مشخص نیست .
اگر هم ایشان باشد به جای آیه یاس خواندن ، حداکثر سعی مان را می کنیم تا وزیری را خارج از اراده عمومی معلمان به آموزش و پرورش تحمیل نکنند .
همراه شوید .
پایدار باشید .
آقای منوچهر اناری
از نظر شما ممنونم .
باید فعال بود .
بهترین راه تعامل و رایزنی با نمایندگان محلس است .
باید نشان دهیم مه ما معلمان هستیم و کسی حق ندارد وزیری را به ما تحمیل کند .
پایدار باشید .
پایدار باشید .
لطفا یک بررسی در حوزه مدیران کل ومعاونان وروئسای ادارات بکنید که چطور دارند پست های را غنایم جنگی نقسیم میکنند.هرکس با پشنیبانی مقامات بدون تجربه تخصص داره مدیر میشه .خدا به داد اموزش وپرورش برسه
افرادی بدون تجربه وتخصص درعرض ۲سال باسرعت نور طی طریق کردند و یکمرتبه چند منصب مدیریت عالی در رزومه شون هست که اموزشوپرورشرابهسرازیری سقوط میکشند .حالا هرکیمیخواد وزیر بشه مهم نیست چون انها یی که باید سفلرشی ارتقا بگیرن میگیرن و بسیحای تاسفه که ما افتادیم دنبالوزیر واز مدیران بدنه غافل هستیم .کهافراددیگری بجایوزیر دارن برای اموزش وپرورش تصمیم میگیرن
حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
پیرو نامه شماره ۱۰۴/۱۰۵۹۸۶ مورخ ۱۳۹۵/۱۲/۲۵ در اجرای اصل یکصد و بیست و سوم (۱۲۳) قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصلاحیه زیر در مورد ماده (۳۰) قانون برنامه پنجساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (۱۴۰۰- ۱۳۹۶) که به تأیید مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده است به شرح ذیل ابلاغ میشود.
ماده ۳۰- دولت مکلف است بررسیهای لازم جهت برقراری عدالت در نظام پرداخت، رفع تبعیض و متناسبسازی دریافتها و برخورداری از امکانات شاغلین، بازنشستگان و مستمریبگیران کشوری و لشکری سنوات مختلف را انجام دهد و در جهت تصویب در مسیر قانونی قرار دهد و اجراء نماید.
رئیس مجلس شورای اسلامی- علی لاریجانی
البته از گروه ها و تشکل های به ظاهر آموزشی ولی سیاست زده و همراه با دولت سیاست زده بهتر از این انتظاری نیست!
اتاق فکر!