همه ذی نفعان و دست اندکاران آموزش و پرورش باید جزء اتاق فکرش باشند/ به رسانه ها خیلی معتقد هستم که واسطه بین شنیدن صدای آن مخاطبان هستند و انتقال آن به کسانی که تصمیم گیرنده هستند/ من نمی توانم برای آنها حرف های قشنگ بزنم که سه نفر از آنها بیایند و شیک بگویند ما بسیار خوشبختیم از این که شما شدید معاون آموزش ابتدایی ! سلام و صلوات و یک نهاری هم بخوریم و تمام بشود برود/ ما بسیاری از سمینارها و همایش ها را حذف کردیم/ سوالات تان جون دار است. من تا به حال با هیچ گروهی این طور کار نکرده بودم البته همه دوستان را می گویم جدی می گویم، من اصلا ندیده بودم گروهی این قدر سوالات عمیق، دقیق و محوری پرسیده باشند و من لذت می برم/ خیام یک مرگ آگاه مطلق است و این مرگ آگاهی که در شعر خیام وجود دارد بسیار می تواند به انسان کمک کند/ صد ای معلم : گفته می شود شما بسیار محافظه کار هستید و اهل ریسک نیستید ؛ به عبارت دیگر در تغییرات بسیار محتاط عمل می کنید و از این لحاظ در رده بندی و تیپ شناسی شبیه به آقای فانی هستید . حتی برخی از معلمان هم چهره شما را شبیه به فانی می دانند . آیا این را قبول دارید؟/ به خبرنگاران دیگر هم گفتم که رشته ام تعلیم و تربیت است به جز آموزش و پرورش در کجا باید باشم/ من تعجب می کنم که چه طور گفته اند من محافظه کارم. شما مجموعه سخنرانی های مرا از اول تا حالا یک مرور بفرمایید . من هیچ ابایی ندارم از گفتن این سخنان در زمان انتخابات ریاست جمهوری... ببینید که آیا من محافظه کاری کردم یا نه/ از من نخواستند که این کار را انجام بدهم. بعضی چیزها هست که به خاطر محرمانه بودنش نمی توانم به شما بازخورد بدهم 2030 هم مال آموزش متوسطه باشد .هیچ کس هم در حوزه دیگری دخالت نکند /گفت و گو با شما خیلی عالی است . بسیار چالشی ، عمیق و غیرکلیشه ای سوال می کنید /خیلی وقت ها سوالاتی که ( خبرنگاران ) می دهند این ها نیاز به مصاحبه ندارد/ من معلمی را دوست دارم که بتواند تغییر ایجاد کند و در واقع با قلبش معلمی بکند/ صدای معلم : چرا در ماجرای 6 ساعت تدریس مدیران و معاونین کوتاه آمدید ؟/ همکاری ( آقای چهاربند ) بدون آن که حتی با ما هماهنگی کند یک چیزی را تکذیب می کند....
صدای معلم :
ما یک سری سوالات داریم که مورد طبع شماست که خستگی شما هم برطرف شود از حوزه های مورد علاقه تان.
حکیم زاده :
من همه چیز مورد علاقه ام است. وارد هر موضوعی که بشوید برای من جالب است.
صدای معلم :
سوال ما در مورد فرابخشی است. فرمودید که برای حوزه ها باید نیرو تربیت کرد برای یک نقد فرابخشی .
حکیم زاده :
نهادی که برای تحقق ماموریت هایش به چیزی بیشتر از فقط، آماده سازی نیروهای رسمی اش نیاز دارد . منظورتان این است ؟
صدای معلم :
از آقای حاجی این سوال را پرسیدیم که در فلاورجان این اتفاق افتاده است.... ایشان فرمودند در زمان دولت اصلاحات قرار بر این بوده سازمان برنامه و بودجه بیاید و سند تحول آموزش و پرورش را تدوین کند ولی در دولت مهروز، شورای عالی آموزش و پرورش و شورای انقلاب فرهنگی سند تحول را نوشتند. من سوال کردم چه کسی باید این دور را درست کند گفت باید بروید دنبال این که اتاق فکر آموزش و پرورش چه کسی است؟ ایشان فرمودند اتاق فکر آموزش و پرورش سازمان برنامه و بودجه است. آیا چنین تفکری از دیدگاه شما صحیح است؟ آموزش و پرورش باید یک اتاق فکر داشته باشد. وقتی آموزش و پرورش یک مسئولیت های وسیعی دارد که از حوزه گرفته تا ...
حکیم زاده :
از دید من ، همه ذی نفعان و دست اندکاران آموزش و پرورش باید جزء اتاق فکرش باشند. ما داریم برنامه را برای چه کسانی تنظیم می کنیم برای دانش آموزان. حق انتخاب آموزش با چه کسی است؟ با خانواده ها است.
صدای معلم :
دانش آموزان ورودی آموزش و پرورش هستند و بزرگترین سرمایه زندگی من و شماست . بچه من و شماست .خروجی آن چیست ؟ خروجی آن نیروی انسانی زبده ای است که برای تمام مملکت است. پس خروجی آن برای همه مملکت است.
حکیم زاده :
قطعا همین طور است. مخاطب ما دانش آموز است. قبل از این که به افق های دور فکر کنیم که یک شاغلی در جامعه بشود این رویکردهای مختلف است ، یک انسان است و تربیت یک خلیفة الله است که انسان جانشین خدا در روی زمین بشود و بتواند استعدادها شکوفا شود ، بتواند یک زندگی سالمی داشته باشد و از آسیب های اجتماعی به دور باشد . ما باید اینها را ببینیم.
ما به این سوال جواب بدهیم که چرا مردم بچه هایشان را به مدرسه می فرستند؟ برای اینکه تربیت بشوند و تربیت شده بار بیایند و آگاهی های لازم را کسب کنند و بعد برای این که بتوانند با مهارت ها و تخصص هایی که کسب می کنند نیازهای جامعه را پاسخ بدهند.اینها همه با هم دیگر است مرحله به مرحله دارد کما این که ما هیچ موقع انتظارمان از ابتدایی این نیست که تربیت یک شغل محض داشته باشد ولی وقتی شما به دانشگاه می روید انتظار دارید که نیازهای جامعه را بتواند پاسخ دهد از جهت تامین نیروی انسانی مورد نیاز. اگر این گونه نگاه کنیم پس ذی نفعان ما خانواده ها هستند و مطالباتی دارند و دانش آموزان ما هستند که ویژگی ها و نیازها و علایق خاصی دارند و استعدادهای متفاوتی دارند و در واقع صنعت و اقتصاد و فرهنگ ما همه بخش ها را می گویم که نیاز دارند چرخه آن بچرخد . باید از رهگذر ما وقتی که صرف می شود و انرژی که صرف می شود هزینه ای که می شود فرق نمی کند چه من بدهم چه دولت در کل پولی که در نهایت در این زمینه خرج می شود باید یک نتیجه و عایدی داشته باشند .
پس اگر بخواهیم بگوییم یک اتاق فکر و به خصوص من به رسانه ها خیلی معتقد هستم که واسطه بین شنیدن صدای آن مخاطبان هستند و انتقال آن به کسانی که تصمیم گیرنده هستند ؛ به خاطر همین قرار شد که آقای وزیر نامه ای را بنویسند به اشخاص مختلف و از آنها دعوت کنند که بیایند و مشارکت کنند در رابطه با شناسایی چالش ها و راه کارها. من یکی از آن اشخاصی بودم که در آن تیم حضور داشتم به همین ترتیبی که به شما گفتم که دانش آموزان ما و معلمان ما که خیلی مهم است و تجربیات عملی دارند ببینیم آنها چه چالش ها و چه راه کارهایی را تشخیص می دهند و بعد خانواده ها و رسانه های ما و متخصصین موضوعی ما ، مثلا بحث تیزهوشان و یک متخصص موضوعی هم که کار کرده روی تعریف تیزهوش خیلی می تواند کمک کند که آیا این فرآیندی که ما می رویم منجر به شناسایی سخت هوشان می شود یا تیز هوشان می شود و بیس علمی دارد. صنعت ما کسانی که متقاضی آن هستند. اگر یک دید کل نگر داشته باشیم به نظر ما همه اینها ذی نفعان هستند و اتاق فکر ما قرار است شکل بگیرد و قرار است ما کاری را انجام بدهیم که کار مفیدی باشد و فایده داشته باشد قطعا باید همه این اشخاص بتوانند در یک سیستم نظام مند که باید تعریف شود همین طوری نیست که بگوییم ما نظرات این ها را می گیریم نه این سیستم باید تعریف شده باشد.
به عنوان مثال شما وارد سایت درسی نیوزیلند می شوید یک قسمت دارد به نام Teachers ، قسمت معلمان. گفته که شما نظراتتان رابه اشتراک بگذارید و سوالات تان را طرح بکنید.امروز می شود از فرصت های مجازی استفاده کرد. مثلا از کانال شما می شود از این فرصت ها استفاده کرد. می شود شما دسته بندی بکنید به من بدهید مانند روزگار قدیم نیست که هر کسی نامه ای را بنویسد و پست کند تا به دست ما برسد . فقط کافی است ما این مکانیزم را تعریف کنیم.
یک ،اصلا به رسمیت بشناسیم من احساس نیاز بکنم که بله . ما اولین جلسه شوراها که گرفتیم گفتم من سخرانی های طولانی نخواهم کرد . یک فرصتی می دهم که همه شما نه این که سه نفر را انتخاب کنم که حرف های خیلی شیک بزنند گفتم همه شما از همه استان هایتان بگویید و از قبل گفتم روی آن فکر کنید چالش های اساسی تان چیست؟ راه کارهایی که دارید چه هست؟
یکی از چالش های اساسی آنها ارزشیابی توصیفی بود که امسال من این را آوردم و گذاشتم جزء آسیب شناسی اصلاحی ارزشیابی توصیفی.
من نمی توانم برای آنها حرف های قشنگ بزنم که سه نفر از آنها بیایند و شیک بگویند ما بسیار خوشبختیم از این که شما شدید معاون آموزش ابتدایی ! سلام و صلوات و یک نهاری هم بخوریم و تمام بشود برود. ما همیشه از این فرصت ها برای همیشه و به صورت نظام مند یک چیزی به دست بیاریم گرفتیم و به خاطر همین است که ما بسیاری از سمینارها و همایش ها را حذف کردیم . برای چه دورهم جمع بشویم و قصه تعریف کنیم و هزینه کنیم در حالی که با همین هزینه ها ما می توانیم سه مدرسه کپری مان را درست کنیم ؟
الآن فرصت ظرفیت فضای مجازی هست می توانیم خیلی راحت تعریف بکنیم و به خاطر همین یکی از کارهایی را که داریم می کنیم این هست که سایتمان را طراحی مجدد بکنیم و یک قسمتی را آنجا بگذاریم برای این که ما تعامل داشته باشیم به صورت نظام مند و نظرات را دریافت کنیم.
صدای معلم :
خانم دکتر . برای این که عدالت هم رعایت شود ما کم صحبت کردیم و بیشتر شما صحبت کردید. اگر می شود جواب ها را کوتاه تر بدهید.
حکیم زاده :
در حق من نمی خواهید رعایت کنید !
سوالات تان جون دار است. من تا به حال با هیچ گروهی این طور کار نکرده بودم البته همه دوستان را می گویم جدی می گویم، من اصلا ندیده بودم گروهی این قدر سوالات عمیق، دقیق و محوری پرسیده باشند و من لذت می برم.
صدای معلم :
خواهش می کنیم. شما لطف دارید. ما یک رسانه تخصصی در آموزش و پرورش هستیم و کار می کنیم.
حکیم زاده :
شاید به خاطر همین بحثی که گفتید شما خیلی از بدنه دریافت کرده اید ...
صدای معلم:
شاید برای تنفس هم شده بحث را از موضوع " عقل " به سمت " دل " و " عشق " سوق دهیم .
تاکید جنابعالی بر بهره گیری از آموزه های خیام و عطار است. برای ما جالب بود و کنجکاوی را برانگیخت . نگاه حاکم بر آموزش و پرورش ما یک نگاه ایدئولوژیک هست. ذاتی هستند. یک نظام برآمده از یک انقلاب حداقل تا مدتی این پتانسیل و خصوصیت را با خودش حمل می کند. خیام و عطاری که می شناسیم نمی دانیم اقتضای جغرافیای سخن بوده که شما در یک موقعیتی قرار گرفتید ، کدام آموزه را می گویید. جزء مطالعات فلسفی تان بگذارید. چون منابع شما استحصال علم متفاوت از غرب است. آمیزه ای از یک نگاه شرقی و دینی و غربی تعریف کرده بودید از جمله وحی و الهام و اشراق این منابع را منظور کرده بودید. بگذریم که پوپر می آید در مقام گردآوری و داوری اینها را تفکیک می کند. ممنون می شویم توضیحی بدهید.
حکیم زاده :
این که شما می فرمایید من در یک جغرافیای خاص قرار گرفتم و روی این آدم ها تاکید کردم هم درست است هم غلط .
ببخشید می گویم غلط است نه دقیق نیست . چون من شیراز که رفته بودم جشنواره گلستان خانه بودو من هشت باب گلستان را خواندم و از هر کدام از آنها قسمتی را استخراج کردم که می تواند برای کار تربیتی ما استفاده بشود و کمی از آن کار سیاسی بود .
موقعیتی بود که گفتیم باید در این جهت آگاه سازی بکنیم. ولی من معتقد هستم گنجینه ادب ما گنجینه حکمت و معرفت هست. بزرگان ما ننشستند که شعر بگویند. افکار بلند خودشان را در قشنگ ترین ظرفی که شعر هست که در حافظ به اوج خودش می رسد آمدند و بیان کردند. این مثنوی ما دفتر معرفت است ، شعر نیست و خیام ما فیلسوف است. من می گویم خیام فیلسوف - شاعر است. چیزی که دوست دارید درباره خیام بگویم در شیراز گفتم حافظ و سعدی در نیشابور گفتم یغمایی و شفیعی کدکنی و خیام و عطار ....
اگر شهر دیگری بروم و بزرگی داشته باشد حتما اشاره می کنم به بزرگانی که در آن جا هستند و مولوی برای همه جاها است و در قونیه است و زمان و مکان نمی شناسد.
سوال شما درباره خیام است . خیام یک مرگ آگاه مطلق است و این مرگ آگاهی که در شعر خیام وجود دارد بسیار می تواند به انسان کمک کند. مرگ آگاهی یعنی دعوت انسان به این که دائما فکر کند که در یک ظرف و زمان محدودی زندگی می کند در این دنیا. درست چیزی که در قرآن به آن اشاره می شود . وقتی شما از مطلع سوره بقره کهشروع می کنید می گوید این کتاب که هیچ شکی در این نیست "هدی للمتقین" بعد به دو ویژگی می رود "یؤمنون بالغیب" و "بالاخرة هم یوقنون ".
این را هم به شناخته ها و انسان به هر چیزی که بشناسد باور می کند می گویند دنبال چون و چرا نیستند و به آن چیزی که ناشناخته است ایمان دارند و ایمان چیزی درونی است و یقین نسبت به آخرت دارند از همین جا مرگ آگاهی شروع می شود.
اگر شما این یقین به آخرت را نداشته باشید آن کتاب می شود ... الا خسارا حتی برای کسانی که ممکن است بخوانند در آیات مختلف آمده است – کتاب است عذر می خواهم شما بر چهارپایان بار کرده اید ؛ پس شرطی که دارد می گوید و" بالآخرة هم یوقنون " و بعد توضیح می دهد . مرتب این را در قرآن می بینید و به خاطر همین من به این آیه که خیلی خیلی علاقه دارم و مرا به تامل وامی دارد و می گوید" ...وقتی مرگ یکی از آنها فرا برسد می گوید خدایا مرا برگردان شاید از آن کارهای صالحی که ترک کردم چند تا انجام بدهم "
"کلا" ، هرگز ؛ حرفی است که دارد می زند و بین آنها یک برزخی است که برانگیخته می شوند و در آیه دیگری داریم که زمانی که می می میریم در شب جان های ما گرفته می شود و دوباره به ما برمی گردد این در آیه قرآن است که ما هر شب می میریم و دوباره به ما برمی گردد هر روز ما همان فرصت " رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ " می تواند باشد. خیام هم همین را می گوید. شما نگاه نکنید به چیزهایی که بیشتر از آن حد لازم است مسائل کوچک را بزرگ بشمارید و یا مسائل بزرگ را کوچک بشمارید. اما بیت هایی از خیام استخراج کردم که اشاره می کند اگر زمان را با اهل حکمت بگذرانی چقدر می تواند متفاوت باشد و خیام خیلی خیلی وسیع و بزرگ است. سالها باید آدم رویش کار کند.
صدای معلم :
نگرش فلسفی خاصش را می گوئیم. قطعا متشرعان و متصلبان و...
حکیم زاده :
آن یک برداشت است. ولی حکیم عمر خیام شناخته شده ترین چهره ادبی ایران در دنیا است و به نظر من خیام بر فراز قله ای می ایستد که خیلی ها هم به پایش نرسیدند. اما مهم برداشت است. خیام خیلی فیلسوف شاعر است و حافظ عارف - شاعر است شاید شما عرفان را در او بیشتر می بینید ولی اگر بخواهید برداشت ظاهری داشته باشید می توانید چنین دیدگاهی برای حافظ هم داشته باشید. راجع به سعدی راجع به مثنوی مولانا هم می توانید داشته باشید. می گوید سجاده نشین با وقاری بودم بازیچه کودکان کویم کردی .... مولانا می گوید خیلی حرف است .
صدای معلم :
خوانندگان صدای معلم فکر کنیم به ما اعتراض کنند می گویند که شما خیلی از آموزش و پرورش فاصله گرفتید !
حکیم زاده :
ایشان سوال عاشقانه پرسیدند و سوال فیلسوفانه !
صدای معلم :
شما چگونه معلمی را دوست دارید ؟
گفته می شود شما بسیار محافظه کار هستید و اهل ریسک نیستید ؛ به عبارت دیگر در تغییرات بسیار محتاط عمل می کنید و از این لحاظ در رده بندی و تیپ شناسی شبیه به آقای فانی هستید . حتی برخی از معلمان هم چهره شما را شبیه به فانی می دانند . آیا این را قبول دارید؟
حکیم زاده :
من کجام شبیه آقای فانی است.
اصلا شما شباهتی بین من و ایشان دیدید ؟
عکس های ما را روبه روی یکدیگر بگذارید ببینید ما شبیه هم هستیم ؟!
شما خودتان شباهتی دیدید ؟
مشکلات ما این است که هیچ موقع غیر پزشک را در وزارت بهداشت وزیر نکردیم ولی خیلی کسانی را که گذاشتیم رشته شان تعلیم و تربیت نبوده و به خاطر همین است که من تعجب می کنم !
به خبرنگاران دیگر هم گفتم که رشته ام تعلیم و تربیت است به جز آموزش و پرورش در کجا باید باشم ؟
بروم در نانوایی کار کنم یا در صنعت کار کنم ؟
جای من در آموزش و پرورش است ....
من تعجب می کنم که چه طور گفته اند من محافظه کارم. شما مجموعه سخنرانی های مرا از اول تا حالا یک مرور بفرمایید . من هیچ ابایی ندارم از گفتن این سخنان در زمان انتخابات ریاست جمهوری... ببینید که آیا من محافظه کاری کردم یا نه؟
صدای معلم :
چرا در مورد سند 2030 سکوت کردید؟
حکیم زاده :
برای این که در حوزه کاری من نبود.
صدای معلم :
مگر جزو شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش نبودید؟
حکیم زاده :
من جزو شورای معاونین بودم.
صدای معلم :
آیا رسم جوانمردی ایجاب نمی کرد که از آقای روحانی یک حمایتی هم بکنید که ایشان در آنجا در آن کارزار انتخاباتی تنها نباشد ؟
حکیم زاده :
از من نخواستند که این کار را انجام بدهم. بعضی چیزها هست که به خاطر محرمانه بودنش نمی توانم به شما بازخورد بدهم.
صدای معلم :
پس نتیجه می گیریم که شما محافظه کارید؟
حکیم زاده :
این بی انصافی است که شما بدون دانستن اینها من را متهم کنید که برای دفاع از آقای روحانی .من رفتم در گلیل در جمع چهارصد نفر از معلم برگزیدگان عشایر کشور .
استاندار خراسان آمد محافظه کارانه صحبت کرد . من تنها کسی بودم که با زبان قرآن گفتم ... تیتر خورد و سازشکارانه عین دستور خداوند همان کاری که دولت کرده تعامل است با استفاده از آیاتی که حضرت موسی که خداوند به او دستور داد که با فرعون برود " «اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَكَّرُ أَوْ یَخْشَى» "
در واقع آن ماجرای ملکه صبا که البته آن جا خردمند بود .
من آن جا اعلام کردم که تنها مثال از یک فرمانروای خردمند که قومش را نجات داده است و در قرآن آمده است یک " خانم " بوده است : " ملکه صبا " بوده است .
متاسفانه نمرود و فرعون قوم شان را به تباهی کشاندند .
صدای معلم :
خانم حکیم زاده . منظور شما این بود که از من بخواهند تا آن را انجام دهم ؟
حکیم زاده :
به هیچ وجه !
کسی از من خواست بروم در مورد انتخابات صحبت کنم ؟
هیچ کس از من نخواست ! چرا من به شیراز رفتم ؟ چرا به مشهد رفتم ؟
چرا به نیشابور رفتم ؟
صدای معلم :
ما کاری به انتخابات نداریم . ما می دانیم بیشترین هجمه به روحانی در آموزش و پرورش از جانب سند 2030 بود و این که به نادرست و غلط از آن بهره برداری انتخاباتی کردند .
با توجه به این که سند 2030 پاشنه آشیل روحانی در آموزش و پرورش شد پس چرا ما تحرکی در مسئولان آموزش و پرورش که شما هم جز آن مجموعه بودید نبودیم ؟
حکیم زاده :
گفتند که متولی رسمی 2030 در آموزش و پرورش آموزش متوسطه است .
این طبق صورت جلسه بود و گفتند کسی دخالت نکند !
تمام !
صدای معلم :
در سند 2030 چقدر در مورد آموزش ابتدایی و اهمیت آن صحبت شده است.
این بخش را شما به عنوان مقام مسئول برای جامعه و معلمان توضیح می دادید ؟
حکیم زاده :
از من این جوری خواسته شده بود .
یک تقسیم کار شده بود .گفتند طرح ضربتی مناطق محروم مال آموزش ابتدایی باشد که به تفکیک مناطق دربیاید .
2030 هم مال آموزش متوسطه باشد .
هیچ کس هم در حوزه دیگری دخالت نکند .
این تقسیم کار ما بود .
من به عنوان کسی که یک مافوق دارم و یک سیستمی که دارد تصمیم گیری می کند خیلی غیر حرفه ای است که آن را رعایت کنم .
من امروز خدمت شما گفتم .
مثالی که گفتم در مورد بودجه وزارت بهداشت و آموزش عالی بود .
گفتم که من مسئول بودجه نیستم .
این غیرحرفه ای است که من این جا در مورد این صحبت کنم ولی اگر معاوت توسعه و پشتیبانی بودم شما حق داشتید که از من سوال کنید .
اما سوال هایتان راحت نبود !
حکیم زاده :
قرار ما یک ساعت بود . الان 20 دقیقه از یک ساعت و ربع هم گذشته است .
نه این که من خسته شده باشم و یا این که خدای ناکرده نخواهم پاسخ بدهم .
من برنامه دیگری دارم .
باید به آن برسم .
این آمادگی را دارم که اگر فرصت دیگری بود گفت و گو کنیم .
گفت و گو با شما خیلی عالی است .
بسیار چالشی ، عمیق و غیرکلیشه ای سوال می کنید .
خیلی وقت ها سوالاتی که ( خبرنگاران ) می دهند این ها نیاز به مصاحبه ندارد .
دوتا جدول می گذارم و دو تا آمار برایشان می خوانم !
البته آن ها شغل شان را انجام می دهند .
اما دغدغه شما آموزش و پرورش است .
صدای معلم :
اما این پرسش را هم پاسخ ندادید ؟
چگونه معلمی را دوست دارید ؟
حکیم زاده :
این را همیشه در کارگاه هایی که برای اساتید تدریس داشتم و در موضوع " روش ها و فنون تدریس " طرح کردم : " بهترین معلم زندگی شما چه کسی بوده است . "
من معلمی را دوست دارم که بتواند تغییر ایجاد کند و در واقع با قلبش معلمی بکند .
صدای معلم :
آفرین !
شما که وقت گذاشتید و ما هم ممنونیم .
نظرتان در مورد تفکیک مدارس و انواع آن چیست ؟
حکیم زاده :
به نظر من فاجعه است .
یک جلسه بیایید در مورد آن صحبت کنیم .
دیروز در شورای عالی آموزش و پرورش موضع گیری کردم .
به شدت به آن حمله کردم و آن را قبول ندارم .
به نظر من یکی از رسالت های شما برای آگاه سازی این است که برای خانواده ها و بچه ها خطرات وحشتناکی را که این جداسازی به بار می آورد بگویید .
خطراتی که برای بهداشت روانی دانش آموزان دارد ...
صدای معلم :
چرا در ماجرای 6 ساعت تدریس مدیران و معاونین کوتاه آمدید ؟
حکیم زاده :
من کوتاه نیامدم .
مگر من گفتم کوتاه آمدم ؟
صدای معلم :
چرا پایداری نکردید ؟
حکیم زاده :
باید چه کار می کردم ؟
صدای معلم :
به آقای چهاربند می گفتید که این دستور وزیر و نظر شورای معاونین بوده است .
حکیم زاده :
من نظر خودم را اعلام کردم .
معاون متوسطه هم همین را گفته است .
همکاری ( آقای چهاربند ) بدون آن که حتی با ما هماهنگی کند یک چیزی را تکذیب می کند !
اول این که خیلی متاسف و متاثر شدم .
سراغ آیه قرآن رفتم .
آیه قشنگی آمد : " اگر که تو را تکذیب کردند نگران نباش "
گفتم این آیه جواب شماست که آمده است .
صدای معلم :
از وقتی که در اختیار گروه ما قرار دادید سپاسگزاریم .
پایان گفت و گو/
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی - علی پورسلیمان
نظرات بینندگان
رفتی نشستی چن جلسه غیر مفید مصاحبه کردی
بعدشم کی به حرف شماها و نظریات شماها گوش میده.
دغدغه آموزش و پرورش اگه نگیم تنها اما حداکثرش مالیه
فقط بودجه زیاد میخواد
همچنین لطفا پیگیر مطالبات باشید نه تز و نظریه بازی...
الان دغدغه اکثریت مطالبات هست.فرد گشنه چه میفهمه نظریه فلان شخصو
همین به حاشیه رفته پدر در میاره،...