اول آذر مصادف است با سومین سال مرگ معلم شهید، محسن خشخاشی در شهرستان بروجرد. قتل دهشتناک و مشمئزکننده ای که مدت ها جامعه فرهنگی ایران را در بهت و حیرت فرو برد. این خبر در کوتاه مدت بر صدر اخبار فرهنگی نشست. رسانه های داخل و حتا خارج اغلب به تحلیل ابعاد آن پرداختند. لذا برآن شدیم تا به مناسبت اول آذرسالروز شهادت این معلم فداکار، جستاری به فراز و فرود این پرونده تراژیک داشته باشیم.
گذری به تاریخچه ی قتل:
صبح یکشنبه دوم آذر 1393 بسیاری از تارنماها و روزنامه ها صفحه حوادث ویا اصلی خود را این گونه تنظیم کردند:
معلم بروجردی بر اثر مجروحیت با چاقو درگذشت. رئیس اداره روابط عمومی آموزش و پرورش لرستان، با اعلام این خبر گفت: ضارب متواری شده و هماکنون از سوی مراجع انتظامی استان تحت تعقیب است .
به گزارش نسیم،علی قربانی با تشریح ماجرای روز گذشته دبیرستان حافظی بروجرد گفت: ماجرا از جایی شروع شد که در ابتدا ساعت ۱۱ صبح خبری رسید که یک دانشآموز دبیرستانی ( اول دبیرستان ) با یک چاقو معلم فیزیک خود را سر کلاس درس مجروح کرده است؛ نام این معلم نیز "محسن خشخاشی" است.
او ادامه داد: بررسیها نشان میدهد، ساعت ۱۰:۳۰ صبح دانشآموز ضارب به همراه پدرش برای موجه کردن غیبت او به مدرسه میآید. در زمان پیگیری غیبت، پدر دانشآموز میفهمد که فرزندش در درس فیزیک ضعف دارد؛ زمانی که پدر و دانشآموز قصد خارج شدن از مدرسه را داشتهاند، به یکباره تصمیم دانشآموز عوض میشود و به سر کلاس فیزیک میرود.
قربانی گفت: این دانشآموز سر کلاس مینشیند، معلم فیزیک هم به او میگوید که باید برای نشستن سر کلاس از دفتر مدرسه نامه و اجازه بگیرد که در این هنگام دانشآموز به یکباره با چاقویی که زیر لباس خود پنهان کرده بود، معلم خود را از ناحیه شاهرگ مصدوم میکند و بلافاصله از مدرسه متواری میشود.
رئیس اداره روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش لرستان گفت: در پی این ضربه، معلم مجروح شده و سریعا به بیمارستان منتقل میشود، اما از همان ابتدا مرگ مغزی وی مشهود بوده و در نهایت، عصر روز گذشته فوت کرده است.(وب سایت الف دوم آذر 93)
این حادثه در کوتاه مدت در سرتاسر ایران، به ویژه در بین جامعه فرهنگیان طنین انداز شد.در شهر محل حادثه، روز پس از قتل تجمع گسترده ای در محوطه آموزش وپرورش، تشکیل شد.گروه هایی از فرهنگیان و دانش آموزان سراسیمه به سمت اداره آموزش و پرورش و منزل آن مرحوم سرازیر شدند.
در همان ساعت های آغازین اعلام شد که دانش آموز خاطی (محمد.ک) پرونده های ضرب وجرح های دیگری نیز دارد و حتا مدتی در حبس بوده است.روز پس از قتل مدارس شهر نیمه تعطیل شد.تشیع جنازه ی باشکوه و کم نظیری برای خاک سپاری معلم شهید، برگزار شد. قاتل فراری بود تا سرانجام 37 روز بعد در نهم دیماه به طور شگفت انگیزی به دام قانون افتاد.
رسانه ها نوشتند:
....در حالی که جست و جوها در این باره ادامه داشت، روز دوشنبه هشتم دی امسال، کارآگاهان جنایی سرنخهایی را به دست آوردند که نشان میداد نوجوانی به اتهام درگیری در کانون اصلاح و تربیت تهران بازداشت شده و دوره محکومیتش را سپری میکند.
مشخصات وی با همان قاتل فراری مشابهت دارد، اما نامی که او خود را به کانون اصلاح و تربیت معرفی کرده، علی است. با کشف این سرنخ، کارآگاهان با هماهنگی قضایی همراه پدر متهم برای تشخیص هویت واقعی نوجوان بازداشت شده در کانون، به محل مورد نظر اعزام و با تائید هویت وی از سوی پدرش، عامل جنایت را دستگیر کردند.(وب سایت جام جم 17 / 10 / 93 )
فرجام پرونده:
در روزهای آغازین پس از دستگیری قاتل، گمانه زنی ها حاکی از این بود که قاتل پس از آن که سنش به حد نصاب قانونی برای تعزیر برسد، با توجه به اقرار خودش و دلایل محکم از جمله ایجاد رعب و وحشت در مکان عمومی به اعدام و یا دست کم ابد، محکوم می شود.
مدت ها سپری شد ؛ حوادث دیگری رخ داد . موج تحریک احساسات فرهنگیان، فروکش کرد.خیزش تشکل های صنفی نیز از تب و تاب افتاد.رفته رفته خبر های غیر قابل باور و ناامید کننده ای ،به گوش می رسید. در گوشه و کنار محافل فرهنگی شنیده می شد:
«قاتل شهید خشخاشی از قصاص نفس تبرئه شده است» نخست کسی این خبر را باور نمی کردتا پس از مراجعه به خانواده آن مرحوم و وکیل خانواده، دریافتیم که مع الاسف آن خبر، صحت دارد و قاتل فرهنگ واندیشه به سه سال حبس و پرداخت دیه محکوم شده است!
وقتی چند وچون ماجرا را از خانواده مرحوم خشخاشی، جویا شدیم خودشان نیز از اعلام این حکم شوکه شده بودند.پدرایشان می گفت : ما فقط یک بار و آن هم کوتاه مدت در دادگاه حضور پیدا کردیم که با دو وکیل تسخیری قاتل مواجه شدیم.
نتیجه:
همه قراین حاکی از مجازات سنگینی برای قاتل این معلم فرهیخته و پاک طینت وجود داشت ولی متاسفانه سرانجام ناباورانه ای، رقم خورد.
لازم به ذکر است حدود دو ماه پس از شهادت دراماتیک مرحوم خشخاشی در کلاس درس و در مقابل دیدگان دانش آموزان ، در جنایت مشابه دیگری در همین شهر یک مامور آگاهی درخیابان به دست یک تبهکار ، به شهادت رسید و در مدت زمانی کمتر از یک سال قاتل ایشان را اعدام کردند.
علی رغم این که قاتل همواره گفته بود که قصد عمدی برای کشتن آن مرحوم رانداشته ام.
لیکن چرا باید با وجود دلایل زیادبرای قصاص این معلم شهید، نظیر ایجاد رعب و وحشت، گستردگی و فراگیری خبری، تحریک احساسات ضد خشونت،جریحه دار شدن عواطف فرهنگیان و...این پرونده این گونه مختومه شود؟
برای این رویکرددلایل زیادی را می توان برشمرد از جمله:
1- قوه قضاییه شاید اگر جوانب اجتماعی و عاطفی و حتا تربیتی ماجرا را مدنظر قرار می داد احتمالاً قضاوتش از لونی دیگر بود.
2- اداره آموزش وپرورش به ویژه اداره حقوقی سازمان آموزش ورورش استان باید با تعیین وکلای مبرز تا حصول نتیجه نهایی، پیگیری می کرد و اجازه نمی داد این پرونده این گونه به پایان آید که موجب بدبینی بسیاری از فرهنگیان از وزارت آموزش وپرورش و دستگاه قضا شود. مدیر کل روز تشیع و ترحیم این وعده را دادند که اداره حقوقی مصراً پی جو هستند ولی این نیز به بوته فراموشی سپرده شد.
3- کانون های صنفی معلمان نیز باید در هنگام این گونه حوادث فقط به نوشتن یک بیانیه بسنده نکنند و از مجراهای قانونی و حقوقی مستمراً تا حصول نتیجه ی مطلوب به دفاع و اطلاع رسانی بر آیند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معلمان را یا به عرش میرسونه یا به فرش گمونم.
مشغول یه کارایی هست.
ببین به کجا رسیدیم. نمیدونم چی بگم.
حالا اگر این اتفاق برای یکی از کارمندان بعضی از ارگانها میفتاد، مطمئن باشید که خودت طرف رو اعدام میکردند که هیچ ، دودمان طرف رو هم دود می دادند که عبرت تاریخ بشه.
ای کاش بررسی شود نقش جامعه ، در اینکه یک نوجوان بر معلم خود تیغ خود تیغ میکشد چیست ،
صبح تا ظهر بری پرستار بچه باشی کجای این کار افتخار است
از روی بدبختی و خواری داریم با ان خفت و خواری می سازیم
داریم پژمرده می شیم بیمار میشیم داریم از بین رفتن خودمون رو با چشمهای خودمون میبینیم
این کجاش افتخاره
اگر آقای خشخاشی به جای معلم، فلانکاره بودند، صد البته قاتل را تا به حال یکصدبار به اعدام با اعمال شاقه محکوم کرده و حکم را اجرا نموده بودند.
از دید برخیها هیچ معلمی ارزش آن را ندارد که جوانی را به قصاص خونش بیجان کنند.