برادران کارگر!
کسی چیزی برای از دست دادن ندارد. شما چه بسا نمیتوانید لباسی را بپوشید که خودتان میدوزید. نمیتوانید کفشی را بپوشید که خودتان میدوزید. در خانهای نمیتوانید زندگی کنید که خودتان ساختهاید. آنها دارا میشوند و شما همچنان پابرهنه باقی ماندهاید. تاکنون برای منفعت دیگران کار کردهاید. هرچه وجود دارد را شما درست کردهاید اما نفعی از آن نمیبرید. عرق جبین و سوی چشم شما تبدیل به ادارات و ساختمانهایی میشود که افراد داخل آن شما را استثمار میکنند. این بهرهکشی و زجر دیگر کافیست.
مگه تو مملکت شما خر نیست ؟
نویسنده فقید ترکیه : عزیز نسین ( 1 )
***
نهم خرداد تعدادی از فرهنگیان از شهرهای مختلف ایران قصد داشتند نشستی را در سالن اجتماعات صندوق ذخیره فرهنگیان برگزار کنند که از ورود آنان به این سالن ممانعت به عمل آمد و به گفته برخی حاضران این جمعیت مطالبه گر مجبور شدند در ورودی ساختمان نشست را برگزار کنند.
از تصاویر منتشر شده چنین پیداست که امین الله سالاری و محسن مسعودی نمایندگان منتخب معلمان در هیات امنا صندوق ذخیره فرهنگیان در میان این جمع حضور ندارند اما در پایان این تجمع حضور پیدا می کنند که با واکنش سرد و نیز اعتراضی جمع حاضر رو به رو می شوند .
« نرگس ملک زاده » چنین می نویسد :
« باز میگویند چرا زبان و قلم تان را به نقد و ندیدن دستاورد عادت داده اید؟ کدام دستاورد؟! کدام عملکرد ؟! باز میگویند فضا سازی عجیبی بر علیه دولت نیمه تمام در سه سال گذشته ایجاد شده است . نمیگویند که مدیران میانی و پایین دستی دولت سیزدهم با عملکرد سراسر اشتباه و ضریب بالای خطای مدیریتی حلقه نقد و کنشگری نقادانه را فربه کرده اند.
شر این مدیران مسئول نما از سر ما معلمان و سرمایه ما در صندوق ذخیره کم شود به زودی زود، بماند که نمایندگان تاریخ گذشته منتخبان نیز حتما خوب ارتزاق میکنند که مسئولیت معلم بودن این جمع را بعد از سالها کنشگری قبول نکردند و برادری خود را انکار کردند .
مهران مدیری به درستی به تصویر کشید که صندوق ذخیره فرهنگیان نیز هیولا می زاید .
آقایان سالاری نژاد و مسعودی کت و شلوار پوشیدن تنها هنر امروزتان بود و برگزاری جلسه ۴ ساعته در حضور نیروهای حراست و بازرسی صندوق ذخیره وشاید هم نیروهای امنیتی، آن هم ایستاده جلوی درب راهروی ورودی ، هنر کنشگران صندوق ذخیره بود . »
کانال سازمان معلمان ایران که سخنگویش محمد داوری در این نشست ناکام حضور داشته چنین نوشت :
« صبح امروز تعدادی از معلمان که تحت عنوان مطالبه گران صندوق ذخیره فرهنگیان مشغول به فعالیت اند، به قصد حضور در سالن اجتماعات در صندوق ذخیره فرهنگیان حضور پیدا کردند که نیروهای بازرسی و حراست از ورود آنها به سالن اجتماعات جلوگیری کردند.
فرآیند برگزاری جلسه ای محدود توسط مطالبه گران طی یک پروسه چهار هفته ای صورت گرفته که در ابتدا به دلیل تعدد و فراوانی استقبال کنندگان، تأکید منتخبین هیئت امناء برای برگزاری در روزهای دوشنبه یا سهشنبه یا چهارشنبه و سپس شهادت آیت الله رئیسی به تعویق افتاد.
بنا به اظهار محمد داوری، روز گذشته عبدالمجید فرجی رئیس هیئت مدیره از برگزاری نشست استقبال کرده و امکان شرکت در جلسه را غیرممکن ندانسته است . دکتر محسن احمدی مدیر عامل، صدور مجوز را منوط به درخواست کتبی امین الله سالاری یا محسن مسعودی می کند که این دو از درخواست صدور مجوز خودداری می کنند.
در انتخابات سال ۱۳۹۷، محسن مسعودی به عنوان بازرس افتخاری و نفر سوم انتخاب شد که با استعفای محمدعلی نجفی و با دستور سید جواد حسینی در سال ۱۳۹۸، به عضویت هیئت امناء در آمد. انتخابات دو ساله هیئت امناء به دلیل کارشکنی حاجی میرزائی، یوسف نوری و رضا مراد صحرائی پس از شش سال هنوز برگزار نشده است.
تجربه کنش های صنفی نشان می دهد که در چنین شرایطی، واحدها یا نهادهای نظارتی یا امنیتی، مسئولیت و مدیریت را بر عهده گرفته و به راحتی به جای مقابله، راه تعامل را باز می کنند. امری که متاسفانه امروز محقق نشد. بعضی شواهد حاکی است که مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش در جریان امر نبوده است » .
به نظر می رسد این کنش گران از رسانه ها و خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش برای حضور و پوشش این نشست دعوتی به عمل نیاورده اند .
داوری حدود دو هفته ی پیش از من دعوت کرد تا در این نشست حضور پیدا کنم . من هم پذیرفتم . اما تاریخ برگزاری نشست پس از مدتی بلاتکلیفی تغییر کرد و من هم به دلیل آن که در زمان مربوطه در « مدرسه » حضور داشتم از حضور در این جمع عذرخواهی کردم .
این مقدمات را از برای این گزاره نوشتم که از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم و البته مدتی پس از حضور یوسف نوری به عنوان وزیر آموزش و پرورش به ناگاه و بدون دلیل مشخصی ، « صدای معلم » را به اصطلاح در بلک لیست قرار داده و از این رسانه را مانند سابق به نشست های رسانه ای و خبری وزارت آموزش و پرورش دعوت نکردند .
« صدای معلم » بارها و بارها در گزارش ها و یادداشت ها خود به این وضعیت اعتراض کرد و خواهان توضیح و پاسخ گویی مسئولان شد .
این رسانه سه شنبه 25 مرداد 1401 در گزارشی با عنوان :
« گفتیم : تحمل نقد ندارند !
تیغ سانسور بر گردن رسانه مستقل " صدای معلم " در دولت سیزدهم ؟! » نوشت : ( این جا )
« امروز سه شنبه بیست و پنجم مرداد نام « صدای معلم » از گروه پوشش خبری خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش حذف شد .
این رسانه پیش از به قدرت رسیدن دولت سیزدهم و استقرار آن در گزارش ها و یادداشت های متعدد نسبت به بروز فرهنگ امنیتی هشدار داده بود .
این رسانه بارها بر این موضوع تاکید کرده بود که مسئولان منصوب در وزارت آموزش و پرورش تحمل شنیدن « صدای منتقد » و نقدهای رسانه های مستقل را ندارند و متاسفانه همان گونه که انتظار می رفت این پیش بینی به واقعیت پیوست .
با این حال « صدای معلم » و با وجود این گونه حرکات ناپخته و غیرمدنی به مطالبه گری مدنی و کارشناسی در حوزه عمومی آموزش و پرورش با قدرت و پیوسته ادامه خواهد داد و این قبیل رفتارها تاثیری در مشی این رسانه مستقل و منتقد در زمینه حق خواهی و انعکاس مطالبات قانونی و به حق معلمان و سایر ارکان تعلیم و تربیت نخواهد داشت » .
جالب است که هیچ معلم و کنش گری به این تصمیم نابخردانه و مستبدانه وزارت آموزش و پرورش حساس نشد که بپرسد :
چرا ؟
« صدای معلم » بارها در نشست های رسانه ای از عدم پاسخ گویی برخی دوایر ستادی وزارت آموزش و پرورش انتقاد کرد .
بارها در نشست های رسانه ای پرسش کردم چرا صندوق ذخیره فرهنگیان که نهادی متعلق به معلمان است نباید در طول عمر نزدیک به 30 سال خود حتی یک نشست رسانه ای برگزار نکند ؟
با مطالبه گری مستمر « صدای معلم » برای نخستین بار ، صندوق ذخیره فرهنگیان در زمان مدیریت آقای نجف پور اقدام به برگزاری نشست رسانه ای کرد اما « صدای معلم » دعوت نشد .
باز هم کسی نپرسید :
چرا ؟
نه از رسانه های و خبرنگاران و نه از جمعیتی که خود را « مطالبه » و « کنش گر » می نامیدند ...
و این هم گزارش صدای معلم : ( این جا )
« « صدای معلم » شاید تنها رسانه ی مستقلی است که بیشترین میزان خبر ، گزارش و نقد تحلیلی را حداقل در یک دهه ی اخیر در مورد « صندوق ذخیره فرهنگیان » منتشر کرده است اما حتی دریغ از یک پاسخ .
تنها کسی بودم که در « نشست های خبری » وزارت آموزش و پرورش و به کرات از عدم پاسخ گویی و بی خیالی برخی دوایر و واحدهای مستقر در وزارت آموزش و پرورش انتقاد کردم و این ها همه مستند می باشند . با مطالبه گری مستمر « صدای معلم » برای نخستین بار ، صندوق ذخیره فرهنگیان در زمان مدیریت آقای نجف پور اقدام به برگزاری نشست رسانه ای کرد اما « صدای معلم » دعوت نشد .
تحلیل من این بود که کشاندن مدیران این واحدها به میز پاسخ گویی و نشستن در برابر رسانه ها شاید بتواند وضعیت را کمی متحول و واقعی کند .
پس از گذشت نزدیک به سه دهه از تاسیس موسسه ای که قرار بود پشتوانه ای مالی برای معلمان و نقطه اتکاء در دوران بازنشستگی شان باشد ؛ نخستین نشست رسانه ای با حضور خبرنگاران برگزار شد اما عامدا و آگاهانه از رسانه ی صدای معلم که طراح و پی گیر برگزاری چنین جلساتی بود دعوتی به عمل نیامد و سایر رسانه ها هم مطابق معمول نقش « سیاهی لشگر » و « میرزا نویس » را در این نشست ها بر عهده گرفتند .
در این مورد , « صدای معلم » در گزارش به تاریخ 21 آذر 1401 چنین نوشت : ( این جا )
« همان گونه که پیش تر نیز آمد ( این جا ) ؛ نشست خبری « حمیدرضا نجف پور کردی » مدیرعامل موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان با محوریت موضوع « ارزش مالکانه » یکشنبه 13 آذر 1401 برگزار گردید .
آن گونه که این « موسسه اقتصادی متعلق به معلمان » ادعا کرده است این دومین نشست خبری بوده و نخستین آن در مرداد ماه سال جاری برگزار گردیده است .
در اطلاع رسانی که توسط موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان 3 روز پیش انجام شد نوشته شده بود :
« این نشست خبری با حضور خبرنگاران رسانههای مهم و تاثیرگذار کشور برگزار خواهد شد که نقش بی بدیلی در ایجاد امیدآفرینی در بین جامعه به ویژه فرهنگیان عضو موسسه دارند . »
اما به دلایلی که مشخص نیست این خبر از پرتال موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان حذف شده اما خبر آن در جست و جوی « گوگل » باقی مانده است .
موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان با مدیر عامل جدید که از اواخر اردیبهشت 1401سکان مدیریت را به دست گرفته در حالی از رسانه های مورد نظرش تحت عنوان « رسانههای مهم و تاثیرگذار کشور » نام می برد که این رسانه ها در عمر 27 ساله این صندوق حتا یک سطر در رسانه ی خود در انتقاد از عدم برگزاری نشست رسانه ای توسط موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان و پاسخ گویی شفاف به صاحبان اصلی آن یعنی « معلمان » ننوشته و در سایر نشست های رسانه ای نیز کوچک ترین اشاره و یا سخنی به پاسخ گو نبودن برخی بخش های ستادی و اداری وزارت آموزش و پرورش که موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان یکی از آنان است بر زبان نیاورده اند .
این در حالی است که « صدای معلم » هم در گزارش های متعدد خود و هم در نشست های رسانه ای بر این موضوع تاکید کرده و پاسخ گویی به افکار عمومی را جزء لاینفک از وظایف اصلی مدیران بر شمرده است .
این که مدیر عامل جدید صندوق ذخیره فرهنگیان برای نخستین بار نشست رسانه ای برگزار می کند اقدام مثبت و رو به جلویی است اما این نشست ها زمانی موثر و مفید به فایده خواهند بود که دعوت از رسانه ها فقط محدود به رسانه های دولتی و حکومتی نبوده و اولویت برای طرح نقد با رسانه هایی باشد که در این زمینه ها به صورت اختصاصی و تفصیلی و در قالب « کنش گری خردمندانه » پی گیر رویکرد و عملکرد مدیران و مقامات هستند و در نشست ها با طرح پرسش های چالشی و اصلی سعی در شفاف سازی واقعی و پرسشگری آگاهانه داشته و نقش « میرزابنویس » را ایفا نمی کنند . »
اما زمانی که خبر محرومیت « صدای معلم » از شرکت در نشست های رسانه ای وزارت آموزش و پرورش منتشر شد ؛ حتی یک معلم هم در قالب یک یادداشت به این برخورد اعتراضی نکرد .
و این تراژدی تکراری در این سرزمین ادامه دارد ...
( 1 )
« مساله بسیار ساده است ! »
صندوق ذخیره فرهنگیان ؛ آری یا نه ؟
نظرات بینندگان
این همه سال فقط از خودم میپرسم بقیه برای چی عضو شدن و باقی موندن؟ مگه نمیدونن همش ضرره؟ انصراف بدن راحت بشن.
باید تاسف خورد بر صدر نبودن معلمان لااقل در تشکل های مرتبط با معلمان و نبود سازمان نظام معلمی
انشاا... در دولت بعدی و وزیر بعدی آ.پ معلمان به حق خود برسند
بارها از یک سوراخ گزیده می شوید حقشونه
هر قومي را داخل چاله اي عظيم انداخته و بر سر هر چاله نگهباناني گرز به دست گمارده بودند الا چاله ي ايرانيان.
خود را به عبيد زاكاني رساندم و پرسيدم: «عبيد اين چه حكايت است كه بر ما اعتماد كرده نگهبان نگمارده اند؟»
گفت: «ميدانند كه به خود چنان مشغول شويم كه ندانيم در چاهيم يا چاله.»
خواستم بپرسم: «اگر باشد در ميان ما كسي كه بداند و عزم بالا رفتن كند...»
نپرسيده گفت: گر كسي از ما، فيلش ياد هندوستان كند خود بهتر از هر نگهباني لنگش كشيم و به تهِ چاله باز گردانيم !
کلیات عبید زاکانی