مرحوم مطهری گفته بود: روحانیت شیعی چون از دست عوام، پول می گیرد؛ دنباله رو عوام و عوامزده است. و روحانیت سنّی چون از دست دولت و اوقاف ، پول می گیرد ؛ دهان، بسته و گوش به فرمان و تسلیم آن است. و نهایتا قدرت و جرأت ابراز وجود مستقل، و استقلال فکری، و انتقاد راستین و ریشه ای ندارد.
آن استاد شهید، آنگاه، پیشنهادی برای "اصلاح نحوه ی امرار معیشت روحانیان" داده بود :
« ایجاد صندوق مرکزی » او البته در عین اینکه عدم ارتزاق از راه "دین" [بخوانید "قدرت"] را ارجح و اولی دانسته ؛ اما آن را غیرعملی شمرده ...*
حقیقت، این است که پول از دست هرکسی بگیری ؛ حُرّیت و استقلال خود را در برابر او از دست خواهی داد و رفته رفته حتا کار به جایی می کشد که به میل دل او عمل خواهی کرد -خواه دولت باشد خواه رعیّت- .
باری، در منظومه ی گفتار پیشین، به جای"صنف روحانیت"، "صنف معلمان و فرهنگیان" را اگر بگذاریم؛ یکی از اصلی ترین مشکلات و معضلات نهاد آموزش و پرورش ، رخ می نماید.
"عدم استقلال اقتصادی نهاد و نظام آموزش و پرورش ، و عدم استغنای معیشتی یک یک معلمان" ، از دولت/حاکمیت/قدرت سیاسی ، مساوی ست با عدم اعتلا و اعزاز شأن و منزلت معلمان و فرهنگیان
در آموزش و پرورش، چرا و چگونه است که خود معلمان، با اینکه اساس کارشان مبتنی بر علم آموزی و عالم پروری ست؛ هرچه از سنوات خدمتشان بیشتر می گذرد؛ کمتر رغبت و همت برای تحصیل علوم و تحقیق معارف و تتبع در آثار و مطالعه ی کُتب ...به خرج می دهند؟!
فرهنگیان ، به جهت سختگیری های آغازین پذیرش هسته ی گزینش و حراست سازمان مذکور ،
اغلب "محجوب ، خجالتی، ترسو ، واداده ، کنش،پذیر ، مطیع، و مُنفعل در مناسبات اداری اند" و این به همان میزان که نقطه ی قوت و اقتدار مسئولین بلندمرتبه ی سازمان به حساب بیاید؛ همان قدر ، هم نشان ضعف شخصی و شغلی، و نقص صنفی معلمان است. . .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تحلیل منصفانه و منطقی انجام داده اید. حرف
حق را چه حاجت به مؤاخذه و مذمت .مو را در
ماست معقولانه نمایش دادید . واقعا جای تفکر
و تأمل دارد. امید اندیشیدن را پاس بداریم.
بی نهایت سپاس.هدیه خوبی برای روز معلم بود.
* افزایش تجربه تدریس به مثابه توانمندی معلم
محسوب می شود.
* نزدیکی پایان خدمت یعنی بعد 20 سال دیگر
نیازی به یادگیری باقی نمی ماند.
* عدم وجود روال به روز رسانی معلومات معلمان
چه از سوی آموزش و پرورش و چه از سوی مراکز
آموزشی تربیت معلم از جمله دانشگاه . نوعی به
حال خود رها شدن.
* مشکلات مالی فرهنگیان دلیل موجهی بر درگیری
بیشتر معلمان با دردسرهای زندگی ظاهر می شود
لذا اکثرا می گویند وقت نداریم.
* نظام آموزشی ما محتوای راکد و بسته ای دارد لذا
یک معلم بدون دانش افزایی نیز می تواند بر تدریس
مسلط باشد.
* کتب درسی بیش از دهه ها لایتغیرند لذا دلیلی
برای دانش افزایی باقی نمی ماند.
* سیستم مقاوم آموزش و پرورش در قبال تغییرات و تحولات لازم و کافی ، انگیزه ها و انگیزش ها را نابود می سازد.
و.......
ما از سلامتی آرمانهای انقــلاب برخوردار بودیم اما
امروز چنین قصــه هایی عاقبت خوشـــایندی ندارد
و عده ای با استفاده از ذکاوت منفی خودهمه آنان
را اختلاس می نمایند یا می دزدند. امروز جامعه ما
سلامتی و خلوص دهه اول انقلاب را از دست داده
است .