نسبت به سال 1391 بودجه آموزش و پرورش را حدود 6 درصد کاهش داده اند ! چرا آموزش و پرورش به این روز نشسته است ؟

این نوع نگاه اقتصاد لیبرال ، امروز برای آموزش و پرورش خیمه زده. من خواهش می کنم دقت کنید.

اصلا نگاه به آموزش و پرورش ، درست از زمانی که این دولت 5 سال قبل آمد ، من اصلا بحث دولت و سیاسی حرف نمی زنم. بگویم چون این دولت آمده است. دارم تحلیل عقلانی می کنم از آموزش و پرورش که چرا آموزش و پرورش به این روز نشسته است ؟

 اینها نگاهشان به آموزش و پرورش این بود. باید هزینه های آموزش و پرورش را کاهش دهیم. هر وزیری که اینها انتخاب کردند ، اولین قولی که از او گرفتند این است که می روی باید هزینه های آموزش و پرورش را کاهش دهید.

همه پذیرفتند که وزیر شوند و تا جایی که ممکن است مدارس را بدهند به بخش خصوصی. دو تا بحث است که من حواسم باشد بگویم که با هم مخلوط نشود.

یک بار ما مدرسه غیر دولتی داریم که یک عده زحمت کشیدند و مدرسه ی غیردولتی راه اندازی کرده اند. بحث ما این نیست. اینها کمک به آموزش پرورش است و خوب است و باید حمایت شود.

بحث ما این است که آموزش و پرورش را باید با زور خصوصی کنیم. یعنی یک مدرسه را که حتما سراغ دارد و من هم می شناسم در زمان آقای فانی بود. 500  تا دانش آموز ثبت نام کردند. 40 تا معلم برایشان فرستادند. 15 شهریور در همان محدوده ها ، این مدرسه را به یک نفر اجاره دادند. 40 معلم را به مدارس دیگر فرستادند. این فرد تمام فک و فامیل خودش را آورد و معلم کرد. مدرسه را به او اجاره دادند با 500 دانش آموز. این مدرسه 10 تا مدرسه ی غیر دولتی اطراف خودش را نابود می کند.

او رفته مدرسه خریده ، صد تا مشکلات دارد. دارد وام می دهد . تازه مدرسه حیاط هم ندارد. ولی این مدرسه بزرگ با حیاط  بزرگ و تاریخی را داده اند به این آقا و هیچ پولی هم از وی نگرفتند. هیچ قسطی هم نباید بدهد. از روز اول  همه فامیل هایش هم مشغول شدند. از روز اول هم مدرسخ برایش درآمد  دارد .

من از روز اول این اولتیماتوم را دادم . اعلام کردم که این تفکر که دارد می آید ، این چگونه شروع شد.

بسته های حمایتی . رفته بودم یکی از استان ها . خانمی آمد و فت : من معلم بسته ای هستم ! حمایتی . گفتم من دیگه همه نوعش را دیده بودم . بسته ای را  دیگر نشنیده بودم. گفت حمایتی همین خرید خدمات. دل آدم برای این جوان می سوزد. مقصر این جوانان نیستند. این ها جوان و جویای کارند. اکثریت قریب به اتفاق آن ها متدین و زحمت کشند که آمده اند کاری پیدا کنند. و و قتی می آیند اینجا حتما به این امید می آیند که بعدا حتما استخدام شوند. اگر استخدام نباشد نمی آیند . برایشان صرف نمی کند .دو تا برنامه بود . من به آقای فانی گفتم. این روندی که شما پیش می روید ، به بن بست می رسد. چند کار را هم زمان انجام دادند. ببینید سیاست پشت پرده چه بود ؟ بسته ی حمایتی . یعنی مدرسه را اجاره بدهیم. مدرسه را بفروشیم به دیگران. از آن طرف در جلسه ای آقای فانی تشریف آوردند. آقای نوبخت هم بودند. اعلام کردند که ما در آموزش و پرورش 350  هزار معلم مازاد داریم. این ثبت شده در فضای مجازی است و هیچ کدام اینها ساخته ی من نیست.

مشاور ایشان در برنامه ای گفت که ما 110 هزار یا 140 هزار معلم بی سواد داریم.

 یک جای دیگر هم گفتند صد هزار و خرده ای از این معلم ها خدمتگزارند.

 من یک روز به این ها گفتم آقا اصلا ما در آموزش و پرورش کلا 620 هزار یا 640 هزار معلم سر کلاس بیشتر نداریم. بقیه هم مدیر و معاون و اداری و این ها هستند .از اینها 350 هزار نفر مازاد است. 110 هزار شان هم بی سوادند. حدود 100 هزار شان هم خدمتگزار  هستند ، آشپز هستند. این که می شود 640 هزار دیگر .

و جالب است که ایشان در جای دیگری صحبت فرمودند که : ما با وزرای دیگر داریم جلسه می گذاریم که تعدادی از این ها را متقل کنیم به وزارت خانه های دیگر و زیادی اند  !

 جناب آقای فرشی !

این  در راستای این تفکر بود که باید هزینه را بیاوریم پایین. فشار بیاوریم. معلم استخدام نکنیم تا مدارس را واگذار کنیم.

 از آن طرف دانشگاه فرهنگیانی که ما سال اول 23 هزار و 500 نفر دانشجو گرفته بودیم ، سال اول یک قسمت ما بودیم ، و یک قسمت نبودیم. با فشار بالاخره شد ، 17 هزار ، سال بعد 8 هزار ، سال بعد 4 هزار . دانشگاه فرهنگیان تقریبا تعطیل !

عزیزی که به عنوان رییس دانشگاه فرهنگیان انتخاب شد ، مهم ترین مخالف دانشگاه فرهنگیان بود. یعنی وقتی من وزیر شدم . جلساتی که برای سند تحول می گذاشتیم ایشان هم بودند ، دوستان دیگرشان هم بودند. همه حضور پیدا می کردند. بحث می کردیم. رأی گیر می کردیم. بیشتر رأی ها هم قریب اتفاق به چیزهایی که ما مطرح می کردیم می دادند . خودشان هم بودند  . خودشان هم قبول داشتند. این دوستان ما که فرمودند ماده 28. اساسنامه را که ما یک سال روی آن کار کردیم. برای مثال دکتر حدادعادل و دیگرانی که چهل سال در آموزش و پرورش سابقه دارند را آوردیم ، برای تربیت معلم اساسنامه نوشتیم.

ماده 28 برای این گذاشتیم که ما در آن جلسه هم خاطرم هست ، مثلا در کشور دو استاد می خواهیم برای کسی که برود فرضا درس جوش زیر دریا بدهد .

ما نمی توانیم برای این در دانشگاه فرهنگیان کلاس تشکیل دهیم. در کشور اتفاق می افتد که 20 تا 30 تا 40 تا دانشجو می خواهیم بفرستیم دانشگاه شریف و جاهای دیگر . رشته هایی که ما نمی توانیم دانشجو پذیرش کنیم. این  ماده 28 است. اینها کل آن را کردند ماده 28.

اصلا در یک فرصتی به این جمع بندی رسیدیم که این ها از داخل چه کار می کردند؟ سال اولی که ما دانشجو گرفتیم یک خانمی رشته ی پزشک عمومی انتخاب شده بود ، با پدرش آمد از مشهد . گفت دختر من دانشگاه فرهنگیان است و می خواهد پزشک عمومی شود و دانشگاه فرهنگیان را انتخاب کرده است  . سال اول که ما این کار را کردیم ، از هر 6 نفر ، یک نفر انتخاب کردیم. من رفتم رشت ، دانشگاه فرهنگیان . وقتی وارد شدم نگاه کردم به این دانشجویان . کسی اینجا بیاید این فکر نمی کند اینجا دانشگاه فرهنگیان است ، فکر می کند اینجا حوزه است !

 همه ی آن دانشجویان را  آوردم  خدمت آقا در هفته معلم. سرود خواندند. با انتخاب هر 6 ، 7 نفر، یک نفر!

اینها آمدند چه کار کردند، جالب است. یکی را بگذار راس دانشگاه فرهنگیان ... این  را در جمع روسای ورامین گفتم . سه چهار روز پیش.

یکی را گذاشتند رییس دانشگاه فرهنگیان که از درون سازماندهی کند. که چگونه دانشگاه فرهنگیان را اداره کند و اینگونه اداره کرد.

به دانشجویان القا کردند که این دانشگاه به درد نمی خورد.

1- به دانشجویان القا کردند که این کلاس ها و این غذا و این فلان در شأن شما نیست.

2- به دانشجو القا می کردند ، استادهای شما هم در خور شأن شما نیستند. اینجا بیشتر شبیه مدرسه است تا دانشگاه !

روزی که ما دانشجو ها را گرفتیم. بهمن ماه 1391 ، من در نیمه ی اول اسفند ماه ، حکم آزمایشی اینها را زدم.

آقایی گفتند ما اینها را استخدام نمی کنیم. ان در جامعه به شدت صدا کرد. 

چرا باید پول بدهیم؟ حکم چرا باید بزنیم؟

همین حقوق های اینها را که من اخیرا بررسی می کردم. امسال که ما گفتیم 400 تومان بدهیم . من رفتم بررسی کردم. رسیدم به دانشگاه فرهنگیان . معاون پشتیبانی وزارتخانه را خواستیم و آمد .

گفتم : ببخشید !  شما چرا به اینها 700 تومان حقوق می دهید؟

 یک چیزهایی گفت که دیدم اینها اصلا نمی خواهم بدانید. گفتیم امسال چقدر برایشان اضافه کردید؟ گفت : صدتومان . شد 800 تومان. گفتم من پیشنهاد دادم کلیه حقوق بگیران . جز رهبری از شورای نگهبان گرفته تا تمام نیروهای مسلح. در بانکها و شرکت های دولتی همه را ماده 29 در برنامه ششم توسعه کردیم. اینها همه باید 400 تومان بگیرند با ده درصد.

چرا به اینها ندادید؟

گفت : نه ! تعلق نمی گیرد.

ایستادیم. فشار آوردیم. جمع کردیم 440 تومان را به آنان اضافه کردند. حقوق شان شد یک میلیون و 150 هزار تومان . حالا این سر جای خودش.

قانون می گوید به اینها باید حداقل حقوق را بدهید. چرا حداقل حقوق را نمی دهید ؟

دانشجو باید امسال یک میلیون و پانصد و شصت و سه هزار تومان بگیرد. نه اصلا زیر بار نمی رفتند. امرز ما موفق شدیم. دیروز جلسه ای که بود سازمان برنامه و بودجه و شورای اعتبار و دیوان محاسبات. امروز نامه ی دیوان محاسبات هماهنگی شد و رفت برای وزارت آموزش و پرورش که احکام کلیه ی دانشجویان را حداقل بزنند.

از امروز از اول فروردین امروز کلیه حقوق دانشجویان  می شود : یک میلیون و پانصد و شصت و سه هزار تومان یعنی حداقل حقوق . 700 تومان شد یک میلیون و پانصد و شصت و سه هزار تومان.

 خب دانشجو حقوقش را قطع کردید . به او بگویید  استخدامت نمی کنیم. به او بگویید انتخابت به درد نمی خورد. استادت هم به  درد  نمی خورد. اینجا مدرسه است. تحقیرش می کنید.

 معلوم است آن قدر در آزمون شرکت می کنند که همه آن هایی که در آزمون شرکت می کنند را مجبورید انتخابشان کنید.  چون این نگاه به دانشگاه فرهنگیان آن اعلام تعداد عدد و رقم تعداد کسانی که استخدام شده اند ، آن مدارسی که در واقع  تحویل دادند.

در طول 6 سال گذشته ، وقتی آقای دکتر روحانی به عنوان رییس جمهور ، برنامه ششم را به مجلس اعلام کردند ، فقط یک جمله از آموزش و پرورش در برنامه ششم بود. فقط یک جمله و آن هم این بود :

سعی کنید مدارس را واگذار کنید !

 همین یک جمله ! مدارس را واگذار کنید.

ولی امروز در برنامه ششم که ما نوشتیم در مجلس در طول 11 برنامه که 5 تا قبل از انقلاب نوشته شده و 6 تا بعد از انقلاب . همه آن ها را جمع کنیم روی هم 50 درصد آنچه ما برای آموزش و پرورش نوشتیم ، در این برنامه نیست !

 آنقدر برنامه قوی نوشته شده است. بودجه امسال هم راحت ، آقای دکتر عارف که بودجه را اعلام کردند ، برای اولین بار بود که فریاد زدم سرش در مجلس. علی رغم میلم. آخر ! چه کار دارید می کنید شما ؟ هر سال 5 درصد یا 10 درصد آموزش و پرورش را واگذار کنیم. هر سال 10 درصد  واگذار کنیم. یعنی 10 سال دیگر ما یک مدرسه دولتی هم نداشته باشیم. همه را حذف کردیم.

من از بس اینها قانون را دور می زنند، در برنامه  ششم ، چهار جا نوشتیم که واگذاری به استثنای آموزش و پرورش و مدرسه . چهار جا . گفتند : چرا 4 جا؟!

برای اینکه این دولت و اینهایی که من می شناسم ،می گوید یک جا واو را گذاشته پس می شود واگذار کرد .. چهار جا می نویسیم که اصلا امکان نباشد که این کار را بکند. این نگاه را ببینید امروز به آموزش و پرورش این است !

نگاه سیاسی سر جای خودش . نگاه های گوناگون سر جای خودش. نگاه سیاسی را همه را بگذاریم یک طرف ، آن نگاه بنیان کنی که امروز به آموزش و پرورش در این دو دولت وجود دارد متأسفانه ...

خدایا تو شاهد باش من سیاسی نمی گویم . من دولت را نمی گویم . نمی خواهم دولت را زیر سؤال ببرم. اینها فقط دارند واقعیت انکار ناپذیر خودشان را می گویند. من نمی گویم . خودشان دارند می گویند. یعنی شما امروز ....

سال گذشته آقای چهاربند آمدند ، کل سازماندهی کل کشور را با ایشان بازنگری کردیم.

 سال گذشته ، سال تحصیلی که الان هستیم ، 194 هزار نفر کمبود معلم دارند. برای این 194 هزار نفر چه کار کردند؟

معاونین  را برداشتند ، معاونینبهداشت را برداشتند. این طور جلو برود تا دو سال دیگر مدیران را هم بر می دارند !

( خنده حاضران )

ببینید می دانید مشکل ما کجاست ؟ مشکل ما اینجاست که کسی فکر می کند ، معاون مدرسه یعنی زیادی.

بابا ما اعتقادمان تخصصی این است. به تعدادی که معاون به مدرسه می دهیم ، درست مثل معلم سر کلاس فرستادن است به مدرسه .

 شما توانستید بر هدایت مدرسه افزایش دهید. توانستید آموزش و تعلیم و تربیت را جلو ببرید. نه اینکه معاون یک آدم بیکاری است ویا معاون پرورشی یک آدم بیکاری است. همه ی اینها کار دارند. کارشان تعریف شده است. متأسفانه اینها کاهش پیدا کرده اند. علاوه بر این در کشور ، یک نفر را باید پیدا کنیم که اینها را بررسی کند و من وقت شماها را واقعا ندارم. بررسی کند ، در طول این دو سه سال گذشته چند تا کلاس تعطیل شده است. چند تا مدرسه را در روستاها تعطیل کردند ؟

آقا !

 36 تا دانش آموز دارد ، نمی شود. 33 تا دارد نمی شود . 34 تا دارد نمی شود. یعنی بدهید روستاهای بغل دست. دخترا بروند آن روستا . پسرها بروند آن روستا. آن ها هم نمی روند . بی سواد می مانند.

ما یک زمان با یک نفر دانش آموز کلاس تشکیل می دادیم در روستا . الان می گویند 25 نفر به بالا.

در متوسطه اول بیش ترین تعطیلی در کشور در این دو سه سال گذشته داشتیم. این را می گویم ، بعد شما بفرمایید. من این را مثال زدم. سال 1391 جزء سخت ترین موقع از نظر تحریم ها بود. آن وقت بود که هم امریکا مار ار تحریم کرده بود و هم اروپا. همه با هم شورای امنیت هم رفته بودیم. بودجه ی عملیاتی دولت 104 هزار میلیارد تومان بود. بودجه ی عملیاتی یعنی آنی که دیگر  خرج کردیم و تمام شده و حرف ندارد. یعنی مهر زدیم تمام شد امسال. از این 7 / 15  میلیارد تومانش بودجه ی آموزش و پرورش بود . یعنی حدود  5 / 15  درصد یا 6 / 15 درصد.

سال 1395 عملیاتی شد. بودجه ی عملیاتی دولت 283 هزار میلیارد تومان است. بودجه ی آموزش و پرورش عملیاتی اش 1 / 28   یعنی کمتر از 10 درصد. یعنی حدود 6 درصد بودجه ی آموزش و پرورش کاهش پیدا کرده است. حالا دوستان به ما می گویند ما 5 / 15  را کرده ایم 28 تا. پول را این گونه حساب نمی کنند. درصد باید بدهید. 5 / 15  درصد را کرده اید کمتر از 10 درصد. الانم که دارم با شما صحبت می کنم ، امسال قطعا 9 درصد با زور بشود. این آموزش و پرورش چگونه می خواهد مطالبات نداشته باشد؟ معلم ها را همه را فرستادند رفته اند. الان هم که دارم با شما صحبت می کنم ، 50 هزار نفر در دو سه سال گذشته ، بیش از50 هزار نفر معلمان خرید خدمات آموزشی را وارد کردند. الان رقم 50 هزار نفر ، قطعی است. 50 هزار نفر آدم را وارد کردند. نه آزمون گرفتند.

هر کسی ، هر کسی را خواسته آورده است. به همین راحتی ! 50 هزار نفر .

اینها فردا شخصشان ، حرفی ندارم ، حمایت هم می کنم ، به خودشان کاری ندارم. این 50 نفر ، فردا می آیند جلوی مجلس ، اینها می گویند ما معلم ارزان قیمت آوردیم. ما آمدیم آموزش و پرورش را به جای ماهی سه میلیون به معلم بدهیم ، با 400 تومان اداره می کنیم. این نگاه آموزش و پرورش ماست.

ما در خدمت شما هستیم.

سوالات تان را مطرح کنید .

والسلام علکیم و رحمه الله و برکاته

پیاده سازی و ویرایش : نرگس کارگری

ادامه دارد