صدای معلم :
لطفا خودتان را معرفی کنید؟
زمانخانی:
من داور زمان خانی اهل شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی و ساکن شبستر هستم. از سال 1353 به این منطقه جهت تدریس در مدارس راهنمایی آمدم .
صدای معلم:
شما از دانش سرای تربیت معلم فارغ التحصیل شدید؟
زمان خانی:
بله. در مقطع راهنمایی سال 1351.
صدای معلم:
چند سال در دانش سرا بودید؟
زمانخانی:
دو سال . فوق دیپلم گرفتم و به این منطقه برای پنج سال تدریس آمدم.
صدای معلم:
اولین محل خدمت شما کجا بود؟
زمانخانی:
در شندآباد و کوزه کنان . هفته ای دو روز در یک مدرسه و دو روز دیگر در یک مدرسه دیگر. پیاده می رفتم به کوزه کنان و در آنجا تدریس می کردم. از آن تاریخ تا به الآن در اینجا هستم و پانزده سال پیش بازنشسته شدم.
صدای معلم:
در شبستر بازنشسته شدید؟
زمانخانی:
بله. در شبستر بازنشسته شدم. در مدارس راهنمایی روستاهای شبستر تدریس کردم.
در اینجا انجمن ادبی شیخ محمود شبستری را بنیان گذاری کردم که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است . مدت بیست و هفت سال است که انجمن ادبی شیخ محمود شبستری را مدیریت می کنم. هم مجری گری و هم مدیریت به عهده من است.
صدای معلم:
فعالیت های این انجمن چیست؟
زمانخانی:
در حوزه فعالیت های ادبی و فرهنگی متمرکز شده است. بیشتر در روستاها و شهرها دنبال استعدادها می گردیم و بعد آنها را جلب انجمن ادبی می کنیم. هر ماه دو بار جلسه ادبی در آرامگاه شیخ محمود شبستری برگزار می کنیم. پانزدهم و سی ام هر ماه. در روزهای بیستم در اداره ی ارشاد با اعضای هیئت مدیره جلسه داریم. اعضای هیئت مدیره زیر نظر وزارت ارشاد تصمیمی گیری و هماهنگ می کنند و بعد اجرا می کنند.
در منطقه جشنواره های متعددی تشکیل دادیم. حتی جشنواره استانی تشکیل دادیم. در مورد مقاومت ،ایثار و شهادت چندین بار جشنواره استانی گذاشتیم. تمام شعرای استان آثار و اشعار خودشان را می فرستادند ، داوری می شد و کسانی که انتخاب می شدند آثارشان را قرائت می کردند.
در استان و سایت اداره کل شهرستان و استان به سراسر ایران پخش می شد. در جشنواره دیگر استان ها که به ما ابلاغ می شد نیز شرکت می کردیم. من یک بار درجشنواره شعر رضوی برنده شدم و مقام سوم را کسب کردم که در سطح بین المللی بود. چندین اثر به نام انجمن ادبی از جمله چکامه شماره یک که شماره دو و سه آن در دست چاپ است که مجموعه آثار سی و پنج تا چهل شاعر است. آنهایی که نمی توانند آثار خودشان را به چاپ برسانند یا از نظر مالی در مضیقه هستند یا آشنایی ندارند ؛ من آن ها را جمع آوری می کنم و در هر مجموعه بیش از سی تا چهل اثر چاپ می کنیم. بعد از آن آثار خودم را به چاپ رساندم.
تا الآن پانزده جلد کتاب نوشتم و ترجمه کردم.
صدای معلم:
شما فرمودید مسئول انجمن ادبی شیخ محمود شبستری هستید. آیا با اداره آموزش و پرورش در زمینه معرفی این شخصیت مهم فرهنگی ایران تعامل داشته اید؟
آیا مسئولان آموزش و پرورش چه در سطح منطقه و چه در سطح استان نگرش مثبتی به شخصیت شیخ محمود شبستری دارند یا نه ؟
تا جایی که من می دانم بعضی از این شخصیت های مذهبی ممکن است نگرش و یا ذهنیت چندان مثبتی نسبت به شخصیت یا اشعار شیخ محمود شبستری نداشته باشند.
آیا انجمن ادبی شما با اداره آموزش و پرورش و مدارس در زمینه ی معرفی و ترویج شخصیت فرهنگی شیخ محمود شبستری تعاملی دارد؟
زمانخانی:
من کارهای مهمی در زمینه معرفی شیخ محمود شبستری برنامه ریزی و انجام داده ام و چون اسم انجمن هم به اسم ایشان است و در مقبره شیخ محمود شبستری دفتر داریم ؛ شهرداری شبستر همکاری خیلی نزدیکی با ما دارند. یک سالن در اختیار ما گذاشتند .
هر پانزده روز جلسه ی عمومی داریم. از همه اقشار به آنجا می آیند . یک دفتر هم به ما داده اند. با آموزش و پرورش و با دانشگاه ها تماس داریم.
به عنوان نمونه ؛ اثری از علامه طباطبایی در مورد شیخ محمود شبستری پیدا کردم .
کتابی است به نام گلشن راز و این خیلی به ما کمک کرد. کتاب گلشن راز از زبان آیت الله علامه طباطبایی است. در قسمت مقدمه اش که از استاد شیخ محمود شبستری استفاده کرده است ؛ از مرات العارفین استفاده کرده و چنین می گوید :
« ای عزیز هر چند تقوا بیشتر آینه دل روشن گردد و آثار تجلیات کبریا و عظمت بیشتر تابد بر دل که ...و نشان دل شکسته آن باشد که چهار چیز بر او خوار باشد: دنیا، خلق، نفس و شیطان و قبر مندرس گشته قالب وجودی باشد که به سنت مصطفوی، محبت مرتضوی و ائمه هدی (ع) قیام داشته باشد... »
وقتی ما این را در اختیار آموزش و پرورش قرار دادیم و مسئولین این شهرستان همه بالاتفاق فهمیدند که آن نگاه منفی که نسبت به شیخ محمود شبستری داشتند آن گونه نبوده است.
صدای معلم:
پس قبلا نگاه منفی به شیخ محمود شبستری بوده است؟
زمانخانی:
بله ؛ قبلا بوده است.
صدای معلم:
شما فکر می کنید که دانش آموزانی که الآن در مدارس و در مقاطع مختلف در حال تحصیل هستند تا چه حد چهره های ماندگار در حوزه های فرهنگی به خصوص در این منطقه شیخ محمود شبستری را می شناسند؟
زمانخانی:
تا جایی که من می دانم بیشتر خانواده ها در شبستر اهل کتاب هستند ، اهل مطالعه واهل فرهنگ و ادب هستند . در خانه هایشان حتما در مورد دو چهره بسیار مهم این شهر که یکی شیخ محمود است و یکی میرزا علی معجز شبستری است خیلی حساس هستند . خیلی دوست دارند و خیلی علاقه مندند. آثارشان را می خوانند و از حفظ می کنند. به این دو افتخار می کنند که اینها از این شهرستان برخاسته اند ؛ از این جهت من مطمئنم که نگرش شان خیلی مثبت است و دوست دارند . حتی ما به آموزش و پرورش پیشنهاد دادیم که آن هفده سوالی که هروی از خراسان فرستاده و شیخ محمود به آنها جواب داده گلشن راز به وجود آمده در مدارس طرح کنند، در دیوارهای مدارس بنویسند، در شهر بنویسند.
اگر دیوار روبه روی آموزش و پرورش، دیوار میدان فوتبال شهرستان شبستر را ببینید تمام هفده سوال و جواب را با خط خوش نوشته اند. این اظهار علاقه شان را به ایشان نشان می دهد.
صدای معلم:
منظور شما این است که در مدارس شبستر اکثریت دانش آموزان شیخ محمود شبستری را می شناسند ؟
زمانخانی:
بله . دوست دارند و به آن فخر می کنند نه تنها شبستر بلکه در دنیا به آن افتخار می کنند. حتی مجسمه ایشان را در شبستر بنا کرده اند.
صدای معلم:
شما فرمودید سی سال معلمی کردید و پانزده سال است که بازنشسسته شده اید.
اشاره کردید که معلم فقید زنده یاد صمد بهرنگی معلم شما بوده است.
زمانخانی:
معلم معنوی من بوده است. او در آذرشهر تدریس می کرد و من در سراب درس می خواندم. یکی از نزدیک ترین دوستانش معلم ما بود به نام شهید حسن روزپیکر که همه گفته های او را به ما می گفت که در زمان شاه کشته شد. می گویند در آراز کشته شد، شنا بلد نبوده و غرق شد . حرف های زیادی می گویند.
صدای معلم:
آیا خاطره یا حکایتی در آن زمان در مورد صمد بهرنگی دارید که دست اول باشد و برای ما نقل کنید؟
زمانخانی:
ما در دبیرستان درس می خواندیم و از فعالیت هایشان شنیده بودیم که در تبریز جلسه دارند . معلمین در آنجا هم صحبت هستند و تصمیماتی می گیرند که چه مسائلی در مدارس آذربایجان شرقی بین معلمین و دانش آموزان مطرح شوند. آن ها معمولا با « فولکور » کار داشتند. آن طور که شنیده بودیم اینها معلمانی هستند که آداب و رسوم قدیم را می خواهند زنده کنند تا از بین نروند و اینها را می خواهند بین دانش آموزان بیاورند. به زبان مادری صحبت کنند و کتاب درسی به زبان مادری نوشته بشود تا فرهنگ خود را بشناسند. آداب و رسوم در روستاها نباید از بین برود. ما اینها را می شنیدیم به خصوص از دوستش روزپیکر که همنشین صمد بهرنگی بود و هر هفته برای تدریس به سراب می آمد و کتاب هایش را هم می آورد.
ادامه دارد
پیاده سازی و ویرایش : زهرا قاسم پور دیزجی
مصاحبه گر : علی پورسلیمان
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
زخود بیخود شدن را نیست هرکس
به سیمرغش نپرّد باز و کرکس.
خدایا یاری از تو در اکتشاف باطن چونان ظاهر.