" دخترم اولین روز مدرسه چطور بود؟
به گوسفنده آب دادن. بعد با چاقو وسط حیاط سرشو بریدن انداختن اون ور "
درست در آغاز سال تحصیلی و در دبستان دخترانه جديد التاسيس صادقين در قزوین گوسفندی در برابر چشمان صدها دانش آموز کودک سربریده می شود .
این حرکت موج بزرگی در شبکه های اجتماعی ایجاد می کند طوری که موجب واکنش وزارت آموزش و پرورش نیز می شود .
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در پرتال خود چنین می نویسد :
" در پي انتشار تصويري در فضاي مجازي با عنوان استقبال عجيب از كودكان در روز آغازين مدرسه، به استحضار مي رساند دبستان دخترانه جديدالتأسيس صادقين از جمله مدارس نوساز است كه در آغاز مهر ماه 96 در مركز استان به عنوان اولين مدرسه دخترانه دولتي با وجود تمامي مشكلات و تنگناهاي مالي افتتاح گرديده و از مدارس خيّرساز بوده كه باتوجه به اتمام ساخت مدرسه، خيّر و پيمانكار اين پروژه شخصاً تصميم به قرباني كردن داشته است.
شايان ذكر است؛ تذكرات لازم به منظور جلوگيري از اين گونه اقدامات در فضاي آموزشي داده شده است."
بر اساس این خبر ، وزارت آموزش و پرورش سعی کرده است تا در این مساله از خود کاملا سلب مسئولیت کرده و گناه را به گردن خیر و پیمانکار پروژه بیندازد .
حرکت افراد خیر در تاسیس یک واحد آموزشی قابل تقدیر و تشکر است اما پرسش این است که نقش مسئولان وزارت آموزش و پرورش و از همه مهم تر اولیا و مسئولان مدرسه در این میان چیست ؟
آیا قرار است دیگرانی که سر رشته ای در امر حساس آموزش و تعلیم و تربیت ندارند برای مدرسه راهبرد و خط مشی تعیین کنند ؟
آیا قبل از ارتکاب این عمل که مصداق واقعی ترویج " خشونت " است مسئولان آموزش و پرورش در مورد تبعات و عوارض این عمل با آن خیر و یا پیمانکار گفت و گو کرده اند تا او را نسبت عدم انجام آن " اقناع " نمایند ؟
اگر قصد خیر و پیمانکار از این کار عمل به یک " سنت " بوده است چرا باید این کار در برابر دیدگان صدها دانش آموز صورت بگیرد اگر واقعا قصد و نیت برای رضای خدا بوده است ؟
روزی نیست که اخبار خشونت در جامعه و در همین آموزش و پرورش منتشر نشود .
مردم برای تماشای مراسم اعدام قاتل " آتنا " صف می بندند و صدها دوربین از آن عکس و فیلم می گیرند ...
اکنون و درست در زمان آغاز سال تحصیلی این کار انجام می شود .
پس وقتی که معلم بروجردی ؛ « محسن خشخاشی » در زمان تدریس و در کلاس اش توسط دانش آموزش با چاقو مورد حمله قرار می گیرد و کشته می شود خیلی نباید تعجب کنیم !
" هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت "
چندی پیش سخنگوی قوه قضاییه از ترکیب " قتل های فجیع " نام برد .
حال پرسش این است که سهم آموزش و پرورش و مدرسه از این " خشونت عریان " چیست ؟
آیا تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش مطالعه ای در مورد " خشونت های کلامی و غیرکلامی " رایج در مدارس داشته اند ؟
تنها حرکتی که پس از آن حرکت در دبستان صورت گرفت این بود که " تذكرات لازم به منظور جلوگيري از اين گونه اقدامات در فضاي آموزشي داده شده است "
در دی ماه سال 94 نیز مراسم آتش زدن عروسک در یک مدرسه ابتدایی دخترانه در تهران انجام شد . ( این جا )
آن موقع نوشتم ( این جا ) :
" پرسش هایی در این زمینه مطرح است که به برخی از آن ها اشاره می شود :
1 -آیا هدف این معلم و نیز سایر معلمان هم فکر این فرد تغییر رفتار مطلوب در دانش آموزان است ؟
آیا معلمان این گونه می خواهند خود را به عنوان " الگوی رفتاری " در میان دانش آموزان و جامعه مطرح کنند ؟ احتمالا برخی از معلمان برای نشان دادن و اثبات اقتدار خود و ایجاد رعب و ترس و مجبور کردن دانش آموزان به حرف شنوی مبادرت به این گونه اعمال می کنند .
آیا این گونه معلمان به عوارض و پیامدهای عمل خود و به تنفر و یا کینه ای که در فکر و ذهن دانش آموزان از این عمل شکل می گیرد و در آینده قضاوت و نگرش آنان را می سازد اندکی تامل و تفکر کرده اند ؟
معلمی که در برابر خشونت عریان سکوت می کند و با پوپولیسم غالب در جامعه همراهی می کند اصولا معلم نیست و صلاحیت کار معلمی را ندارد آیا احتمالا برای مبارزه با تهاجم فرهنگی و یا استحاله فرهنگی بهتر نیست از روش های اقناعی و گفت و گو استفاده شود تا دانش آموزان بر پایه خرد و طرح " اندیشه برتر " به نتیجه مطلوب هدایت شوند ؟
واقعا جامعه فرهنگیان و معلمان کشور برای متوقف کردن قطار خشونت در جامعه که ریشه اصلی آن در آموزش و فرآیند اصلی نهفته است اندیشیده اند و این که رسالتی بزرگ و وظیفه ای بی بدیل در برابر خود و جامعه دارند ؟
2- در سوی دیگر مخاطب اصلی مسئولان وزارت آموزش و پرورش در رده های مختلف آن هستند .
* مسئولان ما غیر از صدور بخشنامه های تکراری و بعضا بی محتوا و یا کم اثر چه تدابیر دیگری برای حل مساله اندیشیده اند ؟ به عنوان مثال ؛ آنان در آموزش های ضمن خدمت معلمان چقدر این گونه مسائل را دیده اند و برای آن برنامه ریزی کرده اند ؟
*داشتن تعادل در رفتار ، متعادل بودن شخصیت و اخلاق و مهم تر از آن مجهز بودن فرد به فن گفت و گو و استدلال چه میزان از فاکتورهای اصلی و تعیین کننده را در هسته ها و هیات های گزینش برای انتخاب معلمان تشکیل می دهد ؟
*آیا اصولا در دانشگاه فرهنگیان و در فرآیند تربیت و آموزش معلمان به این گونه عوامل توجهی می شود ؟
*سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش برای طرح این مساله که موضوع روز جامعه است چه برنامه ای تدارک دیده است ... "
متاسفانه واکنش وزارت آموزش و پرورش در این مساله " سکوت " بود !
در جریان دستورالعمل "جذب دانشجو معلمان و شرایط و ضوابط استخدامی از نظر پزشکی و سلامت جسمی، روحی و روانی " که با غوغا و سر و صدا از سوی برخی رسانه ها مطرح شد انگار مشکل ما در آموزش و پرورش و جذب آن موضوعاتی مانند " لهجه غلیظ " و یا بند مربوط به بیماریهای زنان و برخی نقایص مانند نابینایی بود !
افرادی که به عنوان " معلم " وارد دستگاه مهم " تعلیم و تربیت " می شوند باید به معنای کامل " حرفه ای " باشند .
معلمی که در برابر خشونت عریان سکوت می کند و با پوپولیسم غالب در جامعه همراهی می کند اصولا معلم نیست و صلاحیت کار معلمی را ندارد !
به همین صورت مدیر کل آموزش و پرورش استان قزوین که در برابر این موضوعات سکوت می کند شایسته ادامه مدیریت نیست و باید عذرش خواسته شود .
بارها گفته ایم در آموزش ضمن خدمت به جای موضوعات تکراری ، غیرکاربردی و به دردنخور موضوعاتی باید گنجانده شوند که با ماهیت و اصول کار معلم ( حرفه ای ) سازگارند .
آموزش و پرورش نقش مهمی در فرآیند تغییر رفتار دارد و باید به صورت علمی و کارشناسی به آن نگریسته شود .
بسیاری از ناهنجاری های جامعه می توانند در محیط مدرسه در صورت مهیا بودن شرایط اصلاح و تعدیل شوند .
شهیندخت مولاوردی در مرایم بازگشایی مدارس از وجود ١٥میلیون پرونده قضایی در کشور نام می برد و تصریح می کند که ما رسالتمان را درست انجام ندادیم. ( این جا )
دادستان شیراز در خرداد ماه سال 94 اعلام کرد که فحاشی، توهین و ضرب و جرح نیز در شیراز در صدر پرونده های دستگاه قضایی است که باید در این خصوص چاره ای اندیشیده شود.
حجتالاسلام حسن مظفری، دادستان عمومی و انقلاب زنجان در شهریور ماه همان سال گفت که فحاشی و توهین به اشخاص در استان بیشترین آمار وقوع جرایم است.
رئیس کل دادگستری اصفهان درباره افزایش این جرایم در بین مردم می گوید: "افزایش میزان پرونده های توهین مردم به یکدیگر، در برخی شهرستان ها حتی از میزان جرایم مهمی مانند مواد مخدر و سرقت هم بیشتر شده است.
غلامرضا انصاری در گفت وگو با ایسنا تاکید می کند: "طی تیر و مرداد گذشته، 122 پرونده توهین به مقامات و ماموران رسمی در استان اصفهان تشکیل شده ، و البته آمار کلی وقوع جرم توهین در این ماه پنج هزار و 653 مورد بوده است...."
خشونت در جامعه نهادینه شده است و اگر چرخه خشونت متوقف نشود ارکان اساسی جامعه و امنیت آن را دچار چالش های اساسی و جدی خواهد کرد .
به کجا می رویم ....
نظرات بینندگان
ادای روشنکرا رو دراوردن
ازاین صحنه ها بدترش روهرروز بچه هامون می بینن حالاشمانگران سربریدن یه گوسفندشدین؟؟؟؟!!!
آقا / خانم غلامی
می توان قضیه را از منظر دیگری دید .
این که حساسیت جامعه که البته شما هم عضوی از آن هستید نسبت به این گونه مسائل که در کشورهای توسعه یافته و سالم یک " ناهنجاری " به شمار می آید کاهش پیدا کرده است نشان از بیمار بودن جامعه دارد .
زمانی که افراد جامعه مثل شما نسبت به وقوع مسائلی که " عادی سازی " شده اند سکوت کنند و بی تفاوت باشند قطعا که وضعیت بدتر خواهد شد !
آیا اگر شما معلم باشید و دانش آموزی و یا اولیاء آن ها به شما در برابر دیگران و در انظار عمومی حمله ور شوند و خشونت ورزی کنند با هم این قدر ساده و با علامت تعجب با موضوع برخورد خواهید کرد ؟!
پایدار باشید .
افراد روحیات مختلفی دارند و بسیاری از آنها تحمل دیدن این صحنه ها (صحنه کشتن گوسفند یا اعدام یک نفر) را ندارند، حتی بزرگسالان.
همکار محترم
1- قرار نیست هر چیزی در صورت اثبات درست بودن همه جا کاربرد و یا مصداق داشته باشد .
2- یکی از مشکلات جامعه ایران رها کردن " اصول " و غرق شدن در فرعیات و حاشیه هات و شاید یکی از دلایل پس رفت مستمر جامعه ما همین خصایص است .
قبل از اقدام به هر کاری حتی درست باید به عواقب و پیامدهای آن اندیشید .
" عقل " موهبتی بی بدیل برای " انسان " است که از طرف خدا به همه ارزانی شده است .
پایدار باشید .
بسیار زیبا نوشتید جناب پور سلیمان
قربانی کردن به ویژه در حضور کودکان بی شک ترویج خشونت است. ظاهرا خشونت در این جامعه نهادینه شده است.
دوست عزیز معلم
معمولا افراد ، دنیا و پدیده ها را از دریچه نیارها و مطالبات خویش می بینند اما ما سعی می کنیم که همه مسائل و جنبه های آن را ببینیم .
کمی پایین تر را هم نگاه کنید !
شما هم می توانید بنویسید .
تحصیلات وسیله ای برای کامل تر شدن و دنیا بهتر و کامل تر دیدن است .
پایدار باشید .
آقای شهاب
در همان یادداشت قبلی بارها به نقش صدا و سیما و سایر نهادهای فرهنگی اشاره کرده ام ، اما آیا همیشه قرار است فرافکنی کنیم ؟
خودمان و با اراده خودمان کار غلطی را انجام دهیم و بعد بگوییم ما تقصیری نداریم و مقصر فلانی است !
پس نقش اراده و اختیار به کجا می رود ؟
پایدار باشید .
تا زمانیکه این تحریفات رو داریم، خشونت کمتر نمیشه، که روز به روز شدیدتر خواهد سد.
دوست عزیز
متاسفانه آستانه حساسیت در جامعه ما خیلی تنزل کرده است .
خیلی وقت ها خیلی چیزها که به نظر ما کوچک می آیند اما تبعات اجتماعی مهم دارند ؛ ماست مالی می شوند ....
بازی کردن با روح و روان کودکان جرم کمی نیست .
قرار است این دانش آموزان آینده سازان فردای جامعه باشند .
در جوامع دیگر به خاطر یک سانحه هوایی بالاترین مقام اجرایی آن دستگاه استعفا می دهد .
در کشور کره جنوبی به خاطر یک مساله مالی رئیس جمهور را برکنار کرده و او را زندانی می کنند .
این برای انسجام اجتماعی فوق العاده خطرآفرین است ...
پایدار باشید .
همکار محترم
ممنونم .
هر معلولی علتی دارد .
وقتی خشونت در جامعه ما بیداد می کند باید به دنبال ریشه ها بود ...
پایدار باشید .
به نظر بنده قربانی کردن گوسفند در محیط آموزشی به احتمال اینکه خشونت زا باشد خیلی بهتر از قربانی کردن اخلاق توسط مسئولانی است که به دروغ وعده های توخالی به معلمان داده اند. آقای پورسلیمان عزیز الان درد وجشتناک جامعه ما قربانی شدن اخلاق با چاقوی برنده دروغ گویی است. با عادی شدن وعده های دروغ دادن (و از بین رفتن قبح دروغ گویی) مطمئن باشید کل جامعه قربانی خواهد شد. در دوران احمدی نژاداخلاق ضعیف شد اما در دوران روحانی اخلاق نفسهای آخرش را می کشد. فقط به وعده های نوبخت در این دوسال توجه کنید. موفق و پایدار باشید.
آقای علی
هر دو ناپسند هستند و غیر قابل اغماض .
اما قرار نیست همه مسائل ریز و درشت آموزش و پرورش به معلمان و مطالبات آنان ختم شود !
خشونت در جامعه و مدرسه یک پدیده چندبعدی است و نمی شود فقط در تحلیل آن به یک عامل اکتفا کرد .
پایدار باشید .
فرزندی متولد می شود مراسمات عروسی و عید قربان برای دفع بلا هرروزه در خانواده های ما این قربانی کردن انجام می شود خیلی دور از ذهن بچه ها نیست
همکار محترم اداری
برخی اوقات چیزهای غلط آن قدر تکرار می شوند که تصور می کنیم درست هستند .
تکرار هر پدیده ای الزاما به معنای درست بودن آن نیست و قابل اطمینان ترین و معتبرترین شاخص برای قضاوت در مورد درستی و یا نادرستی آن ، خرد فردی و جمعی است .
ضمنا یک پرسش از شما دارم :
رسم و سنت است که ایرانی ها ماشین نو که می خرند برای دفع بلا ( به قول شما ) موجود زنده ای را قربانی می کنند .
حال چگونه است که بیشترین آمار مرگ و میر تصادفات جاده ای در جهان متعلق به ایران است ؟
همین را لطفا پاسخ دهید .
پایدار باشید .
کارت به جایی کشیده که در تاثیر قربانی تشکیک می کنید .....
حالا شما جواب بدهید به قول خودتان
چرا در اروپا و غرب شما که به اصطلاح ودر ظهر جلوی چشم بچه ببعی ذبح نمی شود برای اینکه خشونت یاد نگیرند به زبان آمار خشن ترین جنایات در همانجا رقم زده می شود .؟؟؟؟؟خوب است بچه نبیند برای ترس وی نه چیز دیگر
کودک دیر یا زود می فهمد که به امر خدا وبه اسم خدا حیوانات حلال گوشت برای آنها و نیازمندی آنها ذبح می شود و این درس خداشناسی است ومی فهمد که اشرف مخلوقات است حیوانات برای انسان غذا می شوند بار می برند،استفاده های دیگر می دهند.
حالا روشنفکر عزیز
حتما غربی ها که متوحش ترین هستند، ذبح ببعی های ایران در انظار را در زمان کودکیشان در ایران دیده اند.اینطور نیست به خدا
چطور است عزای عمومی بگیریم .کمپین حمایت از ببعی راه بیندازیم.
مایه تاسف است این استدلال های آبکی!!!!!
آرزوی موفقیت برایتان دارم.باتشکر
همکار محترم
آقا / خانم معلم
جامعه ما عادت کرده است همواره دو قطبی فکر کند .
اگر این جا نباشی حتما آن جا هستی !
اگر سیاه نباشی حتما سفیدی !
این دیگر چه استدلالی است ؟
ینده در این یادداشت تاکید کرده ام و می گویم که عمل مسئولان واحد آموزشی مصداق بارز خشونت است و برای آن هم دلیل ارائه کرده ام و خواهان برخورد قاطع مسئولان شده ام .
( غرب و فلسفه آن هم قابل نقد است اما نباید در وادی " جزمیت و پوپولیسم " افتاد ... )
آیا شما خبر دارید که در سال 95 مطابق اظهار نظر رسمی مسئولان بیش از 26500 مورد کودک آزاری در ایران ثبت شده است و به اورزانس اجتماعی گزارش شده است ؟
خشونت غرب و شرق ندارد و در هر حالتی محکوم است .
بعید می دانم خداشناسی و آموزش آن به کودکان از مسیر " ذبح کردن " بگذرد !
به جای سیاسی کردن موضوع و برچسب زدن که از مصادیق عینی " خشونت کلامی " است باید دلیل و برهان ارائه کرد و دیگران را قانع کرد .
پایدار باشید .
خلط مبحث ممنوع...
سلام
قبلا عرض کردم ؛ " خشونت " یک پدیده چندبعدی و یا چند وجهی است .
نمی توان فقط یک عامل را " علت تامه " دانست اما دلایلی که شما و برخی دوستان اقامه می فرمایید به نوعی تحت الشعاع قرار دادن اصل موضوع و حتی تبرئه افراد دخیل در این ماجرای زشت و دهشت بار است .
باید قبول کرد که اصل حرکت اشتباه و غیر قابل دفاع است .
ماست مالی کردن شیوه بسیاری از مسئولان است و معلمان نباید وارد این مقوله شوند .
پایدار باشید .
همه چیز را به هم گره نزنید، اگر شما امروز راحت نفس می کشید و فرزندتان را با آسودگی خیال روانه مدرسه میکنید، به برکت خون چند صدهزار شهید، معلول، اسیر و جانبازانی است که از لذت ماندن در کنار خانواده گذشتند و برای دفاع از میهن عازم جبهه ها شدند و گرنه ما هم امروز مثل خیلی از کشورهای منطقه یا باید به سایر کشورها پناهنده می شدیم و یا در شهرهای خودمان با عناصر داعش درگیر میشدیم . اندکی در خلوت بیاندیشید.
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین
باتشکر و آرزوی قبولی طاعات وعبادات
اینقدر نگران روح لطیف دانش اموزان نباشید فعلا خودمان در مدارس امنیت جانی نداریم ،حتما مسلح سر کار بروید
همکار محترم
برای من واقعا باعث تعجب و ناسف است که چرا برخی از معلمان تحمل گفت و گو و شنیدن نظر مخالف را ندارند و مهم تر این که چرا به مسائل اجتماعی و عمومی نگاهی سطحی دارند ؟
دوست عزیز
وقتی که خشونت در جامعه مانند " ویروس " پراکنده شد دیگر صنف و طبقه نمی شناسند !
یک روز خشونت دانش آموز علیه معلم ، یک روز خشونت معلم علیه دانش آموز ، یک روز اولیا و....
باید عمقی تر دید ...
پایدار باشید .
خشونت در هر جا و هر شکلی اسیب زاست ولی کمی هم به فکر همکارانمان باشیم مخصوصا همکارانی که در دبیرستان تدریس میکنند،،موضوع ناراحت کننده برای من سکوت مسئولین و حتی خود معلمان در مقابل خشونت علیه همکارشان است .در حالی که اگر همین اتفاق ، برای یک دانش اموز می افتاد چقدر در رسانه ها به این موضوع می پرداختند ،حرف من تایید و ترویج خشونت بر علیه دانش اموز نیست اتفاقا من برای شما متاسفم که پیام مرا درست نخوانده و سریع ابراز تاسف کردید ،منظورم مظلومیت معلم و محیط نامناسب کاری است که برای هیچ فردی اهمیت ندارد
آقای سید
بنده نیز معلم هستم و در جریان این گونه خشونت ها بوده ام .
تاکید من بر پدیده " خشونت " و ریشه های آن است .
مشکل ما این است که با این پدیده زشت برخورد علی - معلولی نمی شود .
درست است که رسانه ها روی خشونت علیه معلمان ممکن است خیلی حساس نباشند اما نباید مقابله به مثل کرد و از کنار آن به راحتی گذشت ...
خبری که می فرمایید در صدای معلم منعکس شده است .
آیا شما ذبح کردن یک موجود زنده را در برابر کودکان تایید می کنید ؟
توجه کنید که بنده در این یادداشت به طور مشخص روی خشونت پروری علیه کودکان متمرکز شده ام .
در ماجرای قتل معلم فقید ، محسن خشخاشی نیز بیشترین کار و گزارش را صدای معلم انجام داد .
پایدار باشید .
نباید ابلاغ دستورالعملی در ارتباط با قوانین انضباطی برای دانش اموزان
نحوه رفتار اولیائ با معلم و حفط شان و شخصیت معلم در مدارس را نادیده بگیرد
وقتی قوانین مشخصی تدوین و به اطلاع اولیا و دانش اموزان برسد حریمها حفظ شده میزان خشونت در مدارس کاهش پیدا می کند
همکار محترم
قانون مندی به این معناست که در چارچوب نظر بدهیم و سخن بگوییم به ویژه آن که معلم هم باشید .
ضمنا نباید وارد حوزه شخصی افراد شد .
کلام باید قابل دفاع باشد .
پایدار باشید .
ای کاش ان پیام من را هم درسایت قرار میدادید تا خوانندگان قضاوت کنند نه شما یک طرفه حکم صادر کنید
چون من خظاب به شما نوشتم حذف کردید شما خودتان تحمل نقد ندارید حالا دم از .........
وقتی یک همکار بخاطر شکایات ازاداره ا.پ به سبب تخلف که در یشهر بانه توسط ریاست ان اداره اقای سلاحی و ...... پخش شده و در استان و وزارت ا.پ هم مطلع هستن از سال 90 تاکنون ادامه دارد و امسال در شهرستان سقز با همااهنگی ا.پ بانه ))))))))در سامانه شکایات وزارت مورد فحاشی و بی احترامی ریسس کارگزینی شهر ستان قرار میگیرد و در سایت شما اصل ماجرا و نامه به شما را مینویسد و بخاطر پخش در سایت صدای معلم مورد محاکمه و .... قرار گرفته و براش جلسه محاکمه برگزار میکنند
هیچ گونه اقدامی انجام نمی دهید و اصل نوشته من این بود بجای غصه خوردن یک قربانی بیایید به داد همکاری برسیم که قربانی سایت شما شده و هیچ دفاعی ازش نکردید چون سایت شما برای پارتی بازی یک عده است
همکار محترم
1-نخستین پیشنهاد من به شما به عنوان یک برادر کوچک آن است که قبل از انتشار نظر خود اول یک بار متن خود را با دقت بخوانید و عجله نکنید .
2- از کدام نامه صحبت می کنید ؟
موضوع نامه چه بوده است و ارتباط آن با صدای معلم چیست ؟
3- به خاطر چه چیزی مورد محاکمه قرار گرفته است ؟
4- این مساله چه زمانی اتفاق افتاده است و چرا الان می گویید ؟
چرا همان موقع به صدای معلم اطلاع ندادید ؟
فکر نمی کنم قضاوت شما مبنای درستی داشته باشد .
با این حال اگر از شما و یا همکار محترم تان حقی ضایع شده است ؛ صدای معلم آماده است ضمن انعکاس آن از مسئولان مربوطه توضیح بخواهد .
پایدار باشید .
2- بزرگوار من به سایت شما با یک دید دیگر نگاه کردم و به همکارانم معرفی کردم اما دریغ و تاسف برای خودم و شعورم که به جامعه معلمان اعتمادی نیست و .....................
در قسمت نامه های ارسالی را ببینید چند بار و از چند سال قبل و امسال دادشان رااز شما خواستن و .....
در کانال تلگرام سایت شما هم نوشته شده امامسئول پرورشی شهرستان به ایشان تذکر و 5 شنبه تاریخ 7/6 جلسه محاکمه و .... تشکیل میدهند که چرا در این سایت اطلاعات و وضعیت را نوشتی و ......
در سایت من برای خانم مینو امامی یک کامنت نوشتم و فرمودند با شما مطرح کنم اما ................
در هر حال تشکر و سپاس
حالا فهمیدم چرا معلمان هیچ وقت به هم اعتماد ندارن و ....
بیماری روحی بالای 50 درصد جامعه ی امروز ما محرز است.
اما بیداد اینجاست که یک معلم باید ازسلامت روحی برخوردار باشد .
آنچه یافت مینشود آنم آرزوست .
نگاهی به گزینش معلم در سالهای پس از پنجاه وهفت وملاکها ومعیار ها ،
همه مبین سیاهی و خشونت و بزهکاری و......در آینده بود اما شد .
امروز اگر میبینیم نسل تربیت شده بعد انقلاب دینداری قبل از انقلاب را به قهقرا برده اند ،باید شرمنده از معیارهای انتخاب معلم در دهه های شصت وهفتاد بود