در خبرها آمده ربکا پیترسون (Rebecka Peterson)، برنده جایزه ملی تاج معلمی (بهترین معلم) در آمریکا شده و طی مراسمی رئیسجمهور ایالاتمتحده از او قدردانی کرده است. به مناسب ایرانیالاصل بودن این بانوی گرانقدر و جایگاه ویژهای که به آن دستیافته، بد نیست نگاهی به تجربه او بی اندازیم.
او در سخنرانی اخیر خود به زیبایی چنین میگوید: «میدانم که من انتخاب نشدم چون بهترین معلم هستم؛ چیزی به نام بهترین معلم وجود ندارد، راههای بی نهایتی وجود دارد که میتوان بهعنوان یک معلم بسیار مؤثر بود؛ اما من بسیار سپاسگزارم که توانستم داستانم را به اشتراک بگذارم، و امیدوارم بتوانم امسال بهعنوان یک آینه عمل کنم و معلمان با بخشی از من، داستانم و بخشی از کلاس درس من آشنا شوند.»
از شاخصههای جالب توجه ربکا در کلاسهایش، به اشتراک گذاشتن داستانهای شخصی خود است . جایی دیدم یکی از همکارانش در توصیف او نوشته بود :
« ربکا دانشآموزان را به زندگی خودش راه میدهد. »
نکته جالب توجه و منحصر به فرد او اینجاست که دانشآموزانش را بهعنوان شهروند به رسمیت میشناسد چیزی که در قالبهای سنتی روابط معلم و دانشآموز نمیگنجد . او میگوید در کلاسهایش داستان مهاجرت خود را بازگو میکند و در جلسات جداگانه با دانشآموزانش داستانهای آنها را میشنوند . معتقد است این کار منجر به ایجاد اعتماد میشود و مهربانی تولید میکند .
پیترسون میگوید وقتی خودم را برای دانشآموزانم فاش کردم و تجربیات آنها را شنیدم: «کلاس به شکل دیگری جریان پیدا کرد؛ صلح، آرامش و اعتماد در اتاق رسوخ کرد، ما به هم تعلق داشتیم...».
از نکات متمایز کلاس ربکا تمرکز بر یافتن چیزهای خوب است . جایی خواندم که ربکا خودش را آدم نیمهخالی لیوان معرفی کرده بود، او برای جدا شدن از آسیبهای این نگرش خود را به دیدن و یافتن چیزهای خوب زندگی عادت داده بود و این را به کلاس درس خود نیز آورده بود.
شعاری که زندگی او را تغییر داده بود این است : « هر روز ممکن است خوب نباشد، اما یک چیز خوب در هر روز وجود دارد » .
او سالها در وبلاگ اشتراکی « یک چیز خوب » نگارش کرده و بیش از 1400 پست از موفقیتها و شادیهای کلاسش را ثبت کرده ؛ همچنین در مدت معلمی خود به سراسر ایالت اوکلاهاما سفر کرده و تجربه معلمان دیگر را هم مستند نموده است.
دیدگاه پیترسون در مورد معلمی و تدریس هم منحصر به فرد است . او در مصاحبهای از همکارانش هم بهعنوان یک معلم و هم بهعنوان یک والد تشکر میکند که به او یادآوری کردند که : « چیزی به نام فرزند دیگران وجود ندارد » .
ربکا که معلم ریاضی است میگوید: « تدریس یک اثر موجی مداوم است، و شما هرگز نمیدانید مسیر چه کسی را تغییر خواهید داد و سپس (بهوسیله او) مسیر چه کسانی را تغییر خواهید داد» .
میانگین قبولی دانشآموزان او 47 درصد از میانگین ملی بالاتر است و جالب است که 11 دانشآموز او هم اکنون معلم ریاضی هستند و این نشان میدهد درسی با ویژگیهای ریاضی را او چگونه جذاب، اثربخش و دلپذیر کرده است.
ربکا پیترسون یک معلم است که با فراغ بال تماموقت، انرژی و فکر خود را صرف شناخت دانشآموزانش، ثبت تجربیات خود، سفر کردن برای یادگیری و به اشتراکگذاری کرده است . او یاد گرفته و به دانشآموزان خود یاد داده تا نیمهپر لیوان را پیدا کنند و به زندگی عشق بورزند .
جلسه قدردانی از او به عنوان معلم برتر آمریکا توسط رئیسجمهور و پوشش رسانهها نشان از جایگاه ویژه معلمی و شأن حرفهای این جایگاه دارد.
با آرزوی روزی که معلمانی چون او که در کشورمان کم هم نیستند در ایران زمین فرصت شکوفایی بیابند و معلم و معلمی در جایگاه واقعی خود باشد.
***
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا :
« جیل همیشه به من یادآوری می کند که تدریس تنها یک کار نیست ، بلکه همه وجود شماست .
پس من می خواهم به تمام معلمانی که امروز این جا حضور دارند و همچنین به همه معلم های سراسر کشور بگویم : متشکرم ، متشکرم ، متشکرم و بر آن تاکید دارم . »
ربکا پیترسون معلم ایرانی - سوئدی که از 20 سالگی شهروند آمریکا شده است و بهترین معلم سال آمریکا :
« من به این خاطر تدریس می کنم که این کار برای من فرصتی فراهم می کند که به واسطه ی آن می توانم رویای آمریکایی را به نسل بعد انتقال دهم .
معلمان !
شما حافظ دموکراسی ما هستید .
شما فضایی را پدید می آورید که بر این تاکید دارد که ما به یکدیگر تعلق داریم .
« صدای معلم » این موفقیت بزرگ را به بانو ربکا پیترسون تبریک و شادباش می گوید .
« صدای معلم » امیدوار است که معلم ایرانی هم معرف و نگهبان ارزش های دموکراسی در جامعه باشد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
البته مقایسه درست نیست، چون وقتی برا یه کارت هدیه دویست هزارتومنی بعنوان روز معلم اینجا بهت منت گذاشته بشه.
بررسی اینکه در کشورهای دیگر چگونه با معلم ها برخورد می کنند بسیار عالی است
اما افتخار به موفقیت او برایم قابل هضم نیست. این فرد که هیچ نام نشانی از ایرانیت ندارد چگونه نماینده مردم ایران است
و این موفقیت های ظاهری دهان پر کن هم نمی تواند عقده های حقارت یک فرد از یک کشور عقب مانده را فرونشاند
اگر ما یک آموزش و و پرورش موفق و ملتی موفق بودیم آیا به این موارد توجه می کردیم؟
ما لازم است نگاهی به خود بیندازیم و افتخارات خود را در قالب یک ملت در داخل یک سرزمین شکل دهیم مانند سخت کوشی، ایرانی بودن از نظر فرهنگ و ...