آموزش و پرورش به عنوان يك نظام و نهاد اجتماعي پويا داراي كاركردهايي مانند رشد شخصي، جامعه پذيري دانش آموزان، نظارت اجتماعي، يگانگي اجتماعي، پرورش سياسي، نظم اجتماعي، نوسازي جامعه، پرورش نيروهاي متخصص و خلاق، تحرك طبقاتي و مواردي از اين قبيل مي باشد. تامل بر هر كدام از كاركردهاي فوق دلالت بر اهميت و نقش بي بديل و ممتاز آموزش و پرورش در مقايسه با ساير نهادها و سيستم هاي اجتماعي مي باشد. مساله فوق و اهميت آن تا حدي ست كه هر گروه سياسي و اجتماعي، حساس به سرمايه گذاري در آموزش و پرورش بوده و خواهد بود.
بهترين و اقتصادي ترين طريق جهت شكل دادن و تقويت زمينه هاي آزادي و مردم سالاري، آموزش و پرورش می باشد جريان اصلاح طلبي در ايران كه عمدتا با شعارهاي جامعه مدني، قانون مداري، مردم سالاري ديني، آزادي، عقلانيت گرايي، دوري از تحجر، تخصص گرايي، شايسته سالاري، به رسميت شناختن حقوق اقليت ها و گروه ها شكل گرفته و به مردم معرفي شده است؛ همواره در ترازوي نقد و بوته ارزيابي بر اساس شعارها و اهداف فوق مورد سنجش و ارزشيابي قرار خواهد گرفت.
در كنار توجه به موارد فوق، حال سوال اين است كه اصلاح طلبان ايران تا چه حد به حساسيت هاي مرتبط با آموزش و پرورش و اركان و نيز گزاره هاي آن در راستاي اهداف و شعارهاي اصلاح طلبي توجه كرده اند؟
در بحث اركان يك نظام برنامه ريزي آموزشي و درسي مي توان به عناصري چون اهداف، محتوا، راهبردهاي يادهي – يادگيري، زمان، ارزشيابي، مديريت آموزشي بخصوص معلمان اشاره كرد كه در ادامه بحث به چند مورد از اركان مورد اشاره دقت شده و سطح توجه اصلاح طلبان به عناصر فوق مورد تامل قرار مي گيرد.
قبل از رحلت بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، اصلاح طلبان كنوني عمدتا در قالب نيروهاي خط امامي بر مسند قدرت قرار داشتند و از سال 1376 با عنوان اصلاح طلبان، هشت سال بر قوه مجريه و چهار سال بر قوه مقننه و از سال 1392 همزمان با رياست جمهوري آقاي حسن روحاني به شكل هاي مختلف در دستگاه هاي اجرايي و قانونگذاري صاحب قدرت و نفوذ بوده اند.
در دوره اصلاحات در سايه شخصيت كاريزماي رئيس دولت اصلاحات، اقدامات قابل توجهي مانند افزايش حقوق و بهبود وضعيت معيشتي فرهنگيان؛ در نظر گرفتن پاداش پايان كار؛ جدي گرفتن دوره هاي آموزش ضمن خدمت معلمان؛ تغيير در ماهيت و محتواي امور تربيتي؛ استقرار دروس پرورشي مانند آشنايي با قوانين اجتماعي، بهداشت محيط و خانواده، مهارت هاي زندگي، مباني تربيت بدني؛ انتخابي بودن مديران مدارس انجام پذيرفت؛ اما آنچه كه در اين دوره بيشتر مورد توجه قرار نگرفت؛ تدوين فلسفه آموزش و پرورش در راستاي گفتمان عقلانيت محور مبتني بر جامعه مدني بود تا اركان تعليم و تربيت در راستاي آن فلسفه، هدايت و جهت گيري شود و باز مساله ديگر كه در دوره مورد نظر به عنوان مانع اصلي شعار اصلاح طلبي دولت مطرح بود؛ بدنه غالب مديران اصول گراي آموزش و پرورش بود كه اعتقادي واقعي به شعارهاي دولت نداشتند و حتي به صورت علني نسبت به اهداف و برنامه هاي دولت ابراز مخالفت مي كردند و كسي را ياراي مقابه با اين مديران نبود و مساله حراست ها هم بسيار جدي بود كه اقدامات چشمگيري در جهت حل اين معضل انجام نپذيرفت.
در شرايط كنوني هر چند كه اصلاح طلبان به صورت مستقيم صاحب قوه مجريه نيستند؛ اما به صورت هاي مختلف در پست هاي كليدي حضور دارند و قسمت عمده اي از مجلس نيز در اختيار اصلاح طلبان است.
بايد اذعان نمود كه اصلاح طلبان در شرايط جاري به صورت آگاهانه و يا ناآگاهانه آموزش و پرورش را رها كرده و تمركز خاص و حرفه اي روي گزاره هاي آموزش و پرورش ندارند. اندكي تامل مشخص مي سازد كه شرايط آموزش و پرورش با شرايط دولت آقاي احمدي نژاد زياد فرق نكرده و در برخي موارد هم بدتر شده است كه در ذيل به چند نمونه اشاره مي شود:
1. در محتواي جلسات شوراي اصلاح طلبان كشور، استان ها و شهرها، تا چه حد به مسايل آموزش و پرورش مانند مديريت ها، محتواي كتب، روش هاي ياددهي – يادگيري، اقتصاد آموزش و پرورش، مشكلات و چالش هاي آموزش و پرورش، مسايل انگيزشي معلمان و دانش آموزان و نيز وضعيت معيشتي معلمان توجه شده است؟ اگر محتواي اين جلسات بررسي شود مشخص خواهد شد كه مسايل آموزش و پرورش مورد توجه اصلاح طلبان به صورت جدي قرار نگرفته است و اگر در برخي جاها هم مورد توجه واقع شده بسيار كمتر بوده است و اين در حالي است كه اصول گراها نسبت به بسياري از عناصر آموزش و پرورش حساس بوده و براي آن ها برنامه ريزي كرده اند.
2. در انتخابات شهردار توسط شوراي شهر در اكثر شهرها به خصوص كلانشهرها، جلسات متعددي و پرحاشيه اي توسط گروه هاي مختلف سياسي به اصلاح طلبان در شرايط جاري به صورت آگاهانه و يا ناآگاهانه آموزش و پرورش را رها كرده و تمركز خاص و حرفه اي روي گزاره هاي آموزش و پرورش ندارندخصوص اصلاح طلبان و اعتداليون با شوراهاي شهر انجام پذيرفته است كه حتي در شهر تبريز عليرغم انجام جلسات مكرر، تاكنون شهرداري بر مدار انتخاب قرار نگرفته است. حال سوال از تمام گروه هاي سياسي به خصوص اصلاح طلبان اين است كه آيا مانند انتخاب شهردار به مسايل آموزش و پرورش حساس هستند و آيا تمايل دارند چندين جلسه در مورد امور آموزش و پرورش وارد بحث و نشست و گفت و گو شوند؟
3. آيا اصلاح طلبان متوجه نشده اند كه مهمترين مجراي تحقق اهداف و شعارهاي اصلاح طلبي، آموزش و پرورش و دانش آموزان هستند؛ چرا كه دانش آموزان متفكر مجهز به روش و بينش علمي بهتر مي توانند زمينه شكل گيري و تعميق جامعه مدني را فراهم كنند.
4. دير زماني است كه يكي از مهمترين چالش هاي جامعه ايراني، دموكراسي و آزادي هاي مدني است. درست است كه ادبيات گفت و گويي اصلاح طلبان همواره مزين به مفاهيمي چون آزادي و مردم سالاري است؛ اما بايد دقت كنند كه بهترين و اقتصادي ترين طريق جهت شكل دادن و تقويت زمينه هاي آزادي و مردم سالاري، آموزش و پرورش می باشد؛ چرا كه مدارس به عنوان نمونه كوچكي از جامعه بهتر و سهل تر مي توانند دانش آموزاني با روحيه تساهل و تسامح همراه با رفتارهاي شهروندي را پرورش دهند.
5. اگر همواره در سخنراني ها و بحث هاي اصلاح طلبانه، تعصب و خشونت ها نكوهش مي شود و مطلق و كج انديشي ها مذمت مي گردد؛ پس چرا چاره و درمان اين مشكل در كلاس هاي درس جست و جو نمي شود ؟
بنابراين بايد دقت شود كه زمينه شكل دهي به اهداف اصلاح طلبي در گام اول آموزش و پرورش مي باشد؛ چرا كه از طريق استقرار يك فلسفه آموزش و پرورش پيشرو، جذب و آموزش معلمان فكور، تدوين برنامه هاي درسي تفكر محور، به كارگيري روش هاي ياددهي – يادگيري فعال، استفاده از رويكردهاي ارزشيابي و سنجشي فرايند و هدف محور، بكارگيري نيروهاي خلاق و حرفه اي در مديريت ها و غني ساختن برنامه هاي تربيتي بهتر مي توان به آينده اصلاح طلبي در جامعه اميدوار شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اصلاح طلب، اصولگرا، اعتدالی و... دیگه ای چه صیغه ایه..؟!
این ها همه اش بازی موش و گربه است تا بنده و جناب عالی، مشغول تماشای این خیمه شب بازی گشته و ژن های خوب هم برای خودشان و حلقه اطرافیانشان حقوق های نجومی وضع کرده و هر چه بیشتر به انباشتن این چرک کف دست لعنتی مبادرت ورزند..!؟