در روزهای اخیر مطالبی پیرامون ناکارآمدی و لزوم تغییر رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مطرح شده است. با توجه به اینکه برنامه درسی و آموزشی نقشي تعيين كننده برای ایجاد تحول در آموزش و پرورش دارد، در این نوشتار تلاش می شود به موضوع از منظری متفاوت پرداخته شود.
سالهای متمادی است که رهبری نظام و مسئولان عالی رتبه کشور، صاحب نظران و کارشناسان، به صورگوناگون به کاستی های نظام برنامه درسی اشاره کرده و می کنند.
بااین وصف این پرسش می تواند مطرح شود که با وجود بی بهره بودن رئیس کنونی سازمان از دانش و تخصص مرتبط و وجود نارضایتی گسترده از عملکرد ناموفق و ضعیف فعالیتهاي سازمان با وجود صرف منابع فراوان، راز تغییر نیافتن وی پس از سپری شدن دوره مدیریت در سه دولت ساله چیست موضوع مداری با رویکرد انتقال معلومات، کتاب محوری، برنامه درسی یکسان و بی توجه به تفاوتهای فردی و روان شناختی دانش آموزان، نبود نظریه مشخص و مناسب در حوزه برنامه درسی، مقاوم در برابر نفوذ معلم، کاملاً متمرکز و بدون انعطاف، برنامه درسی رسمی جدا از آموزش های غیررسمی و حتی در تضاد با آموزشهای خانه، جامعه و رسانه، غیر منعطف در مقابل نوآوری های آموزشی، فناوریهای اطلاعاتی، ارتباطی، رویکردهای تلفیقی و میان رشته ای، پاسخگو نبودن به نیازها و انتظارات جامعه، خانواده، ملی و جهانی در عین آرمان گرایی و مقاصد غیر قابل دسترسی، محافظه کار و مبتنی برحفظ وضع موجود، کم توجه به جنبه های عملی و فن آموزی از جمله عوارض مبتلا به نظام برنامه ریزی درسی و آموزشی می باشد که سالهای طولانی همچنان اصلاح نا شده باقی مانده است و نشانه ای نیز وجود ندارد که دلالت بر آغاز دوره تغییر در کوتاه و حتی میان مدت داشته باشد.
بی درنگ نقش مدیریت در سکون و رکود نظام برنامه ریزی درسی قابل چشم پوشی نیست.
بهرام محمدیان بيش از یک دهه است که مسند ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را اشغال کرده و لذا از فرصت کافی برای ایجاد تحول برخوردار بوده است. وی مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عرب از دانشگاه آزاد دارد و از تخصص مرتبط در حوزه برنامه ریزی درسی و آموزشی برخوردار نیست. محمدیان علاوه بر بی بهره بودن از تحصیلات آکادمیک مرتبط، اثری (کتاب یا مقاله منتشره) مرتبط با برنامه ریزی درسی و آموزشی نیز ندارد.
بنابراین بخشی از عدم توفیق وی در برآورده ساختن انتظارات مسئولان کلان کشور، نخبگان و مردم، به نبود تخصص و احاطه علمی وی بر قلمروی موضوعی حوزه تحت ریاست خود باز می گردد.
بااین وصف این پرسش می تواند مطرح شود که با وجود بی بهره بودن رئیس کنونی سازمان از دانش و تخصص مرتبط و وجود نارضایتی گسترده از عملکرد ناموفق و ضعیف فعالیتهاي سازمان با وجود صرف منابع فراوان، راز تغییر نیافتن وی پس از سپری شدن دوره مدیریت در سه دولت ساله چیست؟
پرسش مذکور زمانی بیشتر جلوه می کند که توجه داشته باشیم در طی دوره یادشده، چهار وزیر اعم از اصولگرا و اصلاح طلب، آمده و رفته اند، اما وی(که علاقه مند است خود را اصولگرا معرفی کند) را تغيير نداده اند.
به راستی دلیل ماندگاری وی چیست؟
در سطح حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش شایع است که وی از سوی مقام فرادولتی حمایت می شود و وزیر آموزش و پرورش قادر به تغییر او نیست. پر واضح است که چنین شایعه اي صحت ندارد و بر اساس اطلاعیه دفتر حفظ و نشر آثار مقام رهبری در مورخ 6 / 5 / 1396، رهبر انقلاب اسلامی با وجود اینکه « در خصوص برخی وزارتخانه ها مثل آموزش و پرورش، حساسیت هایی دارند، ... اما در انتخاب مسئولان این وزارتخانه ها ورود نمی کنند. با این وصف این احتمال وجود دارد که توهم "ممکن نبودن تغییر بهرام محمدیان» گریبان برخی از وزرای پیشین را نیز گرفته باشد.
به علاوه از آنجا که وزرای آموزش و پرورش پیوسته در معرض استیضاح (به ویژه وزرای وابسته به اردوگاه اصلاح طلب) بودند شاید چنین تصور می کردند که حفظ محمديان مترادف با برخورداری از مزایای رابطه نامبرده با آقایان حداد عادل و ولايتي و مظفر(به نظر مي رسد برخي آقايان كه به هر دليل به برخي نهادهاي دولتي تعلق خاطر دارند اما شرايط ، وقت و يا حوصله پرداختن به امور اجرائي را ندارند، فردي را به عنوان پيشكار خود در رأس آن نهاد گمارده و حفظ مي كنند تا او به عنوان نماينده خواسته هاي ايشان را تأمين كند) است که می تواند برای غلبه بر معضل همیشگی استیضاح، کارساز باشد. علاوه بر توهم احتمالی وزرا در خصوص نقش محمدیان در جلب حمایت اصولگرايان، این باور که حفظ او در مجموعه وزارتخانه، می تواند از پیوستن وی به جرگه (و به اصطلاح بازی کردن وی در زمین)مخالفان وزیر ممانعت کند، نیز چه بسا بي تأثير نبوده است.
بنابراين مهم ترين دليل باقي ماندن بهرام محمدیان در مسند رياست سازمان در طي دهه گذشته، کارکرد احتمالي وي به عنوان برقرار کننده ارتباط با اصولگراها برای بقای وزرا به ویژه در هنگامه استیضاح بوده است و بس.
در این میان بهرام محمدیان نیز برای ماندگاری خود ناگزیر از برعهده گرفتن و به عبارتی بهتر، حداقل تظاهر به ایفای چنین نقشی بوده است. در شرایطی بطحائی در شرایط کنونی به جای معاونی سیاسی، نیازمند معاونی کارآمد و تحول آفرین در حوزه برنامه ریزی درسی استکه فردي فاقد مشروعیت علمی و تخصصی برای ریاست در قلمروی مدیریتی خود باشد، ناچار خواهد بود خلاء مذکور را با استفاده از قابلیتهای جایگزین پوشش دهد که همانا ادعای صیانت از وزیر در برابر هجمه اصولگراها در معرکه استیضاح است.
بنابراین تحلیل کارکرد بهرام محمدیان برای وزیرآموزش و پرورش، به یک نتیجه رهنمون می شود که عبارت است از "عدم پاسخگوئی نسبت به عملکرد خود و اثر بخشی سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی در برابر وزیر".
به علاوه کارکرد سیاسی وی در وزارت آموزش و پرورش، موجب می شود تا بتواند اهداف، برنامه ها و سیاستهای اعلام شده از سوی وزیر را دنبال نکند. جلوگیری از تدوین زیرنظام برنامه درسی سند تحول بنیادین (با این ادعا که سند برنامه درس ملی جایگزین زیرنظام مربوطه است)، نمونه ای از به اصطلاح زدن ساز خود در برابر وزیر و شورای عالی آموزش و پرورش محسوب می شود.
در هر حال از منظر دانش مدیریت، عدم پاسخگویی رئیس سازمان و بی اعتنائی وی در برابر خواسته وزیر و شورایعالی، رکود فعالیتهای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی را در پی داشته، اثربخشی آن را تضعیف کرده و ناخشنودی خبرگان و عموم را رقم زده است.
اما جناب بطحایی در مراسم معارفه اش اظهار کرد که :
"تحول را با شتاب شروع خواهیم کرد".
به نظر مي رسد که او به لزوم تحول باور دارد و برای گام برداشتن در این مسیر مصمم است. او نمی خواهد چون اسلاف خود دچار روزمرگی شود و دیر یا زود با پایان یافتن دوره وزارتش، به عنوان وزیری بی خاصیت و کم اثر داوری و فراموش شود. بطحائی سودای دست یافتن به نامی نیک در نزد فرهنگیان (تصویری محبوب تر و کارآمدتر از نجفی) را دارد.
مضافا این که، رهبري نظام از وي توقع دارد تا فارغ التحصيلان نظام آموزش عمومي از ويژگيهاي دانائي ، ایمان، اعتمادبهنفس ، امیدواري، نشاط، روشنبیني و اراده برخوردار باشند و رئيس دولت نيز از او خواسته است تا در دوره وزارتش خروجی آموزش و پرورش متفاوت از گذشته باشد و انسانهایي با اخلاق، متدين، خلاق و سازگارتر با نیازمندی های جامعه تربیت شود.
او به خوبی می داند که تحول پرشتاب نیازمند تحول اساسی در نظام برنامه ریزی درسی بوده و این مهم با وجود بهرام محمدیان و امثال او دست نیافتنی است.
بطحائی به خود اجازه نخواهد داد تا آرمانهای مبتنی بر ایجاد تحول در آموزش و پرورش را با حفظ فردی ناکارآمد و برخوردار از کارکردی سیاسی و نه تخصصی، معامله کند. او هرگز به ناامیدی عمومي برای برخورداری از آموزشی با کیفیت و اثربخش و اتلاف منابع دولت و مردم رضایت نخواهد داد.
پس روي سخن با بطحائي است:
تحول در آموزش و پرورش را هرچه زودتر شروع كنيد كه خيلي زود دير مي شود.
همچنین بطحائی به واسطه برخورداری از مشی معتدل، روابط مناسبی با اصولگرایان دارد و لذا نیازی به خدمات بهرام محمدیان برای حفظ موقعیت ندارد و این به معنای نفی کارکرد ویژه وی در وزارت آموزش و پرورش است.
بطحائی در شرایط کنونی به جای معاونی سیاسی، نیازمند معاونی کارآمد و تحول آفرین در حوزه برنامه ریزی درسی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تا زمانی که در آ.پ از نظرات معلمان استفاده نشود ، مشکلات حل نخواهند شد . کسی که در سازمان پژوهش دارد کتاب برای ابتدایی می نویسد و حتی یک سال معلم دانش آموز ابتدایی نبوده ، قادر به درک مشکلاتی که بیان شد ، نیست .
اما این را می دانیم که لحنی این چنینی ریشه در گرایش های جناحی و سیاسی دارد، نه دلسوزی برای نظام و مردم.
«و اذا قلتم فاعدلوا ولوا کان ذی القربی» هنگام سخن گفتن حق و عدالت را در نظر بگیرید، گرچه در مورد نزدیکانتان باشد(قرآن کریم).
راضی شدی عامو؟
مطالب نوشته شده از طرف آقایی با اسم مستعار ابوذر غفاری چیزی جز کل گویی ناشی از حِقد و حسد نیست. قلم به مزدانی که اگر نگوئیم اجیر بیگانه هستند به جرات می توانیم بگوئیم برای انقلاب و ارزش های آن قلم نمی زنند. راقم
اگر کمترین آشنایی با این روحانی دلسوز داشت می فهمید ایشان بود که در برابر سند خفت بار 2030 ایستادگی کرد. ایشان بود که شهامت به خرج داد وکتابهای را در چارچوب سند تحول به روز رسانی کرد. البته سند تحول زیر نظام هایی دارد که تا همه هماهنگ نشوند، از برنامه ریزی و کتاب درسی به تنهایی کاری ساخته نیست.
خودتان بهتر می دانید، هرچه قلمی شد کتاب نیست. کپی پیست که هنر نیست!!!!!!!!!!!
ایشان یک تنه در مقابل هجوم حوزه به آموزش وپرورش درراستای تحولات محتوایی در تاریخ آموزش وپرورش مقابله کرد
این گونه مباحث اوج حسادت است
مگر روسای قبلی حداد. عالمی مرحوم علاقه مندان ندوید رشته تحصیلی آنان برنامه ریزی درسی. بود
ده سال پیش من تربیت معلم درس می خواندم ، یکی از مدرسان بسیار شاکی داشت ، از بس به دانشجویان کارهای بدون یادگیری می داد. این فرد را از تربیت معلم برداشتند و به سازمان پژوهش رفت و جزء مولفان کتاب شد .
اتفاقاً باید نوشت چرا حجت الاسلام دکتر محی الدین بهرام محمدیان دیگر برای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مناسب است ؟
نمی دانمچگونه متولیان این سایت صدای معلم, رویشان می شود نامه به آقای بطحایی را منتشر کنند و برای ایشان خط مشی سازی وتعیین تکلیف نمایند (البته بازرنگی تمام به اسم مخاطب )...مگر همگی مخالف آقای بطحایی نبودید!!!!!مگر آقای مومنی را زیر سئوال نمی بردید که چرا از آقای بطحایی حمایت کرده است
..چرا دکتر محمدیان مناسب زمان فانی و آشتیانی ودیگران بود اما مناسب آقای بطحایی نیست ؟؟؟؟؟؟؟
لطفاً در کار وزیرمحترم آموزش و پرورش دخالت بیجا نفرمائید !!!!! ایشان خودش بهتر از هرکسی می داند وزارتخانه را بچرخاند ......
به جای این کارها مشکلات را معکس کنید لطفاً!!!!راهکار بدهید برای پیشرفت و.....
موفق باشید ومنصور
بر خلاف کسی که شهامت نداشته و با اسم مستعار علیه مدیری از بخش های مهم وزارت آموزش و پرورش اظهار لحیه فرموده اند، بنده محمود شفق از فرهنگیان خراسان رضوی برخود فرض دانستم نکاتی را یادآوری نمایم.
شفاف تر اینکه سابقه آموزشی و اجرایی اینجانب در همه سطوح آموزشی و اداری و عضویت در شورای فناوری وزارت در زمان مرحوم علاقبندان به 27 سال می رسد و از نظر سیاسی هم در حمایت از دولت تدبیر و امید از طلیعه انتخابات 1392 تلاش هایی را حسب وظیفه انجام دادهام. امام صادق علیه السلام فرمودند «در قضاوت انصاف این است که خود را جای طرف مورد قضاوت بگذارید» . آقایی که خود را غفاری معرفی کرده در فضای غیر حقیقی (مجازی) پرسیده است:
چرا حجه الاسلام محی الدین بهرام محمدیان دیگر برای سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی مناسب نیست؟
بنده به سه ویژگی در ایشان اشاره می کنم و قضاوت را بر عهده ی مخاطبان ارجمند می گذارم:
دوست عزیز گفتمان مکتب و دیانت ما به ما آموخته است کار بلد بودن و کارگردان بودن مرجح است بر سلیقه های فردی و شخصی، کشتی را باید به ناخدایی سپرد که صلابت لازم وتجربه عبور کشتی از تلاطم گرداب ها را داشته باشد، به راستی به فرموده ریاست محترم جمهوری اسلامی جناب دکتر روحانی دوره آزمون و خطا گذشته است و کار را باید به کاردان و کاربلد آن سپرد. والسلام
سلام علیکم
از محبت و لطف شما متشکرم. اهانت که جواب ندارد، بهترین جواب " سلام" است، شبهه درباره مبانی انقلاب و اسلام باشد، جواب لازم است تا دیگران گرفتار نشوند، حالا توهین به بنده و امثال بنده، اگر باعث تشفی خاطر بعضی می شود، اجازه بدهید به آرامش برسند. اما اگر العیاذ بالله آنچه می گویند، حق باشد از درگاه باریتعالی ملتمسانه توفیق اصلاح و انابه دارم.
خداوند همگان از امت اسلام را به مرضات خود و اجتناب از محارم الهی موفق بدارد. بمنه و کرمه
چطور شد شما یک نفر خودتان را نماینده معلمان معرفی کردید؟؟
در تدوین و تالیف هر کتاب شورای تالیفی متشکل از چند معلم با تجربه، یک روانشناس، یک برنامه ریز، 2 یا 3متخصص درس مربوطه، 2یا 3 استاد دانشگاه و.... عضو هستند. بعلاوه کتاب یکسال آزمایشی اجرا می شود تا نقایص و کاستی های آن مشخص گردد. بعلاوه در استانها نیز گروه های اعتبار سنجی متشکل از افراد با تجربه شکل گرفته تا محتوای کتاب را نقد کنند و مشکلات آن را منعکس نمایند. تازه عمر مفید هر کتاب به دلیل رشد پر شتاب علوم و فناوری 5 سال تعیین شده است . از همه اینها گذشته برای جلوگیری از بروز رانت های احتمالی ، پیش نویس هر بخش به محض آماده شدن برای اظهار نظر معلمان و صاحب نظران روی ساید دفتر تالیف قرار می گیرد. به نظر شما دیگر چه باید کرد؟؟؟
کاش فرق نقد و هوچی گری را بدانیم.
از کسی که خودش(بطحایی) بخشی از مشکل هست انتظار راه حل نداشته باشید
وقتی به حجم کتاب درسی ایراد گرفته می شود به جای کم کردن موضوعات و سرفصل ها از توضیحات و مثال ها زده می شود آنچه می ماند کتاب درسی سراسر رازآلود و مبهمی است که چاره ای برای دانش آموز جز رحوع به کلاش خصوصی باقی نمی گذارد از آنجا که همه توان آموزش خصوصی را ندارد هنگام پرسش معلم از درس غافل از آنکه همکلاسیش هم درآموزش اولیه مثل بوده و اگر بهتر از اوست به مدد آموزش خصوصی بوده برچسب بی استعداد بر خود زده و خود را مقصر می داند در حالیکه بی استعداد طراحان اموزشی و برنامه ریزان درسی هستند
او توانست در فرصت محدود 3ماهه 250عنوان کتاب درسی با کمترین مشکل آماده کند
یک عدهای دون پایه عقده گشایی می کنند
دورود بر بههههههههرام محححححححمدیان
چرا مقام معظم رهبری دوره مسئولیت منصوبین خود (مثل رئیس سازمان صدا و سیما و ...) را نهایتاً هشت ساله تعیین می کنند ولی ایشان باید چند دهه رئیس سازمان باشند. البته شاید بد نباشد که بفرمایند آیا واقعا در نبود جناب محمدیان، خدای ناکرده آموزش و پرورش جمهوری اسلامی در برابر هجوم و نفوذ سکولارها و عوامل سیا و موساد بی پناه باقی می ماند و سرنوشت فرزندان این مرز و بوم بی دینی خواهد بود (انقلبتم علی اعقابکم) ؟ از همه این مطالب گذشته من در متن مقاله متوجه توهین به آقای محمدیان نشدم.
البته ،اینقدر نگران شناسایی خودتان نباشید ...ابوذر غفاری!!! ....حق گو!!!، دون پایه!!!!! و.... این ها اسامی بسیار مبهمی هستند که خود نظر دهنده را هم مبهوت می کند ....شناسایی نمی شوید .
اما توصیه من این است حرف من «معلم» را به حساب دیگران نگذارید ....با حساب و کتاب شما، هرکسی از مسئولین شایسته دفاع کند ،دارای مقام ومنصبی هست لابد ...یا ازطرف فلان موسسه ودستگاه مامور جواب دادن شده است ...اشتباه شما همین است که فکر می کنید همه «معلمین» مخالف مسئولین اداری هستند و همه باید مخالف حکومت باشند و این استدلال کور، شما را به بیراهه می کشاند ....
این را بدانید که با این جور استدلال ها قشر فهیم فرهنگی نسبت به این سایت(به اصطلاح گروههاو واحدهای مربوطه) بدبین می شود و هیچ گاه رشته افکار خود را به شماها نمی سپرد....مسئولین محترم وزارت نیز با این مقالات فریفته نمی شوند.
باتشکر
بتچه شکن عزیز!!!
لطفاً بفرمائید آیا دغدغه واقعی شما تصویر خالکوبی دیوید بکهام روی کتاب است !!!!!پس شما میخواهی مروج الگوهای اسلامی باشی وخالکوبی برای شما بدآموزی دارد؟؟؟؟
از یک طرف عمار بتچه شکن دلواپس،تصویر خالکوبی بکهام (که آن هم فقط با ذره بین دیده می شود وبا چشم غیر مسلح دیده نمی شود)را به عنوان دلواپسی خود اعلام می کند واز طرف دیگر، ایستادگی دکتر محمدیان در برابر سند 2030 را به سخره می گیرد !!!!
یعنی «استفاده ابزاری از تصویر خالکوبی روی یک کتاب»
و «دفاع تمام قد ضمنی از سند 2030» که باهم متضادهستند در اظهارات شما به چشم می خورد .
توصیه میکنم :
اول بت خود را بشکنید !!!بعد به شکستن بتچه دیگران بپرداز !!!
به عبارت دیگر:
تکلیف خود را معلوم کنید که «این وری» هستید یا« اونوری»!!!!
مدافع بازبودن فضا و آزادی بیشتر در کتب درسی
یا
مدافع ارزش های اصیل که حتی خالهای بازیکن فوتبال مشهور جهان هم خواب را از دیدگانش می رباید و آزارش می دهد و تاب نمی آورد که مبادا برای کودک ونوجوان این مرزو وبوم بداموزی داشته باشد آن خال ها!!!!!
خداوند همه ما را از فتن آخر الزمان محافظت بفرماید .
لطفا فرافکنی نکنید. کلی گویی نشود وبرای کسب نتیجه به مصادیق رجوع شودبه جدولی که نقاط ضعف وقوت ایشان طرح وهرمورد بحث کارشناسی شود نزد قشر فر ریخته فرهنگی
نه خود قـانع میشوی
و نه میتـوانی
شخص مقابل را قانع کنی
با یک لبخند تمام کن...!!
بحث در رابطه با علامه دکتر محمدیان چنین است
تا جایی که یادم است 30 سال پیش هم کتابهای درسی فرق چندان زیادی با الان نداشت مطالبی تغییر کرده که نکات مثبت و منفی آنها قابل نقد و اصلاح است.
به هر حال نمی دانم گزینه موردنظر شما چه کسی است ولی فکر می کنم ایشان انتقادپذیر است و ذاتا انسان خوش قلبی است (در مقایسه با برخی از مدیران) اگر اشتباهی شده انشاءالله جبران می شود.
علت پرحجم بودن کتاب های درسی چیست ؟ نا آگاهی مولفان ؟ شاید مولفان در ازای تعداد صفحات کتاب ها حق العمل دریافت می کنند که علاقه خاصی به حجیم کردن کتاب ها دارند . این حجم کتاب ها حتی در دوره ابتدایی نیز مشکل ساز شده و معلمان باوجدان نیز به علت کمبود وقت مجبور می شوند که ناچارا از بعضی مطالب سرسری بگذرند.
آقای محمدیان و گروه مولفان ، بر روی کاغذ و در اتاق دربسته همه چیز درست است . به مدرسه بیایید و تدریس کنید تا ما ببینیم چطور وقت را با این کتاب ها سازمان دهی می کنید .