صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

علی پورسلیمان/ مدیر گروه صدای معلم

در حاشیه سخنرانی بطحایی در پنجمین کنگره کانون تربیت اسلامی ؛ آقای بطحایی ادعای اصلاح طلبی با گرایش اعتدال مقوله ای است که باید در عمل به اثبات برسد ؛ بهترین سیاست " صداقت " است !

« صدای معلم » ( سخن معلم سابق ) یازده یادداشت را در این موضوع منتشر کرد/ خبرگزاری تسنیم که در نخستین خبر خود ) اشاره ای به پنجمین کنگره  کانون تربیت اسلامی نکرد و فقط  به ذکر کنگره بزرگ فرهنگیان سراسر کشور اکتفا کرد/ فرشیدی در موضوعات مختلف آموزش و پرورش اظهار نظر می کند و موضع می گیرد اما تاکنون در مورد وقایع سال 85 هیچ گونه  توضیحی به معلمان نداده است و در مورد آن "شفاف سازی " نکرده است/ رئیس کانون تربیت اسلامی که  سال هاست مدیریت این تشکل "  مستظهر به قدرت " را در اختیار دارد بابت برخوردهای امنیتی و نیز پرونده های مختلفی که برای منتقدان و فعالان صنفی تشکل ها انجام داد هیچ گونه عذرخواهی هم نکرده است/ زمانی که در دولت یازدهم ، دکتر محمدعلی نجفی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش به مجلس نهم معرفی شد تشکل فرشیدی از جمله تشکل ها و جریان هایی بود که از این معرفی ابراز ناخرسندی کرد اما پس از رای اعتماد مجلس دهم به سید محمد بطحایی فرشیدی به صراحت اعلام کرد که کانون تربیت اسلامی سیاستش حمایت از وزیر آموزش و پرورش استو سعی خواهد کرد تا " تجربیات " خویش را به بطحایی انتقال دهد/ هر مدیری ولو با تابلوی اصلاح طلب وقتی پشت میز قرار می گیرد تفاوت چندانی در روش و تفکر با یک مدیر اصول گرا ندارد هر چند تجریه نشان داده است مدیران اصلاح طلب ضعف بیشتری نسبت به جریان مخالف دارند و فاقد هر گونه اقتدار سازمانی برای انجام اصلاحات آموزشی بوده و به محض توپ و یا تشری از سوی مخالف به شدت مرعوب شده و به راحتی " امتیاز "  می دهند/ تنها معیار و شاقول برای سنجش میزان " تحول خواهی " یک مدیر در آموزش و پرورشی با بدنه غالب " محافظه کار "  می تواند در میزان " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " خلاصه شود/ اگر بطحایی – برخلاف آن چه تاکنون در سابقه و عملکرد خود نشان داده است – به همین موارد از  منشور حقوق شهروندی به نحو احسن عمل کند می توان به آینده او امیدوار بود....

سید محمد بطحایی و محمود فرشیدی و شرکت در مجمع کانون تربیت اسلامی

« سید محمد بطحایی » تنها چند روز پس از رای اعتماد مجلس شورای اسلامی در پنجمین کنگره کانون تربیت اسلامی شرکت کرده و سخنرانی کرد .

« علی اصغر  فانی » نیز  روز  بیست و نهم آذر ماه سال 92 در مسجد نور و در سومین جلسه مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی فرهنگیان حاضر شده و در آن سخنرانی مفصلی را انجام داد .

این نشست در برخی رسانه ها و از جمله خبرگزاری ایرنا و نیر سایت روحانی نیوز انعکاس داشت .

پس سخنرانی فانی اعتراضاتی نسبت به حضور ایشان در این کنگره انجام شد .

در آن زمان « سخن معلم » که پایگاه خبری – تحلیلی سازمان معلمان ایران با مدیریت بنده بود طی فراخوان یادداشت و نظر از معلمان خواست تا نظر خود را نسبت به این حرکت وزیر آموزش و پرورش ارائه کنند .

« صدای معلم » ( سخن معلم سابق ) یازده یادداشت را در این موضوع منتشر کرد . ( 1 )

سید محمد بطحایی در پنجمین کنگره دو سالانه کانون تربیت اسلامی سخنانی را در مورد مطالبات فرهنگیان بیان کرد.

خبرگزاری تسنیم که در نخستین خبر خود ( این جا ) اشاره ای به پنجمین کنگره  کانون تربیت اسلامی نکرد و فقط  به ذکر کنگره بزرگ فرهنگیان سراسر کشور اکتفا کرد .

بسیاری از معلمان « محمود فرشیدی » را می شناسند .

« کانون تربیت اسلامی فرهنگیان » به مدیریت محمود فرشیدی وزیر سابق آموزش و پرورش و از تشکل های مخالف و منتقد دولت یازدهم بود .

فرشیدی در روزنامه رسالت مقالات و یادداشت هایی می نویسد .

سرکوب گسترده معلمان در اسفند  ماه سال 1385 که منجر به بازداشت و دستگیری طیف وسیعی از فعالان صنفی و تشکل ها گردید در زمان وزارت ایشان اتفاق افتاد . این گردهمایی در جلوی مجلس و در اعتراض به اجرا نشدن لایحه مدیریت خدمات کشوری بود که چندی قبل دولت احمدی نژاد قصد بازپس گیری آن را از مجلس کرده بود .

سید محمد بطحایی و محمود فرشیدی و شرکت در مجمع کانون تربیت اسلامی

نشریه زمزمه متعلق به این تشکل است .

فرشیدی در موضوعات مختلف آموزش و پرورش اظهار نظر می کند و موضع می گیرد اما تاکنون در مورد وقایع سال 85 هیچ گونه  توضیحی به معلمان نداده است و در مورد آن "شفاف سازی " نکرده است .

رئیس کانون تربیت اسلامی که  سال هاست مدیریت این تشکل "  مستظهر به قدرت " را در اختیار دارد بابت برخوردهای امنیتی و نیز پرونده های مختلفی که برای منتقدان و فعالان صنفی تشکل ها انجام داد هیچ گونه عذرخواهی هم نکرده است .

زمانی که در دولت یازدهم ، دکتر محمدعلی نجفی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش به مجلس نهم معرفی شد تشکل فرشیدی از جمله تشکل ها و جریان هایی بود که از این معرفی ابراز ناخرسندی کرد اما پس از رای اعتماد مجلس دهم به سید محمد بطحایی فرشیدی به صراحت اعلام کرد که کانون تربیت اسلامی سیاستش حمایت از وزیر آموزش و پرورش استو سعی خواهد کرد تا " تجربیات " خویش را به بطحایی انتقال دهد . ( این جا )

سید محمد بطحایی و محمود فرشیدی و شرکت در مجمع کانون تربیت اسلامی

جالب است بدانیم که اطلاع رسانی در مورد برگزاری چنین نشست هایی به صورت محدود انجام می شود و این گونه نشست ها با حضور برخی مقامات و مدیران که همه به جریان اصول گرایی تعلق دارند برگزار می شود و تاکنون هیچ گونه " تربیون آزاد " ی برای انتقاد معلمان که ویژگی مهم تشکل های منتقد و مدنی است وجود نداشته است .

« فرشیدی » هیچ گاه به پرسش های صدای معلم در مورد عملکرد وزارت  تقریبا دو ساله خویش که با حکم محمود احمدی نژاد عزل شد پاسخ گو نبوده است .( این جا )

وعده دو ماه پاداش به معلمان که فرشیدی قبل از اخذ رای اعتماد توسط مجلس به معلمان داد هیچ گاه عملی نشد و در پاسخ به پرسش بنده که افتخار ملاقات حضوری با ایشان نصیب من شده بود عنوان کرد که در این مورد از " آرزوهای خویش " سخن گفته است !

برگزاری آزمون ضمن خدمت "‌سوالات توهين‌آميز نسبت به پیامبر اکرم ( ص ) در آزمون ضمن خدمت فرهنگيان" که با محکومیت گسترده همراه بود از شاهکارهای فرشیدی در دوران وزاتش می باشد .

بنده در این جا به همین مقدار از پیشینه و عملکرد فرشیدی بسنده می کنم و روی سخنم با سید محمد بطحایی است .

ارتباط و تعامل با همه خطوط و جریان های فکری می تواند از نقاط قوت و مهم یک وزیر آموزش و پرورش برای حل مشکلات و چالش های آموزش و پرورش باشد .

بطحایی در این سخنرانی به مسائل مختلفی در زمینه ارتقای منزلت و معیشت معلمان در قالب کارگروه و در چارچوب برنامه ششم توسعه ، پرداخت معوقات معلمان بدون ذکر تاریخ ،مدیریت دانشگاه فرهنگیان و مدیریت منابع انسانی و اجرای سند تحول بنیادین پرداخت .

اما دو نکته مهم و غیرتکراری که بطحایی به آن اشاره کرد این بود :

یکی پاسخ ضمنی به منتقدان در جایگاه " متهم " در مورد قابلیت اجرایی سند تحول بنیادین بود .

بطحایی گفت :

" بنده 35 سال فعالیتم را در آموزش و پرورش گذرانده‌ام و امروز می‌گویم این وزارتخانه از مسیری که تا به امروز آن را مدیریت کردیم به منزل مقصود نمی‌رسد، در 9 ماهی که در سازمان مدیریت بودم اسناد مختلفی از سازمان‌ها را مشاهده کردم اما سند تحول کلی‌گویی نکرده و راهکارهای عملیاتی پیش‌بینی کرده است.

این سند امروز پیش روی ماست و بنده به عنوان یکی از متهمان باید بگویم سند تحول قابلیت اجرا دارد و با همراهی کارکنان آموزش و پرورش می‌توانیم آن را اجرایی کنیم. "

( در مورد این ادعا در یادداشت های آینده به تفصیل سخن خواهم گفت . )

و اما موضوع مهم بعدی بیان گرایش سیاسی از سوی بطحایی در پاسخ به منتقدانی بود که برخی او را متعلق به جریان " اصول گرا " و برخی نیز " اصلاح طلب " معرفی می کردند .

تعدادی هم هستند که بطحایی را نه اصول گرا و نه اصلاح طلب می دانند .

وزیر آموزش و پرورش گفت :

" بنده منتسب به رویکرد اصلاح‌طلبی با گرایش اعتدال هستم اما امروز مصالح آموزش و پرورش اصولگرا و اصلاح طلب نمی‌شناسد . "

از نطر نگارنده – همان گونه که قبلا نیز بیان کرده ام – در آموزش و پرورش این گونه جریان ها بیشتر و عمدتا " اسمی " هستند .

به قول معروف دعوا سر " میز و جایگاه " است .

هر مدیری ولو با تابلوی اصلاح طلب وقتی پشت میز قرار می گیرد تفاوت چندانی در روش و تفکر با یک مدیر اصول گرا ندارد هر چند تجریه نشان داده است مدیران اصلاح طلب ضعف بیشتری نسبت به جریان مخالف دارند و فاقد هر گونه اقتدار سازمانی برای انجام اصلاحات آموزشی بوده و به محض توپ و یا تشری از سوی مخالف به شدت مرعوب شده و به راحتی " امتیاز "  می دهند .

به نظر من تنها معیار و شاقول برای سنجش میزان " تحول خواهی " یک مدیر در آموزش و پرورشی با بدنه غالب " محافظه کار "  می تواند در میزان " پاسخ گویی " و " مسئولیت پذیری " خلاصه شود .

سید محمد بطحایی و محمود فرشیدی و شرکت در مجمع کانون تربیت اسلامی

مواد 19 ، 20 ، 21 ، 22 ، 23 و 24 از بخش  ث که با عنوان  " حق اداره شایسته و حسن تدبیر " در « منشور حقوق شهروندی » آمده است بهترین معرف در این مورد می باشند .

مواد 19 و 23 که شفافیت و تاکید بیشتری دارند عبارتند از :

ماده 19- شهروندان از حق اداره شایسته امور کشور بر پایه‌ی قانون‌مداری، کارآمدی، پاسخ گویی، شفافیت،عدالت و انصاف برخوردارند. رعایت این حق توسط همه مسئولین و کارکنان الزامی است.

ماده 23- مقامات و مأموران اداری باید در روابط خود با شهروندان پاسخ گو و قابل‌ دسترس باشند و چنانچه درخواستی را رد کنند باید حسب تقاضا،به‌ صورت مکتوب پاسخ داده و حداکثر راهنمایی را در چارچوب صلاحیت‌های خود ارائه نمایند. "

اگر بطحایی – برخلاف آن چه تاکنون در سابقه و عملکرد خود نشان داده است – به همین موارد از  منشور حقوق شهروندی به نحو احسن عمل کند می توان به آینده او امیدوار بود .

در غیر این صورت باید منتظر تحقق فرضیات و گزاره هایی که قبلا در مورد ایشان مطرح شد و البته تاکنون پاسخ گو نبوده است باشیم .

 


 ( 1 )

* علیرضا هاشمی سنجانی :

الف – پیش درآمد

این نوشته فقط یک آسیب شناسی است ، هر چند عده ای آن را توهین تلقی خواهند کرد !

نویسنده این مطلب ، حقوق مخالفان را به رسمیت می شناسد ولی موافق راهنما زدن به چپ و گردش به راست نمی باشد و معتقد است در روزهای ابری و بارانی باید با چراغ روشن حرکت کرد !

ب- فقط فانی بخواند

جناب فانی عزیز !

رفتنتان از آموزش و پرورش را یادتان هست ؟ ( بعد از 70 روز سرپرستی در دولت نهم) ، البته به سراغ کارهای شخصی تان رفتید . نه کلامی ، نه قدمی در نقد دولت گذشته و در دفاع از آموزش و پرورش و معلمان نیز فعالیتی از خود به ثبت نرساندید ! البته دیگرانی بودند که بار را بر دوش کشیدند ... تا شرایط مهیا شد و شما بازگشتید !

خوش آمدید ولی چرا فراموش کار شده اید ؟ جلب رضایت کسانی که در رقابت های انتخاباتی در اردوگاه دیگری فعالیت می کرده اند نه تدبیر است و نه امید آفرین !

مجمعی که شما سخنران اختتامیه اش بوده اید متعلق به حزبی است که دبیر کل آن ( فرشیدی ) و اعضای آن که اکثرا مدیران دولت احمدی نژاد بوده اند ، باید پاسخگوی بسیاری از پرسش ها باشند . دوران 750 روزه فرشیدی یکی از جنجالی ترین و پرحاشیه ترین دوره ها در تاریخ آموزش و پرورش بوده است ... سوالات موهن علیه پیامبر اسلام ( ص ) ، برخوردهای ناعادلانه و بعضا ظالمانه با معلمان این مرز و بوم ، استیضاح کذایی ایشان و در انتها رفتنی به سبک " دولت معجزه هزاره سوم !

مقام عالی وزارت !

وقتی خود را برای سخنرانی در مجمع حزب مخالف دولت آماده می کردید ، آیا یادتان رفته بود که جناب فرشیدی و البته با امضای محدث خراسانی با استناد به ماده 13 قانون تخلفات اداری ، حقوق ناچیز خانواده امثال مرا قطع کرد و با پرونده سازی ها ما را راهی هیات های تخلفات و دادگاه انقلاب نمودند ...

آیا شما فراموش کرده اید که فرشیدی با شعار " به حزب و تشکل اعتمادی ندارم " در آن دو سال و همفکرانشان در سال های بعد ، با تشکل های فرهنگیان ، چه ها که نکردند !

جناب وزیر !

از آن جا که کابینه مسئولیت اجرای اختیارات قوه مجریه را دارد ، باید تیمی هماهنگ و منسجم و مطابق با وعده های داده شده باشد ، رویکرد شما با دولت برآمده از رای مردم همخوانی ندارد ، چرا که خلاف عرف سیاسی است و شاید طنز روزگار باشد ، وزیر یک دولت در مجمعی سخنران ویژه باشد که اعضای آن مجمع به کم تر از سقوط دولت یازدهم رضایت نمی دهند !

کاری نکنید که آموزش و پرورش پاشنه آشیل دولت شود !

خبرنگار نگاه ( نیمه دوم بهمن ماه 84 ) از فرشیدی درباره محدود کردن برخی معلمان به لحاظ گرایش سیاسی پرسش می کند ؛ ایشان به صراحت می فرمایند : " این حق طبیعی ماست "

حالا این حق طبیعی ما نیست از شما سوال کنیم : " چرا فراموش کار شده اید ؟

ج- جمع بندی

مبارزات انتخاباتی در ایران فاقد مباحث واقعی و جدی در مورد مسائل آموزش و پرورش است و اگر مطالبی هم در این زمینه بیان می شود بیشتر بیان است و لفظ !

وزیر آموزش و پرورش هم وارث چالش های متنوع و قریب الوقوعی است ، فانی و اکثر مشاورانش مدعی اند وضعیت در این وزارتخانه و میزان مطالبات موجود ، مستلزم اهتمام همگانی است ؛ لذا آن ها نیز در بیان شعار سر می دهند ، باید از نزاع ها فاصله گرفت و مانع خسارت بیشتر شد !

اما در عمل ماجرا به گونه ای دیگر در حال رقم خوردن است . لابی های فرهنگی ، سیاسی و حتی اقتصادی کار خود را به خوبی پیش می برند !

فانی فاصله خود را با حامیان دولت حفظ کرده و اگر بیشتر نکند ، کم تر نخواهد کرد ولی در مقابل ، روابط موجود با مخالفان دولت را تحکیم و توسعه بخشیده و حتی به فکر ایجاد مناسبات گسترده تر با شرکای استراتژیکی مانند ... نیز خواهد بود !

فانی ناتوان در قانع کردن افکا رعمومی معلمان و جامعه ، به مسیری می رود که چیزی جز گردش به راست نام ندارد و البته هزینه این " بی تدبیری " را دولت یازدهم پرداخت خواهد کرد ...

 

* " سید محمد مرد " :

اینکه دکتر فانی در مجمع تشکل  سیاسی "كانون تربيت اسلامي" مخالف دولت ، سخنران ویژه باشد حرکتی قابل تامل است . تشکلی" به شدت ایدئولوژیک" که توسط وزیر پیشین وبه صورت محفلی اداره می شود. تشکلی که بدون پشتوانه معلمان و فرهنگیان مشغول فعالیت سیاسی است . مهندس فرشیدی تنها مخالف سرشناس فرهنگی دکتر نجفی وزیر پیشنهای نخست دولت تدبیر و امید بود  ؛ آن هم نه از نگاه معلمی و آموزشی که از نگاه سیاسی و حزبی .

باید دید آقای فانی نسبت به سایر تشکلهای سیاسی-  صنفی که با بدنه معلمان در ارتباط اند و از حمایت آنان برخوردار چرا بی اعتناست .

تشکل های حامی دکتر روحانی در انتخابات پرشور ریاست جمهوری شامل انجمن اسلامی معلمان ، سازمان معلمان ایران و مجمع فرهنگیان ایران اسلامی  بودند .

لازم به یاد آوری است که آقای مهندس فرشیدی وزیر اسبق آموزش و پرورش ، تشکل های صنفی فرهنگیان را دون شان معلمان می دانند و ایده پرداخته شده "نظام معلمی" را که از دل همین تشکل ها بیرون آمده بود را به عاریه گرفتند و بر سر تشکل ها کوبیدند و البته تنها کاری که نکردند همین پایه گذاری نظام معلمی بود.

آقای فرشیدی و تشکل سیاسی شان حتی در دایره تربیت اسلامی هم نهایت اندیشه ورزی شان در سوالات ضمن خدمت فر هنگیان خلاصه شد و کاش حداقل در حوزه تربیت اسلامی هم دارای نگرشی فاخر و دیدگاهی عمیق بودند.جناب مهندس در دوره وزارت شان کوشندگان صنفی معلمان را که دارای پایگاه اجتماعی در بین معلمان بودند را از کلاس و درس محروم کردند و به این کار خود افتخار هم می کنند.

آقای دکتر فانی شاید فراموش کرده اید که آقای فرشیدی به همه تشکل های حامی حقوق فرهنگیان جفا کرده اند. ایشان پایه گذار امنیتی کردن فضای آموزش و پرورش کشور بودند.ایشان و تیم همکارشان که در همین تشکل فعالیت می کنند با نگاهی قشری و ظاهری در پی عقب راندن آموزش و پرورش نوین و رسیدن به فضایی ارتجاعی و امنیتی در تعلیم و تربیت بودند.

آقای فانی !

نگاهی به نشریه نگاه در دوران آقای فرشیدی بیاندازید . چه مطلب و نگاهی تحولی از تعلیم و تربیت در این نشریه می بینید.حتی تحولی نوین مبتنی بر ارزشهای اسلامی . نشریه نگاه شبیه نشریه زمزمه اداره می شد به عبارتی یک  نشریه وزارتی را تبدیل به نشریه ای با نگاه حزبی خودشان کرده بودند.

ما از کسی که فوق لیسانس شیمی است انتظار تئوری پردازی تربیتی مبتنی بر دانش روز را نداریم اما از شما آقای دکتر فانی که فرهیخته ای دانشگاهی و آگاه به مباحث تعلیم و تربیت هستید بیشتر انتظار داریم که آموزش پرورش را آن گونه که ریاست محترم جمهور گفته اند از نگاه " به شدت ایدئولوژیک" دور نمایید.

بی شک تشکل های صنفی - سیاسی معلمان از اینکه عالی ترین مقام وزارت به تشکل های معلمی اهمیت می دهند خرسندند . ما امید داریم که با تدبیر وزیر محترم سایر تشکل ها از حضورشان در جلسات تشکل ها بهره مند گردند.

 

* " محمد روزبهانی " :

كنش يك سياستمدار با كنش يك منتقد يا روزنامه نگار متفاوت است. وزير آموزش و پرورش يا هر وزير ديگري مرد سياست است . مردان سياست هميشه در ميان فشار نيروهاي متضاد بايد تعادل خود را حفظ نمايند. نبايد از هيچ سیاستمداري انتظار داشته كه كاملا سياه يا سفيد باشد و رفتاري صفر و صد ي به نمايش بگذارد . موضوع بحث شركت كردن وزير آموزش و پرورش در جلسه اي متعلق به طيف راست يا اصول گرايان است كه آقاي فرشيدي وزير اسبق آموزش و پرورش سردمدار آن است. به نظر من به خاطر صرف حضور در اين جلسه انتقادي به آقاي فاني وارد نيست. البته من از محتواي اين جلسه و سخنراني وزير در آن جا خبري ندارم و قضاوتي هم نمي توانم داشته باشم. در واقع با حضور وزير در گردهمايي معلمان از طيفهاي مختلف موافقم . اين كار باعث ارتباط موثر بين فرهنگيان و وزارت آموزش و پرورش مي شود.

باور من اين است كه رفتار آقاي فاني در ارتباط با تشكل هاي فرهنگيان تابعي است از رفتار كلي دولت يازدهم و شخص رئيس جمهور با همه ي تشكلها و گروههاي صنفي و سياسي ! نمي توان براي فاني مسير متفاوتي در نظر گرفت! و گفت كه وزير آموزش و پرورش هم جهت با مسير كلي دولت اعتدال نيست و به سمت راست گرايش پيدا كرده است. اگر از ابتداي حضور آقاي روحاني در انتخابات گفتار و رفتار ايشان را تا كنون به صورت ريز بينانه بررسي نماييم جهت كلي گفتار و رفتار ايشان حركت در ميانه ي چپ و راست است. هيئت دولت نيز همين طور! حال ممكن است در اين روند،رفتار و گفتار رئيس جمهور و وزرا ، گاهي كمي به راست و يا كمي به چپ ديده شود!

اما ميانگين نهايي كه مي توان بر اساس آن حركت دولت و همه ي وزرا را تحليل نمود ميانه روي است.آقاي فاني هم با توجه به اين كه خود را جزئي از دولت اعتدال مي داند حتما در هماهنگي با كليت دولت عمل مي كند .

 

* " مهدی بهلولی " :

در پاسخ به فراخوان تارنمای "سخن معلم"،برای بررسی حضور چندی پیش علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش،در سومین مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی،به گمانم،می توان از زاویه های گوناگون به این حضور نگریست. برای نمونه می توان بر درون مایه ی سخنان ایشان تمرکز نمود و درستی و نادرستی آنها را ارزیابی کرد. یا به نفس این حضور پرداخت و از آن رو که کانون تربیت اسلامی،نهادی است با پیشینه ی سیاسی مشخص("راست")،و سخت ایدئولوژیک،که در موضع گیری های آن از گذشته تاکنون، کمترین نشانی از آموزش و پرورش نوین دیده نمی شود،این نشست را واکاوید. این که فانی،تا کجا با نگرش های آموزشی این گروه – که بی گمان همبسته با نگرش های سیاسی و ایدئولوژیک آنهاست- همدل و همراه است،و این که این همدلی و همراهی احتمالی،هدف های فراگیر آموزشی را هم دربرمی گیرد و یا تنها در جزییات باقی می ماند،و البته بسیاری پرسش های دیگر،را می توان به میان آورد و با حدس و گمان،به آنها پرداخت.

اما به باور این نگارنده- و البته با درنظر گرفتن پیشینه و گذشته فانی و دنبال کردن سخنان وی در این چند ماهه ی گذشته وزارت- فانی کسی نیست که "سراسر" به دامن "راست" بیفتد. نه فضای کنونی دولت اجازه می دهد و نه شخصیت محافظه کار ایشان. بگذریم از برخی کسان،که پیرامون(دور یا نزدیک) وی هستند و نگاه و نگرش نو به آموزش و پرورش دارند و چه بسا مشاوره هایی هم به ایشان بدهند. با گسترش رسانه ها،صدای نوگرایان آموزش و پرورش در میان خود فرهنگیان نیز،بلندتر از گذشته به گوش می رسد و درافتادن در دامن راست،پرهزینه تر از پیش می باشد.

به گمانم،فانی همواره همین خواهد بود که هست : نه رومی رومی و نه زنگی زنگی. گرایش نوگرایانه اش،آنچنان نرم و کم رنگ است که آزاری به سنت گرایان نمی رساند و برداشت های سنتی اش از آموزش و پرورش هم، خیلی تند و افراطی نیست.

باری، در روزگار ریاست فانی بر آموزش و پرورش،شاید یکی از بهترین کارهایی که می توان کرد نیرومندسازی اندیشه ی آموزشی کنشگران آموزش و پرورش است. باید کوشید تا آنجا که می توان،آگاهانه و پژوهش مدارانه سخن گفت و به نقد ایشان و آموزش و پرورش پرداخت.

شاید بهتر باشد نه آن چنان امیدی به ایشان بست و نه سراسر قطع امید نمود. بهتر است به نیرومندسازی خودمان،و گسترش اندیشه های نوین آموزشی بپردازیم- فرهنگ سازی. بی گمان دولت یازدهم می توانست فرصت بهتری باشد برای بهبود آموزش و پرورش،اما هم اکنون هم شاید بهتر باشد در اندیشه ی بهره گرفتن از شرایط بود به سود هر چه بیشترگستراندن ِ نگاه و نگرش نو به آموزش و پرورش،به سود هر چه بیشتر ریشه دواندن در میان فرهنگیان،به سود هر چه بیشتر بر سر پای خود ایستاندن و دوری از دولتی شدن و بودن.

فانی،البته از دید من،نه یک نوگرا و اصلاح طلب آموزشی است و نه یک سنتی بی کم و کاست. در برخورد با چنین فردی،توانایی های خود ماست که حرف اول را می زند.

 

" حسن رفیعی " :

عدم اعتماد مجلس نشینان به دکترمحمدعلی نجفی،چهره ی نسبتا" محبوب وکارآزموده ی دستگاه تعلیم وتربیت و نامزد وزارت آموزش و پرورش  از سوی دولت تدبیر وامید ، بیش از پیش موجبات دلسردی ویأس فرهنگیان را فراهم آورد اما روی کار آمدن دکترفانی سبب گردید تا این قشر فرهیخته با بیم وامید اقدامات واصلاحات وزیر جدید را پیگیری نماید.اگر چه عملکرد مدیریت فعلی وزارت به ویژه در امر تعویض مدیران ناکارآمد دولت پیشین که همچنان در برخی از استان ها زمام امور را در کف دارند،روند کندی داشته است اما بااین وجود فرهنگیان ،امیدوارانه وبا کمال اشتیاق به همراهی با مدیریت عالی آموزش و پرورش اهتمام ورزیده اند.این در حالی است که از زمان برآمدن دولت جدید تاکنون شاهد اقدامی مؤثربه منظور بهبود وضعیت رفاهی ومعیشتی فرهنگیان نبوده ایم اماآنان علی رغم این وضعیت ،همواره در حمایت از دولت نوپای تدبیر وامید در صف مقدم جای داشته اند. با در نظر گرفتن اقدامات اخیر وزیر که درادامه به مواردی از آن ها اشاره خواهدشد، بیم آن می رود که پاره ای ازاین اقدامات موجبات خدشه دار شدن اعتما د فرهنگیان به مدیریت عالی وزارت و در نتیجه ایجاد شکاف وفاصله بین مدیریت ومعلمان که رکن اساسی دستگاه تعلیم وتربیت به شمار می آیند، رافراهم آورد . به عنوان نمونه ؛اقدامات وزیر در پاره ای موارد چون طرح وابسته کردن مدارس دولتی به حوزه ی علمیه وایجاد مدارس امین، نیز بیانات اخیر ایشان مبنی برتلاش برای زمینه سازی به منظور پرداخت حقوق معلمان توسط مدیران مدارس، نه تنها واکنش مثبتی از سوی فرهنگیان در پی نداشته است بلکه به شگفتی ونارضایتی ایشان نیز منجرگردیده است.

اما سخنرانی اخیر وزیر در جمع اعضای کانون به اصطلاح تربیت اسلامی فرهنگیان به مدیریت محمود فرشیدی، بیش ازهمه موجبات حیرت وشگفتی فرهنگیان را فراهم نمود! این مسأله همچنین این شائبه را دربین فرهنگیان تقویت کرد که نکند فانی نیز وزیری از جنس فرشیدی بوده باشد! البته نگارنده این سطور نه درصدد ونه درجایگاه تعیین تکلیف برای وزیر نمی باشد وبه قول قدما:صلاح مملکت خویش خسروان دانند! اما برحسب وظیفه واز سردرد و احساس مسئولیت، تذکر نکاتی چند راخالی از فایده نمی داند.پیش از هر چیزشایان ذکر است که سخنرانی در هرمجمع ومحفلی فی نفسه قصور وگناهی متوجه فاعل آن نمی سازد،اما آیا وزیر محترم، گزینه واولویت بهتر ومناسب تری برای ایراد سخن نیافته اندتا مجبور به سخنرانی در بین جمعی شوند که عصاره ی آن محمود فرشیدی می باشد؟

البته گفت و گو ومباحثه با اهل منطق امری پسندیده و ثمربخش است لکن همه می دانیم که چنان جماعتی آزادی اندیشه ، بیان و استماع و تحمل عقیده ی مخالف رابرنمی تابند وبدان اعتقادی ندارند!

بنابراین حتی اگر برهان مبین را نیز پیش چشمانشان گذارند، باز ندای لاحکم الاّلله سرخواهند داد! نیزنیک می دانیم که دولت تدبیر وامید، دولتی است که باتکیه بر آراء قابل ملاحظه ی اصلاح طلبان ،سکّان کشور را در دست گرفت.اما اینکه چرا وزیر آموزش و پرورش  دولت مزبور در صدد مصاحبت وتعامل با گروهی برآمده اند که تیشه به ریشه ی اصلاح طلبی واصلاح طلبان زده ومی زنند ،جای بسی تأمل دارد!

نکته ی قابل تأمل دیگر آن که آیا جناب وزیر فراموش کرده اند که در دوره ی سیاه تسلط فرشیدی واعوان وانصارش برآموزش و پرورش  چه گذشت وچه به روزگار فرهنگیان تیره روز آوردند؟

آیا روز سیاه تعلیم و تربیت وبی حرمتی ها و بی مهری های مکرر در حق فرهنگیان را که از دستاوردها مدیریت غیر عقلانی فرشیدی در آموزش و پرورش به شمار می رود، فراموش کرده اید؟

قطعا"شناخت دکتر فانی از فرشیدی به مراتب بیشتر ازنگارنده وبرخی همکاران می باشد اما جهت یادآوری ناچاراست مختصرا" به عرض برساند که فرشیدی همان کسی است که دردوره ی صدارت وتسلطش برآموزش و پرورش و در زمان اوج اعتراض های صنفی ومعیشتی فرهنگیان با بی اعتنایی غیر قابل وصف وبدون گوش سپردن به فریادهای تظّلم زیر دستان مظلوم خویش و موافقت ضمنی با بی مهری نسبت به آنان، راه سفر به ممالک افغانستان،تاجیکستان و مغرب را برای تقویت انسجام کشورهای اسلامی در پیش می گیرد!! در شرایطی که خیلی از دانش آموزان کشورش ازکمبود امکانات آموزشی من جمله کتاب درسی رنج می بردندعهده دار امر چاپ وارسال کتاب به تاجیکستان می گردد!

اعتراض های صنفی فرهنگیان و بازداشت معلمان از سوی نهادهای امنیتی را تکذیب می کند! (روزنامه اعتماد،شماره1388) وزیر ازخود راضی وخود شیفته ی کابینه ی عدالت! که به قول خود موفق ترین وزیر پس از انقلاب بوده است ،  به صراحت گفت که: " برای آزادی معلمان زندانی(که جرمی جز عدالتخواهی نداشتند)هیچ کاری نمی کنم!(نشریه قلم معلم،شماره38،24بهمن85) وزیری که بدون توجه به پیگیری حقوق ومطالبات حقّه ی فرهنگیان وکمبود های فراوان درآموزش وپرورش کشورمان به جمع خیّرین مدرسه ساز افغان پیوست. ازکیسه ی بیت المال واموال کودکانی که حسرت تهیه ی یک بخاری یالااقل چراغ نفتی کوچکی برای گرم کردن کلاس درسشان را می کشیدند،برای همزبانان افغانش مدرسه ساخت! غافل از این که چراغی که به خانه رواست،به مسجدحرام است!

آری ! 

درحالی فیل جناب فرشیدی یاد هندوستان ومدرسه سازی در افغانستان را می کرد که به گواهی رسانه ها، درکشور 9میلیون دانش آموز دونوبته،25هزار مدرسه ی درحال فروریختن یا کپری واجاره ای و6هزار مدرسه ی فاقد سرویس بهداشتی داشتیم!(قلم معلم،شماره های 38و36) در همان ایام بود که رسانه های کشورو نمایندگان مجلس از کسری بودجه ی 3هزار و 300میلیارد تومانی وبدهی هزار میلیارد تومانی آموزش وپرورش به معلمان خبرمی دادند.(قلم معلم،شماره37)اما موضع فرشیدی وگماشتگانش همچنان سکوت وبی تفاوتی بود.

آری ؛ کمک بلاعوض 50میلیون دلاری ایران در دوره ی همین وزیراصول گرای دولت عدالت محور بود که روانه ی افغانستان گردید.(نشریه نگاه،شماره289)اما زمانی که ازکمبودها ی فراوان مدارس خودی،حق وحقوق ومطالبات معوقه ی فرهنگیان سخن به میان می آمد،با عوام فریبی، بحث تهی بودن خزانه پیش کشیده می شد وفعالان صنفی معترض به این وضعیت ،مورد انواع بی مهری وآزار واقع می شدند. این درحالی بودکه وزیر محترم عین خیالشان نبود که چه بر سرآموزش وپرورش ومعلمان و زیر دستان مظلومشان می آید!

آری ! 

درحالی که تورم وگرانی افسارگسیخته درکشور، دمار ازروزگار معلمان درمی آورد و به اذعان عضو کمیسیون برنامه وبودجه ی مجلس ؛ایران بالاترین نرخ تورم در منطقه را دارابود(هفته نامه بهارزنجان،شماره232) فرشیدی وزیر وتیم موفقش ! ضمن متهم کردن معلمان عدالتخواه به اتهامات واهی چون: اغتشاش،اقدام علیه امنیت ملی،تمرد وبراندازی ، هدایت شدن از سوی بیگانگان واتهام های مضحک، ناچسب وناروایی از این دست، زمینه های آزار آنان را فراهم می آوردند.

خوبست نگاهی به مطالب نشریه ی نگاه، ارگان وزارت آموزش و پرورش  در آن زمان بیندازید تا فرشیدی و دارو دسته وارگانش رابهتربشناسید .نیازی به یادآوری حوادث آتش سوزی های پی درپی مدارس مناطق محروم درعهداین وزیرموفق  کابینه ی مهرورزی! نمی بینم،که به خاطر مدیریت پوپولیستی وغیرعقلانی خویش نورچشمان وامانت های مردم را طعمه ی حریق ساختندوککشان نیز نگزید! حتما"به خاطرداریدکه پخش سؤالات موهن ومغایرعرف وآئین در بین معلمان واهانت به ساحت مقدس پیامبراکرم(ص) در عهدصدارت این وزیر به اصطلاح اصول گرا صورت گرفت.

آری جناب وزیر!

هنوز معلمانی که آثارشلاّق بی تدبیری وبی مهری کارفرمای اسبق ازخود راضی شان، برچهره ها ی پژمرده شان پیداست، منتظرند تا با آنان نیز نشست و برخاستی نمایید،دست های نحیفشان رابه نشانه ی دوستی بفشارید و سخنان آکنده از دردشان رابشنوید تا شاید درد ناشی از زخمهایی که دردوره ی فرشیدی و یارانش برجسم و جانشان فرود آمده است،تخفیف یابد!

آقای وزیر!

این سخنان اززبان و قلم معلم وبه عبارت صحیح تر معلمانی جاری می شود که باهزار عشق و علاقه خدمت بی چشم داشت به وطن را در کسوت معلمی برگزینه های دیگر و بالطبع راحت تر و پردرآمدتر ترجیح دادند،اما امثال فرشیدی ها آنان را به این باور رساندند ومتقاعد کردندکه راه را اشتباهی آمده اند! کارنامه ی سیاه و دهن کجی های مکرر فرشیدی وامثال وی به جامعه ی فرهنگیان،برخلاف ادعاهای کذایی خودوی که به سان ولی نعمتش از خودشیفتگی وی ناشی می گردید، بی شک او را در ردیف ناکارآمدترین وزرای پس از انقلاب قرارمی دهد.

جناب وزیر!

فرشیدی همان است که به قول شاعر:

شربتی ازلب لعلش نچشیدیم وبرفت!

آری  !

نه تنهاشربتی ازناحیه ی وی کام های عطشانمان را سیراب نکرد،بلکه طعم تلخ حضوربی ثمر و زیانبارش درآموزش و پرورش سراسر وجودمان را زهرآگین ساخت .فرهنگیان هنوز خاطرات تلخ برخوردهای ناعادلانه بامعلمان شریف و فرهیخته ای چون باغانی وبهشتی لنگرودی وصدها معلم عدالتخواه دیگر،به تعطیلی کشاندن کانون های صنفی و...! را که دردوره ی فرشیدی سراپا تدبیر صورت گرفت ،فراموش نکرده اند. وزیری که براساس نظر سنجی کانون صنفی معلمان ،90درصد معلمان وبدنه ی آموزش وپرورش باابقای وی درسمت وزارت مخالفت کرده بودند.(روزنامه اعتماد،شماره1395) البته راقم سطور، نقد امثال فرشیدی ودولت متبوعش که مثنوی هزارمن کاغذمی طلبد،را دون شأن قلم می داند و اقدام بدان رابه قول بزرگان چوب برپیکرمیّت زدن می پندارد! هدف از ارایه ی این مقدمه ی سراپا درد نیز ایجادزمینه برای پرسش سؤالی چند ازوزیر کنونی بودولاغیر! اما سؤالاتی که شایدذهن خیلی ازمعلمان رادرخصوص اقدام اخیر وزیر مشغول داشته ازاین قرار است:

1. چرا مقام عالی وزارت پیش از ملاقات وتعامل بانمایندگان واقعی معلمان و اعضای سابق وفعلی کانون های صنفی و دیگر تشکل های فرهنگیان، سراغ کسانی را گرفته اند که با اقدامات نسنجیده ونابخردانه شان، آموزش وپرورش کشور را با وضعیت اسفبارکنونی مواجه ساخته اند؟

وزیر محترم دولت تدبیر وامید روی چه اساسی باب مراوده و معاشرت باچنین افرادی را که ازسوی معلمان طردشده اند،گشوده ،آن را در اولویت های خویش نیز قرار داده اند؟

2. آیا دربین فرهنگیان ؛  فرهیخته تر،مجرب تر وکارآزموده تر از فرشیدی واعوان و انصارش که درتشکل به اصطلاح تربیت اسلامی فرهنگیان گرد آمده اند نیافتند؟

آقای وزیر! به راستی اعضای تشکل ایدئولوژیکی چون کانون تربیت اسلامی توان گشودن کدامین گره از گره های بی شمار وزارتخانه ی حضرت عالی را دارند؟ آیا بهتر نبود گزینه های مناسب تر ،مجرّب تر،مقبول تر و کارآمدتری برای مصاحبت وتعامل برمی گزیدید؟

3. انتظار فرهنگیان آن بود تاوزیر دولت تدبیرو امید درپی استقرار برمسند وزارت آموزش و پرورش  و در اولین فرصت ضمن احیای کانون های صنفی فرهنگیان به دلجویی از معلمان زخم خورده مبادرت می نمودند، اما گویا وزیر عزیزمان همچون اسلاف خویش، اولویت های مهم تری نظیر ایرادسخن دربین جماعتی که عصاره شان اصول گرای دوآتشه ای چون محمودفرشیدی است دارندو مسایل ودغدغه های معلمان را جزو اولویت های کاری خویش قلمداد نمی کنند!البته اگر هدف ایشان اعتدال منشی است و رفتار ماندلّایی وتؤأم با رأفت را با حریفان در پیش گرفته اند،باید پرسید که سهم معلمانشان ازاین رفتارها چه بوده است؟

4. آقای فانی ! چرابه جای نوازش معلم خسته ازبی تدبیری ها،افسرده ازبی حرمتی ها ،آزرده از آزارها وشاکی از اقوال بی عمل دولتمردان، به معاشرت باکسانی اقدام می کنیدکه درقاموس ومنطقشان ،  معلم محلی از اعراب ندارد؟آ

آقای وزیر!

اطمینان داشته باشید که عدم اعتراض و سکوت معلمانتان، از روی رضایت نیست! چرا که برخلاف ظاهر آرامشان، باطنی توفانی و متلاطم دارند.پس تا دیر نشده آنان را دریابیدتا دعای خیرشان بدرقه ی راهتان باشد و اماحرف آخر این که:

مقصود حقیر از این نوشتار گلایه آمیز،نه تشویش اذهان عمومی بودونه اقدام علیه امنیت ملی و خدای ناکرده براندازی و تمرد و عصیان. نگارنده با تأسی به پیشوایان دینمان که بارها گفته وتأکیدکرده اند:حق را بگوئید ،ولو به زیانتان باشد! گفت ونوشت و گلایه وانتقادکرد، به این خاطرکه فانی را فرشیدی تبار نمی شناسد.

می داند که فانی فرشیدی نیست تا معلمی را به جرم نانوشته ی گلایه از عملکرد وزیر وگفتن و نوشتن و انتقاد و اعتراض از نان شب محروم کند و مستوجب انواع مجازات ها بداندش.گفت ونوشت بااستناد به فرمایش های خود وزیر که از مدیرانشان خواستند تاباب سخن و انتقاد را برای معلمان باز گذارند.گفت ونوشت چون رئیس جمهورمان معلم ودانش آموزمنتقد و پرسشگر می خواهد.

آقای وزیر!

نگارنده اطمینان دارد که سعه ی صدرحضرتعالی که ابزار اساسی ریاست به شمارمی آید به مراتب از فرشیدی ها بیشتر است .او امیدواراست که زین پس، به صرف ابراز عقیده و نظر،هیچ معلمی طعم تلخ تعلیق های عهدوزارت فرشیدی را نخواهدچشیدو به جمع بیکاران دیار و پرتقال فروشان حاشیه ی خیابان های شهرش نخواهد پیوست!

چرا که اگر غیرازاین بود،کما فی السابق دم فرومی بست وهیچ نمی گفت ونمی نوشت!

 

* " محمد رضا نیک نژاد " :

در روزهای خبرساز سال 85 در یکی از روزنامه های کشور گفتگویی منتشر شد. گفت و گو با فرشیدی،وزیر وقت آموزش و پرورش و موضوع آن خواسته های صنفی فرهنگیان و برنامه های آینده ی وزیر بود. خبرنگار پس از گذر از حیاط وزارتخانه و از میان نیروهای انتظامی، که خسته از تلاشی طاقت فرسا! در پاک سازی! و تاراندن معلمان معترض از وزارتخانه و خیابان های پیرامون آن،اکنون آبی به دست و رو می زدند و پاهای خسته خویش را در حوضچه میان ساختمان سپهبد قرنی،خنک می کردند،به دفتر وزیر می رسد. خبرنگار که با دیدن نیروهای ضد شورش کمی جا خورده است،از وزیر درباره درگیری های پیرامون دفترش می پرسد. فرشیدی در پاسخ می گوید:خبر ندارم! خبرنگار که از این پاسخ شگفت زده است،درباره ی خواسته های صنفی فرهنگیان و چرایی بی عملی وزارتخانه در حمایت از این خواسته ها و جلو گیری از برخوردهای خشن با آنها می پرسد. وزیر پس از چسباندن این حرکت ها و رهبران آن به بیگانگان و دشمنان!خیابانی شدن این اعتراض ها را اشتباه دانسته و می گوید: حمایت از معلم در چهاردیواری مدرسه است و حفظ امنیت خیابان بر عهده ی نیروی انتظامی! بگذریم از این که برخی از کنشگران صنفی در مدرسه و در برابر دیدگان دانش آموزان بازداشت شدند. فرشیدی وزیر برگزیده آموزش و پرورش در نخستین دولت احمدی نژاد است که تمایلات راست سنتی شدیدی را با خود به یدک می کشد. او تشکلی به نام "کانون تربیت اسلامی" را رهبری می کند که دارای انگیزه های سیاسی قدرتمندی است و بسیاری از کاربدستان راستگرای گذشته و کنونی آموزش و پرورش را در خود جای داده است. فرشیدی تاکنون در مخالفت با دولتِ میانه روی حسن روحانی کوتاهی نکرده است. آشکارترین مخالف ها را می تواند در تلاش های – دست کم - رسانه ای او در ماجرای معرفی محمد علی نجفی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دید.

هفته های گذشته علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش دولت تدبیر و امید،مهمان ویژه ی همایش "کانون تربیت اسلامی" بود که بازتاب های گوناگونی را میان فرهنگیان به همراه داشت. جدای از انگیزه های شخصی برای شرکت در چنین همایش هایی،پرسش این است که آیا مهمان ویژه بودن در چنین نشستی برای او به عنوان یکی از وزیران دولت روحانی،پذیرفتنی است؟

فانی دومین گزینه دولت تازه برای آموزش و پرورش بود. نخستین گزینه،محمد علی نجفی با پیشینه ای 9 ساله در این وزارتخانه و با کارنامه ای کم و بیش مثبت در میان فرهنگیان بود. از این رو معرفی وی،بازخورد بسیار مثبتی میان فرهنگیان داشت و امید و جنبشی سراسری برای رای آوری او پا گرفت که با انگیزه های سیاسی- جناحی برخی از نمایندگان مجلس به ویژه کمیسیون آموزش و رییس آن با شکست روبرو شد. گرچه فانی به آسانی از سد مجلس گذشت،اما اکنون با خواسته های فشرده ی یک میلیون فرهنگی روبرو است که بسیاری از آنها برآورده شدن خواسته های خویش را در وزارت نجفی می دیدند و بنابراین به دست آوردن دل آنها سخت دشوار است.

اکنون فانی به ساختمان سپهبد قرنی راه یافته است و به عنوان وزیر آموزش و پرورش باید در جایگاهی فرا جناحی و فرا حزبی،وزیر همه گرایش ها و اندیشه های موجود در آموزش و پرورش باشد. او باید با همه تشکل ها و گروه های صنفی- سیاسی موجود در آموزش و پرورش به گونه ای یکسان برخورد نماید. از این رو با کنار هم قرار دادن شرکت او در همایش "کانون تربیت اسلامی" به عنوان نهادی با دغدغه های آموزشی- پرورشی و دیدارهای وی با نمایندگان تشکل های صنفی مستقل و اصلاح طلب،می توان خوشبین بود که فانی در پی پدیدآوری تعادل سیاسی در آموزش و پرورش است تا در این تعادل،برنامه ها و سیاست های خویس را پیش ببرد. که به خودی خود کاری پسندیده است.

اما حضور او در همایش تشکیلات فرشیدی،از چشم اندازی دیگر نیز واکاویدنی است. در انتخابات 92 و در فرآیند برگزیدن حسن روحانی،بسیاری از فرهنگیان کشور بنابر سوگیری های سیاسی- اجتماعی و ... حسن روحانی و شخصیت های حامی وی،به این نتیجه رسیدند که او بهترین گزینه برای ریاست جمهوری است و به او رای دادند. اما پس از برگزیده شدنش،نگاه آنها دوباره به کانون خواسته های صنفی خویش بازگشت و از دولت تدبیر و امید خواسته های خویش را درخواست نمودند. از این رو خواسته های فرهنگیان آمیخته ای از درخواست های کلان سیاسی فراگیر از کل دولت و خواسته های صنفی از وزیر است. آنها چندان به بازی های سیاسی انجام شده توجه ندارند و بیشتر به نتیجه ی کنش ها می اندیشند. حضور فانی در چنین همایش هایی می تواند آسیب های جدی به وزارت ایشان و از آن مهمتر به کل اندام دولت وارد نماید.

فرهنگیان هوادار روحانی،به دنبال دیدن رفتارهای سیاسی ویژه ای از دولت هستند که بی گمان دیدار و هم نشینی با کسانی مانند فرشیدی در آن نمی گنجد. فرشیدی کارنامه مثبتی در آموزش و پرورش ندارد. او افزون بر دامن زدن به فرایند ایدئولوژی گرایی در آموزش و پرورش،نخستین وزیری بود که از توانایی خویش برای ضربه زدن به کنشگران صنفی بهره گرفت و بسیاری از آنها را دچار بازنشستگی زود هنگام،اخراج، تبعید، انفصال،قطع حقوق و .... نمود و هنوز هم از آن رفتارها دفاع می کند. او در دوران کوتاه وزارت خویش بی برنامه ترین مدیرِ نهاد آموزشی بود. کمترین آسیب نزدیکی،همدلی وهم اندیشی فانی با کسانی مانند فرشیدی،ناامیدی و سرخوردگی رای دهندگان فرهنگی به روحانی خواهد بود.

در هفته های گذشته برخی از کنشگران سیاسی نیز دولت را توجه داده اند که برخی گروه های مخالف به دنبال جدا نمودن روحانی از بدنه اجتماعی رای دهندگان هستند. کسی مخالف بازی های سیاسی هوشمندانه نیست،اما این گونه رفتارها بسیار ظریف و حساس است. از این رو کنش های فانی یا هر دولتمرد دیگری که هم نگران کباب است و هم در اندیشه سوختن سیخ، مانند حرکت بر لبه تیغ است. افتادن در هر سوی این تیغ، هزینه هایی را برای او و دولت خواهد داشت. اما شاید دولت و دولتمردان روزی وادار به برگزیدن یکی از دو سوی این تیغ شوند. امید آن است که این افتادن به سوی و به سود مردم و بدنه ی اجتماعی حامی روحانی باشد.

تا روزی شاهد خالی ماندن پشت دولت تدبیر و امید نباشیم،همان رویدادی که بسیاری مشتاقانه انتظارش را می کشند!

 

* " اسماعیل عبدی " :

علی پورسلیمان, [25.08.17 21:20]
اکنون فانی به ساختمان سپهبد قرنی راه یافته است و به عنوان وزیر آموزش و پرورش باید در جایگاهی فرا جناحی و فرا حزبی،وزیر همه گرایش ها و اندیشه های موجود در آموزش و پرورش باشد. او باید با همه تشکل ها و گروه های صنفی- سیاسی موجود در آموزش و پرورش به گونه ای یکسان برخورد نماید. از این رو با کنار هم قرار دادن شرکت او در همایش "کانون تربیت اسلامی" به عنوان نهادی با دغدغه های آموزشی- پرورشی و دیدارهای وی با نمایندگان تشکل های صنفی مستقل و اصلاح طلب،می توان خوشبین بود که فانی در پی پدیدآوری تعادل سیاسی در آموزش و پرورش است تا در این تعادل،برنامه ها و سیاست های خویس را پیش ببرد. که به خودی خود کاری پسندیده است.
اما حضور او در همایش تشکیلات فرشیدی،از چشم اندازی دیگر نیز واکاویدنی است. در انتخابات 92 و در فرآیند برگزیدن حسن روحانی،بسیاری از فرهنگیان کشور بنابر سوگیری های سیاسی- اجتماعی و ... حسن روحانی و شخصیت های حامی وی،به این نتیجه رسیدند که او بهترین گزینه برای ریاست جمهوری است و به او رای دادند. اما پس از برگزیده شدنش،نگاه آنها دوباره به کانون خواسته های صنفی خویش بازگشت و از دولت تدبیر و امید خواسته های خویش را درخواست نمودند. از این رو خواسته های فرهنگیان آمیخته ای از درخواست های کلان سیاسی فراگیر از کل دولت و خواسته های صنفی از وزیر است. آنها چندان به بازی های سیاسی انجام شده توجه ندارند و بیشتر به نتیجه ی کنش ها می اندیشند. حضور فانی در چنین همایش هایی می تواند آسیب های جدی به وزارت ایشان و از آن مهمتر به کل اندام دولت وارد نماید.فرهنگیان هوادار روحانی،به دنبال دیدن رفتارهای سیاسی ویژه ای از دولت هستند که بی گمان دیدار و هم نشینی با کسانی مانند فرشیدی در آن نمی گنجد. فرشیدی کارنامه مثبتی در آموزش و پرورش ندارد. او افزون بر دامن زدن به فرایند ایدئولوژی گرایی در آموزش و پرورش،نخستین وزیری بود که از توانایی خویش برای ضربه زدن به کنشگران صنفی بهره گرفت و بسیاری از آنها را دچار بازنشستگی زود هنگام،اخراج، تبعید، انفصال،قطع حقوق و .... نمود و هنوز هم از آن رفتارها دفاع می کند. او در دوران کوتاه وزارت خویش بی برنامه ترین مدیرِ نهاد آموزشی بود. کمترین آسیب نزدیکی،همدلی وهم اندیشی فانی با کسانی مانند فرشیدی،ناامیدی و سرخوردگی رای دهندگان فرهنگی به روحانی خواهد بود.در هفته های گذشته برخی از کنشگران سیاسی نیز دولت را توجه داده اند که برخی گروه های مخالف به دنبال جدا نمودن روحانی از بدنه اجتماعی رای دهندگان هستند. کسی مخالف بازی های سیاسی هوشمندانه نیست،اما این گونه رفتارها بسیار ظریف و حساس است. از این رو کنش های فانی یا هر دولتمرد دیگری که هم نگران کباب است و هم در اندیشه سوختن سیخ،مانند حرکت بر لبه تیغ است. افتادن در هر سوی این تیغ،هزینه هایی را برای او و دولت خواهد داشت. اما شاید دولت و دولتمردان روزی وادار به برگزیدن یکی از دو سوی این تیغ شوند. امید آن است که این افتادن به سوی و به سود مردم و بدنه ی اجتماعی حامی روحانی باشد.تا روزی شاهد خالی ماندن پشت دولت تدبیر و امید نباشیم،همان رویدادی که بسیاری مشتاقانه انتظارش را می کشند!"

 

* اسماعیل عبدی " :
اخیرا خبرگزاری تسنیم گزارشی از سخنان محمود فرشیدی مبنی بر ناکارآمدی تشکل های صنفی در پی گیری امور فرهنگیان منتشر کرده است.در این گزارش ایشان تشکل صنفی را تعریف مناسبی برای آموزش و پرورش ندانسته و آن را موجب تحقیر معلم دانسته و خواستار استقرار نظام معلمی شده اند!
بی گمان خاستگاه این سخنان کنایه آمیز در یک ایدئالیسم اخلاقی و تفکر آرمانگرایانه ای است که طی سالهای 84 تا 86 در اداره ی آموزش و پرورش کشور شکست خورد و حالا به هر قیمتی به دنبال بازیابی آرمانهایش است.فرشیدی پس از رای سیاسی عدم اعتماد مجلس به محمد علی نجفی در سرمقاله روزنامه رسالت فرشیدی عملکرد وزرای اسبق آموزش و پرورش را به انواع و اقسام ایرادهای شکلی و محتوایی محکوم کرد و در مصاحبه با سایت مشرق از وجود رگه های سکولاریسم در نوشتار اولیه سند ملی آموزش و پرورش در دوره اصلاحات خبر داد و افزود ما با بهره گرفتن از نظریات اساتیدی نظیر مصباح یزدی و تدوین فلسفه تعلیم اسلامی این مشکل حل کردیم.
محمود فرشیدی با سابقه ای بسیار کوتاه تر از قامت وزارت،که بالاترین آنها مدیرکلی در آذربایجان شرقی و کرمان بود و آخرین پست قبل از وزارتش مدیریت مدرسه بود، در میان بهت همگان در سال 84 به عنوان اولین وزیر آموزش و پرورش دولت نهم انتخاب شد.
در حقیقت او با سفارش جناحی و تفکر خانه تکانی محمود احمدی نژاد مبنی بر انتخاب مدیرانی که در دولت های خاتمی و رفسنجانی کار نکرده باشند (با لابی هایی گسترده با نمایندگان مجلس) رای اعتماد کسب کرد و در مدت دو سال وزارتش یک بار استیضاح شد و پس از مدتی مجبور به استعفا شد.فرشیدی در ابتدا با وعده اسلامی کردن مدارس به روحانیون ارشد قم ، کنار گذاردن وسیع افراد مستقلی که به دولت متصل نبودند و نیروهای کارآمد اصلاحاتی و مدیران زبده دوره ی هاشمی رفسنجانی و احیاء غیرکارشناسی معاونت پرورشی و تربیت بدنی وفاداری اش را به آن تفکر آرمان گرایانه نشان داد .در این بین البته برگزاری آزمون ضمن خدمت از کتاب "سنن النبی" و طرح سئوالاتی جنجالی و توهین آمیز نسبت به پیامبر اسلام در دوره ی مدیریتی او نه تنها وعده هایش را زیر سئوال برد بلکه در افکار عمومی نسبت به تفکر کلان وزارت آموزش و پرورش ایجاد شک نمود به طوریکه مجلس او را برای پاسخ فراخواند.
در ادامه فرشیدی با به رسمیت نشناختن تشکل های مستقل صنفی و سیاسی با ایجاد فضای شدید امنیتی در آموزش و پرورش به اعتراضات صحیح فرهنگیان نسبت به اجرا نشدن قانون معطل مانده نظام هماهنگ ، واکنش قهری نشان داد و زمینه ساز بازداشت گسترده فرهنگیان و صدور احکام قضایی برای معلمان زحمتکش گردید.در دوره وزارت او برای فرهنگیان احکامی حیرت آور مانند زندان ،اخراج، تبعید،کسر ازحقوق، انفصال، ممنوعیت از تدریس،بازنشستگی اجباری و ... از سوی دادگاه انقلاب و هیات تخلفات اداری صادر گردید و پروانه های کانون های صنفی تمدید نشد و برخی تشکل های سیاسی معلمان نیز غیرقانونی اعلام شده و مکاتبات تشکل ها با وزارت کشور نیز بی پاسخ ماند.
پس از برچسب غیر قانونی بودن تشکل های مستقل صنفی و سیاسی توسط دولت احمدی نژاد و جریان اقتدارگرا و ایجاد محدودیت برای این تشکل ها اخیرا در برخی جراید از نمایندگی کردن فرهنگیان توسط تشکل فرمایشی کانون تربیت اسلامی که دبیری آن به عهده محمود فرشیدی است سخن رانده می شود! و اظهار می شود که مواضع فرهنگیان در قالب بیانیه ، مصاحبه، مقاله و ... توسط این تشکل بیان می شود.وهمچنین اعلام شده این تشکل تفاهم نامه ای با شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور امضا کرده و جلساتی مستمر با این شورا و تشکل هایی نظیر بسیج فرهنگیان برگزار کرده است. 13 بیانیه صادر کرده و 54 مقاله در نشریات منتشر کرده است و در انتخاب وزیر شاخص معین کرده است و تا کنون 12 همایش بزرگ برگزار کرده است.این آمیختگی (زدن برچسب غیر قانونی به برخی تشکل ها و برجسته کردن برخی دیگر) تناسبی معکوس است: ایجاد محدودیت برای تشکل های واقعی و فراغ بال برای تشکل های دولتی.همچنین این اتفاقات چند سئوال را ایجاد می کند:
آیا هزینه این همایش ها و جلسات با دولت است؟ آیا تشکل های مستقل که بدون وابستگی به جریانات با بیان کاستی ها و پیگیری مطالبات فرهنگیانند نمایندگان واقعی معلمان نیستند؟ آیا موضع گیری های اخیر آقای فرشیدی پاک کردن صورت مساله ناکامی مدیریتی او در پاسخگویی به افکار عمومی نیست؟
تفاهم نامه ی اخیر آموزش و پرورش تهران و حوزه علمیه و تبدیل شدن برخی مدارس دولتی به مدارس وابسته به حوزه علمیه و حضور علی اصغر فانی در سومین مجمع کانون تربیت اسلامی و موضع گیری های دو پهلوی وزیر در آن مجمع این توهم را برای محمود فرشیدی ایجاد کرده است که او و تشکل کانون اسلامی مرکز تصمیم سازی برای آموزش و پرورش بوده و فرهنگیان و مردم ،هرج و مرج و نابسامانی هاو آمارسازیها و نابخردی های او و دولتمردان نهم و دهم را از یاد برده اند.


" شهیندخت میان دشتی " :
نگاه دولت یازدهم به " تحزب " رویکردی مثبت و بر پایه اصول انقلاب است.
از همین رو دولت تدبیر و امید پس از روی کار آمدن ، یکی از اولویت های برنامه های خود را بر این اصل از قانون نشان داده و خواهان آن است که رکود نسبی در احزاب قانون مند کشور را از بین ببرد. در این مورد ، عبدالرضا رحمانی فضل وزیر کشور می گوید : " وزارت کشور به دنبال تقویت تحزب در کشور است، تقویت احزاب قانون مند و پاسخ گو در برنامه های این وزارت خانه قرار دارد. و با توجه به برنامه ای که در مجلس ارائه داده ام  ، تعامل با احزاب صورت می گیرد و وزارت کشور تعامل با احزاب را کلید خواهد زد. "
اکنون امید است که از این به بعد فعالیت احزاب، تشکل های صنفی و مدنی که طی سال های اخیر دچار رکود و یا اخلال گردیده بود به گردونه سیاست و اجتماع باز گردد تا این تشکل ها و احزاب با ارائه دیدگاه ها و نظرات کارشناسی خود به پیشبرد اهداف نظام جمهوری اسلامی کمک های شایانی بنمایند.
فانی وزیر آموزش و پرورش در گردهمایی مشترک اعضای شورای معاونین و مدیران کل استان ها در اردوگاه شهید باهنر اظهار می دارد که دولت یازدهم سیاست هایش را اعلام کرده و همه ما باید خودمان را با این سیاست ها همسو کنیم و همان طور که " بنده در دولت نهم نپذیرفتم کار کنم و کنار رفتم چون اعتقادی نداشتم. "
روی سخن مان با آقای فانی است !
شما در دولت یازدهم وزارت را پذیرفته اید و در این جایگاه قرار گرفته اید و در راستای همسویی با سیاست های دولت می دانید که تشکل های معلمان به عنوان جریان های سودمند می توانند بیشترین کمک را به پیشرفت آموزش و پرورش بنمایند و نه تنها " تهدید " تلقی نمی شوند بلکه یک " فرصت " به شمار می آیند.
آقای فانی !
چه توجیهی برای شرکت شما به عنوان " سخنران ویژه در مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی فرهنگیان به مدیریت محمود فرشیدی " وجود دارد؟
آیا فرشیدی را نمی شناسید ؟
آیا این تشکل مخالف دولت و با موضع گیری های کاملاً سیاسی و حزبی را نمی شناسید؟
آقای فانی ،  خاطره ای از جناب مهندس فرشیدی به ذهنم آمد که بد نیست شما هم آن را بخوانید.
چند روز قبل از گرفتن رای اعتماد  محمود فرشیدی از مجلس برای کسب پست وزارت آموزش و پرورش بود و از آن جایی که تشکل ها به نوعی پاشنه آشیل این رای اعتماد به حساب می آمدند ، جلسه ای با حضور تعدادی از نمایندگان تشکل ها و آقای فرشیدی در طبقه سوم ساختمانی در خیابان کارگر جنوبی تشکیل گردید و نمایندگان تشکل ها خواسته های فرهنگیان را مطرح کرده و ایشان هم کاملا این خواسته ها را به حق دانسته و قول همکاری و مساعدت در جهت تحقق خواسته ها را دادند که فعالیت تشکل ها نیز یکی از این خواسته ها بود...
اما همه می دانند که در دوران وزارت فرشیدی چه بر سر اعتراضات معلمان آمد و با تشکل ها و فعالین آنها چه برخوردی شد و چگونه فضای سخت امنیتی بر سر معلمان شکل گرفت .
حتی زمانی که یکی از نمایندگان تشکل ها نزد ایشان رفته بود ، ایشان در پاسخ و با صراحت چنین گفته بود : " اصولا اعتقادی به تشکل های معلمان ندارد " !
تو خود مفصل بشنو حدیث این مجمل را .......
از مقام محترم وزارت انتظار می رود که همان گونه که با تدبیر و درایت رسالت خود را آغاز کرده اید ادامه ی راه نیز همان گونه باشد که مورد انتظار است و خدواند در تمام مراحل یارتان باشد.


" رضا نهضت " :
" یکم) در این که محمود فرشیدی و اعوان و انصارش ،برخورد خوب و موجهی با فرهنگیان معترض و تشکل های صنفی نداشته اند؛ جای شک و شبهه ای نیست.روزهای پایانی اسفند تلخِ سال 1385 ، که منجر به بازداشت اتوبوسی جمع کثیری از فرهنگیان شد ،امری نیست که به این زودی ها ، از ذهن و ضمیر همکاران فرهنگی زدوده شود؛ گرچه که تعداد زیادی از همکاران بازداشتی ،خیلی زود آزاد شدند؛ اما اکثر مسولان تشکل های فرهنگی ،عید نوروز را در زندان انفرادی سر کردند  واین البته ،پدیده ای تازه و تاسف بار بود.به خصوص که، وزیر و یارانش، نه تنها تلاشی برای رهایی زندانیان نکردند،که ،مبتهج و مسروراز این واقعه بودند و در پوست خود نمی گنجیدند و گوی توفیق و کرامت در میان افکنده بودند و ظفرمندانه، هل من مبارز می طلبیدند؛ و افسوس و صد افسوس که، سواران در غل و زنجیرِ اسارت بودند و کاری از آنان بر نمی آمد.
دست گیری و برخورد فیزیکی با معلمان ،البته مختص دولت احمدی نژاد و دوران وزارت فرشیدی نبود.پیش از آن نیز، در زمان ریاست جمهوری خاتمی و و وزارت مرتضی حاجی،معلمان در برابر ریاست جمهوری، مورد نوازش و ضرب و شتم ِ نیروهای محمد باقر قالیباف قرار گرفته بودند. نیز ،در تابستان سال هشتادو سه ،محمود بهشتی لنگرودی،دبیر کل و علی اصغر ذاتی ،سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران،دستگیر و به مدت یک ماه در انفرادی بودند.آن موقع نیز، مرتضی حاجی ،اظهار تاسف نکرد و شاید قلبا از این کار راضی بود.بعدها،از نزدیکان حاجی شنیدم که ، دست گیری بهشتی و ذاتی ،با هماهنگی حاجی و وزیر اطلاعات بوده است ؛ چرا که در آن روزها،کانون ،به جد خواستار استعفای حاجی بود.(در این که حاجی در دستگیری آن دو تن دست داشته ،مطمئن نیستم و تنها شنیده ام را بیان کردم.) .با این وجود،بدون شک ،جرم فرشیدی و گناه وی بسی بیشتر از حاجی بود.با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد،تشکل های صنفی ،بیش از یک سال ،سکوت کردند و به دولت وقت دادند؛ تا وعده های خویش را، در قبال قرهنگیان، به منصه طهور برساند.به یاد بیاوریم که در آن زمان و پس از انتخاب احمدی نژاد،سه تن از اعضای کانون صنفی معلمان از جمله ،مجمود بهشتی ،که در این زمان به عنوان سخنگوی کانون فعالیت می کرد ،با احمدی نژاد ،دیدار خصوصی داشتند و وعده و وعید هایی را از زبان وی شنیده بودند.اضافه بر این،محمود فرشیدی،قبل از گرفتن رای اعتماد از مجلس،با تعدادی از اعضای کانون صنفی تهران دیدار داشت و برنامه های خویش را برای آنان باز گو کرده بود.همچنین به یاد داریم که احمدی نژاد ،در مجلس گفته بود که ،،مشکلات معلمان ، باید برای همیشه مرتفع شود.همه این ها،بارقه ای در میان فرهنگیان پدید آورده بود.
اما مشکل از کجا شروع شد؟
دوستان احتمالا به یاد دارند که ،لایجه خدمات کشوری،که از دولت خاتمی به ارث رسیده بود،مورد بررسی در مجلس قرار گرفت.اعوان وانصار فرشیدی،همه از محاسن این لایحه می گفتند، معاون فرشیدی و یار غار وی ،در مصاخبه با ایلنا گفته بود :« تا دو ماه آينده تمام مشكلات شغلي، حقوقي و معيشتي معلمان در تمام سطوح و بازنشستگان اين عرصه با تصويب لايحه ی خدمات كشوري آموزش و پرورش، در مجلس شوراي اسلامي حل خواهد شد »
از آن سو ،در مجلس نیز حاج بابایی،به کرّات ودفعات ،از مزایای این لایحه سخن می گفت و از رفع تبعیض در پرداخت حقوق خبر می داد.ماجرا به خوبی پیش می رفت و فرهنگیان ،امیدوارانه ،چشم به اقدامات دولت دوخته بودند؛تا این که خبر آمد که دولت، از اجرای لایحه مزبور،سرباز زده است.از این جا بود که کم کم ، موج اعتراضات آعاز شد.اولین تجمع اعتراضی،تا جایی که به یاد دارم ،در مقابل مجلس،با جمعیتی حدود 50 نفر بود  وحاج بابایی برای پاسخ گویی به میان معلمان آمد.در همین اثنا،ماجرای سوالات آزمون پیامبر اعظم پدید آمد و موجب شد،سازمان معلمان بیانیه ای در این باره صادر کند و به طور ناخواسته،ائتلافی برضد فرشیدی، میان تشکل های صنفی و سازمان معلمان شکل گرفت . به تبع آن،تحصن، و تجمعات متعدد، در برابر مجلس ،با حضور تعداد کثیری از فرهنگیان به و قوع پیوست و متاسفانه شد آنچه شد.
به یاد دارم که در آن زمان،در یکی از روزها،علیرضا براتیان ،مدیرکل وقت امور اداری وزارتخانه ،سربازانی که،مشغول ضرب و شتم معلمان بودند را با رویی خوش ،برای صرف ناهار،به وزارتخانه دعوت می کرد و از زحمتی که متقبل شده بودند،صمیمانه،سپاسگزاری می نمود!


دوم) من ، دو بار توانستم ،قبل از پدید آمدن وقایع و بل فجایع فوق ،به صورت حضوری ،با فرشیدی دیدار داشته باشم.در هر دو جلسه، سوالات متعددی را از وی ،در میان جمع ،پرسیدم.پاسخ ها اما ،بسیار نا امید کننده بود.در واقع اصلا هیچ ربطی به سوالها نداشت.به عنوان مثل در پاسخ ،می گفت گه شما جوان هستید و باید به خود سازی بپردازید !و یا اصلا از سوال می گذشت و یا از چیزهایی سخن می گفت که ربطی به موضوع نداشتند.من هنور هم نمی دانم که تجاهل العارف می کرد و یا وافعا حرف ها را نمی فهمید!پاسخ هایی هم که به خبرنگاران می داد،این گونه بود.بدون اغراق،با دیدن و شنیدن سخنان فرشیدی ، نا خود آگاه ،به یاد شحصیت گل مراد،در سریال «باغ مظفر »،ساخته مهران مدیری، می افتادم که در پاسخ ِپرسشی فقط سر تکان می داد و می گفت :«هان».(ولله، قصد توهین و تحقیر ندارم) .


سوم) «عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو».به نظر من فرشیدی یک کار مثبت انجام داد که حاجی آن را انجام نداده بود.از زمان حاجی ،قرار شد که به معلمان پائین تراز کارشناسی ارشد،ارتقاء شغلی تعلق بگیرد و بالاتر از آن ،یا باید حق هیات علمی را می گرفتند و یا ارتقاء شغلی را.همین امر موجب شده بود که دارندگان مدارک بالاتر حقوقی برابر و یا گاهی کمتر از دارندگان مدارک کارشناسی و حتی فوق دیپلم ،دریافت کنند.نگارنده ،یکی از این افراد بود.فکر کنم در سال سوم یا چهارم صدارت فرشیدی بود که مقرر شد  ارتقاء شغلی به همه افراد تعلق بگیرد.
جهارم) این همه رطب و یابس به هم بافتم و سخن را به دارازا کشاندم تا پاسخ جناب پورسلیمان را بدهم.آیا رفتن فانی به "کانون تربیت اسلامی" وسخن رانی در آن اشکال دارد و با شعارهای رئیس جمهور در تضاد است؟ آیا این کار ، " موجبات حیرت وشگفتی فرهنگیان را فراهم نمود! آیا این مسأله ،" این شائبه را دربین فرهنگیان تقویت کرد که نکند فانی نیز وزیری از جنس فرشیدی بوده باشد."؟ چنان که جناب نیک نژاد نوشته اند ،حق این است که " اکنون فانی به ساختمان سپهبد قرنی راه یافته است و به عنوان وزیر آموزش و پرورش باید در جایگاهی فرا جناحی و فرا حزبی، وزیر همه گرایش ها و اندیشه های موجود در آموزش و پرورش باشد. او باید با همه تشکل ها و گروه های صنفی- سیاسی موجود در آموزش و پرورش به گونه ای یکسان برخورد نماید. از این رو با کنار هم قرار دادن شرکت او در همایش "کانون تربیت اسلامی" به عنوان نهادی با دغدغه های آموزشی- پرورشی و دیدارهای وی با نمایندگان تشکل های صنفی مستقل و اصلاح طلب،می توان خوشبین بود که فانی در پی پدیدآوری تعادل سیاسی در آموزش و پرورش است تا در این تعادل، برنامه ها و سیاست های خویس را پیش ببرد. که به خودی خود کاری پسندیده است."
چه دوست داشته باشیم چه دوست نداشته باشیم ؛تشکیلات " کانون تربیت اسلامی " تشکلی است که پشتوانه های مالی خوبی دارد و البته،به هرشکل ،دستی در قدرت دارد.انتشار نشریه رنگی «زمزم» و انتشار بدون وقفه آن ،کاری نیست که تنها از خقوق معلمی ناشی شده باشد.بدون شک، حامیان مالی توانمندی در پس این نشریه به چشم می خورد.به گمان بنده،تشکل های دیگر فرهنگی،باید از وضعیت سیاسی موجود و تجارب گذشته،بهترین بهره را ببرند و به تقویت تئوریک و تشکیلاتی خویش ،بپردازند.راه این که ،عقاید و آراء کانون تربیت اسلامی به کرسی ننشیند و مورد قبول واقع نشود این است که،گروه های رقیب،به طور منسجم و سازمان یافته ،به تولید فکر و اندیشه بپردازند و به این وسیله،عقل ها و دلها را مفتون خویش سازند؛نه این که به بهانه گذشته سیاه و بد این کانون،فتوا به حبس و توقیف و بی محلی ،به آن داده شود؛که این، روشی ناپسند است که پیش از این احمدی نژاد و فرشیدی ،آن را انحام داده اند و امروز،به همین دلیل،سیه روی و مطعون شده اند.جوش و خروشی که در این مدت،در میان تشکل های صنفی به راه افتاده،برای من ،بسیار امیدوارکننده است و نوید روزهای خوش را می دهد.
از اطاله کلام پوزش می طلبم."


" طاهر قادرزاده " :
" آقای فانی می گوید:" معلمی که شایستگی حرفه ای نداشته باشد، در فرآیند تعلیم و تربیت موفق عمل نخواهد کرد و ما معتقدیم نقش معلم یک نقش کلیدی است و اگر مهارت لازم یا انگیزه نداشته باشد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد."
ظاهرا جناب آقای فانی نیز حداقل به بخشی از گفته ماکس وبر که :"استخدام باید طبق صلاحیت تخصصی و احراز شرایط شغل، بدون توجه به عوامل خارجی (مانند جنس،نژاد، دین، وضع اجتماعی یا طبقاتی) صورت گیرد" باور دارد. اما آقای فانی چرا در این زمان به این موضوع اشاره می کند؟
تنها دلیل این کار، بدون شک یا باید وجود معلمانی بدون شایستگی حرفه ای در آموزش و پرورش باشد (که همه هم می دانیم وجود دارند) و یا حربه ای برای مهار معلمان منتقد (که امیدوارم اشتباه کرده باشم). البته شاید شایستگی های حرفه ای مورد نظر جناب وزیر با آنچه مد نظر عموم است، تفاوت هایی داشته باشد، اما به هر حال وجود افراد بدون صلاحیت حرفه ای را تایید می کند.
سوال این جاست:جناب وزیر!قاعدتا معلمان کنونی همگی مستخدمین پس از انقلاب هستند. علت و بانی و نحوه ی گزینش و استخدام آنهایی که صلاحیت حرفه ای نداشته اند، چه چیزی  و چه کسی و چگونه بوده است؟ در مقابل تاثیر عملکرد ناموفق آنها، در طی سالیان سپری شده، چه کسی پاسخگوست؟ شما که از مسولین رده های بالا درآموزش و پرورش بوده اید، قبلا چه موضعی داشته و چه اقدامی کرده اید؟ و آیا می دانید در حال حاضر چه تعداد از این ناشایستگان حرفه ای، در سطوح مختلف مدیریتی آموزش و پرورش جای دارند و در فرایند آموزش و پرورش تاثیر دارند؟
اما جمله دوم جناب وزیر:" ما معتقدیم نقش معلم یک نقش کلیدی است و اگر مهارت لازم یا انگیزه نداشته باشد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد." به عنوان یک معلم از این "اعتقاد" جناب وزیر واقعا متاسفم. ما فکر می کردیم معلم بدون مهارت باعث و بانی خیلی از اتفاق ها خواهد شد و لطمات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد، نه اینکه هیچ اتفاقی نیفتد!
ایشان با بیان همسان نقش " مهارت" و "انگیزه" در کارایی معلم، تلویحاً نبود هر دو را متوجه خود معلم کرده است. در حالی مهارت معلم اکتسابی بوده و انگیزه یک امر درونی است. سیستم آموزش و پرورش در افزایش یا کاهش مهارت کمترین نقش ولی در تغییر انگیزه، بیشترین تاثیر را دارد. لذا سرزنش معلم برای نداشتن انگیزه، فرافکنی است.
جناب آقای فانی در سخنان اخیرشان ارکان آموزش و پرورش را مدیریت، معلم، محتوا و برنامه ها، مقررات آموزشی، بودجه، فضا و تجهیزات، می داند،  اما دانش آموز را جزو ارکان آموزش و پرورش نمی داند ، چرا؟
آقای فانی در جای دیگری از سخنانش به طریقی غیرمعمول به دفاع از عملکرد مدارس غیردولتی می پردازد. آنها را موفق می داند و تنها دلیل را در توان مندی مدیران اینگونه مدارس و میزان اختیارات آنها می بیند! چنین است که می گوید:"مدارس دولتی نسبت به مدارس غیردولتی استانداردتر است. چون مدارس غیردولتی معمولا یک ساختمان مسکونی را تبدیل به مدرسه می کنند و از طرف دیگر تجهیزات مدارس دولتی نیز قوی تر از مدارس غیردولتی است ولی علت موفقیت مدارس غیردولتی مدیریت آنهاست."
آقای فانی با این تاییدیه، به طور مطلق، نقش معلم و سایر عوامل را انکار می کند و نه تنها مدیریت را مهمترین عامل که تنها عامل می داند. به راستی چنین طرز فکری از یک وزیر بعید و غیر قابل انتظار است  و نشان دهنده دیدگاه او در مورد ارجح دانستن مدیریت بر معلمی می تواند باشد. هر چند تایید و دفاع ایشان، خود جای چند پرسش دارد:
آیا فقط با درصد قبولی در پایان سال تحصیلی، می توان میزان موفقیت یک مدیر یا یک مدرسه را سنجید؟ تفاوت معنادار و قابل ذکر میان خروجی های مدارس غیردولتی با خروجی های مدارس دیگر در چیست؟ آیا در مورد مهارت های حرفه ای و اخلاق شغلی و پای بندی به حقوق شهروندی در بین دانش آموزان این دو نوع مدرسه، پس از فارغ التحصیلی و ورود به اجتماع، پژوهش و تحقیق قابل استنادی انجام گرفته است؟ آیا به صرف کسب چند رتبه در کنکور و یا جشنواره ای، می توان در مورد میزان موفقیت مدرسه و مدیری نظر داد؟ معیار شما برای چنین اظهار نظری در مقام یک وزیر، چیست و نقش معلم در این میان، چقدر دیده شده است؟
آقای فانی می گوید : "مهمترین کار ما ، پرداختن به معلم است. چون معلم می تواند بسیاری از کمبودها را جبران کند. به عنوان نمونه در سال های گذشته که کتاب های درسی با یکی دو ماه تاخیر به دست دانش آموزان می رسید، معلمان این کمبود را جبران می کردند در حالی که اگر کتاب به دست دانش آموز برسد ولی معلم نداشته باشیم، کسی نمی تواند این کمبود را جبران کند."
دست جناب وزیر درد نکند! بالاخره به نقش معلم اشاره فرمود. اما نمی شد به نمونه بهتری غیر از "جبران کننده کمبود کتاب" اشاره کند؟! امیدوارم مشاوران و اطرافیان ایشان نقش و اهمیت معلم را بیشتر و بهتر برای وی تبیین کنند.
کاش در مورد "تربیت، انگیزه، معیشت و منزلت معلم و برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت، رتبه بندی معلمان، ایجاد مرکز ارزیابی حرفه ای معلم و سایر تلاش ها برای تثبیت جایگاه معلم" بیشتر می گفت و بیشتر ازآن که به فکر راضی نگه داشتن تشکل ناشناس کانون تربیت اسلامی باشد، به سایر تشکل های فرهنگیان که ریشه دارتر و مقبول تر هستند و به بیش از یک میلیون معلم نیز فکر می کرد.
جامعه فرهنگیان توان و طرز تفکر آقای فرشیدی را به عیان دیدند. چه اصراری بر استفاده مجدد از باورها و اعتقادات ایشان است؟ حتی اگر یک تعارف هم باشد، باز از یک وزیر دولت تدبیر و امید پذیرفتنی نیست.
جناب وزیر وقتی نقل می کنند که: " آموزش و پرورش حافظه پرور باید به آموزش و پرورش تفکر محور و خلاق محور تبدیل شود" باید به این نکته به خوبی واقف باشند که "اولین گام در راه درست اندیشیدن، رها شدن از پیروی کورکورانه است" و "پای بندی به عقاید دیگران، گونه ای بت پرستی است".
و سخن آخر:در این شکی نیست که مدیریت نه تنها در مدارس که در سطح ادارات و سازمان هم ضعف های اساسی دارد، اما قطعا توان مندسازی مدیریت در هر سطحی از آموزش و پرورش، بدون توجه به خواسته های منطقی معلمان و مشارکت واقعی (نه فرمالیته) آنان، راه به جایی نخواهد برد. نادیده گرفتن توان مندی ها و تاثیرات جامعه معلمین، در اجرای بهینه تمام برنامه های آموزش و پرورش، ثمری جز عقیم ماندن این برنامه ها و انزوای مسئولین این دستگاه نخواهد داشت اگر چه "دفتر بهبود مدیریت" نیز ایجاد گردد.پس بهتر است به جای سخن گفتنهای حاشیه ساز، بر اساس واقعیتها صحبت و عمل کنند.عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس
که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن "

 


" علی پورسلیمان " :

  آقای فانی ! بهترین سیاست صداقت است !"

در نشستی که نمایندگان تشکل‌هاي معلمان با آقای فانی و در زمان سرپرستی ایشان بر وزارت آموزش‌ و پرورش برگزار کردند ، یکی از اعضای حاضر از تشکل‌ها پیشنهاد کرد که آقای دکتر فانی به عنوان یک اقدام پسندیده ، همه وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب را در جلسه ای دعوت کند و از نظرات و پیشنهادهاي آن‌ها استفاده کند.آقای دکتر فانی ، ضمن تایید اصل این حرکت ، اما حضور برخی از این ورزا را به دلیل فقدان عملکرد مناسب و دیدگاه منفی افکار عمومي‌فرهنگیان نسبت به آن‌ها دارای قابلیت اجرایی ندانست. ..
آقای فانی روز جمعه بیست و نهم آذر ماه سال جاری در مسجد نور و در سومین مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی که مسئولیت آن با آقای فرشیدی وزیر سابق آموزش و پرورش است حاضر می شود و در آن به عنوان " میهمان ویژه " به ایراد سخن می پردازد ...
کانون تربیت اسلامی یکی از تشکل هایی است که در آموزش و پرورش فعالیت می کند و ساختار آن قاعدتا باید غیر دولتی باشد .
این که وزیر آموزش و پرورش به تشکل ها بها می دهد ، جای بسی خوشحالی و امیدواری است و باید از آن استقبال کرد و تعامل اصل پذیرفته شده ای در روابط میان فردی و سازمانی است .
اما سوال این است که اگر و در آینده ،  سایر تشکل های معلمان نیز از ایشان دعوت کردند ، آقای دکتر فانی دعوت آن ها را پاسخ مثبت خواهد داد ؟ ( قضاوت در این مورد به آینده موکول می شود )
{ اگر چه سازمان معلمان ایران به عنوان یکی از تشکل های حامی دکتر روحانی و نیز وزارت آقای فانی تا کنون چندین بار از آقای فانی برای حضور در نشست شورای مرکزی دعوت کرده است اما تاکنون پاسخی نشنیده است و باز هم لازم به یادآوری است که این یادداشت ، واکنشی برای عدم اجابت این دعوت از سوی آقای فانی نیست و سازمان معلمان ایران بر مدار " مطالبه محوری " و در چاچوب قانون مداری و استفاده از ظرفیت های قانونی حرکت خواهد کرد و تعامل با مسئولان ، اثر بخشی و کارایی این وضعیت را دوچندان خواهد کرد . }
سوال بعد در مورد موضع گیری دوگانه آقای فانی در زمان سرپرستی و نیز پس از آن ( وزارت ) است .
قابلیت اجرایی ندانستن پیشنهاد نماینده یکی از تشکل های حاضر در جلسه به حضور افرادی چون آقای فرشیدی و... دلالت داشت .
آیا در این چند ماه اتفاق خاصی رخ داده است ؟
چگونه می شود که آقای فانی حاضر به قبول این پیشنهاد و حضور یک وزیر سابق در دفتر کار خود ودر زمان سرپرستی وزارت آموزش و پرورش نمی شود اما پس از رسیدن به مقام وزارت ، به صورت غیر منتظره ، در جلسه آن تشکل حضور می یابد ؟!
آیا سخنان مطرح شده در جلسه ایشان با تشکل ها و در زمان سرپرستی ، چقدر با واقعیات و نیز اصل " صداقت " مطابقت داشت ؟
آیا اصولا آن سخنان برای خوشایند نمایندگان تشکل ها و بالا بردن ضریب نفوذ در افکار عمومی فرهنگیان با استفاده از سرمایه اجتماعی تشکل ها و از جمله سازمان معلمان ایران بود ؟
آیا آقای فانی تصور می کند با توسعه چنین ارتباطاتی می تواند جلوی استیضاح احتمالی ایشان در آینده در مجلس فعلی را توسط همفکران ایشان بگیرد ؟!
پس از آن ، معاون آقای فانی اعلام کرده بود :" مدیریت واحد تشكل هاست كه كار را جلو می برد و ما در سطح ستاد با اقتدار این كار را انجام می دهیم كه هیچ تشكلی نتواند بدون مجوز آموزش و پرورش به مدارس ورود پیدا كند. "
منظور آقای کفاش از این سخنان چه بوده است و آیا شامل حال همه تشکل های آموزش و پرورش می شود ؟
آیا تشکل های معلمان که خود نیز از بدنه معلمان هستند برای ورود به مدرسه باید از مقامی مجوز بگیرند ؟
آیا برای گفت و گو و تعامل معلمان با یکدیگر باید از کسی اجاره بگیرند ؟
آقای فرشیدی متاسفانه دارای سابقه و عملکرد مثبت و درخشانی در آموزش و پرورش نیست و ذکر نام او ناخودآگاه وقایع سال 85 را به اذهان متبادر می سازد ، از سوی دیگر ؛ تا کنون دبیر کانون تربیت اسلامی از فرهنگیان شریف و نیز آسیب دیده ، بابت رفتار خود با آن ها ، نه تنها عذر خواهی نکرده بلکه همچنان از مواضع و عملکرد چند ماهه خود و نیز وقایع آن دوران دفاع می کند .
این در حالی است که تشکل های معلمان تاکنون به برخی خطاهای خود اعتراف کرده و به عنوان مثال گفت و گوی سخنگوی کانون صنفی معلمان با روزنامه اعتماد مورخ 26 د ی ماه1392 موید این مدعاست .
آقای بهشتی می گوید : « در سال‌هاي گذشته ، تشكل‌ها در دوران نوجواني خود به سر مي‌بردند و خطاهايي هم داشتند. در سيستم و بخش حاكميتي هم مداراي لازم با اين تشكل‌ها صورت نگرفت و منجر به ايجاد سوءتفاهمات شد. الان دو طرف به يك عقلانيتي در اين زمينه رسيدند كه بايد از اين فضا استفاده شود.
ممكن است تندروي‌هايي ما كرده باشيم... »
تشکل سازمان معلمان ایران با هیچ فرد و مقامی قهر نیست و معتقد به اصل تعامل و هم اندیشی است . محور ما ، حرکت حول " منشور صنفی " و کنش بر اساس " وفاق صنفی " است ؛ اما تا زمانی که آقای فرشیدی و تشکل متبوع ایشان به بارخوانی گذشته خویش نپردازند ، اتفاقی نخواهد افتاد ...
وزير آموزش و پرورش اخیرا حضور و فعالیت تشکل ها در آموزش و پرورش را یک فرصت و نه تهدید دانسته است . ایشان حتی از راه اندازی اتاق های فکر با حضور و نظارت تشکل های معلمان در فرآیند تصمیم سازی و تصمیم گیری سخن رانده است .
از نظر نگارنده ، پذیرش و باور این سخنان منوط به تحقق لوازم و مقدماتی است که صداقت را در سیاست نمایان سازد و امید که این گونه باشد ...در پایان ، از همه همکاران و معلمان محترمی که در" فراخوان " سخن معلم شرکت کردند سپاس ویژه دارم .

جمعه, 03 شهریور 1396 23:17 خوانده شده: 1449 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +21 -4 --
محمدی 1396/06/04 - 09:19
بطحایی،با اصولگرایان تندرویی چون حاجی بابایی کار کرده است و نمی تواند ادعای اصلاح طلبی کند.البته ایشان نان به نرخ روز خور هستند.
پاسخ + 0 0 --
معلم... 1396/06/06 - 23:10
ضمن تشکر از برادر پورسلیمان جناب بطحایی همینطور که در تشکلهای اصولگرای فرهنگی حاضر میشود در مجامع صنفی فرهنگیان اصلاح طلب هم حاضر خواهد شد؟؟؟!!
پاسخ + +20 0 --
كلهر 1396/06/04 - 09:21
سلام
هيچ اتفاق خاصي در اموزش و پرورش نخواهد افتاد
وزير نمي تواند مسايل اموزش و پرورش حل كند.
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1396/06/05 - 09:21
سلام

دوست عزیز

آقا / خانم کلهر

تحولات را در " تقدیر " نجویید .

معلمان باید فعال باشند .

پایدار باشید .
پاسخ + +14 0 --
حسینی 1396/06/04 - 09:38
استاد ارجمند :
مطلب خیلی طولانی بود .
خدا خیرتان بدهد
کاش دوقسمت میکردید.
خدا قوت
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1396/06/05 - 09:24
سلام

همکار محترم

خانم حسینی

مطلب من کوتاه بود .

پی نوشت ها طولانی است .

این یادآوری تاریخی برای آگاه سازی افکار عمومی بود .

پایدار باشید .
پاسخ + +5 -1 --
پارسی 1396/06/04 - 10:51
روحانی خوب به معلمین دستخوش داد با انتخاب این پیرمرد
واقعا باید الان گفت روحانی مچکریم
پاسخ + +5 -10 --
ناشناس 1396/06/04 - 12:58
زنده باد حاج بابایی.بزرگ مرد اموزش پرورش ایران
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1396/06/05 - 09:26
سلام

دوست عزیز ناشناس

فکر می کنم درباره عملکرد آقای حاجی بابایی در صدای معلم به اندازه کافی صحبت شده است .

آموزش و پرورش وزیر متخصص ، کاردان و کارآمد می خواهد .

سیاسی بودن به درد نمی خورد .

فرشیدی و حاجی بابایی در یک طبقه و کلاس هستند و یار غار یکدیگرند .

پایدار باشید .
پاسخ + +4 -1 --
رضایی.ر 1396/06/04 - 13:27
سلام جای مقالات روشنگرانه ی اینچنینی در سایتهای فرهنگیان کم و گاها خالیست.ضمن قدر دانی مطلب طولانی بود.این اقای وزیر برای حل مشکل فرهنگیان زندانی چه کرد؟و حضور در جمع لابی گر اموزش وپرورش اونم بنام وزارت اگر واقعا قصد کمک و مشاوره با همه تشکلها را داشته باشد فی نفسه بد نیست ولی من گمان میکنم که وزیر چنین قصدی ندارد و چون اول صدارت بود ژست دموکرات گرفت .باشد که وزیر محترم برای همه تشکلها راست وچپ وقت داشته باشد.البته بنده جای وزیر بودم شرکت نمیکردم چون این تشکل هنه ارزویش حذف وزارت و گنجاندن ان در سازمانی زیر نظر حاکمیت است همه سازمانها ارزوی وزارت دارند وزارتیها ما ارزوی سازمان تا از یوال واستیضاح مجلس در امان باشند.بجای حل این مشکل صورت مساله را پاک میکنند
پاسخ + +3 -1 --
ابوالفضل 1396/06/04 - 13:46
فعلا این وزیر هم کارگاه زد و رتبه بندی واقعی و جدا شدن حقوق معلمان از کارمندا و ... به خاطره ها خواهد پیوست تا وزیر بعد بدرود
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/06/05 - 05:29
بدرررود
پاسخ + +5 0 --
ناشناس 1396/06/04 - 14:22
آقای بطحایی اگر نتوانستی و یا نخواستند کاری برای حق و حقوق معلمان انجام دهند خودتان مردانه استعفا دهید
پاسخ + 0 0 --
ناشناس 1396/06/04 - 21:54
این کار یک کمی شرافت میخواهد.
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1396/06/05 - 09:29
سلام

دوست عزیز ناشناس

در جامعه " منفعت زده ما " ما واژه هایی مانند " استعفا " خیلی مانوس نیستند .

این جور کارها فقط در غرب وجود دارد !

این جا تا کسی تحت فشار از " بالا " نباشد مسند خود را رها نمی کند !

پایدار باشید .
پاسخ + +1 0 --
شهروند 1396/06/04 - 15:10
درود استاد.مسولین آپ اکثریت از دوران استخدام با روحیه ای سرکوب شده و فاقد عزت نفس رشد یافته اند باید روحیه متهورانه از دانشگاه فرهنگیان نهادینه شود و درس جراتمندی ومطالبه گری در دانشگاه فرهنگیان داده شود.ولی فرهنگی از همان روز اول دچار ترس اضطراب محافظه کاری و اهسته حرف زدن می شود .یک تعدادی افراد هم مثل آقایان عبدی بداقی وووهزینه بیش از یک و نیم میلیون نفر فرهنگی را می دهند .افسوس که مطالبه گری وتهور کمیاب وتا دلتان بخواهد انسانهای مرعوب شده داریم واقلیتی که که کارشان شده بند انداختن به پا ودهان معلم ومواظبت کردن از اینکه این پتانسیل نیرویش آزاد نگردد وطومار فرصت طلبانی مدیران کل وحراست بطحایی وفانی وفرشیدی وامثالهم که به نان آبی رسیده اند را در هم نپیچاند.تنها راه حل اتحاد از پایین آوار شدن بر سر فرصت طلبان بندبازان سیاسی
پاسخ + +7 0 --
علی 1396/06/04 - 16:57
امثال بطحایی در آموزش و پرورش زیادند،اینگونه افراد برای بدست آوردن و حفظ صندلی ریاست با همه کنار می آیند و به هیچ اصولی ( اصلاح طلبی و اصول گرایی و ...) اعتقاد واقعی ندارند.
پاسخ + +1 0 --
آموزگار وحید 1396/06/05 - 00:23
درود بیکران ، و سپاس از روشنگری های صادقانه و دلسوزانه ی شما ، این موضوع خیلی جدی و مهم است . لازم است بزرگان و پیشکسوتان و دلسوزان و دلواپسان عرصه تعلیم و تربیت سریعا ورود نمایند و این جریان نامیمون را در نطفه خفه نمایند .
پاسخ + 0 0 --
علی پورسلیمان 1396/06/05 - 09:32
سلام

دوست عزیز

آقای وحید

سپاسگزارم .

" مطالبه گری " باید به یک فرهنگ تبدیل شود .

فعلا که خیلی ها از ترس از دست " پست " و " جایگاه " و یا در آرزوی تصاحب آن در جال خوش آمد گویی به وزیر جدید هستند !

پایدار باشید .

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

آیا ملاقات های مردمی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در کم کردن شکاف میان اداره و مدرسه و جلب اعتماد معلمان تاثیری دارد ؟

خیلی زیاد - 12.1%
زیاد - 3%
تا حدودی - 8.5%
تاثیری ندارد - 10.8%
نوعی عوام فریبی و سرکار گذاشتن معلمان است - 65.6%

مجموع آرا: 305

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور