بدون اقتدار مدیریتی آموزش و پرورش را نمی توان اداره کرد .این موضوع را معلمها در کلاس درس تجربه کرده اند. اگر در کلاس نظم و اتوریته نباشد درس و تربیت هم تعطیل می شود. در وزارت آموزش و پرورش اقتدار سنتی مبتنی بر ترس تقریبا فروریخته است اما اقتدار قانونی جایگزین نشده است. نتیجه این وضعیت بی نظمی و گسیختگی سازمانی است. دستور وزیر که در طبقه چهارم مستقر است، حتی در طبقه سوم نافذ نیست. دوره وزارت کوتاه دانش آشتیانی اقتدار وزیر به پایین ترین حد خود رسید. دانش حتی در دفتر وزارتی هم اقتدار و اتوریته ای نداشت و حرفش را نمی خواندند. برای اینکه از کلی گویی خارج شوم مثالی می زنم.
در روزهای گذشته خبری مبنی بر تشکیل جلسه ای در ویلای لواسان با حضور وزیر به صورت گسترده منتشر شد. نکته جالب این بود که منشا خبر دفتر وزارتی وزارت آموزش و پرورش بود.
جَرقه را کاربری به شناسه (R P) ، از کارکنان فعلی دفتر وزیر آموزش و پرورش زد . او نوشت : " جلسه شبانه در نقاط خوش و آب هوای تهران می گیرند و سقیفه تشکیل می دهند و رویاهای زیبای جوانان برای برخورداری کشور از آموزش و پرورشی پویا را با اندیشه های کهنه و مصلحت سنجی و بده بستانهای سیاسی به باد می دهند." خبر مبهم و پر از استعاره بود و کسی به آن واکنشی نشان نداد. اما خیلی زود، این خبر واضح تر در گروه های تلگرامی منتشر شد.
کاربری با شناسه "بینام" نوشت: " پنج شنبه هفته گذشته نشستی مخفی در ویلای لواسان برگزار می شود و افراد وابسته به حلقه ای خاص که کنترل آموزش و پرورش در این چند ماه را در اختیار داشتند،دور هم جمع می شوند." ، اشاره به کُد آشنای "ویلای لواسان" کافی بود تا پیام رمزگشایی شود.
"بینام" در ادامه جزییات بیشتری را فاش کرد : "علیرضا جدایی،حیدر زندیه، دانش آشتیانی ، مهدوی مشاور عالی وزیر و دیگر افراد این گروه برای تصمیم گیری درباره وزارت آموزش و پرورش پس از دانش آشتیانی در این ویلا جمع می شوند. این گروه اما مهمان ویژه ای هم دارد.آقای نوید ادهم رییس شورای عالی آموزش و پرورش و اصولگرای معروفی که چند تن از وزرای این نهاد توان تغییر او را نداشتند.... نتیجه این نشست انتخاب زرافشان برای معرفی به رییس جمهور و گرفتن بیعت از حاضرین برای وی بود." گرفتن بیعت در کامنت بینام ، تداعی کننده "تشکیل سقیفه"، "ویلای لواسان" تداعی کننده "نقاط خوش آب و هوای تهران" و نوید ادهم هم تداعی کننده " اندیشه های کهنه و و مصلحت سنج" در کامنت(R P ) بود. در واقع همان پیام با الفاظ جدیدی بازنویسی شده بود.
موقعیت وزیر در ستاد و حتی در دفتر خودش آدم را یاد منجم گلستان سعدی و سخن آن صاحب دل می اندازد که گفت :
"تو بر اوج فلک چه دانی چیست/ که ندانی که در سرایت کیست؟"
در شورای معاونان ، خط وزیر را نمی خوانند. وزیر حتی توانایی اجرای قانون ، برای بازنشسته کردن مدیران ارشد ستادی با سابقه 35 تا 40 سال و بیشتر را نداشت. بخشنامه تفویض اختیار او در معاونت ها بایگانی شد. تقریبا در تمام سطوح مدیریت این بی نظمی و هرج و مرج دیده می شود. ممکن است بگویند چون دانش غریبه است با او چنین می کنند. این فرضیه غلط است. در دوره فانی هم کسی به حرف او گوش نمی داد. در مدرسه هم وضع همین است. مدیر مدرسه و معلم مدرسه هم بر اساس تشخیص و سلیقه و وجدان خودشان کار می کنند.
دسته بندی های خصمانه اداری و رقابت ها که گاه تا حد فلج شدن امور یک اداره کل و معاونت پیش می رود هم یکی از آفات مدیریت در آموزش و پرورش است. این آفت ها در دوره وزارت مدیران اصلاح طلب و اعتدالی نمود بیشتری پیدا می کند.
دانش آشتیانی ، مجتبی زینی وند را به عنوان مدیر دفتر خود انتخاب کرد و از سوی دیگر رابطه بسیار نزدیکی با علیرضا جدایی برقرار کرد. این در حالی بود که زینی وند و جدایی آبشان به یک جوی نمی رفت. چرا؟ هیچ کس به درستی نمی داند.اختلاف و دسته بندی بین مدیران فضایی برای افراد فرصت طلب فراهم می کندکه برای تحکیم موقعیت خود شکافها را عمیق تر کنند.
آقای دانش نتوانست در مدت 10 ماه اختلاف بین دو مدیر مورد اعتماد خود را فیصله دهد. در واقع انرژی و وقت مدیران صرف مسایل و مباحث بیهوده می شود. در ستاد آموزش و پرورش فضایی مثل دربار شاهان قاجار حاکم است.
کاشف به عمل آمد که تار و پود خبر جلسه لواسان با حدس و گمان ساخته شده است. با شهادت متواتر افراد شناسنامه دار معلوم شد که روز واقعه ، "حیدر زندیه" در سفر کرمان بوده و "علیرضا جدایی" در بیمارستان بستری بوده و "مهدوی" هم برای تفریح به شمال رقته بود. عده ای از کاربران نتیجه گرفتند که وقتی سه نفر از پنج نفری که ادعا شده در این جلسه بوده اند ، در ویلای لواسان حضور نداشته اند پس احتمالا خبر جعلی است.
یک کاربر آدرس داد که اول این خبر را ( R P ) به صورت رمزآلود نوشته است و باید حقیقت ماجرا را از او پرسید. اما ( R P ) اصلا به روی خودش نیاورد . هیچ آدم شناسنامه داری هم حاضر به دفاع مستند از خبر نشد. از نظر تحلیلی بعید نیست که شاخه فرهنگیان حزب ملت با توجیهات سیاسی از زرافشان دفاع کرده باشد. اما در روز خاص (پنجشنبه موصوف) در ویلای لواسان سقیفه ای برگزار نشده و بیعتی صورت نگرفته است!
عده ای "شبیه سازی" های تاریخی و مذهبی را وارد مباحث معلمان می کنند. شبیه سازی تاریخی گمراه کننده است. مساله تعویض وزیر با جانشینی پیامبر اسلام چه شباهتی دارد؟ آن هم در شرایطی که بر اساس این خبر مشکوک ،خود دانش آشتیانی در جلسه "سقیفه" حضور داشته و با "جانشین" خود بیعت کرده است! هم در مدیریت و هم اطلاع رسانی "روش " اهمیتش از "هدف" بیشتر است.
می توان با پخش شایعه و خبر دروغ ذهنیت عده ای را شکل داد اما این تاثیرگذاری پایدار نیست و به ضد خودش تبدیل می شود.
آموزش و پرورش در تمام سطوح از ناکارآمدی و کاهش بهره وری رنج می برد. بازگرداندن اقتدار و نظم مدیریتی ، پایان دادن به بگو مگوهای سیاسی ، حاکمیت قانون و اجرای مقررات، احیای نهادهای نظارتی و کنترلی ، از اولویت های کار وزیر جدید است. این کار با شکستن حلقه ناکارآمد مدیران و تغییر مناسبات مدیریتی امکانپذیر است.
کناره گیری زرافشان نشان می دهد که جامعه مدنی متشکل از رسانه ها ، تشکل ها و کارشناسان مستقل روی تصمیم گیری مسئولان تاثیر گذار است . فعالان جامعه مدنی باید برای اصلاح امور و نه تامین منافع شخصی و گروهی و سهم خواهی فعالیت کنند و برای رسیدن به هدف از ابزار شایعه و دروغ و تخریب و تملق استفاده نکنند.
تشکل ها و فعالان اصلاح طلب باید به جایگاه واقعی خود برگردند و دیدبان قدرت باشند.دبیرکل یکی از تشکل ها اصرار داشت : "حالا که آقای روحانی، زرافشان را انتخاب کرده ما باید تبعیت و حمایت کنیم." چنین دیدگاهی مغایر نقش و جایگاه تشکل های مدنی در معادلات سیاسی و اجتماعی است. جایگاه تشکل های مدنی در میان جامعه و کنار مردم است نه پشت در اتاق ها و راهروهای وزارتخانه ها .
در شرایط فعلی کمک به رییس جمهور و اطرافیان او برای انتخاب یک وزیر مقتدر وکارآمد خارج از دایره بسته مدیران، بزرگترین خدمت به رئیس جمهور منتخب است.
نظرات بینندگان
باید تغییرات و انتخاب مدیران مدارس-مدیران و معاونین اداره و حراست و ارزیابی و عملکرد و وزیر اموزش و پرورش با انتخاب و رای گیری مستقیم معلمین زحمت کش انتخاب شوند
نه توسط باندبازی و نماینده های مجلس و یا امام جمعه شهر یا مراجع تقلید انتخاب شوند
زنان به حداقل حقوق و مزایا قانع هستند.
فقط دلشان خوشه سرکار میروند و بیکار نیستند.
کسی می خواهیم وزیرشود که به فکر معیشت معلمان باشد
حالا یه کم از برنامه هاتون رو بگید،شاید شناسایی شدید و یهو وزیر شدید،کی به کیه
آن وقت جايگزيني بطحايي/زيني وند/حسيني نشانه چه خواهد بود؟