حجتالاسلام کاظم صدیقی خطیب موقت نماز جمعه تهران روز جمعه ششم مرداد ماه با توصیه این مطلب که رئیسجمهور در معرفی کابینه افرادی مومن، معتقد، ولایتمدار و بیرنگ و بیتعصب به جناح و متعصب در اعتقادات حقه باشند، را معرفی کند، وزراتخانههای علوم و آموزش و پرورش را مورد توجه قرار داد و افزود: آقای رئیسجمهور محترم این دین امانت است، انقلاب امانت است، جوانها امانت ما هستند؛ کسانی را بگذارید که دغدغه دین و اخلاق داشته باشند، دغدغه پیشرفت کشور را داشته باشند. ( خبرنامه دانشجویان ایران )
البته ایشان در بیست و هشتم آذر ماه سال 95 هم در مورد آموزش و پرورش چنین گفته بودند : " بنای حال آموزش و پرورش سوغات غرب است و ساختار دانشگاهی حاکم استعدادکش است."
برای بنده به عنوان معلمی که بیش از 27 سال در دستگاه تعلیم و تربیت کار کرده ام موجب مسرت و خوشحالی است که موضوع " آموزش و پرورش " مورد توجه مسئولان و مقامات نظام باشد .
مگر نه این است که برای اصلاح و ارتقای آموزش و پرورش باید یک " عزم ملی " ایجاد شود ؟
حساسیت به موضوع آموزش و پرورش و کارکردهای آن البته نباید فقط معطوف به انتخاب وزیر آموزش و پرورش باشد .
این نگاه الزاماتی دارد که باید به آن نیز متعهد و وفادار بود .
بارها در نشست هایی که با مسئولان مختلف چه در داخل آموزش و پرورش و نیز خارج از آن داشته ام شنیده ام که آموزش و پرورش نهادی " حاکمیتی " است .
بارها گفته شده است که آموزش کلید توسعه و ارتقاو پیشرفت جامعه است .
اما هنوز برای من این " فرضیه " مبهم است و خیلی واضح نیست .
زمانی که سخن از حاکمیتی بودن آموزش و پرورش می کنیم آیا واقعا جایگاه و ارزش این نهاد مانند سایر نهادهای حاکمیتی مانند قوه قضائیه ، سازمان صدا و سیما و... است ؟
آیا وضعیت موجود در حوزه فرهنگ فقط معلول آموزش و پرورش و کارکردهای است و یا نهادهای فرهنگی دیگر که بودجه های قابل توجهی می گیرند اما در برابر عملکرد خود پاسخ گو نیستند نیز باید در معادلات و گفتمان رسمی به حساب آیند ؟
ماده 8- قانون مدیریت خدمات کشوری امورحاکمیتی را این گونه تعریف و تبیین می کند :
" آن دسته از اموری است که تحقق آن موجب اقتدار و حاکمیت کشور است و منافع آن بدون محدودیت شامل همه اقشار جامعه گردیده و بهرهمندی از این نوع خدمات موجب محدودیت برای استفاده دیگران نمیشود. "
اما درست در ماده 9 این قانون ، " آموزش و پرورش " در رسته امور اجتماعی، فرهنگی و خدماتی طبقه بندی می شود .
این نخستین تناقض در برداشت از کارکرد این نهاد است .
آموزش و پرورش در " برنامه ششم توسعه " نیز جایگاه شایسته ای متناسب با وزن خویش ندارد .
اگر قرار است که واقعا آموزش و پرورش مطابق قول مسئولان جایگاه حاکمیتی داشته باشد پس قاعدتا نباید این نهاد مهم همیشه درگیر مشکلات بودجه و پرداخت مطالبات و معیشت معلمان باشد .
پس از گذشت یک دهه از اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری هنوز ظرفیت های مهم این قانون مانند ماده 68 و یا ماده 125 برای معلمان به صورت کامل اجرایی نشده است ؟
هنوز معلمان مانند سایر کارمندان دولت مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری از پرداخت هایی مانند کمک های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم محرومند .
نمی شود سخن از حاکمیتی بودن آموزش و پرورش راند و نسبت به این که چه کسی وزیر آموزش و پرورش می شود حساسیت داشت اما فرضا بیش از یک سوم مدارس کشور مخروبه باشند ، دانش آموزان در مدارس کپری و یا کانکسی و... با کم ترین امکانات تحصیل کنند ، آموزش و پرورش همیشه کسری بودجه داشته و تقریبا همه بودجه آن صرف حقوق پرسنل شود و اعتباری برای کیفیت بخشی نداشته باشد ، حق التدریس معلمان تا ماه ها پرداخت نشود ، برخی معلمان خرید خدمات ماهانه فقط سیصد هزار تومان حقوق بگیرند در حالی که حتی بیمه هم ندارند ( این جا ) ، اکثریت معلمان زیر خط فقر بوده و حتی یک بیمه تکمیلی کارآمد نداشته باشند ، در مدارس مشاور و یا مربی بهداشت نداشته باشیم و صدها مسائل ریز و درشت دیگر ...
برای حل این مشکلات دو گزینه پیش رو داریم :
اقتصاد آموزش و پرورش تابعی از اقتصاد کلان جامعه است .
زمانی که اقتصاد کشور با چالش ها و بحران مواجه باشد طبیعی است که اقتصاد آموزش و پرورش متاثر از آن شود .
اگر قرار است سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه ناخالص ملی از یک درصد به 6 و یا 7 درصد و یا سهم آن از بودجه عمومی بیست درصد شود باید اقتصاد کلان بهبود یابد .
ممکن است عنوان شود که این ها مربوط به دولت است اما باید توجه داشت که اصلاح و بهبود این وضعیت تابعی از ثبات سیاسی و نیز همکاری و تفاهم همه گروه ها و جریان های سیاسی کشور است .
جناح های سیاسی باید یاد بگیرند وقتی که اکثریت مردم به یک گزینه و یا تفکر رای دادند همه باید در برابر آن ضمن حفظ مواضع انتقادی تمکین کنند .
بزرگ نمایی اشتباهات ، سیاه نمایی و بی ثبات نشان دادن وضعیت جامعه برای آن که نشان داده شود فرضا مردم اشتباه کرده اند سود و یا منفعتی برای کشور و پیشرفت آن ندارد و تنها نتیجه آن کاهش و یا نابودی " سرمایه اجتماعی " خواهد بود و مصداق عینی " بر سر شاخه نشستن و بن بریدن " خواهد بود .
مثل همه کشورها در ایام پس از انتخابات به جای رقابت باید فضای تفاهم و تعامل باشد .
تجارب نشان داده است که منابع دولت برای اداره درست و بهینه آموزش و پرورش کافی نیست .
اگر دولت ( حاکمیت ) توان ، منابع و یا امکانات کافی برای اجرای اصول قانون اساسی را ندارد می تواند و باید از " مردم " کمک بگیرد .
اما نباید " مشارکت " را فقط در " جیب " مردم دید و تعریف کرد .
باید از پتانسیل همه جامعه برای اداره آموزش و پرورش که یک " مساله ملی " است بهره جست .
قبلا گفته ام و تاکید می کنم برای تمرکززدایی و چابک سازی این دستگاه بزرگ استفاده از ظرفیت های قانونی مانند اجرای " قانون شوراهای آموزش و پرورش " است . ( این جا )
چه اشکالی دارد مانند بسیاری از کشورهای توسعه یافته ، شهرداری ها مسئول اداره مدارس باشند و دولت هم به وظایف نظارتی خویش عمل کند ؟
آموزش و پرورش یک مساله ملی است و منطقا " نگاه ملی " بر آن ساری و جاری باشد .
آموزش و پرورش فقط " وزیر " نیست ...
نظرات بینندگان
اما یک سوال ، اگر آموزش وپرورش را حاکمیتی می دانید واگذار کردن آن به شهرداری یا شورای محلی و ... خلاف اصول حاکمیتی است . این واگذاری باعث میشود همین استقلال ناچیز مدارس هم نابود شود . چاره حل مشکل تصویب بودجه به صورت عملکردی است نه دست به دست کردن مدارس
قانون شوراها و عوارض ساخت و ساز فقط در شهرهای بزرگ قابلیت اجرا دارد . دهیارهای روستاهای کوچک عملا درآمدی از این محل ندارند . بقیه نهادهایی که مشکل بودجه ندارند مانند خانه های بهداشت ، ادارات آب و برق و گاز مگر واگذار شده اند ؟
دوست عزیز
آقا / خانم معلم
بنده دیدگاه حاکمیت را نسبت به آموزش و پرورش گفته و آن را نقد کرده ام .
الزامی وجود ندارد که بنده موافق این دیدگاه باشم .
آیا در حال حاضر مدارس استقلال دارند ؟
مدارس حتی برای یک خرید ساده باید از اداره کسب مجوز کنند .
استقلال مدارس بدون تفویض اختیار و نیز معلم محوری یک شوخی بیش نیست .
قانون شوراهای آموزش و پرورش فقط مختص استان نیست بلکه در سطح شهرستان هم تعریف شده است اما اجرا نمی شود .
پایدار باشید .
دوست عزیز
آقا / خانم حسنو
صدای معلم حتی تا مدت ها قبل از شروع رقابت های انتخاباتی ، فعالیت گستره ای را با رویکرد " مطالبه محوری " آغاز و برنامه های نامزدها را مورد بررسی و نقد قرار داد .
سخنان آقای نجفی در راستای مطالبات فرهنگیان بود و ما نیز از آن استقبال کردیم .
زمانی که آقای نجفی وعده های خود را فراموش کرد صدای معلم تنها رسانه ای بود که این رفتار را بارها مورد نقد و حتی اعتراض قرار داد .
مگر می توان رفتار افراد پیش بینی کرد ؟
مهم آن است که این رسانه استقلال خود را حفظ کرده است و البته برخی تلاش می کنند که به انحاء مختلف و از جمله کلی گویی و... آن را زیر سوال ببرند .
بسیاری از افراد جامعه که البته معلمان هم جزیی از آن هستند عادت به نیت خوانی و کشف انگیزه و... دارند اما آن را در خود نمی بینند .
شما بفرمایید بنده در کجا و کدام یادداشت مواضع حزبی داشته ام ؟
کجا و در کدام مطلب به طور مشخص تحلیل من اشتباه بوده است تا پاسخ دهم .
پایدار باشید .
دوست عزیز
معلم امیدوار
ممنونم .
به نظرم اصول گراها قدرت زیادی ندارند این طیف اصلاح طلب هستند که اولا انسجام ندارند و دوما از پتانسیل اجتماعی خود به درستی استفاده نمی کنند .
آموزش و پرورش باید یک مساله ملی باشد .
پایدار باشید .
البته با اصلاح واستفساریه از اصل اموزش رایگان برای همه
وهزینه ان بودجه در مناطق محروم وکم برخوردار در راستای عدالت اجتماعی واموزشی!!
یا صدور اجازه فعالیت اقتصادی به اموزش وپرورش که د امدی معادل د و برابر بو دجه امسال خواهد داشت!
اینم طرح قرار نیست که حتگا نماینده مجلس باشی که طرح بدی.
دوست عزیز
آقای بیاتی فرد
پیشنهاد شما در واقع در راستای اجرای عدالت اجتماعی است .
این که افراد متمکن هزینه آموزش را بپردازند اما مشکل در جامعه ما قدری پیچیده و چندبعدی است .
مشکل این است که نسبت به آموزش و پرورش دید ملی وجود ندارد و جریان های سیاسی نسبت به آن نگرش ابزاری دارند .
پایدار باشید .
آنجه مهم نیست فرهنگ و آموزش و آینده ی بهتر است.
ستون فقرات این سیستم که معلمان باشند هم برایشان مهم نیست.
اینحا ایران است.!
دوست عزیز
از لطف شما ممنونم .
جامعه دچار بحران است .
مدرسه ما دچار بحران هویت است و کارکرد خود را از دست داده است .
کسی که سکوت می کند با کسی که مسبب این وضعیت است تفاوتی ندارند .
هر دو به یک اندازه مسئولیت اجتماعی دارند .
پایدار باشید .