آنجا که بهترین کار تفریح شد آدمی خاسر و نادم می شود زیرا که عمر توسط زمان در مکانی معلوم یا نامعلوم به سرقت می رود و فرقی نمی کند که در متن تابستان باشیم یا که پاییز و زمستان و بهار و چه خوب می شود اگر در همه ی فصل ها برای ما بهترین تفریح، کار شود نه بهترین کار،تفریح.
ترکیبی از درگیری و سرگرمی کار امروز شده است و اگر جذب کاری بهتر نکنید آنها جذب تفریح لغوی و لهوی می شوند آن هم به بهانه مختلف که دشمنان شما بیکار نیستند و شما اگر نسازید آنها می سازند و نه تنها اعتقادها و اخلاق ها و انسانیت را بلکه حتی خود آدم ها را هم با ابزارهای خود می خرند،که نه تنها بکشند بلکه حتی زنده و خلق کنند و پیدا و کشف کنند.
هر کسی روزی این ایستِ دلهره آور قرآنی را خواهد شنید که:«وَ قِفُوهُم انَّهُم مَسئُولُونَ»یعنی آنها را نگه دارید تا که پاسخ بدهند، نه تنها از آنچه که گذشت بلکه حتی درباره آنچه که توانایی انجامش را داشتند و می توانستند برای آن بیشتر سعی کنند تا از نعمت و سود آن بهره برداری کنند اما نکردند.
بیکاری در رحم لهو و لعب رشد می کند و در خاک کشورها متولد می شود و در جامعه پرورش یافته و تولید نسل می کند و ناگفته پیداست که این بیکاری به پیری و مرگ نمی رسد تا اینکه کاری بکنیم و اگر نفس را مشغول کاری نکنیم او ما را مشغول به خود خواهد کرد.
به راستي مقصر كيست؟ تو، من، او، شما، آنها...
اينها همه حرف است كه گردنشان توان تحمل بار سنگين كلمه ي مسئوليت را ندارد و كسي نميتواند بگويد به من هيچ ربطي ندارد و جوري برخورد كند كه انگار نه انگار!
هیچ کس متروک نیست و هرآن که توان و زمان دارد مسئول است و هرکه می خواهد باشد و باید پاسخگو باشد و این مسئولیت ها در یک مرحله بر اساس میزان کوشش ها است و در مرحله دیگر بر اساس نوع توانایی ها و در مرحله ای هم بر اساس سود بردن یا نبردن از نعمت ها است.
جایگاه عقل و علم مقدس است اما برای بسیاری از سوال ها نمی توان به این دو متوسل شد . ظاهر و باطن زندگی انسان که همچون گوهری نتراشیده و نخراشیده است را می توان با سه سوغاتی مهم از آسمان که از سوی خداوند به وسیلۀ رسولان و کتابهایشان آمده است را سامان داد و آن گوهر را تراشید و این سه هدیۀ گرانبها عبارتند از اینکه :
الف) آنچه را هرگز انسان نمیتواند بداند پیشاپیش به او میگویند تا گرفتار و متحیر نشود؛
ب) آنچه را که انسان بدان جاهل و غافل است و نمیداند به او تذکر و گوشزد میکند؛
ج) آنچه را که انسان نمیدانست به تدریج به او یاد آوری می کند تا اینکه بیاموزد.
بيچاره آن با ايمانهایي اند كه اين دنيا را زندان بدانند و براي آزادي خويش با زبانشان و عملشان و نيتهايشان كاري نكنند و از زندان كوتاه به زندان ابد بروند و بيچارهتر آن بيايمانهایي اند كه اين دنيا را بهشت خود بدانند و با تمام توان و زمانشان از شن سست ساحل دريا قصري بسازند و اميد اين را داشته باشند كه شب زفاف خود را در آن سپري كنند.
از گذشته تا به امروز آدمی به هر قیمتی به دنبال این است که زندگی خود را جوری بسازد که مورد پسند دیگران باشد و حال اینکه هرگز نميتوانيم كاملاً همه را راضي كنيم، اما ميتوانيم به راحتي خدا را راضي كنيم و خدا سریع الرضا است و غیر او کثیرالتوقع .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.