انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم به پایان رسید و دکتر حسن روحانی روحانی موفق شد با مهر تایید ملت ایران چهارسال دیگر بر مسند ریاست جمهوری بماند . شاید در هیچ یک از ادوار قبل انتخابات ریاست جمهوری ، این چنین آموزش و پرورش به میانه مباحث و جدال ها ی انتخاباتی نیامده بود و این بیشتر نتیجه تلاش مخالفین دولت بود که کوشیدند از سند 2030 و حقوق و معوقات معلمان به عنوان وسیله ای برای حمله به دکتر روحانی و دولت بهره برداری کنند .
حال که انتخابات به پایان رسیده است ؛ همچون ادوار سابق باز هم دو سوال در عرصه عمومی معلمان مطرح می شود:
ا) چه فردی سکان وزارت آموزش و پرورش را در دوره جدید برعهده می گیرد ؟
2) چه زمانی مطالبات معلمان برآورده می شود؟
از منظر بسیاری از معلمان پاسخ این دو سوال ارتباط مستقیمی با هم دارند و انتخاب وزیر موفق به منزله تلاش اولیه برای پاسخ به مطالبات معلمان می باشد .
رویکرد فوق فضایی سخت را برای رئیس جمهور در زمینه انتخاب وزیر آینده به وجود می آورد .
بخش وسیعی از معلمان که در طول دوران انتخابات از مهم ترین اقشار حامی رئیس جمهور بودند و بدون ارتباط ستادی با ستادهای دکتر روحانی در جهت پیروزی وی عمل کردند امید دارند که رئیس جمهور در دولت جدید وزیر قوی تر معرفی نماید و نگاهی ویژه به وزارت آموزش و پرورش داشته باشد .
نگاه اول : دکتر نجفی
در حال حاضر دکتر نجفی به مثابه اسطوره ای درمیان معلمان دیده می شود و جایگاه بی بدیلی در جامعه فرهنگیان کشور دارد . سوال اینست که چرا دکتر نجفی این چنین در میان معلمان جا یافته است و دوران وزارت او به عنوان " دوران مطلوب معلمان " یاد می شود؟
مهم ترین ویژگی های شخصی دوره نجفی و زمانه وزارت وی را می توان موارد زیر دانست :
1) دوره وزارت دکتر نجفی دورانی طولانی بود :
وی از سال 67 تا 76 عهده دار وزارتخانه فوق بود و این بیشترین دوران وزارت آموزش و پرورش را از انقلاب شامل می شود. سایر وزرای آموزش و پرورش دکتر شکوهی (کمتر از یک سال ) شهیدان رجایی و باهنر ( هرکدام کمتر از یک سال ) مرحوم پرورش ( سه سال ) دکتر اکرمی ( سه سال ) مظفر( چهارسال ) حاجی (چهارسال ) فرشیدی (دوسال ) علی احمدی ( دوسال ) حاجی بابایی ( چهارسال ) دکتر فانی (3سال ) و دانش آشتیانی ( کمتر از یک سال ) دراین مسئولیت بوده اند .این دوران طولانی وزارت دکتر نجفی با خود ثبات مدیریت را به همراه داشت و طبیعی است که یک مدیر به این ترتیب فرصت بیشتری برای اجرای برنامه هایش را خواهد داشت .
2) رابطه نزدیک نجفی و رئیس جمهور وقت :
نجفی درطول دولت پنجم و ششم که ریاست آن ها بر عهده آیت الله هاشمی رفسنجای بود رابطه نزدیکی با رئیس دولت داشت و از حلقه اول یاران وی محسوب می گردید . این نزدیکی می توانست جایگاه آموزش و پرورش را در برنامه ها و بودجه ها ارتقا دهد و به وزیر قدرت کافی برای اجرای طرح هایش بدهد .
3) تفکر نوگرا :
اینکه دکتر نجفی به عنوان فردی که در آمریکا تحصیل کرده بود و در ایران نیز دانشجوی ممتاز بود نشان دهنده قدرت تفکر نوگرای وی بوده است .او با زمینه ای که از نظر آشنایی با علوم جدید داشت اجرای طرح هایی مختلفی را برای تحول در آموزش و پرورش پیگیری کرد .
4) قدرت جوانی :
دکتر نجفی در سنی نزدیک به چهل سالگی عهده دار وزارت آموزش و پرورش شد . طبیعی است فردی در این سن از قدرت اجرایی و پیگیری بالاتری برخوردار است به ویژه در وزارتخانه ای همچون آموزش و پرورش که ساختاری وسیع و پیچیده دارد. هر چند که عمده مدیران در دهه شصت در همین محدوده سنی بودند .
باید به این نکته نیز پرداخت که تاکنون برنامه و عملکرد وزرات آموزش و پرورش در دوران وزارت دکتر نجفی و بررسی موفقیت و شکست برنامه های فوق مورد بررسی و نقد قرار نگرفته اند و اینکه آیا بازگشت یک فرد موفق به مسئولیت بعد از 20 سال می تواند به معنای موفقیت مجدد وی باشد نیز کمتر مورد توجه قرار می گیرد . اما تجربه دکتر نجفی نشان می دهد که هر وزیر آموزش و پرورش رابطه عمیق و نزدیک با رئیس دولت داشته باشد و با علوم جدید و آموزش و پرش و نوین آشنایی بیشتری داشته باشد از توانایی بالاتری برای تحول مثبت در آموزش و پرورش برخوردار است .
نگاه دوم : مسئله معلمان:
وزارت آموزش و پرورش بزرگترین وزارتخانه و دستگاه اجرایی کشور است که با بخش وسیعی از مردم به صورت مستقیم و غیر مستقیم رابطه مستقیم دارد و ابعاد آن تا دورترین روستاهای کشور را در بر می گیرد . معلمان به عنوان نبض تپنده دستگاه آموزش و پرورش و قشر تحصیل کرده و تاثیرگذار از توان موج آفرینی در تحولات سیاسی و اجتماعی برخوردارند و می توانند نقش موثری در توسعه کشور ایفا نمایند .
معلمان از سال های دور همواره برای دستیابی به اهداف صنفی خود تلاش کرده اند . تاکنون از دفتر دورترین مدارس کشور تا مدارس پایتخت و در تمام زنگ های تفریح و گردهم آیی های معلمان آنچه بیش از هر چیزی در محافل معلمان مطرح می شود سخن از مطالبات معلمان و تبعیض هایی است که میان معلمان و سایر شاغلان وجود دارد . معلمان از تنگنای معیست و کاهش منزلت گله دارند. از سوی دیگر همواره دولت و وزارت آموزش و پرورش در تمامی دولت ها از تلاش در جهت حل مشکلات آموزش و پرورش و پرداخت مطالبات معلمان سخن می گویند . اما نه تنها از شدت گفتارهای رایج در محافل معلمان وبیان درخواتس های آن ها کم نمی شود که بر آن ها افزوده نیز می گردد . شاید آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است گفت و گوی چند جانبه میان وزارت آموزش و پرورش با معلمان و معلمان با هم می باشد . این گفت وگوهای چند جانبه می تواند اقدام موثری برای تشکیل حوزه عمومی و تشکیل ذهنیت مشترک میان دولت و معلمان و شفافیت اقدامات و مطالبات و انتظارات باشد .این امر از کلی گویی ها و مبهم گویی ها می کاهد و فضا را در جهت حل خلاقانه معضلات پیش می برد .
نگاه سوم :دوران پسا انتخابات
انتخابات ریاست جمهوری 96 سرآغاز جدیدی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران است . حضور چهل میلیون رای دهنده در یک انتخابات سخت و نفس گیر نوید رویداد هایی جدید نه تنها در عرصه کلان که در عرصه آموزش و پرورش می دهد . مهم ترین ویژگی این انتخابات حضور مسئولانه مردم برای انتخاب آینده خود بود . ادامه این حضور جز در سایه تقویت جامعه مدنی ، ارتقای فضای نقد و گفت و گو و پاسداشت آزادی بیان نیست . این نکته که می توان در چارچوب قوانین و مقررات و با رعایت موازین نظام در جهت حل مسائل و مشکلات گام برداشت و چامعه ایران توانایی حل معضلات حود را از طریق صندوق رای دارد مهم ترین درسی است که از انتخابات فوق می توان گرفت. شاید بتوان این درس را تا درون آموزش و پرورش و مناسبات معلمان پیش برد و از این روند در جهت حل مشکلات استفاده کرد .
نتیچه:
آیا در شرایط فعلی حضور یک وزیر حتی در قد و قواره دکتر نجفی به منزله حل مشکلات آموزش و پرورش و دست یابی یک باره معلمان به مطالبات شان است ؟
امروز آموزش و پرورش حتی اگر دکتر نجفی به وزارت نرسد نیازمند وزیری است که در ایتدای این مقاله به آن اشاره شد ؛ وزیری که بتواند موجب ثبات در آموزش و پروvش شود ، رابطه نزدیک و تنگاتنگ با رئیس جمهور داشته باشد و از تفکر نو گرا و همچنین از شجاعت برای تغییر برخوردار باشد اما انتخاب وزیری با همه مشخصات فوق نمی تواند باز هم همه مشکلات آموزش و پرورش را در کوتاه مدت حل کند و شاید ناکامی در اجرای برنامه باعث سرخوردگی معلمان و ناامیدی آن ها شود و به سرمایه اجتماعی موجود در آموزش و پرورش هم ضربه می زند.
مسئله معلمان را می توان در سایه تحولات دوران پسا انتخابات فهم و درک و بازیابی کرد. دورانی که می تواند با حضور مسئولانه معلمان در عرصه تقویت نهادهای صنفی معلمان و تشکل های سیاسی و صنفی معلمان، شکل گیری شوراهای صنفی معلمان در سراسر مناطق با رای معلمان و شفافیت در عرصه مطالبات و برنامه ها باشد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
1.حق التدریس معلمان 5.5 ماه است که پرداخت نشده است.
2.حق الزحمه امتحانات نهایی از سال گذشته تاکنون پرداخت نشده است.
3.پاداش پایان خدمت فرهنگیان هر ساله با تأخیرهای فراوان و بعضا یکساله پرداخت میشود.
4.بیمه تکمیلی معلمان ارزش قبلی خود را ندارد.
5.حقوق معلمان در مقایسه با حقوق دیگر دستگاه به مراتب پایینتر است.
6.معلمان هیچگونه مزایایی در فیشهای حقوق خود ندارد
8.معلمان حق استخدام یکی از فرزندان خود در آموزش و پرورش پس از بازنشستگی را ندارند.
9.معلمان صندوقی دارند که هیچ نفعی برای جیب آنها ندارد.
10.معلمان هیچ زمین و ساختمان و وام بلند مدت و کلانی دریافت نمیکنند.
11.معلمان منزلت اجتماعی بیشتری نیاز دارند.
12.معلمان هر روز راههای طولانی و بعضا صعب العبور را برای رسیدن به مدرسه طی میکنند