این روزها عده ای از مدیران میانی و ارشد سابق و لاحق آموزش و پرورش اسب خود را برای رسیدن به قله وزارت آموزش و پرورش زین کرده اند. گرایش های مختلف اصلاح طلبی از رادیکال تا معتدل هم درگیر نوعی رقابت داخلی شده اند. تشکیل جلسات پشت درهای بسته ، لابی های پشت پرده با نمایندگان فراکسیون امید مجلس و اعضای شورای عالی اصلاح طلبان ، ارتباط با افراد موثری مانند دکتر نجفی ، محمدرضا عارف ، جهانگیری و محمد باقر نوبخت و... روش هایی است که این روزها در دستور کار برخی از فعالان سیاسی معلمی است .
کاندیداهای وزارت سعی می کنند به سیاستمداران بالاتر بگویند که در میان معلمان عقبه ای دارند به همین دلیل هر یک با وعده و وعیدهای فضایی، تعدادی از فعالان معلمی را در اطراف خود جمع کرده اند. تقریبا همه کاندیداهای وزارت وقتی به معلمان می رسند شعار صنفی می دهند و درد دل های معلمان را با صدای بلند بیان می کنند. این یک شگرد تبلیغاتی برای اهداف سیاسی است. معلمان عزیز هم آنقدر خوب و مهربانند که هرکس حرف دلشان را بزند و دست آنها را بگیرد و در عالم خیال به قله های مه آلود ببرد برایش هورا می کشند! در حالی که باید این وعده ها را راستی آزمایی کنند.
تعداد فعالانی که برخی از آنها از کارکنان ستاد هستند حدود 30 نفر است که در ستاد انتخاباتی روحانی فعالیت داشته اند و اکنون خودشان را ذی حق می دانند که با لابیگری وزیر تعیین کنند.
اشکال بینشی این فعالان این است که تصور می کنند وزیر آموزش و پرورش ، وزیر و نماینده صنفی – سیاسی معلمان است. اشکال شکلی قضیه هم این است که این افراد در ملاقات با نمایندگان مجلس و به خصوص عارف و شخصیت های سیاسی مانند دکتر نجفی و اسحاق جهانگیری و اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان ، خود را نماینده جامعه معلمان ایران معرفی می کنند و از جانب معلمان سخن می گویند . اشکال سیاسی قضیه هم این است که نگاهی سیاسی و جناحی به جایگاه وزارت و مسایل آموزش و پرورش دارند.
بزرگانی مانند دکتر نجفی ، محمدرضا عارف ، نوبخت و جهانگیری و جناب رییس جمهور اگر واقعا بر این باورند که شخص وزیر باید نماینده معلمان باشد ، سازوکاری عادلانه برای این منظور تعبیه کنند تا در یک روند شفاف جامعه معلمی تمایل خود را ابراز کنند و در حال حاضر رانت دسترسی به مسئولان دولتی و شخصیت های سیاسی نزدیک به رییس جمهور در اختیار افراد معدودی قرار دارد.
این نکته نیز روشن است که وزیر آموزش و پرورش بر اساس ماموریت این دستگاه باید در مقابل دانش آموزان و اولیای آنها احساس مسئولیت کند. معلمان هم بخشی از کارکنان دولت هستند که وظیفه آنها خدمت به دانش آموزان است. روند کنونی فرصت مناسبی برای افراد شعاری و عوام فریب فراهم کرده است که با شعارهای معیشتی خارج از توان دولت دست به فریب معلمان بزنند .
من برای اینکه خیال شما را راحت کنم (هر چند می دانم حرف حق تلخ است و ممکن است از من ناراحت شوید)، می گویم که به عنوان معلم گول شعارها و وعده ها را نخورید !
سخن صریح رییس جمهور این است که مردم رای به ادامه مسیر داده اند. رییس جمهور می گوید که اکثریت مردم به سیاست های نوع احمدی نژاد مانند پخش پول و یارانه پاسخ منفی دادند. بر این اساس تا چهار سال دیگر دولتی روی کار است که دنبال کاهش تورم ، ایجاد ثبات و رشد اقتصادی ، حل و فصل مشکلات ایران با دنیا و رفع باقیمانده تحریم ها است ، اینکه دولت چقدر موفق شود بستگی به هماهنگی واراده واحد همه ارگان ها و دستگاه ها دارد.
اگر کسی به شما گفت که روحانی دولت رفاه تشکیل می دهد و حقوق ها را به طور جهشی بالا می برد، بشنوید و باور نکنید. حرف واقعی را از خود روحانی بشنوید . درست حدود 4 سال پیش یعنی در 13 خرداد 92 و چند روز قبل از انتخابات گفت : " نجات آموزش و پرورش در گرو نجات اقتصادی کشور است و هر برنامهای که فقط دنبال دادن اعتبارات بیشتر بدون نجات اقتصادی کشور باشد ظاهرسازی است... "
باید واقعبین بود و فهمید که بدون تغییر نگرش ما به تعامل با جهان، گشودن بنبستها و اصلاح روشها و رویکردهای کلی مدیریتمان نمیتوانیم این مسائل را حل کنیم. " به عبارتی افزایش اعتبارات آموزش و پرورش منوط است به موارد ذکر شده . در 4 سال گذشته در این جهت پیشرفت معینی داشته ایم و تاثیر آن در سفره مردم مهار تورم بوده است.
تعامل با جهان و عادی شدن رابطه ما با دنیا به عنوان شرط اول، در مسیر بسیار ناهمواری قرار دارد. هم افراطیون داخلی و هم افراطیون در امریکا و هم سلاطین و شیوخ منطقه با قدرت کارشکنی می کنند. ایران در نفت و صنایع و کشاورزی و خدمات نیاز به سرمایه گذاری دارد . با این اوضاع سیاسی و قضایی و.... سرمایه دار خارجی و داخلی رغبت زیادی به سرمایه گذاری ندارند. تحریم های هسته ای شکسته شده اما تحریم های دیگر سرجایشان هستند. دولت خیلی هنر کند از بازگشت اقتصاد به عقب جلوگیری کند و شاید هم در برخی زمینه ها موفقیت های محدودی به دست بیاورد. در داخل هم بیش از نیمی از اقتصاد کشور در اختیار نهادها و موسساتی است که اصطلاحا "خصولتی" نامیده می شوند و تحت کنترل دولت نیستند.
در اقتصاد امکان معجزه وجود ندارد و مردم هم این را فهمیده اند. دیدیم که برخی کاندیداها با انبانی از وعده های پولی وارد میدان شدند. یکی ادعا کرد که در چهار سال ثروت کشور را دو و نیم برابر می کند. دیگری ادعا کرد که نفری 250 هزار تومان در ماه یارانه می دهد. پرسش اساسی مردم و کارشناسان این بود که از کجا می آورید؟
اکثریت مردم این وعده ها را باور نکردند. درآمدهای فعلی دولت حتی برای حفظ وضع موجود هم کفایت نمی کند. اول باید اقتصاد کشور رشد کند. برای رشد اقتصاد سرمایه گذاری خارجی و داخلی لازم است. برای سرمایه گذاری خارجی تعامل با جهان و رفع خصومت ها و کاهش تنش ضروری است. یک سری مسایل سیاسی داخلی و خارجی باید حل شود تا اقتصاد راه بیفتد.
ممکن است کسی بگوید ایران معادن عظیم نفت و گاز دارد . شما از هر اقتصاددانی سوال کنید به شما می گوید که منابع زیر زمینی به صورت "بالقوه" ثروت محسوب می شوند و به صورت "بالفعل" تاثیرشان در رفاه مردم در همین حدی است که بهره برداری می شود. ما برای فروش نفت خام از حداکثر ظرفیت ایران در اوپک استفاده می کنیم و از طرفی چاه های نفت ما فرسوده هستند و نیاز به تکنولوژی و سرمایه خارجی داریم. ما البته می توانیم به اروپا گاز صادر کنیم اما اولا با رقبای قدرتمندی مانند روسیه طرفیم ، دوم اینکه صادرات گاز هم به عادی شدن مناسبات ما با دنیا بستگی دارد. از هر طرف که برویم سرمان به دیوار سیاست می خورد. رشد اقتصادی فقط در آرامش ، اجرای قانون ، تعامل با دنیا و همسایگان به دست می آید.
در چهار سال آینده تحول عمده ای در بودجه آموزش و پرورش رخ نمی دهد. هرکس وعده بدهد دروغ می گوید. حقوق معلمان و سایر کارمندان با شیب ملایم و حول و حوش سالی 10 درصد (کمی بیشتر از نرخ تورم) اضافه می شود. اگر کسانی برای دلربایی از شما وعده افزایش جهشی بودجه آموزش و پرورش را دادند از آنها بپرسید درآمدهای دولت از چه منبعی افزایش می یابد؟ از محل مالیات ؟ از فروش نفت ؟ از ترانزیت کالا ؟ از صادرات گاز به اروپا ؟ اقتصاد علم است و روندهای اقتصادی قابل پیش بینی هستند. دولت رفاه پیامد رشد و توسعه یک کشور است. اگر یک دولت با در آمد محدود و هزینه بالا وعده رفاه بدهد راهش این است که مثلا حقوقها را 30 درصد اضافه کند و با ترفند تورم 40 درصد جیب مردم را بزند.
می گویند آموزش و پرورش را در اولویت دولت دوازدهم است.اولویت یک واژه کشدار است. از کجا معلوم که اولویت آموزش و پرورش به معنای افزایش بودجه است؟
سیاست مداران یک حرف کلی می زنند که راه در رو داشته باشد اما ما از آن چیزی را می فهمیم که ذهنمان درگیر آن است. حرف شفاهی و سخنرانی قابل استناد نیست. هرکس وعده داد از او بخواهید مقاله بنویسند و عدد و رقم و منبع بدهند. اقتصاد کشور و افق های افزایش بودجه را تحلیل کنند. از اینها گذشته اولویت های کشور را وزیر آموزش و پرورش و یا آقای دکتر نجفی تعیین نمی کند.
یادتان هست 7 ماه پیش دانش آشتیانی چه شعارهایی می داد؟ یادتان هست در جمع معلمان گفت من سمج هستم و کوتاه نمی آیم . در حوزه رفاهیات چه کرد؟
برخی که زرنگ ترند می گویند باید دنبال منابع غیردولتی بگردیم و انتقاد می کنند که دولت های قبلی از این گنج غافل بوده اند.
آقای فانی در همان ماه اول روح الله عالمی را به عنوان معاون و بعدا مشاور اقتصادی معرفی کرد تا منابع غیر دولتی را کشف کند. ظاهرا منابع غیر دولتی نام مستعار "جیب اولیا" است که ظرفیت محدودی دارد.
پول گرفتن بی حساب و کتاب،برخی از مدیران مدارس دولتی را فاسد کرده و مدرسه دولتی سرکوچه بی اعتبار شده است . مدرسه دولتی باید واقعا دولتی و باکیفیت باشد و مدرسه غیر دولتی هم باید واقعا غیر دولتی باشد و از رانت استفاده نکند. هرکس از منابع غیر دولتی حرف می زند باید به زبان اقتصادی و آمار و ارقام توضیح دهدکه منظورش چیست و از این منابع چقدر عاید این وزارتخانه می شود.
یکی دیگر از وعده ها صرفه جویی در هزینه ها است! خودشان می گویند 95 تا 99 درصد بودجه صرف پرداخت حقوق کارکنان می شود و بعد وعده می دهند که برای رفاه کارکنان قرار است در هزینه های جاری صرفه جویی کنند! حقوق ها را که نمی توانند کاهش دهند پس باید جلوی استخدام نیروهای جدید را بگیرند و از نیروهای خرید خدمت ارزان استفاده کنند. جدا از خوب و بد داستان ، دولت روحانی تا حدی در این زمینه موفق بوده است. اما عایدی دولت و آموزش و پرورش در این زمینه سالانه چه قدر بوده است؟ این مبلغ در برابر بودجه مصوب وزارتخانه که بیش از 30 هزار میلیارد تومان و عملکرد بودجه سالانه که حدود 37 هزار میلیارد تومان است چه وزنی دارد؟
آرزوی شخصی من این است که همه مردم ایران مخصوصا معلمان و بازنشستگان از حقوق مکفی برخوردار شوند. اما اقتصاد قفل شده ایران با تولید ناخالص حدود 500-600 میلیارد دلار و جمعیت 80 میلیونی و مشکلات عظیم سیاسی و اقتصادی ... ظرفیت ایجاد رفاه برای مردم را ندارد.
اگر کسی بگوید من در آزمایشگاه مدرسه ، مس را تبدیل به طلا می کنم یا در زیرزمین خانه ام کیک زرد تولید می کنم یا مسافت تهران – کرج را یک ساعته می دوم ادعای او را باور نمی کنیم ،چون با قوانین طبیعی و فیزیولوژیکی سازگاری ندارد. اما نوبت به علوم انسانی که می رسد ، میدان برای حرف های غیر علمی و ادعاهای گزاف باز می شود و خیلی ها هم به راحتی این ادعاها را می پذیرند !
اگر کاندیدای وزارت آموزش و پرورش گفت من سمج هستم و کوتاه نمی آیم باور کنید که مثل دفعه قبل راست می گوید !
اگر مدعی وزارت گفت من آموزش و پرورش را در اولویت می گذارم مشغول دلربایی از شما با سخنان دوپهلو است. اگر کاندیدای وزارت در نقش نماینده صنف معلم و کاسه داغ تر از آش ظاهر شد، یا از جایگاه وزیر چیزی نمی داند یا شما را گول می زند. اگر کسی گفت صدها گنج پنهان در آموزش و پرورش سراغ دارد (منابع جدید غیر دولتی ) که وزرای قبلی نتوانسته اند کشف کنند و او با نبوغ خودش آنها را کشف می کند، وعده سرخرمن می دهد. اگر کسی گفت که از طریق صرفه جویی در هزینه ها برای شما پول تولید می کند احتمالا انسان شوخ طبعی است شما هم بخندید . اگر شاعری پیدا شد و شعری در وصف معلمان سرود پیشنهاد کنید که قبل از وزارت در ارزشیابی درس نگارش سوم انسانی شرکت کند.
کاندیدایی که می گوید ایدئولوژی زدایی و تمرکز زدایی می کند، عجالتا یک یادداشت درباره سند 2030 بنویسد تا پولی که از کمیته ملی یونسکو گرفته حلال شود.
اگر یکی از 96 درصدی ها با شعار توسعه نجومی خودش را کاندیدای پست وزارت 4 درصدی ها کرد حتما او را جدی بگیرید !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
پس این ۸ سال اومدید سرکار که فقط حقوق بگیرید کاری نکنید بریدخونه هاتون؟
هدف از تشکیل دولتتون چی بود ؟
فقط بگید نیست نمی شود و نداریم و نمی توانیم؟
خخخ
بقول روحانی عینک عوض کنید یا سمعکی ... چیزی
مگر بجز بی اعتنایی به آ.پ کار دیگری کرد دولت 11م !!!!!!!!!؟؟؟
کجا رفت 20 درصد رتبه بندی عادلانه لایحه سازمان نظام معلمی و...؟؟؟؟
چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن یه گردو.
لطفا مسئول محترم این سایت به دولت یادآور شود که مبلغ اضافه کاری ما معلمان رسمی را واریز کند.
فرمود:
غم دنیا را بی خیال غصه فردا را بی خیال حافظا !!
بطور مثال معاونت باید بصورت اضافه کاری نوبت دو باشه و به این صورت 170000معاون سر کلاس رفته و از استخدام جدید جلوگیری شود و بودجه مذبور به احکام اضافه شود در ثانی با اضافه شدن این مقدار نیرو در تراکم کلاسی با کاهش فوق العاده ای روبرو میشیم که سختی کار معلم نیز کاهش پیدا میکنه
خیلی از لایه های مدیریتی و پستهای بی مورد نیز باید حذف شه
من به دانش آشتیانی اگر حق رای داشته باشم رای میدهم بنظرم باید بهش وقت داد تا کار کند
باید به آشتیانی وقت بیشتری داد تا از مجرای رانت های وزارتی به واردات پوشاک حجم بیشتری دهد.!!
خخخخ
وزیر باید شکم سیر سیر باشد نه فکر حقوق وزارت ای کاش رئیس ایران خودرو یا رئیس کل صنف طلا فروشان کشور یا یک وارد کننده کردن کافت وزیر بشود بهتر از امثال فانی و آشتیانی حاجی است
وزیر توی صندوق مدیر نبود
وزیر مدیر عامل شرکت واردکنند قاچاق لباس نبود
آفرین
نمیدانم شیرزاد در فکرش چه دارد؟؟؟!!!
اون همیشه مخالف معلما حرف میزنه
با آنكه به لحاظ سياسي با جناب شيرزاد هم رأي نيستم ولي حقيقتا ايشان را به عنوان كارشناس آموزش و پرورش باور دارم،نظرات ايشان قابل اعتناست . اما اين پرسش خيلي وقت ها با من است چرا مسؤولان و سياستمداران وقتي دنبال رأي و دلجويي و استمالت از معلمان هستند آنها را با سواد ،فرهيخته ، قابل اعتماد و اطمينان ،داراي منزلت و مرجعيت اجتماعي مي دانند و حتي از سپردن كار مدرسه و برنامه درسي و تربيت معلم و نظام مديريت اداري و مالي و تمركز زدايي به دست آنان سخن مي گويند ولي درمقام عمل دريغ از يك نظر خواهي! و حتي چون محجورين از جاي ديگر براي آنان قيم انتخاب مي كنند!
آيا واقعا دستگاه تعليم و تربيت كه دستگاه دولت ساز و ملت ساز يك نفر براي خود تربيت نكرده است؟!
آيا درياي بزرگ آموزش و پرورش يك شاه ماهي ندارد؟!
وا
واقعا سخت متعجبم ،چرا عده اي ميخواهند آب تشكل هاي دو نفر و نصفي قيموميت كنند و گاهي با تلبيس و تحقير اراده ي خود را غالب سازند.
آموزش و پرورش امروز وزيري جوان و با نشاط ،داراي شناخت از زواياي أموزش و پرورش و صاحب ايده و آرزو براي تعالي و روحيه ي مشاركت پذير و به دور از خاطره گويي و جامانده در دهه ي شصت و هفتاد و حتي هشتاد باشد.
باز هم از آقاي شيرزاد عزيز تشكر مي كنم كه باب اين جستار را گشوده اند. محمديان