رأى دادن در انتخابات مهم است چون سياست بر كيفيت زندگى شهروندان تأثيرى انكارناپذير دارد؛ چه بخواهند و چه نخواهند. اين تأثير كه مىتواند هم مخرب باشد و هم سازنده، هيچ ربطی به اين موضوع ندارد كه شهروندان، سياست را دوست داشته باشند يا از آن بيزار باشند. تنها تفاوت داستان اين است كه بىاعتنايى شهروندان به نقشآفرينى در تحولات سياسى، به ويژه در انتخابات به عنوان كمريسكترين كنش سياسى، باعث مىشود تأثير مخرب سياست بر زندگى شهروندان حداكثر شود.
سواد سياسى يعنى اينكه اولا از نحوه اثرگذارى سياست بر كيفيت زندگى آگاه باشيم ثانيا تأثيرات منفى آن را حداقل كنيم.
رييس دولت مىتواند با سياستهاى اقتصادى مورد علاقه خود يا تيم اقتصادىاش، قدرت خريد پول ملى را حفظ كند يا مثلا ارزش آن را نصف كند. براى اين كار نيازى نيست كه مأموران دولت با مراجعه به محل سكونت تك تك شهروندان نيمى از پول شهروندان را مطالبه كنند! اين كار در اتاقهاى دربسته سياست گذارى اقتصادى انجام مىشود و نتيجه آن در نرخ تورم تكرقمى، يا ٤٠ درصدى يا حتى تورم سهرقمى منعکس مىشود.
مفهوم تورم ٤٠ درصدى آن است كه اگر شما در انتهاى يك سال مشخص به سوپرماركت برويد براى خريد یک سبد كالا كه ١٢ ماه قبل برای آن ١٠٠ هزار تومان پرداخت كرده بوديد بايد ١٤٠ هزار تومان پرداخت كنيد! اين همان اتفاقى است كه در يك سال پايانى دولت قبل شاهد آن بوديم. البته وضعيت مىتواند بسيار فاجعهآميزتر هم باشد. مثلا در ونزوئلا در همين چهار سال، تورم را به ٨٠٠ درصد رساندهاند! يعنى متوسط قيمت ها ٩ برابر شده است؛ معنى دقيقتر چنين تورمى در صورت وقوع، يعنى اينكه قيمت همان سبد كالا به ٩٠٠ هزار تومان میرسد.
اما سياست گذارى صحيح مىتواند باعث شود كه قيمت همين سبد كالا از ١٠٩ هزار تومان فراتر نرود؛ اتفاقى كه اقتصاد ايران در سال گذشته پس از ربع قرن شاهد آن بود.نرخ ارز و اندازه سفره شهروندان هم وابسته به سياست گذارى اقتصادى است. وقتى نرخ ارز در عرض دو سال، سهونيم برابر مىشود يعنى اينكه براى خريد يك سبد كالاى خارجى ضرورى مثل دارو يا حتى غیرضروری مثل گوشى موبايل، اگر قبلا بايد يك ميليون تومان پرداخت مىشد الان بايد سه و نيم ميليون پرداخت شود. البته وضعيت مىتواند همانند مثال قبل باز هم فاجعهآميزتر هم باشد؛ مثلا سياست گذاران اقتصادى ونزوئلا باعث شدهاند كه نرخ هر دلار در چهار سال اخير از ١٥ بوليوار ( واحد پول ونزوئلا) به ٤٥٠٠ بوليوار برسد؛ حدود ٣٠٠ برابر! اندازه سفره خانوارها نيز به همين صورت تحت تأثير سياستهاى اقتصادى است كه دولتمردان در اتاقهاى دربسته اتخاذ مىكنند.
شهروندان نمىتوانند در اين اتاقهاى دربسته حضور يابند و از اتخاذ تصميمات مخرب جلوگيرى كنند اما مىتوانند با رأى خود به سياست مداران خوشسابقه، كسانى را به اين اتاقها بفرستند كه توانايى آنها در ايجاد ثبات اقتصادى محرز شده است و از ورود تيمهایى كه عملكرد منفى داشتهاند به اين اتاقها جلوگيرى كنند ؛ چرا که تورم به قول فون هايك، اقتصاددان و فيلسوف شهير قرن بيستم، مادر بردگى است و فقر و تباهى اخلاق جز در سايه تورم شكل نمىگيرد.
انتخابات را اكثريت مردم متأسفانه هميشه جدى نمى گيرند. اين بىاعتنايى باعث مىشود كه گروه هاى ذينفع منسجم كه معمولا در اقليت هستند اكثريت مردم را هر از گاهى شگفتزده كنند.
روش كار بسيار ساده و تكرارى است؛ فعالیت دائمی برای مُد كردن بيزارى از سياست در بين شهرنشينان و سازماندهى سريع حاشيهنشينان در بزنگاهها.
نكته جالب اينكه شهرنشينان بسيار بيشتر از حاشيهنشينان و ساكنان مناطق روستايى تحت تأثير سياست و آثار گفته شده آن هستند ولى طبق آمار منتشره فقط ٤٠ درصد ساكنان كلانشهرها و ٦٠ درصد ساكنين شهرهاى متوسط در انتخابات شركت مىكنند، در حاليكه حدود ٩٠ درصد ساكنان مناطق روستايى در انتخابات شركت مىكنند.
طبق آمار موجود، واجدان شرايط رأى در مناطق روستايى ١٨ ميليون نفر هستند كه ضريب ٩٠ درصد يعنى بيش از ١٦ ميليون رأى مربوط به اين مناطق است. نكته جالب اينكه اگر شهرنشينان طبق ضرائب فوق شركت كنند شايد حداکثر يك ميليون نفر بيشتر باشند!
عدم شركت در انتخابات، مصداق اصلى فقدان سواد سياسى است؛ چرا كه به معنى حذف خود از نقشآفرينى سياسى به نفع گروههاى با منافع متضاد است. هر رييسجمهورى توسط شركتكنندگان در انتخابات به قدرت برسد فقط رییسجمهور آنان نیست بلکه رييسجمهور همه است و كسى نمىتواند بگويد او رييسجمهور من نيست!
اوست كه مردان اتاق سياست گذارى اقتصادى را انتخاب مىكند و چهره و كلام او به شاخصی براى معرفى كشور تبديل مىشود. آيا بىاعتنايى در انتخاب اين شخص كه بسيارى از شؤونات زندگى شهروندان به كلام و رفتار و سياستهاى وى بستگى دارد قابل افتخار است يا مايه شرمسارى؟
کانال علی میرزاخانی
نظرات بینندگان
در مورد سازماندهی حاشیه نشین ها ((همانها که همفکران شما آنها را رای های بی کیفیت مینامند )) تشریف میاوردید روستاهای اطراف کرج و شام دادن دهیاران به آنها را تماشا میکردید تا معنای سازماندهی را از نزدیک لمس میکردید .
درد این ملت امثال شما به ظاهر تحصیل کردگان فرهیخته هستید که جز پمپاژ نادانی و جهل در جامعه رسالتی ندارید .
دولت کبر و غرور.دولت حامیان نجومی بگیران.دولت پیر.دولت رکود.دولت با وزرای تاجر.در این دولت معلمان دور سفره خالی نشستند.دولتی که کارخانه های با سابقه در ان تعطیل شدند.
خدا را معیار و ملاک قرار دهید...
با اطمینان عرض می نمایم که هرگز از مسیری که در پیش گرفتید ناامید و مایوس نشوید، و اما خدمت برخی دوستان که لجوجانه در تلاشند که اینطور قلمداد کنند اکثریت فرهنگیان کشور و حتی ملت، مخالف دولت روحانی هستند عرض نمایم که: آقایان درست است دولت روحانی در طی مدت 4 سال در برخی زمینه ها (به ویژه در آموزش و پرورش و انتخاب وزیر) بسیار منفعل و غیر موجه عمل کرده است اما خوب، با تمام وجودم این می گویم که مسیر این دولت، مسیر عاقلانه تر، شفافتر و به نظرات اکثریت ملت نزدیکتر است. ببیند پشتوانه این دولت حسین شریعتمداری نیست، پشتوانه این دولت سرمقالات مملو از کینه و نفرت سرمقالات کیهان و تفاسیر جهت دار و گمراه کننده صدا و سیما نیست، پشتوانه این دولت علم الهدی نیست، ادامه ...