در ایام تبلیغات انتخابات های مختلف به خصوص انتخابات ریاست جمهوری عرصه ای برای مطرح نمودن مطالبات اقشار مختلف فراهم می شود و هرکدام از این اقشار و صنوف با مقایسه خود با سایر اقشار نسبت به کمبودها و تبعیض های خود حساسیت بیشتری پیدا می کنند.یکی از اقشاری که هم به لحاظ فراوانی و هم به لحاظ اثر گذاری بر انتخابات دارای اهمیت هست قشر فرهنگی یا به عبارتی معلمان هستند.
تجارب تاریخی نشان داده اند فرهنگیان و معلمان توانایی تاسیس یک تشکل بسیار فراگیر برای ورود به کارزار های انتخاباتی و کسب قدرت و تشکیل فراکسیونی متحد در مجلس یا تشکیل دولت را ندارند .
حتی این توانایی را هم ندارند که به صورت منسجم ، متحد و فراگیر پیگیر مطالبات خود از مجلس و دولت باشند ؛ چه رسد به تشکیل فراکسیون در مجلس یا دولت.
علت آن هم تقریبا واضح است زیرا اکثریت مطلق فرهنگیان یا غیر سیاسی هستند یا انگیزه های جدی برای کار سیاسی را ندارند.
اقلیتی هم که به دنبال مسائل سیاسی هستند، قبل از اینکه هویت خود را به عنوان یک فرهنگی سیاسی تعریف کنند، هویت خود را در یکی از جریانات اصلی سیاسی کشور تعریف می کنند و در جهت گیری و شعارهای کلی و اهداف کلان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تابع تصمیمات اردوگاه کلان سیاسی متعلق به آن هستند.
بنابراین در ایام انتخابات گرچه صدا هایی مبنی بر اتحاد بین معلمان و اینکه ما چرا برای خودمان لیست شورای شهر و مجلس نمی دهیم یا کاندیدای ریاستجمهوری معرفی نمی کنیم، بلند می شود ولی چون مسائل سیاسی و انتخاباتی از قواعد کلان تر جناحی و جریانی پیروی می کند این نوع نگاه و صدا در بین فعالان سیاسی و اجتماعی حرفه ای فرهنگی چندان خریداری ندارد و حتی مورد توجه هم قرار نمی گیرد.
حال با این اوصاف در ایام انتخابات به خصوص انتخابات ریاست جمهوری در کوران تصمیمات یکی از دو جریان اصلی سیاسی کشور قاطبه فرهنگیان جانب یکی از دو جریان را می گیرند و با توجه به اینکه اکثریت فرهنگیان نسبت به تحولات کشور آگاهی نسبی دارند معمولا جانب جریانی را می گیرند که از آزادی، دموکراسی، حقوق شهروندی، قانون مداری، ایجاد فرصت برابر برای شهروندان و…. دفاع میکنند و شعار های مرتبط با آنها را مطرح میکند.
مهمترین عاملی که به دفاع فرهنگیان از دولت ها و مجالسی با رویکرد تحول خواهی و تحول گرایی در راه توسعه همه جانبه، متوازن و پایدار آسیب می زند فشار اقتصادی به این قشر است.
گاهی این فشار آن چنان زیاد است که نسبت به اهداف و آرمان های مذکور بی تفاوت می شود و در دام شعارهای عوام فریبانه و پوپولیستی می افتد که با لعاب جذاب عدالت و برابری در توزیع ثروت بیان می شود.
لذا به نظر نگارنده فرهنگیان محترم ضمن اینکه می بایست به روندها، تصمیمات، عملکردهای نامناسب دولت و مجلس انتقاد نمایند و به صورت جدی پیگیر مطالبات خود باشند و دچار رودربایستی با هیچ جریان و جناح سیاسی قرار نگیرند ولی هوشمندانه مراقب جریاناتی باشند که با شعارهای عوام فریبانه و جذاب در صدد ناامید کردن این قشر در دفاع از دولت ها و مجالسی هستند که آهسته در راه آزادی های مدنی و سیاسی قانونی و همچنین اتخاذ تصمیمات و برنامهریزی عقل مدارانه در حوزه اقتصاد و فرهنگ حرکت می کنند.
نظرات بینندگان
جامعه چند میلیونی فرهنگیان دیگر به شما رای نخواهند داد.
زمان نزدیکی به انتخابات فقط وعده های دروغی به مردم می دهند تا مردم را به انتخابات آورده وبا فریب آنها از رای مردم استفاده کنند برای ریاست جمهوری
وقتی انتخابات تمام شد هرکسی میرود دنبال منافع حذبی وشخصی خودش
پس روی انتخابات نمیشه حساب کرد
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم اباد
این روزها بعضی فرهنگیان و غیرفرهنگیان عزیز خیلی در جامه روشنفکرنمایی جامعه معلمان کشورم ایران را به احساسی بودن و مخصوصا پوپولیستی بودن متهم می کنند بطوریکه بعضی مواقع با خودم میگم : مبتکران نظرات ضد پوپولیستی مکتب فرانکفورت از مارکوزه تا هورکهایمر و آدورنو اگر زنده بودند واقعا ذوق زده می شدند!!! ولی همین مبتکران با نیشخندی حتما در ته ذهن خودشان می گفتند : ای ایرانی های عزیز نظرات ضد پوپولیستی ما در قالب جامعه غربی که در آن طبقه متوسط طبقه قالب است مطرح می باشد. (ادامه در پایین)
آنها باز می گفتند: ای روشنفکرنماهای ایرانی که بیشترتان یکبار هم کتاب« دیالکتیک منفی» ما را نخوانده اید، بدانید انتقاد ما از پوپولیسم دولتی در جامعه غربی خودمان است که در آن فاصله و شکاف اجتماعی اساسی بین اعضای طبقات متوسط وجود ندارد. در جامعه ما با نگاه انسان مدارمان بین یک رفتگر و یک دکتر متخصص فاصله حقوقی از زمین تا آسمان نیست چون معتقدیم خالق هستی بر اساس علم و حکمتش انسانها را با استعدادهای مختلف آفریده تا همه بتوانند راحت زندگی کنند. اگر همه انسانهای دارای هوش تجربی بودند زمین جای زندگی نمیشد پس اگر رفتگر نباشد پزشکی هم نخواهد بود. باز می گفتند: در جامعه غربی ما معلم بازنشسته یکسال منتظر نمی ماند تا پاداش خودش را بگیرد تا به کمک آن جهیزیه دخترش را بخرد. در جامعه ما درست زمانیکه قیمت نفت تا 35دلار رسیده و به معلمان گفته می شود که قیمت نفت پایینه و خزانه خالیه و پول نداریم پس آه و ناله نکنید در همان زمان پزشکان را به صرف داشتن هوش تجربی خدادادی بالا در عرض یک شب به درجه اوج ثروت نمی رسانند. (ادامه دارد)
بازم می گفتند:ای روشنفکران عزیز ایرانی اگه خوب مفهوم پوپولیستی ما را درک کرده باشید می فهمیدید 7 ماه اضافه کاری یک قشری و بیش از یکسال پاداش قشری دیگر را نگه داشتن و درست زمان انتخابات پرداخت کردن ، خود پوپولیسم دولتی و ترویج استفاده از دروغ برای رسیدن به هدف است. بنده خودم اگرچه اصلاح طلبم ولی ترجیحم رای ندادن است و مطمئنم اگر روحانی صدمه ای هم در انتخابات ببیند درست از همین نقطه است وگرنه رقیبهایش واقعا ضعیف هستند و از گفتگوهایشان معلوم است حتی الفبای ساده سیاست را هم نمی دانند. من معتقدم شاید دروغ در عرصه بین الملل خوب باشد ولی در عرصه امور داخلی سم مهلکی بر اخلاق آن جامعه است. با عرض معذرت بابت اطاله کلام و آرزوی سلامتی برای همه معلمان عزیز کشورم. موفق باشید.
چطور فهمیدی که رقبای دولت فعلی در انتخابات الفبای سیاست را نمی دانند؟این جمله نشان از ان می دهد که جنابعالی خوب مفهوم سیاست پوپولیستی را که ملبس به عدالت و امیدبخشی است نفهمیده اید.دولتمردان رقیب دولت فعلی اگر پیشینهءسیاسی بیشتری نداشته باشند کمتر هم نیستند .عزیز من مفهوم سیاست چیزی نیست که اینگونه به قضاوت بنشینی.شما کسی را سیاست مدار بدان که قول و منطقش، همخوان با ارزشهای دیانت باشد.ایا قول صد روزه دادن برای حل مشکلات و یا کنار زدن جوانان از پستهای مدیریتی و سرامد کردن تجملگرایان بر مردم وعدم اجرای عدالت حقوقی وغیره...سیاست است؟سخن و بیان و سخنرانی اگر عوامفریبی نبود باید در عمل شاهد می بودیم .با احترام