هويت حرفه اي، دلالت بر جايگاه يك حرفه يا شغل در اجتماع دارد و يا به عبارتي دقيق، هويت حرفه اي به عنوان درك از خود حرفه اي (one's professional self-conce) مبتنی بر نگرش ها، عقاید، احساسات، ارزش ها، انگیزه ها و تجارب تعریف شده است و همچنین هویت حرفه ای، ارزش ها و عقاید یک فرد شاغل بوده که راهنمای تفکر و عمل ایشان می باشد.
نکته مهم دیگر در این ارتباط، توجه به این امر است که هویت حرفه ای فراتر از یادگیری نقش می باشد و در این راستا می توان گفت که هویت حرفه ای در ارتباط با شغل معلمی، فرآیندی است که به وسیله آن هر معلمی، هویت حرفه ای خود را به عنوان یک معلم تثبیت می کند.
مساله مهم دیگر در این زمینه، تامل بر این نکته است که هویت حرفه ای به خصوص هویت حرفه ای معلمی از عوامل مختلفی مانند وضعیت و تصور یک حرفه در جامعه، داشتن استقلال عمل در آن حرفه، قدرت رهبری و مدیریت در ارتباط با فرآیندهای حرفه ای، داشتن مهارت های تفکر انتقادی، تعهد شاغل به انتظارات حرفه ای، نگرش فرد نسبت به حرفه خود، سطح درونی شدن ارزش های مرتبط با حرفه در افراد، محیط کار و ارزش های اخلاقی درک شده در محیط کار توسط یک شاغل، مشارکت بین حرفه ای، احساس تعلق پذیری فرد به حرفه و محیط حرفه ای خود، نوع یادگیری های کسب شده توسط یک فرد صاحب حرفه، تصویر درک شده از حرفه در جامعه و فرهنگ جامعه تاثیر می پذیرد.
با توجه به موارد فوق، دقت بر این مساله مهم می باشد که آیا هویت حرفه ای شغل معلمی در مسیر صحیح قرار دارد؟ و یا اینکه نشانه های عینی دلالت بر جدي شدن مساله بحران هویت حرفه ای معلمان در كشور می باشد؟
توجه به واقعيت هاي موجود در آموزش و پرورش، نشان از واقعي بودن پديده بحران هويت حرفه اي در بين معلمان مي باشد كه در ادامه به چند نمونه از موارد مرتبط اشاره مي شود:
1. هر فردي كه در حوزه آموزش و پرورش ايران فعاليت مي كند و حتي كساني كه از بيرون، نظاره گر رويدادهاي آموزش و پرورش هستند بر اين امر واقف هستند كه اكثريت غالب معلمان از شرايط شغلي خود ناراضي هستند و اين نارضايتي ها را خيلي صريح در موقعيت هاي مختلف ابراز مي كنند و گاها اين نارضايتي ها در حدي هست كه تعداد قابل توجهي از فرهنگيان از احراز اين شغل، ابراز پشيماني كرده و گاها به برخي از حرفه هاي مناسب با نگاه حسرت نگاه مي كنند.
2. وضعيت جايگاه و منزلت يك شغل در جامعه از عوامل متعددي نشات مي گيرد و شايد بتوان گفت كه يكي از نشانه هاي جايگاه مطلوب يك شغل در جامعه، ميزان گرايش داوطلبانه جوانان به خصوص جوانان مستعد و نخبه نسبت به احراز آن شغل باشد. در يك نگاه و بررسي ساده مي توان ادعا كرد كه دانش آموزان ممتاز، شغل معلمي را در اولويت هاي انتخاب شغل خود قرار نمي دهند و حتي تمايل اكثر دانش آموزان متقاضي دانشگاه فرهنگيان، عمدتا از مشكلات مرتبط با اشتغال در جامعه ناشي مي شود.
3. مسايل معيشتي و سطح درآمدهاي اقتصادي معلمان در شرايط كنوني در وضعيت نامناسبي قرار گرفته است؛ به طوري كه حقوق ماهانه معلمان در مقام مقايسه با سازمان ها و نهادهاي همتراز در سطح پائيني واقع شده است (البته بايد توجه داشت كه اين شرايط مختص زمان حاضر نبوده و از گذشته دور شروع شده و نمودهايش در شرايط حاضر قابل استناد است). نكته جالب در اين ارتباط، تامل بر اين واقعيت است كه نيروي انساني شاغل در دستگاه تعليم و تربيت، از نظر تحصيلات و مدارك عالي در مقايسه با سازمان ها و نهادهاي ديگر در وضعيت بهتر قرار دارند.
4. توجه به تنوع اعتراض هاي مدني و صنفي پيرامون وضعيت معيشتي در سال هاي مختلف در قالب راهپيمايي، تحصن و شكل دهي كمپين، بايد اذعان كرد كه فرهنگيان شاغل و بازنشسته در سطر اين اعتراض ها قرار دارند و اين روند متاسفانه تاكنون به نتايج مطلوبي منجر نشده است و اينكه اين اعتراض ها تا كي ادامه خواهند داشت و منجر به نتيجه مطلوب خواهند شد ؛ براي هيج فردي مشخص نيست.
5. براي هر ايراني مساله مطالبات فرهنگيان يك چيز آشنايي است و همواره توسط مسئولين از طريق رسانه هاي مختلف بر پرداخت مبهم مطالبات تاكيد مي شود و هر شنونده خارج از آموزش و پرورش چنين نتيجه گيري مي كند كه مطالبات معلمان آنقدر گسترده هست كه دولت ها قادر به پرداخت آن نيستند؛ غافل از اينكه اين مطالبات حداقلي، همان تلاش هاي معلمان در قالب اضافه تدريس، امتحانات و ..... هستند كه در موعد مقرر پرداخت نمي شود. مساله مهم و جالب در اين ارتباط، دقت بر اين واقعيت است كه چنين امر مطالباتي در هيج سازمان و نهادي مطرح نمي باشد.
6. بسياري از نمايندگان مجلس با تلاش هاي مستمر معلمان در صندلي هاي بهارستان نشسته اند و پس از نشستن بر چنين صندلي هايي نيز از آموزش و پرورش غرق در مشكلات خود، دست بردار نيستند و بر كوچكترين عزل و نصب ها نيز در راستاي منافع خود دخالت مي كنند؛ اما تاكنون اقدام اساسي و بنيادي در رفع مشكلات آموزش و پرورش انجام نداده اند.
7. تغييرات سريع در آموزش و پرورش در سال هاي اخير بدون پشتوانه هاي علمي و پژوهشي و نيز فقدان فلسفه آموزش و پرورش به صورت صريح در نظام تعليم و تربيت و همچنين نبود راهبردهاي عملياتي، فرصت تمركز بر اهداف و رسالت هاي آموزش و پرورش را از معلمان سلب نموده است.
8. يكي از مظاهر تعهد حرفه اي يك شاغل، ميزان تعلق آن به سازمان است؛ به طوري كه هدف هاي سازمان را هدف هاي خود دانسته و انفكاكي در زمينه ارزش ها، بين فرد و سازمان وجود نداشته باشد. آنچه كه در اين ميان قابل ذكر است؛ تامل بر اين وقعيت است كه تعلق پذيري معلمان نسبت به محيط كاري روز به روز در حال كاهش است و ادامه اين روند، پيامدهاي منفي در زمينه تعهد حرفه اي در پي خواهد داشت.
طرح موارد مرتبط با بحران هويت حرفه اي معلمان، بسيار گسترده است و بايد قبول كرد كه آموزش و پرورش ايران و منزلت معلمان بر مدار بسيار معيوبي مي چرخد و انتظار تحقق اهداف عالي در چنين شرايطي امكان پذير نمي باشد و ضرورت دارد تا اين پديده به عنوان يك مساله ملي ضروري، مورد توجه مسئولين قرار گيرد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
معلم در فقر غرق است اشتیاق همه ما صفر شده هر شغلی را با حقوق بیشتر با معلم ی عوض میکنیم فقر فرق
معلمی شغل انبیاست و انبیا حقوق زیاد نداشتند و ...............
حکم زیاد فقط برای یک عده از معلما است
در سه سال وزارتش (76% ) به حقوق معلمان اضافه کرده
است!؟
اتفاقا در همین وب گاه وزین هم، برخی یادداشت نویسان با
تحلیل آمار و به شکل رندانه، سخنان جناب" فانی" را توجیه
می نمودند!
اخیرا هم یکی از وکیل الدوله های عزیز و گرانقدر مجلس
فرمودند که معلمان به طور متوسط ماهیانه 4 میلیون حقوق
می گیرند...! "جل الخالق" ؛ " پناه برخدا".