من از نهایت شب حرف می زنم
آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین ها رفت
و سبزه ها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
شب در تمام پنجره های پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راه ها ادامه خود را در تیرگی رها کردند ...
خورشید مرده بود
خورشید مرده بود و فردا
در ذهن کودکان
مفهوم گنگ گمشده ای داشت..... ( فروغ فرخزاد )
خوزستان استان زیبای جنوبی کشور است که به داشتن ذخایر نفتی شهرت دارد . رودکارون ، سازه های آبی شوشتر ، پل باستانی دزفول ، بناهای تاریخی شوش ، تفریح گاه ساحلی رود دز و باغ های مرکبات دزفول ، تنها بخشی از زیبایی های این استان هستند . هشت سال دفاع دلیرانه در برابر دشمن متجاوز ، نام خوزستان را در تاریخ ماندگار کرد .
استانی که میزبان گردشگران ایرانی و غیرایرانی است ، حال به سختی نفس می کشد . از اوایل دهه هشتاد ، مهمان ناخوانده ای آسمان خوزستان را اشغال کرده است . این دشمن متجاوز از جنس دیگریست اگر چه ریزگرد است اما آسیب هایش مهیب است . گرد و غباری که آسمان خوزستان را تاریک ، هوا را آلوده و نفس کشیدن را بر ما دشوار کرده است ، این روزها بر دکل های برق هم رحم نکرد و شهرها را در تاریکی فرو برد . این مهمان ناخوانده ، خاک را نه تنها بر شهرها که بر قلب ها می پاشد . آسم ، تنگی نفس و ناراحتی های قلبی ، بارزترین پیامدهای ریزگردهاست .
در این استان با اندک تغییرات جوی ، نگاه ها بر آسمان خیره می شود و مردم گوش به زنگ تا از پیش بینی هوا مطلع شوند . تا بدانند که چند روز قرارست نفس ها به شماره بیفتد ؟ چند سالمند و بیمار و کودک راهی بیمارستان می شوند ؟ در غباری که تا فاصله چند متری فقط دیده می شود ، چند تصادف رخ می دهد ؟ تا بدانند که میزان غلظت ریزگردها چند برابر قبل شده است و اخیرا باید پیش بینی بکنند آب و برق کدام شهر قطع می شود ؟
مردم خوزستان و استان های مجاور ، سال هاست آلودگی چندین برابر حد مجاز را تحمل کرده و نجیبانه زندگی می کنند . در روزهایی که غلظت آلاینده ها به ده برابر حد مُجاز می رسد و نفس ها بند می آید ، بیماران تنفسی ، کودکان و سالمندان را به مراکز درمانی می رسانند تا به ریه های آنها اکسیژن برسد .
اینجا صدا ، صدای سرفه های ممتدی است که می شنویم و تصاویر طبیعی ، غبار غم انگیزی است که شهرها و چهره ها را می پوشاند . این جا آسمان ، آبی نیست و نزولات آسمانی خاک است . در این سالها فقط اظهار نظرهایی از مسئولین و کارشناسان می شنویم عده ای از کارشناسان محیط زیست منشا ریزگردها را کم شدن خاک استان و کشورهای همجوار می دانند .
عده ای معتقدند 35 درصد ریزگردها منشا داخلی و 65 درصد منشا خارجی دارد . عده ای سد سازی های غیرکارشناسی شده را از عوامل تاثیرگذار می دانند . گروهی کاشت درخت و گروهی بیابان زدایی را ، چاره کار می دانند اما در مجموع از حرف فراتر نرفته ایم .
هیچ تصمیمی که در عمل به کاهش این بحران بیانجامد ، صورت نگرفته است . در این دو سه سال اخیر تنها لطفی که مسئولین به مردم داشته اند ، در روزهای بحرانی که غلظت ریزگردها به چندین برابر حد مجاز می رسد ، مدارس و ادارات را تعطیل می کنند .
بدیهی است که این تعطیلات هیچ کمکی به حل مشکل نمی کند . این تعطیلات – علاوه بر حجم فراوان تعطیلات رسمی – برنامه ریزی آموزشی مدارس ، وضعیت اقتصادی و فعالیت های اجتماعی را مختل می کند . با تعطیل کردن مدارس و ادارات در روزهای بحرانی ، شاید تردد در هوای آلوده کمتر گردد اما مشکلی حل نمی شود . تعطیلی های مکرر مدارس و دانشگاه ها ، پیامدهای جبران ناپذیری به بار می آورد . اختلال در برنامه ریزی درسی معلمان ، ایجاد سستی و رکود در دانش آموزان و افت تحصیلی ، بخشی از لطماتی است که بر پیکره ی آموزش وارد می شود . بعضی روزها به دلیل ناهماهنگی های اداری ، تعطیلی به موقع اعلام نمی شود و خانواده ها بلاتکلیف می مانند که فرزندان خود را به مدرسه بفرستند یا خیر ؟
در حالی که چند سال است صرفه جویی در مصرف آب را شعار اصلی خود قرار داده ایم ، بعد از خروج ریزگردها ، غبار سنگینی که تمام زوایای پیدا و پنهان شهر را می پوشاند ، باید پاک گردد . برای شست و شوی خانه ها ، ادارات ، مدارس ،کوچه ها ، اتومبیل ها و .... مصرف آب به چندین برابر می رسد . این مصرف بحرانی شدن وضعیت آب را هم تشدید می کند .
مراجعات مکرر مردم به مراکز درمانی به ویژه در روزهای آلودگی هوا ، از افزایش بیماران ریوی ، آسم و قلبی در استان حکایت دارد . گرد و غبار بسیاری از سفرهای درون استانی و برون استانی را مختل می کند . این ها تنها بخشی از آسیب های ریزگردهاست . این وضعیت ثروتمندترین استان ایران است .
این بحران زیست محیطی علاوه بر خوزستان به استان های ایلام و کرمانشاه نیز رسیده است . ساکنان این سه استان در شرایط غیراستاندارد نفس می کشند .
بر اساس اظهارات کارشناسان محیط زیست ، اغلب روزهای سال هم که ظاهرا شرایط عادی است ، هوای خوزستان آلوده است و مردم این استان هوای آلوده تنفس می کنند ولی میزان آلاینده ها کمتر از شرایط بحران و گاه در مرحله هشدار است اما تنها روزهایی که غلظت آلاینده ها ، چندین برابر حد مجاز است ، اعلام تعطیلی می شود .
دلایل عدم توجه به حل این بحران هر چه باشد ، از عدم برنامه ریزی و عدم مسئولیت پذیری حکایت دارد .
احتمالا - همچون دیگر موارد - بخشی از دلایل به مشکلات اقتصادی برمی گردد . حال آن که جبران خسارات آلودگی های هوا و مداوای بیماران تنفسی ، بسیار سنگین تر از بار مالی است که برای حل این بحران باید هزینه شود .
در شرایطی که در کشور ما بودجه های کلانی به موسسات فرهنگی غیر دولتی تعلق می گیرد ، در حالی که برای آبادانی اماکن زیارتی کشور همسایه ، هزینه های هنگفتی خرج می کنیم ، در حالی که بازسازی حلب را یک اولویت برای خود می دانیم ، چگونه است که برای نجات هم میهنان خود در این شرایط بحرانی ، گامی برنمی داریم ؟
پس از حدود پانزده سال تحمل ریزگردها ، تنها لطف مسئولین به مردم ، تعطیلی مدارس و نیمه وقت کردن ادارات است ؟ !!
مردم استان خوزستان به جای تعطیلی ، هوا برای نفس کشیدن می خواهند .
این بار با ورود ریزگردها ، زنگ بی آبی و بی برقی در بخش هایی از استان خوزستان به صدا درآمد و مردم علاوه بر تحمل ریزگردها در تاریکی هم فرو رفتند . از این رو کاسه صبر دل ها لبریز شد و مردم صدای اعتراض خود را به گوش مسئولین رساندند .
در حالی که صدا و سیمای ملی ، هیچ اشاره ای به تجمع اعتراض آمیز مردم اهواز در روزهای غبارآلود و تاریک نکرد !
شبکه های اجتماعی صدای مردم مظلوم این استان را به شکلی گسترده ، به گوش هموطنان رساندند .
مردم ایران از طریق شبکه های اجتماعی سرفه های ممتد و اشک های کودکان و صدای اعتراض مردم خوزستان را دیدند و با آنان همدردی کردند .
روزهای غبارآلود و نفس گیر خوزستان ، تصاویر شهرهایی که زیر خاک پنهان شده اند و آمار بیماران تنفسی ، در تاریخ این مملکت ثبت می شود . نسل های آینده در باره عملکرد مسئولین امروز قضاوت خواهند کرد .
یک ماه پیش ساختمان پلاسکو در تهران فروریخت . تمام ایران برای شهدای آتش نشان اشک ریختند . برای توجیه آن حادثه دلخراش هر کس دیگری را مقصر دانست اما هیچ توجیهی مرهمی بر زخم های مادران ، همسران و فرزندان آنها نشد .
اکنون خوزستان هم پلاسکوی دیگری است . پلاسکویی که با ذخائر نفتی ، با منابع کشاورزی و زمین های حاصل خیز خود ، چرخ اقتصادی این کشور را می گرداند .
نگذاریم پلاسکوی خوزستان هم فرو بریزد . صبوری و مظلومیت این مردم هم حدی دارد .
نظرات بینندگان
.
.