گاهی اندیشه وداع با قلم و سکوت و بی تفاوتی در برابر مشکلات و نابه سامانی های جامعه وجودم را فرا می گیرد اما در این گرداب تردید و دودلی،ندایی درونی ؛ رسالت معلمی و احساس مسئولیت در برابر مصائب جامعه را در گوش جانم یادآوری می کند.
آن چه مرا به نگارش این سطور واداشت؛ هشدار کارشناسان بهداشت نسبت به افزایش آمار مرگ و میر ناشی از بروز سکته قلبی در میان قشر جوان کشور است.
این روزها صفحات روزنامه ها و فضاهای مجازی از چنین هشدارهایی اشباع شده و از طرفی کمتر روزی را می توان بدون مواجهه با اخبار مرگ ناشی از نزاع،خودکشی،بیماری های قلبی و عروقی،سرطان ،تصادف و...به شام رساند. رشد آسیب های اجتماعی،جامعه ایرانی را درگیر یکی از بزرگ ترین بحران های هویتی قرن ساخته و هشدار و انذار کارشناسان،سدی در مقابل این موج بنیان برافکن،ایجاد نکرده است.
بیماری قلبی و بروز سکته دومین عامل مرگ و میر در ایران پس از تصادفات جاده ای است و کارشناسان کشور،الگوی غلط تغذیه،کم تحرکی، آلودگی هوا،افزایش مصرف دخانیات،استرس و مشکلات روحی - روانی را از مهم ترین دلایل شیوع آن در میان جوانان ارزیابی کرده اند.
بی تردید مشکلات روحی - روانی و استرس عامل اصلی جوانمرگی قلب های ایرانی است.جوانی که در مسیر پر سنگلاخ تحصیل،اشتغال، ازدواج، تامین مسکن و معیشت،هر دم به سویی متمایل و خانواده،جامعه و دولت، راهبرد و برنامه ای جدی،جهت مشاوره،امداد و نجات او ندارند؛ مسلما در برهوت آسیب های اجتماعی به خصوص اعتیاد، افسردگی، بی انگیزگی و انزوا گرفتار شده و پیامد این روند هم فشارهای عصبی روزافزون و عوارض قلبی شدید خواهدبود
شناخت دشواری های زندگی جوانان ما و تدوین راهکارهای خروج از بحران،برای کارشناسان و دولت مردان فرآیند پیچیده ای نیست و صرفا حل آن نیازمند عزمی ملی و حاکمیتی است.اگر تپش قلب جوان ایرانی به عنوان ضامن و نبض پیشرفت و توسعه جامعه و کشور،برای ما حائز اهمیت است؛باید با تدوین نقشه راه و بسیج همه امکانات،لایه های ضخیم درد و رنجی که قلب جوانان ایران زمین را در فشار اهریمنی خود گرفته، کنار زد و از مرگ دردناکی که این روزها عمر گرانبهای آنان را به تاراج داده، نجات داد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حقوق های انچنانی کی دریافت کنه