روزی از روزهای عهد نوجوانی، گذرم به گورستان شهر افتاد. پیش از طلیعه آفتاب، مردان محاسن سپیدی با سر و روی خاک آلود از فراز تپه های قبرستان پایین می آمدند.در سیمای آنان معنویتی خاص و گیرا، موج می زد که جای آن داشت ساعت ها نشست و بر قامت متواضع و بی ریای شان با حسرت نگریست. ریا، دغل، چاپلوسی، فریب،روزمرگی رفتاری و بسیاری دیگر از ناهنجاری های اخلاقی هنوز در جامعه جای پایی پیدا نکرده بود. زمانه ی اخلاص بود و رفاقت و نه اختلاس و غارت. هر کس نان خشکی در توشه داشت بی مزد و منت با یار ندارش قسمت می کرد. از پدر پرسیدم این مردان در این سحرگاه در لابه لای قبور دیار خاموشان به چه کاری مشغول اند و جواب شنیدم که اینان از بندگان خالص و پرهیزکارند که بنا بر اعتقاد خود برای دوری از وسوسه گناه و در امان ماندن از آتش سوزان جهنم و تجربه فشار قبر و هول و هراس مرگ و تدفین، شبی را در قبرها به صبح می رسانند. در ذهن رویا پرداز خود شبی را مجسم کردم که به همراه این گروه ساعاتی از شب را در جوار اموات سپری کنم اما حتی تجسم آن لرزه بر اندام من افکند.
***
انتشار گزارش روزنامه شهروند در خصوص گورخوابی جمعی از مردان،زنان و کودکان بی سرپناه کشور در بیخ گوش پایتخت، پرنده روح مرا به سوی آن سال ها و خاطره ها پرواز داد.اما آن کجا و این کجا؟!
به راستی مقصر شیوع فقر لجام گسیخته که موجب پدیده هایی این چنینی در جامعه شده، کیست؟
چرا این همه دولتمرد و سیاست مدار و اقتصاددان و برنامه ریز در کشوری که مهم ترین ماده حیات اقتصاد جهان را در اختیار دارد در این سالیان متمادی از درمان درد جانکاه فقر،عاجز مانده اند؟
برازنده ایران کهن با تاریخ و فرهنگی چند هزار ساله نیست که با پدیده هایی چون: گورخوابی،کارتن خوابی،زباله خوابی،حلبی آباد،تکدی گری،تن فروشی و سرقت دست به گریبان باشد ؛ پس این همه نهاد حمایتی و مددکاری در کشور به چه اموری سرگرم هستند که این معضلات دم دستی از دید آنان پنهان مانده است؟
شاید سیاسی کاری و سیاست پیشگی دامن این نهادها را هم گرفته است!
فقر و بیکاری ریشه ناهنجاری ها و بزه های اجتماعی است.بنیان های اخلاقی خانواده و جامعه را سست و بستر آسیب هایی مانند: خودکشی، قتل، نزاع، پرخاشگری، افسردگی، طلاق، فحشا،اعتیاد و سرقت را فراهم می کند و ناگفته پیداست که بدون حل ریشه ای مشکل جامعه، هر برنامه اصلاحی محکوم به شکست است.
با دلی پرخون و چشمانی اشکبار از خوانش این گزارش ، فارغ از هر گونه گرایش سیاسی و جناحی و صرفا به عنوان یک معلم دردمند از همه مسئولان می خواهم که ضمن تمرکز بر مسایل داخلی کشور، تمام هم و غم خویش را مصروف ایجاد اشتغال و رفع مشکلات معیشتی و رفاهی آحاد جامعه نمایند که بقای ملک و ملت و تحکیم مبانی فرهنگی به اجرای این اصل وابسته است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
در این مملکت قبل از اینکه افراد در زیر خروارها خاک فقر دفن شود، شرافت و امانتداری و درستی دفن شده است.
فقط فقر نیست، ظلم و تبعیض به مراتب جانسوزتر از فقر ریشهوهای این مردم رو میسوزاند.
کدام وعده برای معلمان عملی شد