جامعه ی معلمان،تنها به خاطر تعداد زیادشان نیست که دیده می شوند؛ رابطه ی مستقیمشان با خانواده ها و نابرابری دستمزدهایشان با سایرکارمندان دولت،جمع آنها را جالب و جنجالی نموده است.صبغه و سابقه ی این جامعه، فکری و فرهنگی است و از همین رو مشترکات زیادی با هم دارند. وظایف، اهداف، روش ها و دستمزدها از جمله مشترکاتی است که حاصل جمع آنها، معلمان را وادار می سازد که با همدیگر تعامل داشته باشند. تعاملی که قبل از آنکه صنفی و سیاسی باشد،درخلال فرآیند آموزش کاملا بدیهی و ضروری است. همنشینی هر روزه آنها در اتاق دفتر مدیر و شورای معلمان مدرسه، بهترین نشانه ی تعامل معمول آنهاست.
محیط آموزشی در شمار مهمترین محیط هایی است که در آنها روابط انسانی حرف اول را می زند. در فضاهای آموزشی ، معلمان را توصیه به تعامل و روابط مطلوب با دانش آموزان و والدین آنها می کنند اما از رابطه و تعامل با سایر معلمان حرف زیادی به میان نمی آید ، گویی در نگاه نظام آموزشی،ضررش بیش از فایده اش است ؛ بنابراین ،تصور تعاملی از این دست ،جان کلام این نوشتار است.
قاعده درست آن است که معلمان چنان بی دغدغه ،سرگرم کار کلاسی و مدرسه ای خویش باشند که نخواهند پا از حیاط مدرسه بیرون بگذارند و دست به طومار بزنند و تحصن بپادارند. جامعه معلمان، قریب یک میلیون نفرند اما از تعاملات عینی و حقیقی در بینشان خبری نیست.اگرچه در زمینه های ورزشی و البته بیشتر برای جلوگیری از چاقی، اندکی تعامل بین معلمانی هست که کم و بیش به سالن و باشگاه ورزشی می روند و اگرچه احتمالا تعامل بین معلمان مرد بیش از خانم معلمان است؛ اما به ندرت می توان در شهرهای مختلف، انجمنی علمی و آموزشی از فرهنگیان یافت که خودجوش و حتی توصیه ای در حال فعالیت باشد.
پیش ترها، مختصر تعامل آنها در بین شرکت های تعاونی و صف های توزیع کالای بن های غیرنقدی بود که آن هم از میان رفت.البته به لطف تحصن های قانونی و غیرقانونی نیز، ساعتی در حیاط ادارات با هم نشسته اند.این همنشینی ها هم اغلب از سراحساس ناخوشی بوده است و نه از سر سرخوشی.در این تعاملات، معمولا یکی که سر و زبان تیز و تندتری نسبت به بقیه دارد، به جای بقیه فکر می کند و حرف می زند.گویی اصلا تعاملی در میان نیست و هرچه هست به یمن فشاربی عدالتی و فرق انگاری فاحشی است که زندگی معلمان را در نوردیده است.
اضافه براین،گاهی هم معلمان بی آنکه بخواهند تعامل کنند، به تعاملی دعوت می شوند.در اصل گرد هم آوری آموزشی می شوند، اما آن نام آن را گردهمایی آموزشی می نهند.به موجب بخشنامه، برایشان گروه درسی تشکیل می دهند اما معلمان نمی توانند یا نمی خواهند نقش یک گروه را بازی کنند. همچنین ضمن فعالیت و خدمتی که می کنند، هر از گاهی در ظاهر آنها را آموزشی می دهند. در حالی که بیشتر آموزشی در کار نیست ؛ بلکه به ضرب امتیازی، این ساده های صبور را نوازشی می دهند و یا به نام همکاری، وجوهاتی را از جیب معلمان در جیب نهادها و ادارات دیگر می ریزند !
مدیران مدارس نیز در تشدید یا تضعیف تعامل معلمان نقش دارند. جمع معلمان هر مدرسه،یکی از معمولی ترین اجتماعات آن است که با گفت و شنود و بگومگوهای ملایم و گاه تندی همراه است ؛ بنابراین یک مدیر پیش از آنکه از تنش های معمول جمع معلمان برآشفته شود،باید به هدایت و مدیریت آنها بپردازد.به طوری که معلمان واقعا به مدیر اعتماد و اطمینان داشته و احساس امنیت نمایند.همچنین، تشویق در جمع و توبیخ در خلوت همکاران، می تواند مهمترین شیوه کنترل این جمع ها و دعوت عملی آنها به آرامش بیشتر باشد.
بر آنچه گفته شد، بیفزائید حب و بغض های موجود در روابط انسانی معلمان را که البته مقداری از آن طبیعی است.در این حالت که معمولا میان معلمان یک رشته تحصیلی و یا معلمان یک تشکل دیده می شود،یا همدیگر را از حیث شخصیتی قبول ندارند و یا به فکر و روش همدیگر باور ندارند.سیاسی کاری و سیاست بازی های مرسوم نیز به این وضع دامن می زند.همچنان که دیدیم برخی همکاران برای پیگیری مطالبات صنفی معلمان،مجازات های مختلفی از قبیل،زندانی، تبعید و محرومیت های مختلف را متحمل شدند که بازتاب این اخبار، موجبات نگرانی بسیاری از معلمان دیگر را فراهم کرد.همین احساسات ناخوشایند نیز در دورساختن معلمان از همدیگر بی تاثیرنبوده است.
امروزه توسعه فناوری های آموزشی به یمن پیشرفت های دیجیتالی، فرآیند آموزش را دگرگون نموده است.دیگر دانش آموزان ، نه چندان تشنه ی یادگیری درس مدرسه اند و نه زحمتی از بابت آن می کشند.معلمان گمشده در انبوهی از مشکلات ریز و درشت نیز،اندکی از پیله ی پروانگی خویش بیرون زده اند و غم نان نمی گذارد شور معلمی قدیم را در سربپرورند .شغل های دوم و سوم چنان امانشان را بریده است که فرصت ایجاد رابطه و تعامل با معلمان دیگر را ندارند و حتی معلمان پابست مطالعه و تحقیق را، دلخوش و بی غم می پندارند.
می ماند وضعیت عالم مجازی که مدتی است نمایان شده است. در آنجا نیز وضع بهتر نیست. اگرچه همه گوشی به دست اند و کار با کامپیوتر را می دانند، اما با شک و تردید به استفاده از آن و ارتباط با سایر معلمان می نگرند. مثلا اگرچه روزگار وبلاگ نویسی گذشته است اما در آن زمان هم تعداد معلمان وبلاگ نویس ( نه وبلاگ دار ) پنجاه نفر بیشتر نبود .یا مثلا در فیس بوک،تعداد بزرگترین گروه معلمان از چهار هزار نفر بالاتر نرفت.یا در شبکه تلگرام و در بزرگترین گروه معلمان ، هنوز صد هزار نفرشان حضور ندارند.
تازه، این همه اندازه گیری با این فرض خوش باورانه است که تمامی اعضای این گروه ها را معلم شاغل و واقعی بپنداریم.
حال بماند که تنها برخی از این اعضا فعالند و بیشترشان فقط عضو شده اند و رفته اند و از آخرین باری که خود را به روز کرده اند ماهها و هفته ها گذشته است. حاضرین نیز کمک چندانی به بهبود تعامل با همدیگر نخواهند کرد.خیلی از همکاران با اینکه اینجا بدون نام و تصویر واقعی خود حاضر می شوند، با این حال بازهم از اظهار نظر پیرامون یک بحث اجتماعی خود را به تغافل می زنند. اوج فعالیت ها در حوزه فوروارد زدن و کپی کاری است.البته در این میان، معلمان تنها نیستند و اغلب مردم در چنبره ی فضای مجازی گرفتار شده اند. در حالی که ظرفیت و قدرت فضای مجازی می تواند بسیار تعیین کننده باشد، اما کسی به فکر استفاده بهینه از آن نیست.
شاید برای همین بود که جناب اینیشتین سال ها پیش ترسید و گفت: « من از روزی می ترسم که تکنولوژی از تعامل انسانی پیشی بگیرد، چنین روزی جهان نسلی از احمقها خواهد داشت.»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی معیشت و منزلت معلمان خوب نیست کلاسها شلوغ و انگیزه کم و دانش اموزان اکثرا پرخواشگر و بی ادب و...چگونه تعامل خوب با عوامل مدرسه کنیم؟!