مقدمه
چندی پیش برخی رسانه های خاص محلی به بهانه ی وجود زنان در میادین کارگری شروع به نوشتن مطالبی کرده و به بازنشر گسترده ی آن ظاهرا برای رفع این معضل اجتماعی و در نهان با نیات خاص سیاسی پرداختند ،نماینده ی محترم شهر بیانیه ای در این موضوع صادر نمودند که اینجانب نیز برای توجیه اذهان جامعه به نگارش متنی به عنوان (اشک تمساح برای زنان کار) در یک پایگاه تخصصی ویژه ی معلمان (صدای معلم ) پرداختم ( این جا ) که برخی از دوستان رسانه ای محلی به باز نشر نوشته مورد نظر با عنوان ( پوپولیسم رسانه ای برای زنان کار اقدام نمودند) .اما رسانه های خاص ما را به سیاست زدگی متهم کرده و عنوان نگارندگان سیاست زده را برای ما به کار برده و طرفداران افراطی نماینده شهرستان که کوچکترین نقدی را برنمی تابند به این بهانه که زمان زیادی از نمایندگی شخص مورد نظر نمی گذرد نسبت به اینجانب اعتراض نمودند .
اما به راستی ما چه گفته ایم وچه نقدی داشته ایم :
بخش اول خطاب به حامیان افراطی نماینده ی محترم - روزی که فاطمه ی رجبی کشف معجزه ی هزاره ی سوم را به نام خود ثبت کرد نمی دانست این کشف او منحصر به فرد نیست و ممکن است در هر گوشه از این مملکت کشفی همانند او صورت گرفته و این انحصار از ید طولای او خارج شود .
آری کشفی کرده ام که در قاموس علمی بشر در عصرکنونی نمی گنجد !
ریاضی دان ،مورخ ، فیلسوف سیاسی و نظریه پردازی در قرن معاصر کشف کرده ام که بعید می دانم بشر کنونی قادر به درک و هضمش باشد!
آری ! به خودم آفرین می گویم و دست خودم را می بوسم !
حال به تحلیل منحصر به فرد شخصی می پردازم که برای اولین بار در تاریخ بشر همه ی معادلات و نامعادلات ریاضی را به هم ریخت !
او اولین بار کشف کرد که صفر در جلوی اعداد کارآیی ندارد ، اصلا شما می توانید هر اندازه صفر اضافه کنید و هر اندازه که بخواهید صفر حذف کنید ؛ به طور مثال دو (2) سال و بیست (20) سال و دویست (200) سال با هم برابرند و ده (10) شغل و هزار (1000) شغل و یک میلیون(1000000) شغل با هم برابرند ،هشتصد و پنجاه درصد با چهارصد و پنجاه درصد برابر است ( 850 درصد =450درصد )! و نوزده هزار با صدوپنجاه هزار برابر است (19000=150000)!اما اصل ماجرا چیست و بنده چگونه این موضوع را کشف کرده ام :
این معجزه و شخصیت منحصر به فرد در مصاحبه با یک سایت محلی به لینک ( این جا )
درجواب خبرنگار سایت مذکور به : لطفاً خودتان را معرفی کنید (بیوگرافی مختصری از خودتان شامل سوابق علمی، اجرایی و مدیریتی که تا کنون داشته اید) می گوید :
....( در سال ۷۶ قائم مقام صدا و سیمای ایلام شدم و تا سال ۷۸ آنجا بودم. بعد از آنجا به دعوت جناب آقای عسگراولادی نماینده مقام معظم رهبری در کمیته امداد، مدیر کل کمیته امداد استان لرستان شدم و ۶ سال به عنوان مدیرکل نمونه کشور معرفی شدم. آقای ناطق مشاور مقام معظم رهبری به لرستان آمدند و اعلام کردند که رستمیان با رکوردی که از خودش به جا گذاشته (رشد ۸۵۰ درصدی) من را به آینده کشور و کمیته امداد امیدوارکرد. ....)
بعد از چهار سال شخص مورد نظر با سایت محلی دیگری به لینک ( این جا ) مصاحبه می کند و در جواب سوال خبرنگار که می پرسد: چه چیزی در چنته دارید که وارد گود انتخابات شده اید؟جواب می دهد :
.....( در زمان تصدی بر کمیته امداد امام خمینی لرستان توسط مرحوم عسگر اولادی به عنوان مدیر نمونه کشوری مطرح و معرفی شدم و آقای ناطق نوری مشاور وقت مقام معظم رهبری در کمیته امداد امام خمینی (ره) در تعریف از بنده فرمودند: رشد ۴۵۰ درصدی کمیته امداد لرستان توسط آقای رستمیان مرا به آینده امیدوار کرد...) همان گونه که شما عزیزان تصدیق می فرمایید می توان از این دو مصاحبه نتیجه گرفت که : هشتصدو پنجاه درصد با چهارصد وپنجاه درصد برابر است !
همین شخص در مصاحبه ای با سایت محلی به لینک ( این جا ) ادعای عجیب تری مطرح می کند که تقریبا از عهده ی هیچ مدیر کل و یا استانداری بر نمی آید !
خبرنگار از او می پرسد که: چه ارتباطی بین «تخصص و رشته تحصیلی شما» با وظایفی که نمایندگی مجلس به شما محول خواهد نمود وجود دارد ؛ جواب می دهد :
(.... به یاد دارم زمانی که در کردستان بودم یک خبرنگار از من سوال کرد؛ آقای رستمیان شما رئیس سازمان کار شده اید، استان کردستان از نظر اشتغال استان سی ام کشور است؛ شما چه برنامه ای برای رفع این معضل دارید؟ اعلام کردم اگر ظرف ۹ ماه استان کردستان را از سی ام به اول نرساندم، استعفا می دهم و می روم. این ادعا ادعای بزرگی است. استاندار به من زنگ زد گفت آقای رستمیان حرف بزرگی زده اید، چرا این چنین ادعایی کرده اید، گفتم اگر این کار را انجام ندادم می روم. بعد از ۸ ماه استاندار کردستان نوشت آقای رستمیان بر خود واجب می دانم چون استان کردستان را از لحاظ اشتغال از سی ام به اول کشور رساندید از شما تشکر کنم. الان چالش کشور چه چیزی است؟ مگر اشتغال نیست؟ تخصص بنده اشتغال است؛ بنده در مدت ۸ ماه ۴۵۰ هزارفرصت شغلی را مطالعه و تصویب کردم و ۱۵۰ هزار فرصت شغلی ایجاد کردم و استاندار را به تحسین وادار کردم....) اما آیا او به راستی ۴۵۰ هزارفرصت شغلی را مطالعه و تصویب کرده و ۱۵۰ هزار فرصت شغلی ایجاد نموده بود ؟
آقای خاص در مصاحبه ای دیگر به لینک ( این جا ) که در پورتال وزارت تعاون ورفاه اجتماعی موجود است همان موضوع را به شکل زیر مطرح می کند :
...( به گزارش ایسنا، علی رستمیان ـ رییس سازمان کار و آموزش فنی و حرفهای کردستان ـ افزود: اتخاذ ساز و کارهای مناسب با ظرفیت استان و کشور جایگاه این استان را در بحث اشتغال از رتبه سیام به رتبه اول ارتقا داد. او گفت: در دو سال اخیر هشت هزار ریال اعتبار اشتغال زایی به کردستان اختصاص یافت که از این مبلغ شش هزار میلیارد ریال سهم استان و مابقی از محل اعتبارات سفر رییس جمهوری تامین شده است.
رستمیان افزود: از محل این اعتبارات 25 هزار طرح در کارگروه اشتغال استان به تصویب رسیده و به بانکها ارائه شده که در زمان بهرهبرداری 39 هزار فرصت شغلی در استان ایجاد میکند که فرصت زمانی تعیین شده برای اجرای این طرحها دو سال است.)
حال از این نکته بگذریم که این آمارها در سال 1386و در زمان دولت سابق بوده که چه دست توانایی در آمار سازی و آماربازی داشتند! همان گونه که مستحضرید آقای خاص در این مصاحبه ذکر نموده است که درصورت اختصاص منابع توسط بانک ها در مدت دوسال 39 هزار فرصت شغلی ایجاد خواهد شد و این یعنی می توانستند در سال حدود 19هزار شغل ایجاد نمایند .
حال اگر بانک ها منابع را اختصاص می دادند و افراد واجد الشرایط می توانستند مدارک و تضمین های لازم را تهیه نمایند و هزار اما و اگر ..سالانه می توانست 19هزار شغل ایجاد نماید، حال آیا 19 هزار با 150 هزار و 450 هزار شغل برابرند ؟
پس شما خوانندگان تصدیق خواهید کرد که شخصی که من کشف کرده ام تمام معادلات و نامعادلات ریاضی را برهم زده وبه فرمول های جدیدی در عالم ریاضیات رسیده است .شخصی که من کشف کرده ام در حوزه ی فلسفه ی سیاسی و تاریخ نابغه ی منحصر به فردیست البته باید بدانید که او کارشناس تاریخ دانشگاه تهران است !
برای روشن شدن منظورم به مصاحبه ی این معجزه ی قرن که در لینک ( این جا ) قرار دارد و در جواب خبرنگار به سوال : چه توانایی را در خودتان دیده اید که داوطلب شده اید؟ و فکر می کنید در صورت راه یافتن شما به مجلس چه تحولی در دلفان و سلسله ایجاد خواهد شد؟ نکته ی نغزی را مطرح می کند و نتایج درخشانی را از موضوع می گیرد که تمام فلسفه ی سیاسی معاصر را و تمام یافته های پژوهشی در مورد تاریخ مشروطیت را زیر سوال می برد ، او در جواب می گوید :
....( نماینده قدرت عجیبی دارد… من یک مثال بزنم؛ در زمان قاجار یک نماینده رفته بود به نماینده دیگر گفته بود که آقای نماینده تو چه کار کردی پول دار شدی ؛ چرا من سه دوره نماینده ام ولی مثل تو نیستم. آن شخص گفته بود من از عقل و از بینشم استفاده کرده ام اگر می خواهی پولدار بشوی فردا برو پنج دقیقه وقت بگیر و پشت تریبون مجلس بگو بودجه نفت را چه کار کردید؟
فردای آن روز می رود پشت تریبون قرار می گیرد و می گوید آقای وزیر نفت بودجه نفت را چه کار کردی؟ شب دو ساک دلار برایش می برند و می گویند این قسمتی از پول نفت است برای شما آورده ایم.).....
شما هم متوجه خواهید شد که آقای معجزه به چه نکته ای رسیده است !
ببینید در بینش او قدرت یک نماینده چه میزان است و برای چه منظوری استفاده می شود؟
حال باید از آقای خاص پرسید سوال و استیضاح وزیران را ناشی از این نوع نگاه به دامنه ی قدرت نمایندگان ببینیم ؟
تازه من برای اولین بار است که فهمیده ام در زمان قاجاریه وزارت نفت وجود داشته و تازه در آن عصر دولت انگلستان که امتیاز نفت ایران را در اختیار داشته با دلار آمریکا داد و ستد می کرده است !!
تا کنون طبق هر منبعی که ما مطالعه کرده ایم وزارت نفت نه در زمان قاجار و نه در عصر پهلوی ایجاد نشده بود و فقط بعد از انقلاب وزارتی بنام نفت تشکیل گردید و فکر می کردیم که معاملات ایران با انگلستان در زمان قاجار با استفاده از واحد پول انگلیس انجام می گرفت که آقای خاص اذهان ما را روشن کرده و فهماند که در زمان قاجار وزارت خانه ای به نام وزارت خانه ی نفت وجود داشته است و واحد پول انگلیس در آن عصر دلار آمریکا بوده است .
بخش دوم رسانه های خاص – غیر ازاینکه گفته ایم هیچ معضل اجتماعی با ترحم حل نمی شود حرفی زده ایم ؟
غیر از اینکه گفته ایم سابقه ی این مشکل اجتماعی (زنان کار در میادین کارگری ) بیش از ده سال است چیزی گفته ایم ؟
اما دوستان رسانه ای خاص :
برخی از به قول خودتان نویسندگان و اصحاب قلم که برای شما قلم می زنند و در رسانه ی صدا و سیمای استان برنامه های زیادی دارند جامعه شناسند از آنها بپرسید جز این است که هرگاه ترحم و زور از چهارچوب ذهنی خارج شود و در حیطه ی اقتدار سیاسی (حکومت ) قرار بگیرد فاجعه به بار می آورد؟
مگر مصداق آن را در جامعه تجربه نکردید ؟
آیا با زور توانستند مشکل حجاب را حل کنند؟ فشار آوردند پاچه ی شلوار بالاتر نرفت ؟ فشار آوردند دامن مانتو کوتاه تر نشد ؟ با فشار و زور این معضل حل نشد که هیچ بلکه عمیق تر و زننده تر شد .
اگر به جای این همه فشار و زور به دو خصلت خاص بشری یعنی حیا و غیرت می پرداختیم وضعیت این گونه بود ؟
با ترحم خواستند فقر را حل کنند باز نشد .
دیدید هر روز بر تعداد مستمری بگیران نهادهای اجتماعی بیشتر شد ؛ مگر غیر ازاین است که گرفتن هر چیزی بدون پرداخت بها تکدی گریست ؟
مردمی که ننگ شان می شد از خویشاوندانشان چیزی بخواهند دارا وندار را سر صف کالا ی رایگان فرستادند .آیا مشکل فقر حل شد ؟
آیا هر روز تعداد بیشتری برای گرفتن این گونه امتیازات اقدام نکردند ؟ممکن است بگویید وظیفه ی حکومت است ،اما وظیفه ی حکومت بسیار بالاتر وبیشتر است شما وظایف حکومت را تقلیل دادید.
وظیفه ی حکومت ایجاد شغل است ، ایجاد مسکن است ،بهداشت و آموزش رایگان است. و اگر با همه ی این اقدامات باز برای تعداد معدودی مشکل پیش آمد آن زمان حکومت باید با نهادهای خاص از آنها حمایت کند. مگر با همین عنصر ترحم و دلسوزی نبود که اموال عمومی را به ثمن بخس فروختند و به عنوان سهام عدالت و یارانه تقسیم کردند ، آیا مشکل فقر حل شد ؟
شما که خودتان را نماینده ی افکارعمومی می دانید و بقیه ی کسانی که مانند شما فکر نمی کنند سیاست زده اند ؛ انتظار دارید این معضل (زنان کار ) با این غوغا حل شود ؟ بعدا خواهید دید که معضل حل نمی شود و اقدامات شما به ضرر این افراد (زنان کار ) تمام خواهد شد .
اگر مسئولین محلی به این نتیجه برسند که باید موضوع به هر صورت ممکن جمع شود و با شناسایی این افراد بدون هیچ اقدام موثری از فعالیت آنها جلوگیری کنند چه مشکلاتی برای آنها پیش می آید؟
البته از خداوند بزرگ می خواهیم که حدس ما درست نباشد و مشکل آنها به صورت ریشه ای حل شود. شماکه سیاست زده نیستید بگویید :
در دولت قبل چرا در شهرستان دلفان هیچ گونه مجوز سایت و پایگاه خبری برای گروه و جناح مقابل تان صادر نمی شد ؟
رسانه های شما چرا هیچ واکنشی نسبت به این موضوع نداشتند ؟
مگر وظیفه ی اصلی رسانه دفاع از حقوق شهروندی نبود ؟
چرا زمانی که سرمایه ی فرهنگیان در تعاونی مصرف سابق فرهنگیان به تاراج رفت هیچ واکنش یا تحلیلی نداشتید ؟
چرا زمانی که دخترکان سرزمین تان توسط بنگاه های غیر رسمی به عقد پیران شهر های همسایه در می آمدند و می آیند واکنشی نداشتید ؟
چرا در دولت قبل در بحث استخدام های دولتی آن فضاحت به بار آمد واکنشی نداشتید ؟
شاید برخی از فرزندان این مادران سرزمین تان (خالقان واره وبیچارگان آواره ) در بین آن افرادی بودند که حقشان در آن استخدام ها پایمال شد ؟
چرا وقتی دخترکان تحصیل کرده ی سرزمین تان در مغازه ها صبح تا غروب برای ماهی صدهزارتومان کار می کنند (بیگاری ) واکنشی نشان نمی دهید ؟
آیا این موضوع مصداق عینی برده داری نیست ؟
آیا به راستی شما هنرمند و نویسنده اید و دیگران سیاست زده ؟
از همه ی این حرف ها بگذریم ، دو نکته خدمت این عزیزان عرض می کنم :
نکته ی اول- به جای اینکه منابع مطالعاتی تان روزنامه هایی باشند که در رتبه بندی وزارت ارشاد رتبه ی سوم را کسب کرده اند کتاب سنجش خرد ناب (نقد عقل محض )اثر کانت و جامعه ی باز و دشمنان آن اثر پوپر را مطالعه کنید و اگر فرصت خواندن این کتاب ها راندارید شعر عقاب دکتر پرویز ناتل خانلری را بخوانید و بیاموزید زندگی کردن به هر بهایی نمی ارزد .
نکته ی دوم- به قول معروف ( آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت ) زمان انحصار رسانه ای گذشته و ما بدون رسانه نیستیم و از قضا خواندن و نوشتن را هم به تازگی یاد گرفته ایم !! پس مواظب باشید و پا را ازگلیم خود فراتر نگذارید .
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامهٔ کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سِرّ حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
شاه اگر جرعهٔ رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم
خوش بِرانیم جهان در نظر راهرُوان
فکر اسبِ سیه و زین مُغَرَّق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحرِ معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ! ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
پایدار و مستدام باشید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چقدر برنده و شجاعانه نوشتید .خوشا بحال شاگردان شما
همه فرهنگیان دلفان مناعت طبع٬خردورزی ورک گویی شمارامی ستایند.الحق به درستی موراازماست می کشید.درودبرشماودرودبرسخن معلم
این متن بشدت درست بود و نافذ
اما کو گوش شنوا...
برعکس دنیامداران سست عنصری که آنگاه که پای«قدرت»و«ثروت»به میان می آیدنقاب ازچهره واقعیشان برداشته می شودوماهیت پوچ فکریشان عیان می شود.
اصلاح طلبانی نماهایی که دردوره قبل مجلس وپس ازسبک سنگین کردن اوضاع٬به رییس سازمان زندانها(که ازقضاازمخالفان سرسخت دولت تدبیردرمجلس نهم بود)رأی دادند.همانهاکه درریاست جمهوری اخیر٬ازفعالان ستادقالیباف بودند.همانهاکه درانتخابات مجلس دهم اعمال ننگین قبلی راتکمیل کردندوباوجودکاندیدای اصلاح طلبی که دکترای حقوق راازسوربون فرانسه اخذنموده٬رأیشان بنام فردی به صندوق افتادکه ترابیان به درستی ازشخصیتش رونمایی نموده است.
جناب پورسلیمان عزیز:آموزش وپرورش دلفان اکنون دردست همین چندچهرگان سیاسی است وحامیان راستین روحانی واصلاح طلبان اصیل به حاشیه رانده شده اند.ماجوانان اصلاح طلب راستین خواهان خانه تکانی اساسی درآموزش وپرورش دلفان هستیم.