من یک معلم هستم که از مهر امسال پس از سی و اندی سال خدمت بازنشسته شدم.
برای پزشکیان در حد توان تلاش کردم چون حتی تصور اینکه جلیلی رئیس جمهور شود،آزارم می داد.
آقای پزشکیان که به پاستور رفت، تقریبا همزمان با آن فروشگاهی نقلی به نام « نقل و نبات » در مجاورت یک مسجد باز کردم که رو به روی آن سرویس بهداشتی است.
خادم مسجد یک تبعه افغان است. هیات امنای مسجد پولی به او نمی دهند. او برای نظافت سرویس ها از هر نفر هزار تومان میگیرد. بعضی ها بدون اعتراض مبالغ بیشتری هم به او می دهند اما خیلی از افراد با او بحث می کنند و به او ناسزا می گویند و توهین می کنند. به من هم که گاهی برایش کارت می کشم تهمت می زنند چون تصور می کنند با او زد و بند دارم. دقت کنید برای هزار تومان برای هر نفر که شاید در روز به صد هزار هم به آن بیچاره نرسد ؛ چون خیلی ها هم ریالی به او نمی دهند.
این تبعه افغان عموما ناراضی ، گله مند و عصبانی است اما به ملت ایران و حتی حکومت ایران وفادار است و معتقد است کسی که نمک میخورد نباید نمکدان بشکند.حتی یک بار با همشهری اهل تسنن اش که آرزو میکرد اسرائیل به ایران حمله کند، بحث اش شد.
او از نظر جامعه ما یک بیگانه است اما از نظر من او بی وطن شده است.طالبان با حمایت بیگانگان وطنش را دزدیده اند.
او از اینکه یک مجهول الحال به نظر معتاد ایرانی با ژست به ظاهر مذهبی که همه کاره مسجد است و به او زور می گوید غمگین و ناراحت است.
او می گوید قبل از طالبان در افعانستان پیمانکار ساختمان بوده و بیش از شصت نفر زیر مجموعه اش بوده اند و مدتی هم آنجا رستوران داشته است.
می گوید بعد از حضور طالبان که مخالف شیعیان هستند مجبور به فرار شده است.
رو به روی مغازه من کمی آن طرف تر، پیرمرد بینوایی میوه میفروخت و اکنون که هوا سرد شده است،آجیل و خشکبار ضعیف می آورد و می فروشد. همه می گویند اجازه نده مشابه اجناس تو را بیاورد و اصطلاحا بازار تو را کساد کند.
اما او هم آدم بیچاره ای است . می گوید : زمانی در بازار تهران بوده و کلاه سرش گذاشته اند و بدهکار و ورشکسته شده. راست یا دروغش را نمیدانم ؛ فقط می بینم و میدانم که اکنون بیچاره است.
چند روز پیش مریض شد و برای یک عمل ساده که هفت میلیون تومان از او خواسته بودند درمانده بود.
من چون کنار خیابان اصلی هستم،چای و قهوه هم به رهگذران و مسافران می دهم.
یک شب فردی به ظاهر کارگر آمد و کلی گله کرد و گفت : هر چه در می آوریم به هیچ جا نمیرسد. وقتی پول چایی را خواستم گفت : کارتن خوابم و پولی ندارم و رفت.ظاهرش خیلی شبیه کارتن خواب ها نبود.
از روز بعد دیدم کارتن خوابها و معتادها برای چای و کیکی می آیند.
دیدم ظاهر نامناسب شان برای کاسبی مشکل ساز است.عذرشان را خواستم و نتوانستم کمکی کنم و اجازه ندادم دوباره بیایند.
آری !
در سطح شهر و در کف خیابان مشکلات فراوانی است که من این روزها قسمتی از آنها را به وضوح می بینم.
توان من محدود است و بی شک نمی توانم کار زیادی انجام دهم.
اینجا وظیفه دولت و دولتی ها سنگین میشود.
در جامعه ای که فقر، فساد و فحشا رو به گسترش است، سیاست و سیاست بازی حاکمان و سیاستمداران خیانت به مردم خواهد بود.
آقای پزشکیان !
شما انسان ساده دل و خوبی هستی و به نظر پست و مقام و منصب برایت چندان مهم نیست. شما مسئولیتی بزرگ پیدا کرده ای و در کنار مسئولیت، این تعهد است که صداقت را عیان می کند.
اکنون خانه ما ایران به چراغی پر فروز محتاج است تا بر این سیاهی گسترده، نور و طراوت و تازگی ببخشاید.
شمیم عطر دل انگیزی نیاز است تا بوی ننگ نفاق را بزداید و وفاق چندان با نفاق سازگار نیست. بوی گوشت تازه به مشام منافقین گربه سان بسیاری رسیده است که به اسم وفاق همچون آفتاب پرست تغییر رنگ داده و می دهند و خود را به شما و اطرافیان تان نزدیک می کنند.
بسیاری از ما مردم عادی ،گرچه حدس می زنیم ولی چندان یقین نداریم و نمیدانیم در آن لایه های بالای حکومتی چه خبر است که برای لابی پست و مقام این قدر دست و پا می زنند و شما را شاید مجبور یا مجاب به امری می کنند که از نطر ما گویی با منطق سازگار نیست.
من شخصا به عینه و یقین می گویم که حداقل انتخاب وزیر آموزش و پرورش شما هرگز با وعده هایتان هم سو و سازگار نبوده و لااقل حتی همین یک نفر نه از روی غرض شاید از روی باورهای غلط بنیادین دولت تان را بی اعتبار کند مگر آن که بیشتر مراقب او باشید.
من به ناتوانی او ایمان دارم .
اگر معیار حق بود ؛ اداره یک مدرسه، حتی یک کلاس درس هم برایش مقدور نیست تا چه رسد به صدارت وزارت طویل و عریض مهم آموزش و پرورش.
و باور به « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارای » شما نیز با رفتارها، به نظر من همسو نیست.
ما با همه دنیا قهریم جز با دشمنان اصلی دنیا و بشریت .روس و چین و کره شمالی که نه دین دارند، نه مروت و جوانمردی و نه آزادی و آزادگی.
طوفان الاقصی جنایتی بزرگ به آوارگان فلسطینی بود که به مرگ بسیاری از آنها منجر شد و این سیاست دخالت بی جا در امور دیگران همچنان ادامه دارد که دود آن بیش و پیش از همه به چشم ملت ستمدیده ایران رفته و همچنان سیاهی دید را تداوم دارد.
ایران ما بیش و پیش از همه وقت به توجه و مراقبت محتاج است اما سیاستهای غلط ایدئولوژیک مانع پیشرفت بوده و خواهد بود.
و باز هم چراغی که بر خانه رواست، بر مسجد حرام است.
خانه را فدای مسجد بی خادم و نمازخوان نکنید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
سالم وپاکدست
توانمندومتعهد
درتمام سطوح دارای تجربه های مفیدهستند
ازدوستان ایثارگربایددرپیشبردامورکمک بگیرند
نمونه عدم امید به رتبه بندی نیم بند که از اول خشت کج بود
عدم تشکیل سازمان نظام معلمی
عدم تغییر مدیران ضعیف قبلی