در پاسخ به متن فاقد معنی و پر از اشکال نگارش آقای آقابالی چند نکته را به عنوان دانش آموز فلسفه ی آموزش و پرورش با خود مرور می کنم تا این یادآوری باشد برای خود:
اگر بال پریدن به تعبیر جناب آقابالی با لجاجت ها به بند کشیده شود، شاید در قصد و نیت مان ظهور و بروز کرده باشد .
کاش آقای دکتر به جای بال برای پریدن، پر پرواز برای خود طلب می کرد که این گونه مدرک علمی خود را دست مایه ی پروپاگاندا و عوام فریبی و منفعت طلبی خود و فرار رو به جلو برای عدم پاسخ گویی به ضوابط و مقررات جاری آموزش و پرورش قرار ندهد و منزوی و سرخورده دست به دامان افرادی غیر مطلع از شرح ماوقع و سرگذشت اداره مجموعه ی تحت امر ایشان نیستند، نمی شد.
دکتر عزیز
دوره گفت و گو و دیالوگ و دیسکورس (Discourse) است ، نه دوره این مدل دموکراسی ها و اجماع های افراد غیر مطلع از موضوع که سقراط را به کام مرگ سپرد.
نظریه پرداز شدن، شهامتی سقراط گونه می خواهد که جام شوکران را به پاس احترام به قانون و مدنیت حاکم بر جمهوری آتن سر کشید و از جان خود گذشت ؛ حال اینکه شما برای از دست دادن پست و سمت خود هم آمادگی ندارید .
کاش به جای نظریه پردازی کمی تفکر می کردید که یک ساعت تفکر بالاتر از هفتاد سال عبادت بدون تفکر است .
پرسش فلسفه تعلیم و تربیت از شما دانش آموخته پسا دکتری که علم خود را مایه فخر فروشی و مباهات قرار دادید به گونه ای که انگار فقط شما درس و کتاب خواندید . چه انسان های بزرگ و تحصیل کرده ای که شرم بیان داشته های علمی خود را دارند .
پرسش فلسفه از شما این است که آن روز که ابلاغ مستخدمی پژوهش سرا را برای جنابعالی ثبت کردند،کجا مردم و معلم ها را دیدید و آنها را در شادی کسب سمت خود شریک کردید که الان در شرایطی که باید پاسخ گوی عملکرد درست یا غلط خود باشید (که البته بنده اجازه پیش داوری و قضاوت به خود در مورد حضرت تان به خود نمی دهم) ؛ به جای ترس و واهمه از پاسخ گویی، ابزار و حربه ی فضای مجازی را کمک حال خود دانستید ؟
بزرگوار !
دوران بگم بگم ها تمام شده و شنوندگان نیز بر مدار عقلانیت سیر می کنند .
درخت علم شما اگر به غیر از علم محصول دیگری مانند: زیبایی شناسی و اخلاق را به ثمر می نشاند، بار و محصولش اجازه ی بیان دائمی مدرک علمی خود را در هر کوی و برزن نمی داد که جامعه ما از کمبود دکتر و مهندس در رنج نیست ؛ ولی جامعه ی ما به دنبال دکتر و مهندس اخلاق مدار است.
شرح ماوقع به صورت نصفه و نیمه از آنجا که به نفع شما بود بدون شنیدن صحبت های مخاطب شما که متهم به تاریک اندیشی و جهل و تار عنکبوت گرفته شدن اندیشه ی آنان را به خود با گزاره های بی معنای توصیفی و تجویزی نمی دادید ؛ انسان های فرهیخته ،پاسخ گو هستند و حاشا کردن بیش از حد نشان دهندهی واقعیتی تلخ تخلف می تواند باشد ؛ حال آن که الله عالم بالاسرار ؛ گویی چند صباحی با بوق و کرنا کردن ، خورشید درخشان و پر نور واقعیت و حقیقت را زیر ابر تصنعی فضای مجازی پنهان نگه داشت ولی مطمئن باشید خداوند از اسرار همه آگاه است.
کاش نگاه سوفیستی به علم نداشتید و این علم را با نگاه سقراطی در اختیار می گذاشتید و به تنهایی به محکمه ی قضاوت فضای مجازی پای نمی گذاشتید که به نظر می رسد دوره ی این مدل اجماع ها و لابی ها و فرافکنی ها به سر رسیده و افراد صاحب اندیشه و خرد به عملکردها نگاه می کنند نه به نقل قول ها و شعارهای داده شده .
بیایید با نگاهی دوباره به علم آموخته ی خود ،بهره ی عملی ببخشید و برکت علم که در نشر آن است از خدا طلب نمایید .
ان شالله که با نیت پرواز این بار به جای پریدنی که عاقبت خوش ندارد و احتمال فرود آمدن با سر، برای فرد صاحب اندیشه پریدن ،توفیقات دوباره به دست آورید و علم بی ادعا را در طبق اخلاص در اختیار جویندگانش قرار دهید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آقای جارچی از همان جملات اول شما کاملا مشخص است هدفتان چی بوده است و اصلا اهل دیالوگ نیستید. از همان ابتدا در خال تخریب هستید و مشخص است که احتمالا پخش شدن خبر استعفای آقای اقبالی به جایگاه شما ضربه زده است و احتمالا ربطی به شما دارد.
به شخصه با توجه به تجربه تا با کسی صحبت نکنم و آشنا نشوم نمی توانم این القاب علمی لوث شده ایران را روی کسی بگذارم حتی آقای اقبالی چه برسد به شمایی که به تازگی مدرک دکترای خود را گرفته اید.
اگر روی این متن دقیق شوم پر از حرف های قلمبه اما بدون ساختار منطقی و روشن است و مدام در حال حمله و تحقیر کردن است.
به نظرم برای روشن شدن موضوع با همکاری صدای معلم، یک دیالوگ با بحث بین شما و آقای اقبالی برگزار شود مخصوصا که خود شما او را دعوت به بحث می کنید.
و یا اگر می خواهید نوشتاری باشد مشخص تر حرف بزنید به خصوص خود شما آقای جارچی من که چیزی از این متن نفهمیدم جز حرف های احساسی کودکانه و از روی عصبانیت
و یک کلمه حال هم شده خال
خب این به دلیل سرعت کار بوده
به هر دلیل اگر بخواهیم از این بازی های کودکانه بکنیم خود متن شما آقای علی از نظر نگارشی در همین چند خط پر از ایراد است. فقط همان خط اول خودت را یک بار بخوان ببین از نظر مفهومی چیزی متوجه می شوید؟!
یا این عبارت :
(بالا که نوشته شده دانش آموز فلسفه)
یا هنوز در میان نوشتن به محاوره و کتابی درگیرید و سعی کردید که کتابی بنویسید اما آخر خوب از آب در نیامده است
مثلا بگذارید شده بزارید
نکته دیگر گفته اید کامنت من غلط املایی دارد کدام؟
شاید ناخودآگاه آقابالی شده اقبالی این می شود غلط املایی؟!
باز هم این کامنت نشان دهنده عمق عقده های کی از همه داناتر و قوی تر است هست
اما حرف من تخریب شما یا آقای جارچی با نامفهوم و گیج بودن متن نبود ( که هست) حرف این است که آزادی بیان را رعایت کنیم و باید حرف ها منطقی در فضایی مطرح شده و مورد بررسی قرار گیرد و اگر منطقی است و به نفع اجتماع مورد قبول قرار گیرد.
مثلا در متن آقای جارچی اصلا مشخص نیست حرف آقای اقبالی چه بوده و قضیه چیست؟!
فقط به طور کلی می گوید دیگران نمی دانند قضیه چیست و آقای آقابالی از مدرک خود سوء استفاده می کند ما هم مدرک داریم و عاقلیم .
آخر این هم شد بحث
همین نوع دیالوگ آقای جارچی عمق بی سوادی و سطح پایین را نشان می دهد و نشان می دهد که احتمالا آقای آقابالی در جایگاه منطقی تر و برتری قرار دارد.
یکی از مشکلات ما ایرانی ها به دلیل نبود آزادی بیان حداقل به مدت لازم در طول تاریخمان، این بوده است که بحث کردن منطقی و بر مبنای آزادی بیان را یاد نگرفته ایم و همین موضوع منجر به دیکتاتوری کنونی شده است هم سیاسی بروکراتی
به نظرم این یادداشت کاملا یکسویه و احساسی و چه بسا جناحی نوشته شده و نویسنده از جایی ناراحت است . منافع هم در نگارش این مدل مخالف خوانی ها بی تاثیر نیست.
فردی از جایگاه خود استعفا داده و برای ثبت در تاریخ دلایل آن را محترمانه و ادیبانه به رشته تحریر درآورده است.
حالا چرا کس دیگری این وسط عصبانی شده باید بررسی کرد که چه روابطی با مدیران ارشد دارد .
در کل از جهت ادبی هم متن استعفای ایشان بسیار ادبی تر از متن فرد معترض است.
مگر از شما چیزی کم شده؟!
یا اینکه بحث چیز دیگری است و از زیر سوال رفتن دوستان و یاران خود در اداره نگرانید؟!
آقای دکتر در فلسفه تعلیم و تربیت !
شما اگر استاد متعهدی هستید اتفاقا باید از پیدایش چنین مدیران با شخصیتی که به خودشان ارزش قائل هستند خوشحال باشید .
نکند دوست دارید همه مثل بز سرشان پایین باشد و اوامر دوستان شما را اطاعت کنند؟؟!!
کمی فرهنگ و تربیت هم چیز خوبی است !
و به جای آن تنها مقابله کردن را یاد گرفته ایم در مورد کسانی که در سیستم اداری زیردست ما هستند به ندرت کسی پیدا می شود که از نظرات زیردست خود استفاده کند و ارج نهد حتی اگر وی از او باسوادتر باشد.
البته این موضوع بی دلیل نیست بسیاری از افراد در سمت هایی قرار گرفته اند که شایسته آن سمت نیستند و تنها به واسطه سهمیه، دانشگاه پولی و بختکی و پایان نامه نویسی پولی و ... برای خود جایگاهی دروغین در اجتماع ساخته اند و اینچنین چون از نظر علمی اخلاق علمی را نیاموخته اند و توان تحلیل و نقد و نقد پذیری را ندارند به جای پرداختن به موضوع اصلی تنها در پی بازی های کودکانه احساسی میفتند.
مثلا در اینجا آقای جارچی به جای آوردن نقطه نظرات و نقد ها و ... آقای آقابالی و بررسی و شرح و رد آن ها یک سری حرف های خاله زنکی و کی علمش بیشتر است و ... می زند
واقعیت این است که من کاملا آقای آقابالی را نمی شناسنم ولی اگر دکترا از خارج گرفته حتی غیر حضوری هم باشد نمی دانم چرا مثل بسیاری به خارج نرفته و هنوز در ایران مانده است و در یک موسسه کوچک خود را مشغول کرده است و دنبال چه چیزی است؟! آیا در دانشگاه هم مشغول است؟
برای من که عجیب است.
هر چه هست اگر چنین است باید با چنین فردی برای ماندن در این سمت مدارای بسیار زیادی شود و امتیازات خاصی قرار داده شود امثال این فرد باید در چنین جایی مشغول باشند و یکی مثل صحرایی و نوری و حاجی بابایی باید بشود وزیر
حال این فرد می خواهد یک فرد بی سواد باشد یا مدرک پسادکترا داشته باشد.
بسیار افراد بوده اند که مدرک دانشگاهی یا حتی سواد چندانی نداشته اند اما نظرات کارگشا و مدرن داشته و حتی اختراعات و کارهای بزرگی کرده اند.
در ایران توسعه نیافته و آلوده به فساد علمی و استخدامی که این موضوع نیز بیش از پیش باید مدنظر داشت.
به عبارتی همه ما وضع علمی و سوادی و استخدامی را می دانیم و نیاز به گفتن نیست که ما دچار یک فساد سیستماتیک وحشتناک شده ایم که توسط یک حکومت نامشخص شکل گرفته است که وضع اقتصادی و علمی و فرهنگی و همین آزادی بیان و بحث ساده ما ( که بلد نیستیم) به آن بر می گردد.
در متن آقای جارچی به نظر می آید که با خواستی از آقای آقابالی مخالف کرده اند که خلاف سیستم اداری است.
اینکه این خواست چه بوده ما دقیقا نمی دانیم ( هر چند با توجه به متن آقای آقابالی احتمالا ادامه تحصیل و ... بوده است)
به نظر می آید مقام های اداری بالاسر آقای آقابالی فکر کرده اند که آقای آقابالی یک طرح امینی است که با سیکل رفته است حوزه خوانده و یک معادل مدرک مسخره کرده است و دست چپ و راست خود را بلد نیست و باید برای او همان قوانین اداری اجرا شود که برای دیگر می شود.
آقای اداری مسئول کمی سطح فکر را بالا آورده و همه چیز را در بخشنامه ها و دستورالعمل ها نبینید و قدر داشته ها را بدانید خب همین کارها شده است که نخبه ها فرار می کنند و قید کارهای اداری یا در سیستم اداری را می زنند.
برای اینگونه افراد که عمر خود را گذاشته و در یک موسسه کوچک مسئولیت قبول کرده باید آنقدر احترام و ارج نهاد که هر ایده ای دارد اجرایی کند و حتی بودجه اختصاص داد و کمک کرد.
آقای مسئول اگر واقعا عرق ایرانی و اسلامی و انسانی داری و چنین افرادی را می بینی؛ کمی از برج عاج فیل خود پایین بیایید و قدر داشته ها را بدانید
اینکه جایی را گرفته ای و با سهمیه و .. مدرکی داری به معنی این نیست که نباید حرف دیگران را گوش کنی
هر پیشرفت و رشد اجتماع به کودکان شما و نسل های بعد و خود ما منتهی می شود و هر ندانم کاری و تعصب و دیکتاتوری نیز به خود ما بر می گردد.
ایکاش خودشان را معرفی میکردند و همچنین ارتباطشان با اداره
اینگونه واکنش ها اصلا طبیعی نیست...
هرکس هم که حرفی میزند از دید این منتقدان میشود بوقلمون صفت و...
واقعا با این حرفها و وجود افرادی ثابت میکند که دکتر اقبالی حق داشته و درگیر ۴ تا آدم بیسواد و متعصب بوده
هیچ کس ناراحت نیست وجدان داشته باشی
یع سرچدر گوگل ویا نه
عملکرد آقای اقبالی در دوران خدمتش چی بوده
به غیر از اینکه پژوهش گاه که محل پژوش و تحقیق هست کرد محل نو آوری و کار آفرینی که فقط از اولیا ساده هزینه بگیره چی بود
شما که تعصب میکشی بگو در المپیا و کدام پژوهش
موفق بودم
خودت رو فریب نده و کلاست را با این حرفها بالا نبر!!
با این صحبتها اطمینان حاصل شد که از عوامل اداره هستی که از این روشنگری ها نگران شدی
شما ها با هرکس که برای خودش شأن و ارزش قائل باشه مشکل دارید
چه معلم ،چه مدیر و چه سرپرست یک محیط علمی
علت هم بیسوادی و نادانی است...
کاملا از پیامها مشخصه
کافی در گوگل یع سرچ کنید میبیند که پژوهشگاه شده منبع درآمد استاد عزیزی که با شعر و شاعری استعفا داده
چند وقت پیش برنامه صف آخر
دانشمندی بود که چند بار از دانشگاه مختلف معتبر اسمش در آمده بود و هست باز میگفت من چوپانم
ای کاش استاد ویا ریس ویا دکترا و پس دکترا بجای استعفامجازی که پخش کرده از عملکرد خود در دوران مدیریت خود میگفت
احساس میکنم ما جهان سومی پیش نیستم
اولیا که هزینه دادن برای کار آفرینی برای پژوهش خوارزمی
بعد مدیریت انگار داره میره تو غار
امیدواریم با یع سرچ در گوگل از مدیریت این استاد وپس دکترا همه آگاه باشن
عرض خواهی میکنم به عنوان یع اولیا
ویع همکار دردل کردم خدا همه راه به راست هدایت کنه
هه
رفت آقا بالی دوست عزیز
دنبال چی میگیردید برای من و امسال بنده رتبه بندی
معلما مهمه
شما بگویید در استان البرز غیر از اینکه درآمد زایی
برای خودتون از اولیایی که. چشم بسه
وبه امید اینکه بچه عزیزشون استعدادی دارن کاری
کردید پسا دکترا که شما دارید دم نانوایی یع نون هم نمیدن
عزیز دل کودکان مردم و همه کسایی که با شما
همکار هستند جزو این کشور هستند
شما بروی کنج یع اتاق یا قصر برای ما مهم نیست
مهم عملکرد شما هست
بجای اینکه بگید برنامه خودتون برای خودتون
چی هست(برای ما همکاران اولیا)مهم نیست
عمل کرد شما چی بود
دوستان در گوگل سرچ کنید استعفا آقا بالی
مجموعه سعدی و حافظ و سقراط براتون میآید
دیروز ریس کل فراجا (ریس کل راهنمایی و رانندگی)
خیلی جالب بود ۵سال خدمت کرده بود و خیلی زیبا
عمل کردشو در این ۵سال توضیح داد کم کردن تلفات جادها کروکی تصادفات و خیلی چیزهای که در این دوران انجام داده بود و ریاست رو به جانشین انتقال
برای من به عنوان یک شهروند سواله آقا بالی چه کاری
در زمان بودنش انجام داده این نه تخریب و نه هیچ چیز دیگه
ولی همه ما باید نگران باشیم چون کسانی که مثل شما از انتقاد جبهه میگیرد
بنظرم حتی مدیران و وزیران تنها در صورتیکه بخواهند عذرخواهی کنند ،باید متن استعفا خود را نشر بدهند و آقای بالی کاملا اشتباه یا حداقل شتاب زده عمل کرده
از اینکه عکس فوق مربوط به آقای مهدی آقابالی یا اقبالی هست مطمئن اید؟ بنظر میاد عکس آقای مهدی ثابت باشه.
از اینکه عکس فوق مربوط به آقای مهدی آقابالی یا اقبالی هست مطمئن اید؟ بنظر میاد عکس آقای مهدی ثابت باشه.