پیش از پرداختن به موضوعات جدّیای که چالشِ ذهنیِ عمیقی برای من ایجاد کردهاند، لازم میدانم بابت شرایطی که فراهم آمد تا بتوانم بخشی از آرزوهایم برای میهن عزیزمان در حوزهی آموزش را محقق کنم، نهایت تشکر را داشته باشم.
اما، مدتی است این یادداشت از حکیم ملاهادی سبزواری را مکرر مرور میکنم:
« روزگار ما هنگام خشکسالیِ فرزانگی است، و بُخل بارانِ یقین از ابرهای رحمت، از پّرگناهی اهل غفلت و جهالت. دروازههای آسمانِ خِرَد به روی آنان بسته شده، و ظلمتپرستی آنان را از شناخت خداوندِ سپیدهدم بازداشته است. از حق به باطل میپردازند، و بر زیورها و تمثالها دل میبندند، یارای سیاحت در سرزمین کلیات را ندارند، و شنا در دریای حقائق نمیدانند، چون شایستههای ماندگار را به پارههای پوسیده تاخت زدهاند: زشتترینِ زیانها آنان راست، و زهرآگینترین مارها مر ایشان را… عنکبوتهای فراموشی گِرد فرزانگی تنیدهاند، و جناب ایشان را با همهی سروری و سالاری در کنج گمنامی و گوشهگیری افکندهاند » .
همیشه دربارهی رازهای ماندگاری میاندیشم و شوق جاودانه بودن نقش موثر و مهمی در سوگیری برنامهها و ترسیم چشماندازهای زندگیام ایفا کرده است. قابلیت تاثیرگذار بودن و به واسطهی آن جاودانه شدن ارتباطی بلافصل با تلاشی مضاعف و طاقت فرسا در آموختن و یادگیری هدفمند حکمت دارد، و به اعتقاد من حکیم بودن پردهای مهم از شخصیت چهرههای ماندگار تاریخ بشریت است. اما فراگیری حکمت علاوه بر اشتغال به مطالعه و تلاش برای تحصیل دانش، نیازمند شکیبایی است تا در گذر زمان افراد حکمت را تجربه کنند. به همین دلیل سیالیتی شگرف در متن حکمت قابل مشاهده است و از این روی برای اکتساب آن لاجرم باید سیال بود و از روزمرگی بهشدت حذر کرد.
با تمام احترامی که برای همکارانم در آموزش و پرورش استان قائل هستم، سنخیتی میان تفکرات و اهداف خود با آرزوها و آمال ایشان پیدا نمیکنم ؛ هر چند غوطه خوردن در چنین دنیایی بالمآل اندیشههای انسانی بلندپرواز را به دغدغههایی خرد و اندک فرومیکاهد. در فضایی که لجاجتهایی کوتاه، بال پریدنهایی بلند را به بند میکشند، انرژی گزافی باید صرف خویشتن داریهایی توام با تقلیل شخصیت و شان علمی خود به درجهای قابل فهم برای دیگران کنم! حال آن که من نیاز به فضایی دارم تا در کنار نظریهپردازی به حفظ موقعیت و اعتبار علمی خود نیز بپردازم.
تضاد عجالتا موثر بودن به گونهای که جاودانگی پیامد آن باشد و سیر و سلوکی تدریجی برای رسیدن به نقطهی تاثیرگذاری، چالشی بزرگ برای من ایجاد کرده است، تناقضی بزرگ میان ماندن و موثر بودن یا رفتن و حکیم شدن وجود دارد که شروع تصمیمگیری جز با توقفی عمیق و اندیشهای بلند مقدور نخواهد بود.
لذا بدین وسیله استعفای خود را از مدیریت پژوهشسرای خوارزمی اعلام و تقاضا دارم با این درخواست موافقت فرمائید.
با تشکر
مهدی آقابالی
۳ دی ۱۴۰۲
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آقای اقابالی چه چیزی از زمان مدیریت شما
در ناحیه البرز اتفاق افتاده
اگر برای شما که مدارک عالی دارید به جای اینکه
از برنامه خودتون بگویید برای البرز و بچه های
البرزی اتفاق افتاده که با رفتن شما باید افسوس
اندوه بخوریم
امکان دارد بگویید
چون برای بنده نوعی مهم نیست برنامه شخصی
شما برای خودتون
چون احساس میکنم با رفتن شما بهشت برین
تبدیل به جهنم خواهد شد
دوست عزیز شاید بنده فوق دیپلم قدیم باشم
ولی ای کاش میگفتی چکار کردی در البرز