« بیشتر بی تفاوت ها ترجیح می دهند در رویدادهای رخ داده سخن از ورشکستگی آرمان ها بگویند و از برنامه های به شکست انجامیده ؛ ... و این گونه غيبت خودرا در ایفای هر مسئوليت از سر می گیرند » .
آنتونی گرامشی
***
« کوچک انگاری آموزش و پرورش » چیست ؟
چرا در ایران و با وجود آن که تاریخی کهن و پیشینه ای غنی در امر آموزش و پرورش دارد اما در جامعه ی ما خیلی جدی گرفته نمی شود ؟ در سیستمی که به روش عهد بوق اداره می شود و هنوز با گسترش شبکه های اجتماعی ، مسئولیت پذیری ، کنش گری و مطالبه گری در ایران ، جایگاه و اهمیتی ندارد ؛ چه فرقی می کند که « این مرد » سر کار باشد و یا « آن زن » منصب پیدا کند .
علی رضا حکمت در کتاب آموزش و پرورش ایران باستان (صفحه ی 134) به نقل از راوندی می نویسد : ( این جا )
« در ایران باستان هر کس برای کاری معین تربیت می شد و آموزش های لازم را در آن زمینه فرا می گرفت که این امر به ایجاد تخصص ها و پیدایش متخصص کمک می کرده است و همین رویه آموزش را، نیاکان، تا آخر دوره ی ساسانیان همواره رعایت کرده اند »
چه شده که پس از گذشت قرن ها ؛ ما ایرانی ها هنوز نمی دانیم و یا نمی خواهیم بفهمیم که کار را باید به دست کاردان سپرد .
و هنوز دوگانه « تخصص » و « تعهد » در ذهنیت غالب حکمرانی جمهوری اسلامی ایران ، سیاست گذاری کرده و تصمیم گیری می گند و قادر به درک این اصل ساده اما استراتژیک نیست ؟
انقلاب سال 1357 با رویکرد فرهنگی آغاز می شود . اما پس از گذشت 45 سال هنوز « توسعه فرهنگی » و « توسعه ی انسانی » جایگاهی در برنامه ها ندارند و نگاه بیش تر از نوع فانتزی و نمایشی است .
رضا مرادصحرایی وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم در پیام خود به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ و شمارش و ردیف کردن کلی صفات در عداد « وظایف مدارس » چنین می می نویسد : ( این جا )
« همکاران عزیزم دست یابی به این جایگاه مستلزم بازگشت آموزش پرورش به مدرسه و توجه به مدارس به عنوان کانون تمامی تحولات تعلیم و تربیت کشور است.
مدرسه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جایگاهی مرکزی و مهم دارد . سند تحول بنیادین وظیفه مدارس را « تربیت انسان های موحد، مومن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیت ها و وظایف در برابر خدا، خود ، دیگران و طبیعت، حقیقت جو و عاقل ،عدالت خواه و صلح جو، ظلم ستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطن دوست، مهرورز، جمع گرا و جهانی اندیش، ولایت مدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی ، با اراده و امیدوار ، خود باور و دارای عزت نفس، امانت دار، دانا و توانا، پاکدامن و باحیاء، انتخابگر و آزادمنش، متخلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کار آفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانون مدار ونظم پذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی بر اساس نظام معیار اسلامی » معرفی می کند. این شاخص ها می باید مهم ترین نقاط هدف گذاری مدیران و معلمان عزیز و همه دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت کشور باشد » .
البته پیش از این ، آقای صحرایی مساله کوچک انگاری نسبت به موضوع آموزش و پرورش را چنین تحلیل می کند :
« باور دولت مردمی و رئیس جمهور محترم آن است که مسیر ایران قوی از مدارس قوی می گذرد و آینده ایران عزیز را می توان در مدارس امروز کشور به نظاره نشست.
برای درک هر چه بهتر این جایگاه و ترسیم نقشه راه دست یابی به آن، بازخوانی مجدد فرمایشات رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی در روز معلم امسال یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. در آن دیدار تاریخی، معظم له نسبت به خطر و خسارت کوچک انگاری آموزش و پرورش توسط برخی هشدار دادند و آن را یک خطای راهبردی برشمردند . ایشان معلمان را معماران آینده کشور نامیدند و عبور از گردنه های دشوار پیشرفت را بدون آموزش و پرورش ناممکن دانستند » .
پرسش این است که اگر همه ی محتوای سند تحول بنیادین به فرض اجرایی هم شود ؛ آیا جایگاه آموزش در ایران تغییری می کند ؟
چگونه است که در دوران کرونا ؛ مدارس بیش از دو سال تعطیل شدند در حالی که بسیاری از مراکز ، سازمان ها و نهادها به ویژه اقتصادی باز بودند اما کسی آن ها را برای تعطیلی نشانه نرفت ؟
حتی خلل چندانی هم به برنامه های مسافرتی و تفریحی مردم در آن دوران و با وجود اعمال برخی محدودیت ها وارد نشد .
در آن 26 ماه بارها نوشتیم و هشدار دادیم که هیچ کجای جهان مانند ایران نیست که مدارس را از ابتدا تا انتها برای بیماری تعطیل کنند .
وقتی این ها را می نوشتیم ؛ عده ای البته در اکثریت رگ گردن کلفت می کردند که به کجا می روی !
جان مردم بر هر چیزی اولی تر است .
اما کیست که نداند این ها همه بهانه بود .
نوشتیم که تعطیل کردن مدارس در حالی که مراکز دیگر باز است نه نشانه ی اهمیت دادن به جایگاه مدرسه که درست نشانه ی بی محلی آن در معادلات است اما کسی به این چیزها گوش نمی کرد .
مخالفت عمده در این زمینه هم ابتدا از داخل آموزش و پرورش و بدنه آن یعنی « معلمان » بود ...
پس فروکش کردن موج کرونا ؛ همان گونه که در « صدای معلم » پیش بینی کرده بودیم ؛ عوارض و پیامدهای آن به تدریج در حوزه هایی مانند بی سوادی دانش آموزان ، ترک تحصیل ، افت تحصیل ، اختلالات روانی و جسمی و... پدیدار می شوند . کار خاصی هم نمی توان کرد چون اراده ای برای کار و تغییر نیست .
مسیر تحول در جامعه از دو نهاد می گذرد .
نخست آموزش است و دومی رسانه .
در درون دستگاه آموزش نیز دو نهاد موسس و نماینده تحولات درونی و پایدار هستند که اولی رسانه است و دومی تشکل .
اما پرسش این است که وضعیت و جایگاه این دو نهاد در آموزش ایران چیست ؟
رسانه های درگیر در موضوع آموزش اکثرا « زرد » هستند و به عبارتی در جامعه ی ایران ، جریان ساز نیستند .
از زمانی که یک شهرداری چی به روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در دولت سیزدهم منصوب شده است همان نشست های نصفه و نیمه که در آن فقط خبرگزاری های دولتی شرکت می کردند تعطیل شده است .
یکی از آن ها سوال نمی کند : چرا ؟
در یک گروه تلگرامی با عنوان « خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش » عضو هستم .
نه تحلیل دندان گیری . نه چالشی و نه پرسشی .
اما هر روز شخصی با نام « یونس باقری » در این گروه آیاتی از قرآن را ارسال می کند .
کسی جز من معترض این مساله نمی شود که :
« هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد » .
در گروه ها و کانال های معلمان هم تحلیل های عمیق و تفکر محور خیلی کم می بینی و وزن عمده مطالب حول مسائل و مطالبات معیشتی و اقتصادی است .
مدتی بود که مطالب کانالی موسوم به « حرف حساب » به روز نمی شد .
محتوای این کانال به صورت عمده در مورد عزل و نصب ها بود .
این آیتم یعنی « عزل و نصب مدیران » بر اساس تجارب رسانه ای من ، طرفداران زیادی دارد اما من به آن مایل نیستم.
در سیستمی که به روش عهد بوق اداره می شود و هنوز با گسترش شبکه های اجتماعی ، مسئولیت پذیری ، کنش گری و مطالبه گری در ایران ، جایگاه و اهمیتی ندارد ؛ چه فرقی می کند که « این مرد » سر کار باشد و یا « آن زن » منصب پیدا کند .
این ها قطعا نوعی « مشغولیت » است که افراد آن را با خود سرگرم می کنند تا مفری برای انبوه وقت های اضافه و پرت خود بیابند .
بر اساس وظیفه ی حرفه ای اگر چه در نگرش و روش با مدیر آن کانال کاملا زاویه دارم اما تماس گرفتم .
مدیر کانال عنوان کرد که نهادهای امنیتی از او خواسته اند مطلبی منتشر نکند .
در حوزه ی تشکل که بر حسب قاعده باید « نخبگان » در آن گرد هم آیند و پیشران تحولات و تحلیل گر مسائل و رویدادها باشند ؛ جریان غالب ، پوپولیسم است و روند حرکت بر اساس روزمرگی ، تنبلی و منفعت طلبی .
بسیاری از این ها می ترسند که وارد مسائل راهبردی و یا استراتژیک تشکیل دهنده بنیان های آموزش و پرورش ایدئولوژیک شوند و جریان های قدرت را در درون این دستگاه به نقد بکشند و یا می ترسند که کوچک ترین انتقادی از رفتار غالب معلمان و فرهنگ سازمانی مدرسه کنند ؛ مبادا کسی ناراحت شود و یا طرفداران خود را از دست بدهند .
حال با عنایت بر اندک شرحی که از اوضاع رفت ؛ می شود و یا می توان انتظار داشت که در این کشور ، آموزش قدر بیند و بر صدر نشیند .
نظرات بینندگان
وقتی سیستمی بر کشور حاکم باشد که بر مبنای فساد سیستماتیک (سهمیه و رانت استخدام، تحصیل و ..) حکم براند بیش از این نباید توقع داشت
ما به ناحق در گزینش رد شده گانیم
به این می گویند تفتیش عقاید
زیر خاکی!
اقتصادنیوز : وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه اکنون تعداد دانشآموزان مناطق سه و دو کشور در دانشگاههای درجه یک کشور به طرز چشم گیری افزایش پیدا کرده است، گفت: غول کنکور را در چراغ میکنیم.
است؟